شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
«درخت آسوریک» نخستین پویانمایی جهان در شهر سوخته
درخت آسوریک منظومه مفاخره آمیزی است میان بز و نخل که به زبان پارتی سروده شده و اکنون به خط پهلوی در دست است. کشف سفال منقوش به بز شهر سوخته و پژوهشهای علمی تاکنون بازتابهای علمی فراوانی داشته است.
به اعتقاد سجادی، این سفال نشانگر نخستین پویانمایی جهان است و این موضوع نشان میدهد در نخستین دوران شهر نشینی به چنین نقشهایی اهمیت میدادند.
مقاله حاضر نوشته «دلارام کیمنش»، کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی است که در حال حاضر در بخش تبلیغات و بازاریابی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یزد فعالیت میکند.
وی در این مقاله نگاهی تطبیقی به سفال منقوش به بز شهر سوخته و داستان مشهور درخت آسوریک دارد.
● پیشگفتار
وسعت ۱۵۱ هکتاری «شهر سوخته» و یافتههای باستانشناسان و کاوشگران، این محوطه باستانی را از صورت یک محوطه عادی ۵۰۰۰ ساله خارج کرده و به این نتیجه رسانده که زندگی در «شهر سوخته» با دوران آغاز شهرنشینی در فلات مرکزی ایران و بینالنهرین همزمان است.
در میان یافتههای کوچک و بزرگ باستانشناسان، سفالینهای با نقش بز که در پنج حرکت به سمت درختی میجهد و برگهای آن را میخورد، نظر کارشناسان را بیش از سایر آثار مکشوفه به خود جلب کرده و به عنوان نخستین پویا نمایی جهان مطرح شده است.
در این نوشتار نگارنده برای نخستین بار این عقیده را مطرح کرده است که این سـفالینه که به نادرست «بز شهر سوخته» معروف شده است، در حقیقت پویانمایی داستان منظومه کهن و معروف «درخت آسوریک و بز» است .
با توجه به تفاسیر و نظریههای رایج متعددی که درباره منظومه «درخت آسوریک» وجود دارد، بیان این عقیده ضمن برجستگی سه نظریه و کمرنگ کردن سایر نظریهها، تعامل دو سویهای را درباره:
۱) ایرانی بودن اثر مکشوفه
۲) قدمت بالغ بر ۵۰۰۰ ساله منظومه «درخت آسوریک» را رقم میزند.
تایید این عقیده از سوی سایر صاحبنظران، نه تنها هویت بخش سفالینهای است که هماکنون به عنوان نماد آسیفا در دنیا مطرح شده بلکه گامی مثبت به منظور گشودن و تکمیل پرونده ثبت جهانی یکی از آثار منحصر به فرد میراث فرهنگی ملموس و ملی ایران در یونسکو خواهد بود.
● داستان منظومه آسوریک
«یادگار زریران» و «منظومه درخت آسوریک»، در شمار متنهای اندک شمار غیردینی است که از زبان پهلوی بر جای مانده است و سورستان یکی از استانهای ایران بوده است که اکنون عراق مرکزی را تشکیل میدهد.
منظومه درخت آسوریک چامهای (شعر) پیوسته با مصراعهای شش هجایی و یازده هجایی بوده و بخشهایی از آن که باقی مانده اوزان شعرگون خود را نگاه داشته است و نشان میدهد پساوندها قافیههای آن با «الف و نون» و برخی با «نون و دال» بوده است.
با توجه به طولانی بودن ترجمه فارسی و شعرگونه این منـــظومه، متن منثـــور و روان آن را بر گرفته از داستانهای ایرانی نوشته احمد تمیمداری بدین ترتیب روایت شده است.
در سرزمین سورستان، درختی بلند رسته بود که بُنش خشک بود. برگهایی سبز داشت و میوههایی شیرین میآورد. روزی آن درخت بلند با بز نبرد کرد که؛ من برپایه داشتههای بسیاری که دارم از تو برترم، از جمله آن هنـــگامی که میوه نو بر میآورم، شاه از میوههای من میخورد، از چوب من کشتی میسازند، از برگهایم جــاروب میسازند، از من طنـــاب میسازند تا تورا ببندند، ســـایهام در تابستان ســایبان شهریاران است و آشیان پرندگان هستم و اگرمردم مرا نیازارند تا روز رستاخیز جاوید وسبز بر جا میمانم.
بز در پاسخ به او گفت؛ هر چند که مرا مایه ننگ است که به سخنان بیهودهات پاسخ دهم اما ناچار از سخن گفتنم. برگهای تو در درازی به موهای دیوان میماند که در آغاز دوران جمشید بنده مردمان بودند. (من آنم که در دین مزدیسنی و در پرستش ایزدان از شیر من بهره میسازند.) کمربندی را که مروارید در آن مینشانند از من میسازند و نیز از پوستم مشک میسازند. سفرههای سور را با گوشت من میآرایند. پیشبند شهریاران را ازمن میسازند. پیماننامهها را بر پوست من مینویسند. زه کمان را از من میسازند. برک و دوال را از من میسازند. من میتوانم از کوه به کوه در کشورهای بزرگ سفر کنم و مردمانی از نژادهای دیگر را ببینم. از شیر من پنیر و افروشه «حلوا و ماست»، میسازند و دوغم را کشک میکنند . حتی بهای من در بازار بیش از بهای خرمای توست . هر چند که سخنانم دُرّی است که در پیش گراز انداخته باشند اما بدان که من در کوهستانهای خوشبو چرا میکنم و از گیاهان تازه میخورم و از چشمههای پاک مینوشم. در حالی که تو همچون میخی بر زمین کوبیدهشدهای و توان رفتن نداری. بدین ترتیب بز پیروز و سربلند از آنجا رفت و درخت خرما سر افکنده بر جای ماند.
یادآوری این نکات در متن فوق الذکر و شباهت تصاویر منقوش بر سفالینه شهر سـوخته ضروری است که «آسوریک» درختی بلند با برگهای درازست و اینکه بز میتواند برگ گیاهان را بخورد و پیروز از مناظره خارج شود (میجهد و برگ درخت آسوریک را که چون میخی بر زمین ثابت است میخورد.)
● بر جستگی سه نظریه
نخستین نمونه از کاربرد شیوه مناظره یا سؤال و جواب را در ادبیات فارسی که سابقهای طولانی دارد، در ادبیات پیش از اسلام و در آثار بازمانده از فارسی میانه (زبان پهلوی) میتوان در این اثر دید.
درخت آسوری (آسوریک) منظومه مفاخرهآمیزی است میان بز و نخل که به زبان پارتی (پهلوی اشکانی) سروده شده ولی اکنون به خط پهلوی در دست است.
این منظومه سرودهای فولکلور و مردمی است که از روزگاران کهن در میان عامه مردم رواج داشته است.
نظر فوق که بنــــا بر نوشتـــه محمود روح الامینی مطرح شده است با نگاه تاییدگرانه بر عقیده تعلق روایت «منظومهآسوریک» به سفالینه ۵۰۰۰ساله «شهرسوخته» پررنگتر و نظریه رایج دیگری مبنی بر اینکه این منظومه نمونهای از ادبیات باستانی و کهن کودکانه است کمرنگ و حتی رد خواهد شد.
بیان این نــکته ضـــروری است که صــرف پیدا شدن اثری در مکتبخانه و یا استفاده از عناصر حیوانی در متنی ادبی نمیتوان آن را منصوب به قشر خاص کودکان دانست.
این امر مانند آن میماند که در سالهای بسیار دور و در آینده آثار عرفانی مولانا مانند «طوطی و بازرگان» و یا اثری چون «کلیله و دمنه» و یا حتی شاهنامه فردوسی، که امروزه برای بهرهمندی کودکان و به سبک ادبیات مربوطه تألیف میشوند در مدارس یافت شوند! لابد نظر کارشناسان آینده نیز این خواهد بود که این آثار، ادبیات کودکانه هستند؟
گر چه نظر فوق الذکر به صورت کلی بیان شده است، ولی نظریهای دیگر نیز درباره منظومه آسوریک رایج است که عدهای از کارشناسان نخل را نماد دوره کشاورزی و بز را نماد دوره شهرنشینی دانستهاند که انتساب روایت منظومه «درخت آسوریک» به سفالینه «شهر سوخته» با قدمت ۵۰۰۰ ساله و با توجه به دوره آغاز شهرنشینی در ۵۰۰۰ تا ۴۵۰۰ سال پیش، قدمت منظومه آسوریک از ۲۰۰۰ سال (اشکانی) به ۵۰۰۰سال (و بیشتر با توجه به یافتههای باستانشناسی که در آینده صورت میپذیرد!) خواهد رسید و نظریه فوق قوت بیشتری خواهد یافت.
این نظریه که بز را نماینده آیین مزدیسنی (مزداپرستی، زرتشتی) و درخت آسوریک را نماینده دین چندگونه پرستی آسور دانستهاند در صورتی که تاریخ دقیق رواج آیین اصیل زرتشتی مشخص شود (اکنون حضوراشو زرتشت را ۶۰۰۰ سال الی ۱۲۰۰۰ سال پیش از میلاد دانستهاند.) میتواند با توجه به قدمتی که سفالینه شهر سوخته و نزدیکی آن به سیستان و بلوچستان امروزی (سکستان در دوران باستان) جزء نظریههای قابل درنگ قرار گیرد ولی نظریهای چون برتری نژاد آریایی بر نژاد سامی و... که تحت تاثیر جریانات سیاسی و اجتماعی و بویژه در عصر کنونی مطرح شده است مردود تلقی شده و قابل قبول نیست.
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست