دوشنبه, ۱۴ آبان, ۱۴۰۳ / 4 November, 2024
مجله ویستا


رحل چوبی


رحل چوبی
خواندن کتاب لذتی دارد. وقتی آن را روی رحل زیبایی که دست هنرمند آن را به صورت شاهکار هنری درآورده قرار دهند و متن آنرا قرائت نمایند لذت آن صد برابر می شود.
امروز نقاشان، با ترکیب رنگهای متناسب، شاهکارهایی بوجود میآورند که برای همه‌ی مردم قابل فهم نیست.
در روزهای پیشین بیشتر شاهکارها بوسیله ی ترکیب خطوط به وجود می‌آمده. البته از رنگ نیز استفاده می‌شد و صفحات مصور نسخ دستی بهتر شاهد ذوق و سلیقه هنرمندان در ترکیب رنگ‌هاست، ولی رنگ چوب صندل یا فوفل به خودی خود زیباست و کافی است که با قلم و چکش در روی آن سایه و روشنهایی بوجود بیاورند تا لایق دست امرا و سلاطین گردد. امروز دیگر کسی روی در و یا روی درِ کاخها منبت کاری یا کنده کاری نمی‌کند. امرا و پادشاهان امروزی سطوح ساده و بی‌نقش را بر ریز کارها ترجیح میدهند.
ساختمانهای دانشگاه‌ها و عمارات دولتی از قبیل بانک‌ها و وزارتخانه‌ها و کاخ دادگستری یا کاخ اقتصاد ، با سطح مرمر سفید پوشیده شده و به ندرت نقش مختصری در گوشه‌ای از آنها پدیدار می‌گردد. چنین کاخها اگر در زمان شاه عباس ساخته می‌شد از داخل و خارج با کاشیهای هفت رنگ و معرق کاریها تزیین می‌گردید و داخل اطاقها با نقاشیهای دیواری هنرمندان معروف پوشیده می شد.
ولی آن زمان‌ها گذشته و اگر در حال حاضر کسی خانه‌ای شبیه به چهل ستون یا عالی قاپوی اصفهان بسازد مورد تمسخر قرار میگیرد.
مقصود این نیست که کسی بخواهد بگوید ساختمان های کنونی در شهر تهران مورد پسند نیست ولی فرقی که این ساختمانها با ابنیه قدیم دارند این است که ابنیه قدیم زاییده فکر هنرمندان ایرانی بودند و ساختمانهای جدید تقلیدی از ساختمانهای مغرب زمین است. از سوی دیگر این تحول امری طبیعی است زیرا نمی توان توقع داشت که در شهر بزرگی مانند تهران خانه‌هایی شبیه به ابنیه قدیم ایران ساخته شود.
چنین خانه‌هایی با مردمی که در آن زندگی خواهند کرد و با کفش روی قالیهای گران قیمت راه خواهند رفت و با وسایل زندگی جدید مانند یخچال برقی و لوله های فلورسنت و آشپزخانه های فرنگی، تناسب و موافقت نخواهد داشت. امروز موسیقی و نقاشی و مجسمه سازی و بسیاری از رشته های هنری دیگر جنبه بین‌المللی پیدا کرده و خصوصیات محلی از میان رفته. ولی باز بهترین چیزی که بتوان به یک مغرب زمینی هدیه کرد همان قوطی سیگار یا جعبه یا گلدان نقره‌ای است که هنرمندان گمنام در روی آن هزاران نقش زیبا به وجود آورده‌اند.
هیچ یک از جهانگردان خارجی برای دیدن ساختمانهای دانشگاه یا بانک ملی به ایران نخواهند آمد ولی هنوز مسجد شاه اصفهان و مدرسه چهار باغ، مردم مغرب زمین را هر روز به سوی خود خواهد کشانید.
یک آفتابه که برای شستن دست و رو به کار می رود چیزی نیست که کسی بخواهد آن را مزین به تزییناتی بنماید ولی هنرمندان ایرانی آنرا به صورت شاهکاری از ذوق و سلیقه و قریحه خدادادی درآورده‌اند که امروز در موزه‌های بزرگ مغرب زمین مایه مباهات ماست. امروز در خانه‌های ما چراغ‌های رومیزی و دیواری، مطابق آخرین مد مغرب زمین مایه افتخار ماست. ولی مغرب زمینی‌ها وقتی به کشور ما مسافرت می نمایند اگر بتوانند قندیلی به دست بیاورند آن را به شهر خود برده به عنوان یادگار ذیقیمتی در خانه خود قرار می‌دهند.
کدام وسیله روشنایی ممکن است با این قندیل آبگینه که در حدود هشتصد سال ساخته شده از نظر زیبایی برابری کند. در اطراف این قندیل شش گلو وجود دارد که به آن شش زنجیر برنجی آویزان می‌کنند و آن شش زنجیر در فاصله اطاق یا مسجد آویزان می شود.
در داخل قندیل یک چراغ روغنی قرار داده می شده و به این طریق تزیینات و خطوطی که در روی قندیل نقش شده روشن می شود و از خارج نمایان می گردد. در بالای قندیل کلمه سماوات خوانده می‌شود و در روی بدنه آن نام یکی از سلاطین که در قرن هشتم هجری بر شام و مصر حکومت می کردنوشته شده است.
تعداد این قندیل‌ها زیاد نبود یا اگر زیاد بود به علت شکننده بودن آن مقدار زیادی تا امروز باقی نمانده ولی هر کدام به منزله شاهکاری از هنر شیشه گری و لعاب سازی بوده اند. فقط یک نمونه از آن در موزه ایران باستان موجود است که از آرامگاه شیخ صفی الدین از اردبیل به آن موزه انتقال داده شده و بقیه آن در موزه های قاهره و دمشق می باشد.
برای ختم این مقاله قسمتی از پوشش کاشی یکی از ابنیه قرن یازدهم را ارائه می‌دهم و اضافه می‌نمایم مردمانی که روی آن رحل زیبا کتاب می‌خواندند و در خانه‌هایشان را با آن عاج های ظریف منبت مزین می‌کردند و دستشان را با آن آفتابه‌های نقره‌کوب زیبا می‌شستند و اطاقشان را با آن قندیل‌های آبگینه روشن می‌کردند و دیوارهای آن را با کاشیهای زیبا مزین می‌ساختند، بدون شک مردمانی با سلیقه و هنر دوست بودند.
دکتر عیسی بهنام استاد دانشگاه
منبع : مجله هنر و مردم