چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

مهاجرت مکزیکی‌ها؛ جنگ خاموش هویتی بر ضد آمریکا


مهاجرت مکزیکی‌ها؛ جنگ خاموش هویتی بر ضد آمریکا
آمریکایی که در اواخرقرن ۱۸ استقلال یافت دارای یک فرهنگ مشترک با مردمی عمدتا سفید پوست بریتانیایی وپروتستان بود اما امروزه آمریکا کشوری چند نژادی، (۶۹ درصد سفید پوست ، ۱۲ درصد هیسپانیک ، ۱۲ درصد سیاه پوست ۴ درصد آسیایی پاسیفیک، و۳درصد از سایر نژاد هاست )وچند مذهبی (۶۳درصد پروتستان ۲۳درصد کاتولیک ، ۸ درصد دارای مذاهب دیگرو۶ درصد بی مذهب ) تبدیل شده است. اساسا هویت آمریکایی به لحاظ تاریخی از چهار بحش تشکیل شده است:
۱) نژاد
۲) قومیت
۳) فرهنگ
۴) ایدئولوژی
اما تعداد آمریکایی هایی که دارای نژاد وقومیت های مختلف هستند زیاد است یکی از بحرانهای اساسی امروزه آمریکا بحران هویت ملی است که اساسا نشات گرفته از موج عظیم مهاجرت به این کشور از دهه ۱۹۶۰ می باشد.
این موج مهاجرت که از آمریکای لاتین وآسیا صورت گرفته فرهنگ وارزشهای مورد قبول این کشورهارا که به طور اساسی با فرهنگ وارزشهای مورد پذیرفته شده آمریکا متفاوت است رواج داده است. این مسئله از آنجا حادتر می گرددکه در این موج جدیدبرخلاف موج های قبلی مهاجرت، انقطاعی دیده نمی شود. وقوانین نیز به سختی می تواند آن را محدود کند.
وهمچنین اکثر مهاجران به یک زبان غیر انگلیسی صحبت می کنند. وخواهان حل شدن در جامعه وفرهنگ آمریکایی نیستند. وبه این دلیل که اکثر این مهاجران دارای منشاء هیسپانیک هستند، این روند باعث می شود تا آمریکا به لحاظ زبانی انگلیسی- اسپانیایی واز لحاظ فرهنگی به کشوری انگلو- هیسپنیکی تبدیل شود.
امروزه بخشهای مهمی از آمریکا به خصوص جنوب فلوریدا وایالات جنوب غربی، به لحاظ زبانی وفرهنگی اسپانیولی هستند. در حالی که هر دو فرهنگ وهر دو زبان به طور مشترک در بقیه آمریکا گسترده شده اند. این مهاجرت در حال شکل دادن به برتری جمعیتی در مناطقی از آمریکا است که در دهه های ۳۰ و۴۰ قرن ۱۹ از مکزیک گرفته شد ودر عین حال با پیدایش فرهنگی متفاوت در این مناطق مرز آمریکاومکزیک در حال ناپدید شدن است وجامعه فرهنگی در حال ظهور است که نیمی آمریکایی ونیمی مکزیکی است. این در کنار مهاجرت از دیگر کشورهایی آمریکای لاتین، در حال هیسپانیک کردن سراسر آمریکا استوفعالیت های اجتماعی، زبان واقتصاد نیز متناسب با جامعه انگلیسی- اسپانیایی در حال تغییر است ودلیل عمده آن نیز اینکه مهاجران مکزیکی همچون دیگر مهاجران در جامعه آمریکا جذب نمی گردند. اما دلایل چندی موجب گسترش مهاجرت مکزیکی ها به آمریکا میگردد.
۱) همجواری:
در گذشته مهاجران با پیمودن چندهزار مایل از اقیانوس وارد ایالات متحده می شدند. نگرش آمریکا نسبت به مهاجران و سیاست های مهاجرپذیری این کشور نیز همواره با این تصور شکل گرفته است. ولی این موج عظیم مهاجرت از کشوری فقیر و همجوار است که جمعیت آن نیز معادل یک سوم جمعیت آمریکا است که با عبور از خطوط مرزی در سطح زمین یا عبور از رودخانه های عمیق،مرز هزار مایلی را پشت سر گذاشته،وارد خاک این کشور می شوند.
۲) هزینه ها:
چالش و خطرات مهاجرت برای مکزیکی ها بسیار کمتر از دیگر مهاجران است. آنها به آسانی می توانند به آمریکا رفته و به مکزیک بازگردند و با خانواده و دوستانشان در تماس باشند و این عوامل موجب شده تا ازدیاد مهاجرت از مکزیک پس از ۱۹۶۵ افزایش زیادی پیدا کند. به طوری که در دهه ۷۰ حدود۶۴ هزار، دردهه ۸۰ در حدود ۱۶۵۶۰۰ و در دهه ۹۰ در حدود ۲۲۴۹۰۰۰ مکزیکی به طور قانونی به ایالات متحده مهاجرت کردند و همچنین تعداد عظیم مهاجران غیر قانونی نیز بر این تعداد افزوده می گردد.
۳) غیر قانونی بودن:
ورود غیر قانونی به ایالات متحده پدیده ای مکزیکی است که پس از سال ۱۹۶۵ رواج یافت.برآوردهایی که کمیسیون مشترک مکزیکی آمریکایی در زمینه ورود غیر قانونی مکزیکی ها به آمریکاانجام داده بیانگرورود غیر قانونی سالانه ۱۰۵ تا ۲۵۰ هزار مکزیکی است. تقریبا دو سوم مهاجران مکزیکی پس از سال ۱۹۷۵ به صورت غیر قانونی وارد خاک آمریکا شدندواین مسئله تا بدان حد است که بیل کلینتون قاچاق سازمان یافته افراد را به آمریکا تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا نامیدوجرج بوش نیز خواهان اصلاح قانون مهاجرت واخراج مهاجران غیر قانونی شده است.
۴) حضور تاریخی:
هیچ گروه مهاجر دیگری به غیر از مکزیکی ها در تاریخ آمریکا وجود ندارد که ادعا کرده یا بتواند ادعای تاریخی بر سرزمین آمریکا داشته باشد. در حالی که مکزیکی ها وآمریکایی های مکزیکی تبار می توانند چنین ادعایی داشته باشند تقریبا تمام تگزاس ، نیومکزیو ، آریزونا ، نوادا و یوتا تا زمان جنگ استقلال تگزاس در سال ۱۹۳۶ وجنگ مکزیک وآمریکا در سال ۱۸۴۸ بخشی از خاک مکزیک به حساب می‌آمدند. ونیمی از سرزمین مکزیک را آمریکا از آن جدا کرد. چیزی که مکزیکی ها آن را هرگز فراموش نکرده‌اند.
اما دلایلی چند موجب عدم جذب مهاجران مکزیکی در جامعه آمریکا گردیده است. از جملهزبان، به لحاظ تاریخی جذب زبان از یک الگوی مشترک پیروی می کند. شواهد اندکی مبنی بر تمایل مکزیکی ها درباره فراگیری زبان انگلیسی وجود دارد. در سال ۲۰۰۰ بیش از ۲۶ میلیون نفر در خانه خود اسپانیایی صحبت میکردند وتقریبا ۱۳ میلیون نفر از این افراد انگلیسی را پایینتر از سطح خوب تکلم میکردند. ۷۳ درصد از این افراد تسلط کاملی بر زبان انگلیسی نداشتند واین آمار در جایی تشدید می گردد که اکثریت مطلق مهاجران آمریکای لاتین ومکزیکی ۶۶تا ۸۵ درصد تاکید دارند که فرزندانشان باید تسلط کامل بر زبان اسپانیایی داشته باشند.
تابعیت، کسب تابعیت مهمترین بعد سیاسی جذب مهاجران محسوب می شود. به طور کلی سطح تابعیت با توجه به درآمد، اشتغال ، تحصیلات، سن در زمان ورود، مدت اقامت در ایالات متحده ونزدیکی کشور مبداء متفاوت است.
در آخرین دهه ها ی قرن ۲۰ کسب تابعیت از سوی مکزیکی ها در پایین ترین ویادر میان پایین ترین گروههای مهاجر بود. برای مثال ، سطح کسب تابعیت برای مهاجران مکزیکی که قبل از ۱۹۸۰ وارد آمریکا شده بودند کمتر از ۳۲ درصد بود که پایینتراز دیگر گروههای مهاجر بود. در حالی که این سطح برای مهاجران اتحاد شوروی ۸۶ درصد ایرلندی ها ۸۱ درصد لهستانی ها ۸۲ درصد ویونانیها ۷۸ درصد بوده است. واین در حالی است که مهاجرانی که قبلاودرسال۱۹۶۵ تا۱۹۷۵وارد آمریکا شده اند. پایینترین نرخ های تابعیت را در میان پانزده گروه مهاجر دارند.
هویت، آخرین معیار جذب ، میزانی است که مهاجران هویت خود را آمریکایی دانسته و به آرمان آن اعتقاددارند. فرهنگ آن را می ستایند ووفاداری به کشورهای دیگر وفرهنگ های آن را رد می کنند. شواهد نشان می دهد که مهاجران مکزیکی تبار کمتری هویت خود را باآمریکا یکی می دانند.
همه کودکانی که در مکزیک متولد شده بودند. پاسخ دادند که آمریکایی نیستند و۴۱ درصد از کودکان متولد مکزیک هویت خود را با آمریکای لاتین یکی می دانستند و۳۲ درصد نیز خود را مکزیکی می خوانند. در میان کودکان مکزیکی تبار متولد آمریکا نیزتنها ۴درصد خود را آمریکایی میدانستند. در سال ۱۹۹۴ آمریکاییهای مکزیکی تبار با راهپیمایی در خیابانهای لس آنجلس وبا اهتراز درآوردن پرچم های مکزیک وحمل پرچم‌های آمریکا به صورت وارونه مخالفت خود را قویا با طرح ایالت کالیفرنیا برای محدود کردن کمک های رفاهی به کودکان مهاجران غیر قانونی اعلام داشتند وبنابراین تعجبی ندارد که در سال ۱۹۹۵ مردم آمریکا مهاجران هیسپنیک را کمتر ازسیاه پوستان، آسیاییها وسفید پوستان جنوبی وطن پرست دانسته اند.
در نتیجه این عوامل مکزیکیها در کنار دیگر گروههای اسپانیایی زبان در حال ایجاد یک انشعاب در ساختار سیاسی - اجتماعی ایالات متحده هستند. که به تقسیمات ملیتی شباهت دارد ووجود کشور مکزیک در مرزهای ایالات متحده به اضافه تقویت الگوهای فرهنگی مکزیکی ، به آن معناست که تاریخ طبیعی مهاجران مکزیکی در تضاد با دیگر گروههای مهاجر بوده است.در همین رابطه می توان برای بخشهایی از جنوب غربی، از تسلط فرهنگی واجتماعی سخن گفت که تحت اختلافات سیاسی قرار دارند ودر عمل مکزیکی شده اند.
آمریکاییهای مکزیکی تبار به نوبه خود بیان می دارند. که جنوب غربی به واسطه تجاوز نظامی در دهه ۴۰ قرن ۱۹ از مکزیک گرفته شده است واینکه زمان برای تسخیر مجدد فرا رسیده است. واین شرایط از لحاظ جمعیتی ، اجتماعی وفرهنگی در جریان است. مسلما این امر می تواند به یکپارچه کردن این سرزمینها با مکزیک منجر گردد. تا جایی که پروفسور چارلز تراکسیلر از دانشگاه نیومکزیکو، پیشبینی می کند که تا سال ۲۰۸۰ ایالات جنوب غربی ایالات متحده با ایالات شمالی مکزیک با یکدیگر کشور جدیدی را با عنوان جمهوری شمالی تشکیل خواهند داد.
اساس چنین تحولی در افزایش مهاجران مکزیکی وروابط اقتصادی میان جوامع دو طرف مرز قرار دارد. این وضعیت به چیزی تبدیل شده است که در جنوب غربی آمریکا وبه میزانی کمتر در شمال مکزیک، از آن تحت عنوان«MAX AMERICA» یا «AMEXICA» یاد می‌شود. اگر این گرایشات همچنان تداوم یابد ممکن است به توسعه وتحکیم مناطق مکزیکی وتبدیل آن به بلوکی خود مختار با فرهنگ وزبانی متمایز واقتصادی خود کفا در ایالات متحده منجر گردد. وچنانچه گراهام فولر هشدار می دهد.
با توجه به (همزمانی منحصر به فرد قومیت هیسپنیک، با سرزمین وایدئولوژی مشخص) چیزی در حال ایجاد است.که از تداوم کشوری با قومیت های مختلف «آمریکا» جلوگیری خواهد کرد. ومنطقه ای قومی با تمرکز گروهی که خواهان جذب در حیات چند قومی وانگلیسی زبان آمریکا نیستند بوجود خواهد آورد واین چیزی نخواهد بود، جز سر آغازی برای اضمحلال ، تجزیه وچند تکه شده ایالات متحده آمریکا.
محمد آذری
منبع : روزنامه رسالت