شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


صنایع دستی، آمیزه‌ای از هنر و صنعت


ساخت صنایع دستی از گذشته‌های دور وجود داشته، بنابراین نمی‌توان آن را هنری امروزی به‌شمار آورد، در آن زمان مردم بدون اینکه بدانند و آگاه باشند، هنر و صنعت زمان خود را درمی‌آمیختند، چنان که اشیاء زینتی و صنایع دستی به‌دست آمده از اکتشاف‌های باستان‌شناسان، گواه این ادعاست که صنایع دستی در ابتدا برای رفع احتیاجات روزمره انسان‌ها به‌وجود آمد و به تدریج رشد و تکامل یافت و امروزه صنایع دستی هر منطقه، نشان‌دهنده فرهنگ و هنر آن منطقه است؛ طوری که از روی صنایع دستی به‌دست آمده از اکتشافات‌های باستان‌شناسان می‌توان به تمدن مردم آن دوره و همچنین فرهنگشان و میزان پیشرفته بودن صنعت آن دوره خاص پی برد. با بررسی صنایع دستی در هر کشور یا منطقه می‌توان با فرهنگ و صنعت مردم، استعدادها، مهارت‌ها و خلاقیت افراد آشنا شد، این هنر به‌عنوان نماد فرهنگی و تاریخی هرکشور نیز شناخته می‌شود و از این لحاظ دارای اهمیت است.صنایع دستی هر کشور، اهمیت ویژه‌ای نیز در نظام اقتصادی آن کشور دارد. البته رونق این هنر در چگونگی بازاریابی آن است و باید روش‌های سنتی معرفی صنایع دستی را فراموش کرد و از شیوه‌های امروزی در بازاریابی استفاده کرد. صنایع دستی هر کشور در جذب توریست نقش عمده‌ای دارد، جهانگردان برای شناخت تاریخ و فرهنگ هر کشور و هر منطقه به شناخت صنایع دستی آن منطقه می‌پردازند، البته بیشتر سعی می‌کنند هنرهای سنتی یک کشور را بررسی کنند و از این طریق به تمدن گذشته مردم کشورهای مختلف پی ببرند و تاریخ باستانی آنها را مطالعه کنند، غیر از این می‌توانند از این طریق از علایق و گرایش‌های مردم سرزمین‌های مختلف نیز آگاه شوند و از این موضوع در تجارت خود بهره ببرند. این موضوع هم به سود مردم آن کشور است و هم توریست‌ها و نتیجه آن پیشرفت اقتصادی هر دو گروه از این طریق است.بررسی آثار صنایع دستی نقاط مختلف از جهات گوناگون برای محققان و مورخان دارای اهمیت است. غیر از شناخت ریشه تاریخی و تمدن باستانی مناطق مختلف، بررسی این آثار برای پژوهشگران از این جهت دارای اهمیت است که می‌توانند به هنرها و همچنین صنایع موجود در دوره‌های گذشته پی ببرند و یا اینکه یا صنایع امروزی نقاط مختلف جهان آشنا شوند.در مقایسه‌ای که محققان میان کشورها رو به رشد و کشورهای پیشرفته انجام داده‌اند، این نتیجه به‌دست آمده است که در کشورهای پیشرفته، صنایع دستی، ساخت آن و پرداختن به این هنر به تدریج از میان رفته است و علت این امر نادیده گرفتن جنبه‌های اقتصادی و تجاری این هنر است. این کشورها به‌دلیل اتکائی که به تکنولوژی پیشرفته دارند، این نتیجه به‌دست آمده است که در کشورهای پیشرفته، صنایع دستی، ساخت آن و پرداختن به این هنر به تدریج از میان رفته است و علت این امر نادیده گرفتن جنبه‌های اقتصادی و تجاری این هنر است. این کشورها به‌دلیل اتکائی که به تکنولوژی پیشرفته دارند، از پرداختن و اهمیت دادن به این هنر دوری می‌کنند و صنایع دستی این کشورها تنها به بازمانده‌هائی از گذشتگان خلاصه می‌شود که امروزه آنها را در موزه‌ها نگهداری می‌کنند. در بررسی دیگری که در دورن کشورها صورت گرفته، این نتیجه تا حدودی برعکس است. در کشورهای مختلف به‌طور کلی در نقاطی که دور از شهرها و ایالات بزرگ است، در گذشته صنایع و هنرهائی وجود داشته که اکنون دیگر نشانی از آنها نیست. در حالی که در شهرهای بزرگ بیشتر به این هنر توجه می‌شود و به‌خاطر اهمیت اقتصادی و تجاری آن، مردم بهای بیشتری به آن می‌دهند.البته در بررسی که در میان کشورهای جهان انجام شده، نتیجه ذکر شده، یک نتیجه کلی در مقایسه کشورها با هم است و واضح است که این نتیجه‌گیری ممکن است استثناهائی هم داشته باشد، از جمله این کشورها می‌توان به ژاپن و چین اشاره کرد. ژاپن با وجود صنعت و تکنولوژی پیشرفته‌ای که در اختیار دارد، هنوز برای شناساندن خود به مردم کشورهای مختلف از صنایع دستی استفاده می‌کند و با معرفی صنایع دستی خود، سعی در شناساندن فرهنگ و تمدن گذشته خود دارد و معرفی این تمدن را بسیار مهمتر از معرفی تکنولوژی امروزی خود می‌بیند و علت آن نیز این است که تکنولوژی روز به خودی خود به مردم شناسانده می‌شود، اما معرفی تاریخ، فرهنگ و تمدن یک کشور اهمیت بالائی دارد. امروزه مردم سراسر دنیا، ژاپن را نه تنها با نام اکتشافات و اختراعات جدیدش، بلکه با نام فرهنگ و تمدن گذشته‌اش می‌شناسند و مردم ژاپن این امتیاز را مدیون هنر و صنایع دستی این کشور هستند.از این جهت صنایع دستی، هنر ملی یک کشور نیز محسوب می‌شود، چون به واسطه آن، می‌توان سنت‌ها، تاریخ، مهارت‌ها، استعدادها و حتی طرز زندگی مردم را نیز شناخت.عده‌ای نیز بر این باورند که جنبه اقتصادی صنایع دستی بسیار مهمتر از جنبه فرهنگی آن است، این دسته دیدگاهشان را اینگونه بیان می‌کنند که صنایع دستی از این جهت از نظر اقتصادی بااهمیت‌تر است که برای فرد و کشور سودآور است. چون برای معرفی و همچنین تولید انبوه، سرمایه کلانی لازم ندارد، صنایع دستی هر کشور در خارج از آن کشور طرفداران زیادی دارد، در نتیجه صادرات خوبی خواهد داشت و از این راه می‌توان درآمد بالائی داشت و ارز فراوانی را وارد کشور کرد.صنایع دستی هر کشور به اندازه تمدن آن کشور قدمت دارد، اما اغلب مورخان منشأ پیدایش اولیه این هنر را دوره پالئولیتیک می‌دانند. به گفته مورخان در این دوره برای اولین بار انسان ضرورت پیدایش هنر در زندگی روزمره‌اش را احساس کرد و توانست استعدادهای هنریش را نمایش دهد، این حس هنری که به‌صورت نظری در انسان وجود داشت در ابتدا به‌صورت طراحی خطوط هندسی ساده و کم‌کم به‌صورت حکاکی روی سنگ‌ها و تراشیدن چوب و استخوان نمایان شد. در آن زمان هنوز هنرها به شکل امروزی از هم تفکیک نشده بودند و اکثر هنرها مثل نقاشی و مجسمه‌سازی نیز جزء صنایع دستی به حساب می‌آمدند، علتش این بود که هر هنری که با دست بشر به‌وجود می‌آمد و نشانگر ذوق هنری و استعداد درونی بشر بود صنایع دستی خوانده می‌شد.وقتی به تدریج فرهنگ تقریباً معنی امروزی خود را گرفت، تلفیق هنر و صنعت از جنبه‌های مهم هر فرهنگ محسوب شد و شکوفائی هنر و صنعت در کنار هم و تکثیر و گسترش آن باعث بالا رفتن ارزش‌های یک فرهنگ و ایجاد خلاقیت و نوآوری در این امر موجب افزایش ارزش‌های فرهنگی یک ملت شد. اوریسا اولین منطقه‌ای است که صنایع دستی به شکل امروزی در آنجا به‌وجود آمد. مورخان زمان دقیقی را برای این پدیده ثبت نکرده‌اند، تنها در کتاب‌ها نام این مکان ثبت شده است. اوریسا نام منطقه‌ای در هند است که برای اولین بار تولید صنایع دستی به‌عنوان یک شغل از سوی مردم آن پذیرفته شد و این تنها مکانی بود که به هنر و صنایع دستی احترام می‌گذاشتند، از آن به نحواحسن استفاده می‌کردند و برای خلق هنری پویا و حفظ آن می‌کوشیدند.طرح‌های اولیه صنایع دستی که در اوریسا تهیه می‌شد، الهام گرفته از اسطوره‌های جهان و افسانه‌های فرهنگ و تمدن هند بود که بیشتر به‌صورت نقاشی و مجسمه‌سازی ارائه می‌شد. البته تصویر این افسانه‌ها به تدریج از حالت نقاشی بر روی سنگ و دیوار فاصله گرفت و به‌صورت نقاشی روی سفال، اشیاء زینتی و شیشه تبدیل شد، مردم این منطقه سعی می‌کردند بیشتر افسانه‌های کشورشان را به‌صورت حماسی به تصویر بکشند. با آغاز نقاشی روی سفال و اشیاء زینتی، کم‌کم هنر آن دوره به صنایع دستی امروزی نزدیکتر شد.صنایع دستی با مفهوم امروزی، وفاداری قابل توجهی به تاریخ و فرهنگ گذشته دارد و این مورد را می‌توان به وضوح در کلیه طراحی‌ها، سبک ساختار، فرم و رنگ‌هائی که در ساخت صنایع دستی به‌کار برده می‌شوند، مشاهده کرد. کلیه این طرح‌ها و روش‌ها همگی بومی و طبیعی هستند و سازندگان آنها سعی کرده‌اند در آثارشان تاریخ کشور را به تصویر بکشند. ولی نه تاریخ و فرهنگ معاصر کشورشان را، چرا که این هنرها تاریخ و گذشته دور هر قوم و ملت است.صنایع دستی در هر کشور و هر ملت، تفاوت‌های خاصی با هم دارند و هر کدام دارای شاخصه‌هائی هستند که آنها را از هم متمایز می‌کند و این شاخص‌ها به تلاش نسل‌های گذشته هر ملت برای حفظ این هنر بازمی‌گردد، به‌طوری که در این آثار بتوان جنبه‌های هنر و صنعت را در کنار هم دید و آمیزش این دو را به خوبی درک کرد.
جنبش هنر و صنعت
هر چند که صنایع دستی در ابتدا در کشورهائی به‌وجود آمده است که تمدن قدیمی‌تری دارند، اما چون در اکثر این کشورها این هنر مورد بی‌توجهی افراد قرار گرفته، کم‌کم ارزش خود را از دست داده و در خیلی از مناطق صنایع دستی به کلی از بین رفته است و شاید امروزه تنها چند نمونه از آنها در موزه‌ها نگهداری شود.کشورهای اروپائی به‌خصوص انگلیس با گذشت زمان بیشتر ارزش‌های این هنر را درک کردند و سعی کردند توجه بیشتری به صنایع دستی داشته باشند.اواخر قرن نوزدهم حمایت بی‌سابقه‌ای از ارزش‌های هنری و منحصر به فرد صنایع دستی در اروپا صورت گرفته و به‌دنبال آن جنبشی در انگلیس ایجاد شد که تأثیر به‌سزائی بر این هنر در دیگر کشورهای اروپائی داشت. البته این جنبش و عقاید صاحبان آن بیشتر از هر جای دیگر، در انگلیس جلوه داشت اما توانست تأثیر عمده‌ای در سایر کشورها و حتی آمریکا داشته باشد.جنبش هنر و صنعت نام خود را از انجمن نمایش هنرها و صنایع برگرفته بود، این انمجن در سال ۱۸۸۸ به‌منظور معرفی هنرها و صنایع مرتبط به هم شکل گرفت و فعالیت فراوانی در اروپا داشت و نقش عمده‌ای نیز در شناساندن هنر صنایع دستی به مردم اروپا ایفاء کرد.جنبش هنر و صنعت در ابتدای کار خود بسیار بی‌نظم و بی‌قاعده عمل می‌کرد و عقاید، جریان‌ها و روش‌های گوناگونی را در برمی‌گرفت. این بی‌نظمی‌ برای بسیاری از هواداران این جنبش، مشکلی جدی و عمیق بود که از میان برداشتن آن خود خدمت بزرگی به جامعه هنری آن زمان بود. این مشکل غیر از لطمه زدن به کار هنرمندان و صنعتگران، باعث به‌وجود آمدن عقایدی سطحی از طرف کسانی که در این کار مهارت نداشتند نیز می‌شد، همچنین بی‌نظمی موجود در این جنبش، باعث درگیری میان اعضاء جنبش شد و در نتیجه بعضی عقاید که متضاد هم بودند به کلی از بین رفتند در صورتی که ممکن بود این عقاید، تحولی عظیم را در این هنر موجب شوند.اما برای عده‌ای دیگر این مشکل، مشکلی سطحی بود که چنان بی‌اهمیت می‌نمود که تأثیر چندانی در روند جنبش و اهداف اصلی آن نداشت و این دسته، این مشکل را ناشی از عادت بازگشت به طبیعت می‌دانستند. البته این جنبش تقریباً در سال ۱۹۱۰ اقتدار خود را در انگلیس از دست داد اما در همین مدت اندک نیز توانست تأثیر فراوانی در کشورهای مختلف اروپائی به‌خصوص انگلیس و اتریش بگذارد.همچنین در آمریکا، تعداد زیادی از هنرمندان، طراحان و طرفداران دگرگونی‌های اجتماعی از عقاید این جنبش تأثیر پذیرفتند. یکی از مهمترین این افراد، معماری به‌نام ”فرانک لویدرایت“ بود که تحت‌تأثیر این جنبش، مؤسسه انجمن هنر و صنعت را در سال ۱۸۹۴ در شیکاگو بنیان نهاد.

آبان عظیمی‌پور
منبع : مجله گسترش صنعت