سه شنبه, ۱۵ خرداد, ۱۴۰۳ / 4 June, 2024
مجله ویستا


تلنگری برای حرکت دوباره چرخ زندگی


تلنگری برای حرکت دوباره چرخ زندگی
سوزن با گردش چرخ خیاطی و صدای یکنواختی بالا و پایین می رود تا دو لبه پارچه را به هم وصل کند. ریتم یکنواخت چرخ برای لحظه ای ذهن زن را به گذشته های دور می برد، روزهای سخت تنهایی و بی پناهی. چه کسی حال زنی را می داند که با چند فرزند، شوهرش را از دست داده و یا بر اثر بیماری و سانحه ای او را ناتوان می بیند؟
چرخ می چرخد و سوزن آن کوک می زند، درست مثل چرخش چرخ روزگار که او را از زنی تنها و بی پناه به زنی مستقل و کارآمد مبدل کرد.
او امروز با دستان توانمندش از سوزن رنج به کوک های درشت وصل رسیده و پاره های زندگی اش را که می رفت تکه تکه جدا بیفتند، بار دیگر کنار هم می نشاند.
این همه خودباوری را مدیون ذهن روشنی است که در روزهای سخت به سراغش آمد و حس اعتماد به نفس را در جسم خسته اش زنده کرد، مدیون انسانی وظیفه شناس و ایثارگر به نام مددکار اجتماعی.
تصور بسیاری از افراد بر این است که مددکاری کمک های مستقیم به ویژه از جنبه مادی را شامل می شود که هرازگاه به فرد یا گروهی نیازمند تعلق می گیرد.
در حالی که مددکاری اجتماعی را فعالیت یا حرفه ای مبتنی بر مهارت و دانش خاص تعریف می کنند. مددکار، غباری را که بر روح مددجویان نشسته می تکاند، سخنانشان را به دور از قضاوت و سرزنش می شنود، سپس به نقاط توانمند وجود مددجویان که خفته است، تلنگری زده تا به اصطلاح خودشان را از نو پیدا کنند. مددکار برای چندمین بار به یادمان می آورد اولین و تنها کسی که کلید حل مشکلاتمان را در دست دارد، خودمان هستیم.
وقتی به خود اعتماد پیدا کردیم، وقتی استعدادها و توانمندی هایمان را یافتیم و در راه آموختن هنر و حرفه ای هدایت شدیم، تازه می فهمیم توانمندی های ناشناخته و نهفته در وجودمان به چه میزان بوده است؟
مددکار علاوه بر بیدار کردن توانمندی های ذاتی مددجو باید دایره اطلاعاتش به حدی باشد که جهت رفع مشکلات او را به مراکز و سازمان هایی که راه گشا هستند، معرفی و هدایت کند. در حقیقت باید دائماً در جستجوی سازمان ها و کانال هایی باشد که هر یک پتانسیل رفع مشکلی را دارند.
● وقتی یک زن چراغ امید خانه می شود
دست های توانمند در این کارگاه مهارت آموزی، زنجیره ای ساخته اند تا با رضایت خاطر در سایه توانایی های شخصی شان- نه صرفاً کمک های مقطعی و حمایتی- از پس مایحتاج روزمره خود و خانواده شان برآیند. یکی پشت اورکت ها را می دوزد، یکی آستین ها را وصل می کند و دیگری دکمه می دوزد.
مددجویان از سه سازمان بهزیستی، کمیته امداد و شهرداری به این کارگاه معرفی شده اند. یکی از این بانوان که در گوشه سالن ایستاده و با چشمان تیزبین خود کیفیت را کنترل می کند، ۱۳ سال پیش شوهرش فوت کرده است. ۴ دختر دم بخت دارد. می گوید:«قبل از این که به این کار مشغول شوم، کارهای خرده ریز زیادی انجام می دادم و همیشه هم یک جای زندگی می لنگید. ازدواج دخترهایم به خاطر نداشتن جهیزیه به تاخیر افتاده بود، ولی پس از چند ماه آموزش در این مرکز بالاخره توانستم حرفه ای بیاموزم و درآمد ثابت، همیشگی و خوبی داشته باشم. می توانم از این مکان جذب کارگاه های بزرگتری شوم و دیگر نگرانی ندارم.»
● حضور مددکار اجتماعی در بدنه سازمان های مختلف
سال های اخیر حرفه مددکاری آنچنان بال و پر گرفته که تقریباً اغلب سازمان ها نیاز به حضور مددکار را در مجموعه خود پذیرفته اند. سازمان هایی چون کمیته امداد امام خمینی (ره)، بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی و ... از جمله سازمان هایی هستند که به نحو فعال از حضور مددکار اجتماعی بهره مند شده اند.
«زهرا شمس احسان» مسئول واحد آسیب های اجتماعی امور بانوان شهرداری تهران با اشاره به این که حوزه آسیب ها حوزه بسیار گسترده ای است و تنها یک یا دو موضوع در آن نمی گنجد، توضیح می دهد:«توانمندسازی یعنی ایجاد و ارتقای توانایی ها، گسترش راهبردهای فردی و اجتماعی و برخورداری افراد از فرصت های اجتماعی برای تغییر زندگی شان و تاثیر این افراد بر محیط پیرامون خود.» وی به معرفی گروه های عمده هدف در واحد آسیب های اجتماعی امور بانوان شهرداری می پردازد:«مجرمین زن زندانی، دختران آسیب دیده اجتماعی و زنان معتاد.»
وی ادامه می دهد:«طرح مشاوره و روان درمانی در بند زنان زندانی اوین به تایید ریاست قوه قضائیه رسیده و هم اکنون علاوه بر راه اندازی دفتر مشاوره، برنامه های مددکاری به صورت فردی و گروهی توسط دو روانشناس و یک مددکار انجام می شود. دغدغه اصلی ما ایجاد فضای مناسب جهت حرفه آموزی و اشتغال زنان در محوطه زندان و آموزش خانواده هایشان برای پذیرش آنهاست به نحوی که بازگشت مجدد به محیط زندان نداشته باشند.»
وی ادامه می دهد: «در حیطه دختران آسیب دیده نیز سعی داریم یک سری برنامه ها برای مددجویان در تعامل با معاونت اجتماعی بهزیستی انجام دهیم. این برنامه ها ظرف یکی و دوماه آینده نمود پیدا می کنند.»
مسئول واحد آسیب های اجتماعی امور بانوان شهرداری تهران با تکیه بر آمار به موفقیت های ترک اعتیاد بانوان در کمپ چیتگر اشاره می کند ومی گوید: «تشکیل پرونده و پیگیری قضایی کار ما نیست، سعی می کنیم خود فرد برای کمک به خود پیشقدم شود. در سال ۱۳۸۶، ۶۲۲ نفر در این کمپ ترک اعتیاد داشته اند که آمار نشان می دهد موفقیت ۴۳ درصد بهتر بوده است.»
● از این ستون به آن ستون فرج است
در گوشه دیگر سالن زن سرپرست خانوار دیگری نشسته که سه فرزند دارد اما سالهاست که از شوهر او خبری نیست!
سهیلا کلاهی مدیر مرکز مهارت آموزی کوثر(۲) با خنده درباره او می گوید: «وقتی این جا آمد، می گفت تا به حال حتی یک دکمه مانتو را ندوخته ام، ولی حالا روزی ۶۰۰اورکت را لبه دوزی می کند و برای هر لبه دوزی ۲۵تومان دستمزد می گیرد.»
دختر جوان دیگری با چهره ای که در آن شادابی موج می زند، مشغول لبه دوزی است. این دختر از قشر دختران آسیب دیده بوده، که توسط مددکاران بهزیستی به این مرکز معرفی شده است. در حال حاضر هم به صورت نیمه وقت کار می کند و هم دانشجو است.
مدیرکارگاه توضیح می دهد: «امسال او را به عنوان کارگر نمونه کارگاه معرفی کردیم. واقعا زندگی اش از این رو به آن رو شده است.»
● ضرورت معرفی فعالیت های مددکار اجتماعی
به جز گروه های هدف آسیب دیده، گروه هایی در جامعه وجود دارند که نیازمند توانمندسازی اند و زیرمجموعه اداره توانمندسازی شهرداری قرارمی گیرند. بررسی های آماری نشان می دهد که ۱۰هزارزن سرپرست خانوار در سطح شهر تهران شناسایی شده اند اما تحت پوشش هیچ ارگانی نیستند. همه این گروه ها پس از شناسایی در حالی که دارای شرایط سنی کار باشند، سعی می شود به سمت مهارت آموزی هدایت شوند.
زن سرپرست خانوار به زنانی گفته می شود که گواهی فوت همسر یا طلاق دارند.
زنان خودسرپرست، دختران بالای ۳۵سال هستند که ازدواج نکرده اند و از نعمت داشتن پدر یا قیم محروم هستند.
زنان بدسرپرست به زنان دارای همسر معتاد، بی کار، زندانی و مفقودالاثر گفته می شود که این گروه ها در حیطه توانمندسازی می گنجند.
شمس احسان تأکید می کند: «بحث حمایتی مادی نداریم و در حیطه توانمندسازی چه برای آسیب دیده ها و چه برای قشر بی سرپرست گام برمی داریم.
به دست مددجو ماهی نمی دهیم، ولی در حد توانمان ماهیگیری را به ایشان می آموزیم.
در دور جدید فعالیت های فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران برنامه ها برای ۱۰هزار زن سرپرست خانوار شهر تهران تدوین شده اند.»
مهدی امیر مطلق یکی از مددکاران مستقر در گرمخانه بهمن نیز می گوید:
«مردم اطلاعات کافی در مورد اقدامات انجام شده ندارند. خیلی از افراد بی سرپناه را می شناسم که نمی دانند گرمخانه چیست؟ جوان بی سرپناهی که شب اول در پارک می خوابد، خدامی داند چه خطراتی در کمینش است؟ نهایتش این است که توسط پلیس دستگیر می شود و برای او پرونده قضایی تشکیل می دهند، در حالی که در گرمخانه از خدمات مددکاری بهره مند شده و سوءپیشینه هم پیدا نمی کند. به نظر می رسد همه سازمان هایی که از موهبت حضور مددکار اجتماعی برخوردارند باید بیایند و در رسانه ها با مردم صحبت کنند تا اطلاعات بدهند.»
امیری مطلق گله مندانه ادامه می دهد: «توصیه اغلب خانواده ها به جوانان شرور و معتاد این است که ازدواج کنند تا درست شوند! مگر ازدواج بازپروری است. اگر خانواده ها پتانسیل مددکار اجتماعی را بشناسند به توصیه های بهتری رهنمون می شوند.»
● و دوباره شروعی تازه تر
خانم مسن دیگری مشغول جیب دوزی است، روزانه ۴۰۰تا جیب می دوزد و ۴۵۰تا دم پا کار می کند. شوهرش از کار افتاده و دو دختر دوقلویش را سرپرستی می کند.
کلاهی مدیر کارگاه می گوید: «این خانم علی رغم بازدهی خوب کاری چون سنش بالای سن کار است، بیمه نیست. در تلاش هستم از طریق اداره کل امور بانوان شهرداری برای بیمه این قشر هم قدمی بردارم.»
● خود را نبازید، درها بسته نیست
فرض کنید یک زن نه معتاد است و نه به زندان رفته، بلکه زن آبرودار و بی سرپرستی است که از نظر مالی محتاج محسوب شده و تا به حال شرایط حرفه آموزی را با توجه به کمبود امکانات نداشته است.
یک چنین شخصی باید در اولین فرصت به یکی از سازمان های کمیته امداد، بهزیستی و یا معاونت توانمندسازی شهرداری مراجعه کرده و نزد مددکاران چنین سازمان هایی ثبت نام شود. مددکاران درباره او تحقیق می کنند. سپس با توجه به علاقه اش به یکی از مراکز مهارت آموزی معرفی می شود. این افراد در حدود سه ماه آموزش می بینند، سپس یا توسط کارگاهی جذب کار می شوند و یا خود کارآفرین شده و در منزل درآمدزایی دارند.
در حال حاضر سازمان بهزیستی و شهرداری دارای مراکز مهارت آموزی فعال هستند.
کلاهی توضیح می دهد: «این مرکز دو سال است که راه اندازی شده و تاکنون ۲۵۰نفر را آموزش داده ایم که ۱۰۰نفر آنها در حال حاضر در این مکان مشغول به کار شده اند. اگر بتوانیم قسمت برش کارگاه را به جای دیگری منتقل کنیم، نیروهای بیشتری را جذب خواهیم کرد. در محیط کار ما مددکار به صورت مستقیم حضور ندارد، ولی عمده افرادی که این جا جمع هستند، از برکت خدمات مددکاری شناسایی و توانمندسازی شده اند و سپس برای مهارت آموزی به نزد ما آمده اند.»
کلاهی در ادامه می گوید: «ما در مناقصه ها شرکت می کنیم و وقتی پروژه ها و کار به ما محول می شود کار را شروع می کنیم. الان لباس سربازی و اورکت و یونیفورم نیروهای سپاه را می دوزیم.»
در وجود ما اشتیاقی به ودیعه گذاشته شده که هرگاه برای دیگران قدم خیری بر می داریم، آرامش را در عمق روح و روان خود احساس کرده و یک پله به کمال نزدیکتر می شویم.ریشه مددکاری اجتماعی ناشی از تأثیر متقابل و نیز بسیار عمیق وضعیت زندگی افراد یک جامعه با یکدیگر است. در ایران از گذشته های دور مردم با تأسی از پیشوایان دینی رسیدگی به وضع نیازمندان، ایتام و در راه ماندگان را سرلوحه کار خود قرار داده و نسبت به پرداخت وجه خمس و زکات حساس بوده اند. ثبت صدها مورد وقف از گذشته تا امروز گواه دیگری بر این ادعاست. اولین و کامل ترین الگوی مردم کشورمان در مسیر مددکاری اجتماعی حضرت علی (ع) هستند. بزرگمردی که وصف نوازش های پدرانه اش ورد زبان همه بزرگمردان تاریخ از ازل تا ابد خواهد بود.
در سال ۱۳۲۶ هـ. ش در روستای عزآباد ۳۶ کیلومتری یزد، از شکاف دیواری، وقفنامه ای به زبان عربی مربوط به قرن هفتم هجری کشف شدکه پانزده سال بعد، در سال ۱۳۴۱، در ۲۰۹ صفحه در تهران به نام «جامع الخیرات» انتشار یافت. واقف این وقفنامه سید رکن الدین محمد از بزرگان یزد بوده است. سید رکن الدین شرح وظایف، چگونگی رسیدگی و کمک های اساسی و جزء به جزء امور بیماران و سایر مستمندان را در جامع الخیرات یاد کرده است. برای نمونه در یک مورد شرح می دهد که اگر کوزه آب «کودکان سقا» که در رهگذرها آب می فروخته اند و یا برای مردم به در منازلشان آب می برده اند، بشکند، از وجه خاصی باید برای آنها کوزه تهیه کنند، تا کودکان بینوا، بر اثر تهیدستی، دست از کوشش برندارند، و به گدایی و ولگردی روی نیاورند.
شاید این برنامه مکتوب را بتوان اولین گام در جهت ساماندهی مددکاری اجتماعی به صورت علمی و منظم در بافت قدیم جامعه ایرانی به حساب آورد.
● به مددکاری اجتماعی نیازمندیم
مجید کاشانی جامعه شناس با گرایش مددکاری اجتماعی و عضو هیئت مدیره گروه مددکاری دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز با ورق زدن فصل های مختلف تاریخ برایمان توضیح می دهد: «در سال ۱۳۵۹ همزمان با انقلاب فرهنگی این بحث مطرح بود که آیا رشته مددکاری برای جامعه ما ضرورت دارد یا خیر؟ از سوی دیگر چون در دوران قبل از انقلاب از عنوان این رشته برای نشان دادن چهره ای خیرخواهانه سوء استفاده کرده بودند، نظرها چندان مساعد نبود. در این میان عده ای با سعه صدر جلسات متعددی در تهران و قم برای بررسی ابعاد مختلف رشته مددکاری با حضور روحانیون و نیز دانشگاهیان تشکیل دادند. از محضر حضرت آیت الله جوادی آملی و حضرت آیت الله... مجتبی تهرانی کسب اطلاع شد که نهایتاً به ادامه این رشته در ایران رأی دادند.»
اما کاشانی با ابراز نارضایتی از کم کاری در تحول محتوای رشته مددکاری می گوید:« هنوز از لحاظ سرفصل های مطرح در دانشگاه نتوانسته ایم به یک محتوای کاملاً بومی در رشته مددکاری دست پیدا کنیم. ضرورت وجود رشته مددکاری در بدنه جامعه و سازمان های مختلف بر هیچ کس پوشیده نیست، اما باید مددکارانی آگاه که از نیازهای جامعه اش با خبر هستند، تربیت کنیم تا درد اجتماع خود را بشناسند و در جهت رفع آن بکوشند.»
● برنامه ریزی بلند مدت برای کمک به جامعه
مرد با شانه هایی فرو افتاده روبروی مددکار بهزیستی می ایستد و می گوید: «این پرونده پزشکی از کار افتادگی ام است. هر دو دخترم می توانند مستمری بگیرند، اگر می شود ما را در اولویت بگذارید.»
مددکار با لحنی مهربان و دلجویانه پاسخ می دهد: «چشم پدرجان، ولی یک مقدار طول می کشد. باید تحقیق کنیم.»
مرد این بار با لحنی شکسته و رنج کشیده می گوید: «آبرویم را گذاشته ام که به نزدتان آمده ام!»
مددکار صرفاً به صورت مادی کمک حال مددجو نیست. متأسفانه خیلی ها تصورشان از تابلو مددکاری نوعی بنگاه خیریه است. جمله آخر این پیرمرد را بخوانید: «آبرویم را گذاشته ام که به نزدتان آمده ام!»
مجید کاشانی می گوید: «مددکاری تلفیق علم و عمل با توجه به علوم عملی و روش های عینی در مواجهه با واقعیت های اجتماعی است. روش هایی که یک مددکار با توجه به تجربیاتش برای حل مشکلات هر کدام از مددجویان به کار می گیرد، هنر او را نشان می دهد.
مددکار باید یک دستورالعمل ویژه را طراحی کرده و با کمک مددجو به نتیجه برساند.»
وی ادامه می دهد: «مددکاری با سه رویکرد فردی، گروهی (خانواده) و جامعی (جامعه) صورت می گیرد. در ایران بیشتر از مددکاری فردی با تکیه بر تکنیک های مصاحبه رو در رو، مشاهده وضعیت زندگی از نزدیک، پرکردن پرسش نامه و... بهره می بریم. در برخی جوامع نیز بیشتر طبقه متوسط به مددکار مراجعه می کنند. در اروپا هم طبقات ضعیف، در کشور ژاپن آسیب دیدگان و اقشار ضعیف و در کشورهای متمول چون سوئد گاه حتی قشر مرفه نیز نیازمند خدمات مددکاری اجتماعی هستند.» وی ادامه می دهد:« در ایران مردم به دلیل عدم آگاهی اکثراً علی رغم مشکلاتی که دارند، کثرشأن می دادند زیر تابلو مددکاری قرار گیرند، لذا معمولاً افراد به شدت آسیب دیده مراجعه کنندگان مددکاران اجتماعی هستند. از طرفی باید صراحتاً گفت که در بحث مدکاری نه به تعداد کافی نیرو متخصص داریم و نه هزینه اش را که بتوانیم کل اقشار جامعه را پوشش دهیم. وی تاکید می کند: «دانش مددکاری هنوز هم آنچنان که انتظار می رود بومی نشده است.»
کاشانی با اشاره به این که مددکاری گروهی را تعطیل کرده ایم و صرفاً به بحث مددکاری فردی آسیب دیدگان پرداخته ایم، می گوید: «حال که شرایط این گونه است، بیاییم از طریق رسانه ها روحیه مددکاری خودجوش را در بین مردم رواج دهیم و به اصطلاح فرهنگ کدخدامنشی را به تصویر بکشیم. الگوی اصلی ما هم پیشوایان دینی و بزرگان باشند. البته خوشبختانه چنین روحیه ای در خون مردم ایران می جوشد. ضمناً در درازمدت به مددکاری جامعی روی خوش نشان داده و برنامه ریزی کلان در راستای مددکاری اجتماعی برای کل اقشار جامعه داشته باشیم.»
● هماهنگی سازمان ها برای استفاده از مددکار
از قدیم گفته اند پول که باشد، همه چیز هست، ولی باید گفت کار که باشد، همه چیز مهیاست. وارد یکی از غرفه های زنان خودکفای تحت پوشش کمیته امداد می شوم. بوی تند ترشی بادمجان به مشام می رسد. از این قبیل غرفه ها در سال های اخیر در خیلی از نمایشگاه ها با هدف نمایش دستاوردهای افراد تحت پوشش کمیته امداد، بهزیستی و شهرداری برپا شده اند. کمیته امداد معمولاً هر ساله در جشن رمضان به نمایش این قبیل دستاوردهای هنری و صنعتی همت می گمارد. شهرداری در پارک های مهم شهر تهران بازارچه دائمی راه اندازی کرده است و بهزیستی نیز هرازگاهی نمایشگاه راه اندازی می کند. در بحث مددکاری و توانمندسازی باید این واقعیت را پذیرفت که تمام سازمان ها کار فردی را کنار گذاشته و به یک رویکرد جمعی گرایش پیدا کنند تا موفقیت بهتری حاصل شود.
یک زن خودکفا که با کمک وام های کمیته امداد امام خمینی(ره) کارش را آغاز کرده است، می گوید: «همسرم که فوت کرد، دائماً زیر پرچم اعضای فامیل بودیم. تصمیم گرفتم کاری را شروع کنم که با فضای کوچک خانه ام مناسب باشد. ابتدا در حد کمی برای مغازه های محل ترشی تهیه می کردم، کم کم چون کارم خوب بود، مشتری ها خودشان مستقیماً مراجعه کردند و سفارش دادند.»
در حالی که برایم مقداری ترشی مخلوط آماده می کند، روی ورقه ای شماره اش را نوشته و به دستم می دهد. انصافاً هم که این غرفه از همه غرفه ها شلوغ تر و پررونق تر است.
● مددجویان در انتظار را تحت پوشش قرار می دهیم
فرید براتی سوده سرپرست دفتر امور زنان و خانواده سازمان بهزیستی کشور با اشاره به این که وظیفه اصلی آنها توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است، می گوید: «در سازمان بهزیستی کل کشور ۳ تا ۴ هزار مددکار مشغول به کار هستند. سازمان بهزیستی درتهران بیش از ۱۰ هزار نفر را تحت پوشش خود دارد که قصد داریم تاپایان امسال به رقم ۱۵ یا ۱۶ هزار نفر برسیم.
امسال تلاش می کنیم همه پشت نوبتی هارا تحت پوشش قرار دهیم.»
وی ادامه می دهد: «در حال حاضر ۲۳ کلینیک مددکاری در نقاط مختلف شهر تهران فعالند. ۴۰۰ مرکز مشاوره نیز زیرنظر سازمان بهزیستی فعالیت می کنند که علاوه بر آن شهروندان می توانند از طریق تلفن از مشاوره تلفنی بهره مند شوند.
افرادی که می خواهند تحت پوشش بهزیستی قرار گیرند باید به ستاد هماهنگی و پذیرش استان تهران واقع در پیچ شمیران مراجعه کنند.»
براتی سوده به تشریح چگونگی اعطای سهام عدالت به افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی به ویژه زنان سرپرست خانوار می پردازد و می گوید: «یک سری از مشمولان تحت پوشش بهزیستی بوده اند، که در نوبت قرار گرفته اند. اما یک سری از خانم های جامعه که بعضاً دارای شغل هم هستند، ولی از این جهت که بالای ۳۵ سال سن دارند و ازدواج هم نکرده اند، خود سرپرست محسوب می شوند. این قشر حتی اگر پدرشان هم در قید حیات باشد، در صورتی که سه ماه حق بیمه داده باشند (فرقی نمی کند که پیوسته یا منقطع) می توانند به بهزیستی مراجعه کرده و در لیست برای دریافت سهام عدالت ثبت نام کنند.
شرط اصلی ثبت نام در لیست بهزیستی و مراجعه به مددکار بهزیستی است.»
● این حرکت ها نمادین نیست
از اتفاقات تازه در عرصه مددکاری اجتماعی معرفی مددکاران نمونه کشور به همت سازمان بهزیستی در تیرماه ۸۷ است.
از طرف دیگر خبر تأسیس اورژانس اجتماعی(۱۲۳) نیز در ردیف خبرهای مهم این ماه قرار دارد. از سید حسین موسوی چلک مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی درباره تلاش برای شناسایی و رفع مشکلات مددجویان می پرسم، پاسخ می دهد: «دیر شروع کرده ایم، ولی می خواهیم فضای خالی بین خانه و پلیس را پر کنیم. رویکرد ما انسانی است. می خواهیم به فرض مثال آبروی دختری که از محیط خانه برای مدت کوتاهی خارج شده و حال بازگشته است، حفظ شود. به نظرشما این دختر را با ماشین نیروی انتظامی و دستبند به آغوش خانواده اش برگردانند، بهتر است و یا این که از طریق مشاوره های مددکاری زمینه برای بازگشتش فراهم شود؟»
موسوی چلک ادامه می دهد: «سعی داریم به قوانینی برسیم که به مداخله مددکار ابعاد جدیدتری ببخشد. این گونه به جای پلیسی کردن یک ماجرا، از پتانسیل مددکاران اجتماعی در حل مشکلات شهر استفاده می شود.»
پیچیدگی و دشواری های امروز بشر، شرایط خاص جامعه و فشارهای روانی اجتماعی ناشی از زندگی پرهیاهوی قرن حاضر و نیز ارائه خدمات و اقدامات اجتماعی در جهت استحکام خانواده و جامعه ای سالم، حرفه مددکاری را به صورت یک نیاز اجتماعی مطرح کرده است.
بررسی علل ناهنجاری ها و کج رفتاری ها، عواملی که در کارکردهای اجتماعی افراد و گروه ها اثر می گذارد، رفاه اقشار و گروه های آسیب دیده و آسیب پذیر همچنین اداره امور موسسات و مراکز مددکاری و مشاوره ای ایجاب می کند تا جامعه نسبت به آموزش و پرورش مددکارانی مجهز به علم و دانش، تخصص و تعهد اهتمام ورزد.
تعمق مهارت های حرفه ای و آگاهی از مسائل اجتماعی و پژوهش حرفه ای اولویتی است که یک مددکار اجتماعی باید به آن بپردازد. تاکید این دوره برتربیت افراد متعهد و مسئول است که بتوانند منطبق با اصول و فنون علمی و حرفه ای پاسخگوی نیازهای افراد جامعه به خدمات مددکاری باشند.
مددکاری اجتماعی جدید به عنوان یک حرفه چاره ساز و تسلی بخش دردهای افراد، سابقه چندانی ندارد، اما ریشه ها و اصول مددکاری اجتماعی را در ادیان و مذاهب و انگیزه های بشردوستانه برای تسلی و کمک به ضعیفان، دستگیری افتادگان، همراهی و مساعدت به نیازمندان می توان یافت. منصور حسینی مدرس دانشگاه معتقد است که مددکاری با رویکرد جدید هنگامی به وجود آمد که بعضی از افراد هوشمند دریافتند روش های قدیمی در جهت رفع نیازهای بشری، از سودمندی لازم برخوردار نیستند. تنها پرداخت مبلغی وجه مشخص، نمی تواند راه حل مشکل نیازمندان باشد. از سوی دیگر در اثر کثرت جمعیت و توسعه ارتباطات افراد با یکدیگر، مسائل و مشکلات مختلف چنان متراکم شده که اصولا اقداماتی سازمان نیافته و صرفا تسلی بخش نمی توانست جوابگوی دردهای گرفتاران و نیازمندان باشد.
بنابراین پیشگامان حرفه مددکاری اجتماعی بر آن شدند تا با درک وضع و موقعیت افراد در اجتماع زمینه لازم را برای یاری رساندن به آنان فراهم کنند. به این ترتیب اصل اساسی مددکاری اجتماعی بر مبنای ایمان به قدرت و قابلیت بشر برای ایجاد شرایط زندگی بهتر و برخورداری از نعمت ها و امکانات حیات قرار گرفت.
● مددکاری اجتماعی و چالش های جامعه در حال توسعه
دنیای امروز بی تردید از ویژگی های خاص برخوردار است که عمده ترین آنها را تغییرات پرشتاب، جابه جایی شدید در قدرت، پیچیدگی فزاینده برنامه ها، تنوع و ناپایداری محصولات، کثرت الگوهای توسعه، رقابت روزافزون و تغییرات مستمر در نظام مدیریتی تشکیل می دهد. منصور حسینی کارشناس ارشد جامعه شناسی و مدرس دانشگاه آزاد و پیام نور معتقد است: «این موارد باعث شده اند تا گروه های انسانی و نهادهای مختلف به ویژه در جوامع در حال توسعه، با چالش های فراوانی روبه رو شوند.» وی توضیح می دهد: «مددکاران اجتماعی می توانند در تعامل با دستاوردها و فرصت های مرتبط با این چالش ها و کاهش آسیب های ناشی از آن، نقش های موثری برعهده گیرند. آنها قادرند با بهره گیری از دانش و مهارت های مددکاری در سطوح فردی، گروهی و جامعه ای در تغییر نگرش، ایجاد و احیای فرهنگ مشارکت و همگرایی، مهندسی اجتماعی، بحران زدایی و توان بخشی اجتماعی حضور تعیین کننده ای داشته باشند.»
دکتر قربانعلی سبک تکین جامعه شناس نیز می گوید: «زمانی که فرد نتواند در اجتماع کارکردهای خاص خود را داشته باشد، نیازمند برخورداری از خدمات مددکاری خواهد بود.» وی با اشاره به این که مددکاری در دو مقطع زمانی قبل از نیازمندی (مقدم) و بعد ازنیازمندی (موخر) مطرح می شود، ادامه می دهد: «در بخش مقدم معمولا رسیدگی به رفاه اقتصادی فرد و اجتماع مطرح است، اما در مرحله موخر باید تلاش شود پس از شناختن سایر نیازها، اقدام متناسب با نیاز صورت گرفته و ضمن حفظ کرامت انسانی فرد به دامن جامعه بازگردانده شود. به گونه ای که از نقش غیرفعال و بی کارکرد به نقشی فعال و کارآمد برسد.»
سبک تکین اشاره بکر و جالبی به نقش روحانیون به عنوان مددکاری اجتماعی دارد و می گوید: «روحانیون چون می توانند پاسخ دهنده به نیازهای روحی و روانی مردم باشند و نیز هدفشان رسیدن به سعادت انسانی است، جا دارد به جایگاه مددکاری وارد شوند. کارکرد ایشان اگر سریع و به موقع باشد، بسیاری از آسیب ها رخ نخواهد داد.»
● نقش های مورد انتظار از مددکار اجتماعی
مددکار اجتماعی برای شناخت مددجو و مشکل وی از کار ابزارهای خود یعنی مشاهده، مصاحبه، مطالعه و مکاشفه، نه تنها در موسسه محل کار خود، بلکه در محل زندگی مددجو، موسسات، محل ها و افرادی که به نحوی با مشکل مددجو مرتبط و یا سروکار دارند، استفاده می کند.
داود شعبانیان جامعه شناس باگرایش پژوهشگری و مدرس دانشگاه در رابطه با ویژگی های مددکار اجتماعی می گوید: «باید بتواند با مددجو رابطه صمیمانه پیدا کند و رابطه به گونه ای نباشد که مددجو متوجه حس رهبری یا مدیریت او شود. باید رابطه چهره به چهره موفقی برقرار شود و به اصل کرامت انسانی مددجو لطمه ای نخورد. مددکار حس اعتماد به نفس و قدرت تصمیم گیری را در مددجو بیدار می کند، نه این که پشت میز بنشیند و به جای افراد تصمیم بگیرد.»
منصور حسینی استاد دانشگاه نیز توضیح می دهد: « در روش کارفردی از مددکار انتظار می رود که با برقراری رابطه حرفه ای و خودآگاهی از نقش خود در جهت تغییر شیوه های زندگی مددجویان عمل کند. مددکار باید از دخالت احساسات شخصی در کار فردی برحذر باشد و همواره این بینش را داشته باشد که مدد جوی او در موقعیت دشواری قرار گرفته است، اگرچه در قیاس با مشکلات سایرین احتمالا مشکل فرد چندان سخت نباشد، ولی در هر حال موجب تنگنای وی شده است. ضرورت دارد که با بررسی همه جانبه مددجو و مشکل، حداکثر درک و فهم را از آن چه که فعلا مددجو از آن رنج می برد، به دست آورد.»
● مددکاری اجتماعی، عبوراز رودخانه خروشان
مددکار باید توانایی دل دادن و دل کندن را پیدا کند. به این معنی که بتواند به موقع با مشکل برخورد کند و این برخورد جدی و عمیق باشد و در مقابل بتواند به موقع خود را از آن جدا سازد.
حسینی در تکمیل صحبت های خود اضافه می کند: «مددکار حالت کسی را دارد که باید از رودخانه ای خروشان بگذرد و ناگزیر است در آن وارد شده و با شنا و به سلامتی از آن بیرون بیاید. چنانچه اسیر امواج و تلاطم بماند، در آن غرق می شود. مددکاری که مشکلات مددجویان را با خود یدک می کشد و قادر نیست نقش ها را تفکیک کند، سرانجام غرق خواهد شد. این جاست که مددکار باید نقشه های محول و محقق را تمیز دهد و در برابر مشکل مددجو اگرچه ساده، بی تفاوت و بی اعتنا یا کم اعتنا نباشد، ولی بهایی را که برای حل مشکل دیگران می پردازد، نامتناسب هم نباشد، به نحوی که به جای کمک به مددجو قصد حل و فصل آن را داشته باشد و موضع گیری او به نحوی شود که روی یک مورد تمام توان و وقت خود رامصرف کرده و قادر به رسیدگی وضع سایر مددجویان و انجام وظایف محوله نباشد.»
وی ادامه می دهد: «تعبیر دیگری که از دل دادن و دل کندن می توان داشت، این است که مددکار به موقع و مناسب به جریان مشکل گشایی دل خواهد داد، ولی گاهی اتفاق می افتد که علی رغم تمام فعالیت ها و اقداماتی که برای حل مشکل می شود، فرجام کار مطلوب و دلخواه نیست، چرا که بعضی از مشکلات مددجویان حداقل برای مدتی لاینحل باقی می مانند و یا دخالت عوامل و پارامترهای غیرقابل کنترل و یا غیرقابل پیش بینی در مسائل، موجب ناکام ماندن اقدامات مددکاری می شود و در این جاست که بصیرت کافی برای دل کندن به نحوی که مددکار اجتماعی خود آسیب ندیده و دچار یاس و ناامید نشود، ضرورت خواهد داشت.»
● نگاه به آینده
سیدحسین موسوی چلک مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز به موارد زیادی در ارتباط با ارتقای کیفی رشته مددکاری در کشور ایران اشاره کرده و می گوید:
«اگر قرار است اتفاقی بیفتد باید در سیاست گذاری و برنامه ریزی های کلان این تحول رخ دهد. الان مددکاری اجتماعی در برنامه ریزی های کلان جایگاهی ندارد.
در بحث مددکاری باید رویکرد اجتماعی محوری و اقدام اجتماعی را تقویت کرد. این مسئله به معنای حذف رویکرد فردی و گروه های کوچک نیست. اگر مددکاری به مباحث اجتماعی و برنامه ریزی های کلان گرایش داشته باشد، می تواند خودش را بهتر معرفی کند. مددکار باید تحلیل گر باشد و از سیاسی کاری بپرهیزد.
توجه به رویکرد سلامت محوری امری اجتناب ناپذیر است.»
موسوی چلک ادامه می دهد: «نهادینه کردن پژوهش های کاربردی به صورت ملی و منطقه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چرا که مددکاری ایران باید در آینده با در دست داشتن آخرین تخصص ها، حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد.
در حوزه مددکاری اجتماعی به آموزش مهارت های زندگی و نیز مهارت های فنی و حرفه ای باید توجه و اهمیت خاص داشت.»
● تشکیل پرونده اجتماعی برای خانواده های ایرانی
مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از یک اتفاق بزرگ و تازه خبر داده و می گوید: «به زودی برای هر یک اعضای خانواده از طریق مددکاران اجتماعی پرونده اجتماعی تشکیل می شود.
عجیب است که پس از تولد نوزاد کارت سلامت جسمانی صادر می کنند و نگران قد و وزن و میزان رشدش هستند، اما کسی به مشکلات فردی و اجتماعی این نوزاد در درازمدت توجه ندارد.»
وی ادامه می دهد: «ما نیاز به اطلاعاتی داریم که با فرزندمان رفتار درست داشته باشیم و منابع یاری رسان را در حل مشکلات متنوع زندگی بشناسیم. مشکلات کوچک اگر بی اهمیت بمانند و گره ها به موقع باز نشوند به مشکلات حادتری تبدیل خواهند شد.»
گالیا توانگر
منبع : روزنامه کیهان