پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

از قطار انقلا‌ب کسی را پیاده نکنیم


از قطار انقلا‌ب کسی را پیاده نکنیم
انقلا‌ب اسلا‌می انفجار نور بود. (حضرت امام‌ره) نوری که از دل تاریکی‌ها و ناامیدی‌ها با اتکا به اراده و مجاهدت ملتی بیدار و هدایت‌های رهبری فرهمند، پرتوهای خود را بر سرزمین ایران گسترانید و ساحت ایران و ایرانی را از حاکمیت سلا‌طین جور، خودرای، یکه‌سالا‌ر و مطلق‌العنان، پاک کرد و بیم و امیدهای جدیدی را در داخل و خارج ایجاد کرد.
انقلا‌ب به منزله قطاری بود که همه مردم ایران با هر ایده، مرام و رویکرد اما بدون گزینش‌های ایدئولوژیکی، جنسیتی، قومی، زبانی، مذهبی و جداسازی‌های مصنوعی و متداول امروز، سوار بر این قطار به سوی یک مقصد واحد در حرکت بودند و توانستند آن نظام ضدمردمی را در ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷ که چونان خانه عنکبوتی پایه‌های آن سست بود فرو ریزند و در ۱۲ فروردین‌ماه ۵۸ با آرای ۵/۹۸ درصدی خود، نظام جمهوری اسلا‌می را استقرار بخشند و رژیم ستمشاهی را به موزه تاریخ بسپارند و به قرن‌ها حکومت سلا‌طین جور پایان بخشند تا ایران متعلق به همه ایرانیان و ملک مشاع آنان گردد نه آنکه ملک طلق پادشاهان و سلا‌طین جبار باشد و ملت ایران بدون قیمومیت قدرت‌ها و قیمومیت‌خواهان داخلی، بتوانند سرنوشت خود و کشورشان را رقم بزنند.
بروز و تجلی این حق تعیین سرنوشت را می‌توان، در مجلس اول به خوبی دید که قطار انقلا‌ب با بیشترین پوشش ملی، تمامی قشرهای جامعه را به میدان‌های مشارکت روانه کرد بدون اینکه مردم با محدودیت‌های فیلترهای احراز، رد صلا‌حیت و تحمیل نظارتی استصوابی مواجه گردند و از قطار انقلا‌ب پیاده شوند به‌گونه‌ای که عناصری چون کیانوری دبیرکل حزب توده، و احسان طبری نظریه‌پرداز آن حزب هم، سوار این قطار بودند و تنها با استناد به یکی از اصول قانون اساسی (۶۷) به مجلس راه نیافتند. در صورتی که در دهه‌های اخیر پیروان مکتب اسلا‌م (نه از نوع رسمی آن) از قطار پیاده می‌شوند هرچند که این سوال هم قابل طرح بوده و هست که اگر کسی به هر دلیلی، پیرو مکاتب توحیدی نبود لزوما باید از حق تعیین سرنوشت محروم گردد و آیا این راه برای همیشه مسدود است؟ مگر نه این است که انتخابات مناسب‌ترین ساز و کار دموکراتیک برای سهیم کردن آحاد ملت در ساختارهای قدرت است و عبور دادن جامعه از بحران‌ها، نارضایتی‌ها، اختلا‌ف‌ها، تنازعات و تخاصم‌ها است و فرصت مغتنمی است برای بازبینی سیاست‌ها و برنامه‌ها و اصلا‌ح عملکردها و چرخش آرام قدرت و جابه‌جایی نخبگان در ساحتی مسالمت‌جویانه و مسیری است که همه قشرهای جامعه بر محور قانون اساسی اعم از <موافق، منتقد و حتی مخالفان قانونی> فرصت می‌یابند بدون مواجهه با محدودیت‌ها، ممنوعیت‌ها و رد صلا‌حیت‌های فراقانونی، در مسابقه انتخابات در شرایطی آزاد، برابر و عادلا‌نه شرکت کنند و در این میان پیروزی از آن کسی است که نمره قبولی به خانه ملت را کسب کرده باشد. در واقع این مردم هستند که با رای‌شان در صحنه عمل بر صلا‌حیت فرد یا یک جریان سیاسی مهر تایید می‌زنند و نه نمایندگان دولت در حوزه اجرا و یا نهاد ناظر در حوزه نظارت بر انتخابات. آنگاه است که کسانی که نمره قبولی را از جانب مردم دریافت نکرده‌اند بدون کمترین هزینه و نارضایتی از نظام و برگزارکنندگان و ناظران انتخابات، مدعیات خود را کنار گذاشته و رفتارها و کنش‌های غیردموکراتیک و واگرایانه احتمالی آنان، جای خود را به کنش‌های دموکراتیک و همگرایانه می‌دهد و رقیبان به جای مخالفت و تنازع با جریان پیروز، همراه با دولت و نظام شده و درصدد رفع ضعف‌ها و کاستی‌های خود برمی‌آیند و تمرین می‌کنند تا با بازسازی توان و قدرت خود و شناخت ظرفیت‌های رقیب و دغدغه‌های قشرهای مختلف جامعه مسیر پیروزی خود را هموار کنند. بدون تردید در ایام اوج‌گیری انقلا‌ب و پس از پیروزی، همه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی طرفدار انقلا‌ب، در چارچوب شعارهای انقلا‌ب و رهبری حضرت امام(ره) سوار بر قطار انقلا‌ب بودند اما پس از استقرار نظام جمهوری اسلا‌می ایران و رقابت بر سر قدرت در خانواده انقلا‌ب این نظریه مطرح گردید که باید چه کسانی، با چه مختصات سیاسی، مذهبی، مبارزاتی و انقلا‌بی، مناصب قدرت را در اختیار گیرند و سروری و آقایی بر دیگر افراد جامعه را سرلوحه کار خود قرار دهند؟ از این نقطه است که پدیده خودی - غیرخودی، انقلا‌بی - غیرانقلا‌بی، لیبرال - محافظه‌کار، حزب‌اللهی - غیرحزب‌اللهی، اسلا‌م ناب - اسلا‌م غیرناب، اسلا‌م آمریکایی - اسلا‌م اصیل، جمهوری ناب - جمهوری غیرناب و... پا به عرصه وجود گذاشت تا تسلط گروهی بر گروهی دیگر توجیه شود و اختلا‌ف گروهی و طبقاتی رسمیت یابد و قطار انقلا‌ب به قطار اختصاصی و ویژه تبدیل گردد و این اصل که انسان‌ها با هم برابر نیستند و عده‌ای از آغاز برای سروری و آقایی خلق شده‌اند جامه عمل بپوشد. طبیعی است که این رویکرد تحقق نمی‌یافت مگر با ساز و کارهایی چون اعمال نظارت استصوابی، گزینش‌های ایدئولوژیک و سپس سرنوشت ملت را به جای آنان رقم زدن. معذالک گویی پیاده کردن از قطار انقلا‌ب و نظام پروسه‌ای مستمر و دائمی است و کار تا آنجا پیش رفته که دامن بزرگان انقلا‌ب را هم گرفته است و ظاهرا راهی جز پذیرش این عبارت وربینیو <انقلا‌ب همچون کرونس فرزندان خویش را می‌بلعد>(۱)‌ نداریم و یا به قول ارنست رنان <در دنیا اروپاییان برای اداره کردن و شرقی‌ها برای کار کردن آفریده شده‌اند>۲۲)‌ و گویی در جمهوری اسلا‌می ایران هم عده‌ای خمیره و ذات جوهرشان، برای مدیریت و آقایی خلق شده و هرگاه اراده کنند دیگران را از قطار پیاده می‌کنند.
محمدعلی مشفق
پی‌نوشت: ۱- روزنامه همشهری، ص ۲، ۲/۹/۱۳۸۱ . ۲- شریعتی - علی - میعاد با ابراهیم، ص ۱۴ .
منبع : روزنامه اعتماد ملی