جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

پژوهش؛تنها راه رسیدن به سطح دانش و تکنولوژی روز جهان


پژوهش؛تنها راه رسیدن به سطح دانش و تکنولوژی روز جهان
جایگاه علمی ما در عرصه جهان و اهمیت پژوهش شاید بسیاری از صاحب‌نظران و اندیشمندان با اینجانب هم عقیده باشند که اعتبار و ارزش علمی و فرهنگی هر جامعه‌ای در جهان متناسب است با میزان مشارکت و سهم آن جامعه در ایجاد”مجموعه تمدن بشری“.براساس این نظریه،جوامع و کشورهائی که در آفرینش مجموعه تمدن بشری سهم بیشتری داشته و دارند از اعتبار علمی و فرهنگی بالاتری نیز برخوردارند.
اگر از نظر تاریخی کشورهائی نظیر یونان و چین و مصر به عنوان مهد تمدن‌های باستان شناخته می‌شوند به این خاطر است که نقش این کشورها در مجموعه تمدن باستان بسیار چشمگیرتر از نقش سایر جوامع بشری در آن ازمنه بوده است.
با ظهور اسلام، تا قرن ها این تمدن اسلامی بود که دانشمندان و فلاسفه و اندیشمندان بزرگی را در صحنه‌های مختلف علم و فرهنگ و ادب بشریت هدیه نمود. این اندیشمندان نقش بسیار ارزنده‌ای در پیشرفت مرزهای دانش زمان خود داشتند و دوران درخشش تمدن اسلامی را در تاریخ جهان به ثبت رساندند.
نکته دیگری که در مقدمه باید گفت آنست که در بسیاری از زمینه‌ها که عمدتاً به پیشرفتهای بشریت در عرصه هنر مربوط می‌شود، دستاوردهای انسان دیرزمانی است که تا اندازه زیادی به حد تعالی رسیده است و در نتیجه پیشرفت در این زمینه‌ها لااقل از نظر کیفی دیگر نمی‌تواند چندان سریع باشد.خوشنویسی، شاعری، درام‌نویسی و نقاشی مثالهائی هستند که باید گفت به مرزهای تعالی رسیده‌اند.مقایسه ساده‌ای بین آثار و خوشنویسان، شعرا،دارم‌نویسان، نویسندگان و نقاشان بزرگ معاصر در صحنه کشورهامان و یا در صحنه‌های بین‌المللی با آثار هنرمندان متقدم نشاندهنده آنست که در این عرصه‌ها آثار معاصر نسبت به آثار گذشتگان برتر و بالاتر نیستند.
اما در عرصه علم و دانش وضع کاملاً فرق می‌کند.گرچه علما و دانشمندان گذشته تاریخ پایه‌گذاران علم و دانش امروزی هستند ولی سطح دانش و علم آنها نسبت به سطح دانش امروز پائین‌تر است.علم نه تنها در حال پیشرفت است که نرخ پیشرفت علم نیز مثبت است.بعبارت دیگر سرعت پیشرفتهای علمی نیز در حال افزایش است و شاید بتوان گفت که شتاب علم نیز فزاینده است.
اگر در۲۰سال پیش ادعا می‌شد که دانش بشری در هر۱۰سال یک بار مضاعف می‌شود امروزه ادعای می‌شود که در هر ۵ سال یکبار این دانش دو برابر می‌شود یعنی در هر ۵سال به اندازه مجموعه علوم و دانشی که از اول تاریخ بشریت پایه‌گذاری و ابداع شده است به این مجموعه اضافه می‌شود.
امروزه گفته می‌شود که بیش از نصف مجموع دانشمندانی که از اول تاریخ تا به حال پا به جهان هستی گذاشته‌اند هم اکنون زنده هستند و این به معنای آنست که بخش عمده و اساسی پیشرفتهای علمی بشریت مدیون دستاوردهای چند دهه اخیر انسان است.
از سوی دیگر با تاسف باید گفت که کشورهای اسلامی و برخی از کشورهای متمدن باستانی نظیر یونان و مصر که از نظر تاریخی نقش ارزنده‌ای در پیدایش تمدن داشته‌اند، در پیشرفتهای سریع علوم و تکنولوژی امروز جهان که بخش عمده و اساسی مجموعه دانش و تکنولوژی بشریت را تشکیل می‌دهند نقش بسیار اندکی دارند.
خواب خرگوشی مشرق زمینی‌ها در چند قرن اخیر و بیداری متفکران غربی در این دوران باعث شد که دنیای غرب مجموعه علومی را که توسط مللی همچون ایرانی‌ها و چینی‌ها و مصری‌ها و عرب‌ها و یونانی‌ها پایه‌ریزی و ابداع شده بود به عنوان زیربنای علوم جدید مورد استفاده قرار دهد و در طی این مدت خود آنچنان بر آن بیفزاید که دیگر آن علوم قدیمه از درخشش اندکی برخوردار باشد.
بطور خلاصه گرچه علوم قدیمه مشرق‌زمینی‌ها قسمت عمده و اساسی تمدن بشری در آن دوران را شامل می‌گردید ولی چون نقش این کشورها در ادامه تاثیرگذاری بر فرهنگ و تمدن بشری به تدریج کمرنگ و کمرنگ‌تر شده است و در مقابل غربی‌ها با مقیاسی وسیع بر این تمدن تاثیر گذارده و به آن افزوده‌اند نسبت سهم مشرق زمینی‌ها و از جمله ما ایرانی‌ها در مجموعه تمدن بشری به تدریج در حال کاهش است.
وقتی به اطراف خود نگاه می‌کنیم تاثیر عمیق و همه جانبه دانش و تکنولوژی امروز دنیا را در تمامی ابعاد زندگی‌مان از خورد و خوراک و لباس پوشاک و مسکن و وسایل رفت و آمد و روابط اجتماعی و محیط خانواده و حتی اخلاق و عادات و آموزش و شیوه زندگی عمیقاً لمس و درک می‌نمائیم. آن دانش و تکنولوژی که ما ایرانیها با کمال تاسف نقش بسیار اندکی در ایجاد و ابداع تبیین و خلق آنها داشته‌ایم.
نکته دیگری نیز که ذکر انجمن اسلامی در اینجا بسیار اهمیت دارد آنست که در قرون گذشته علم و دانش عمدتاً بعد معنوی داشت. علم آموزی بیشتر یک نوع ارتقاء کیفی بود نه کمی.
علم در زندگی روزمره نیز تاثیر آنچنان مستقیمی نداشت و عالم اندوخته‌های خود را به رایگان در اختیار هر علم‌آموزی قرار می‌داد. ولی دنیای امروز برخلاف گذشته حاصل تلاش خود را به صورت فرآورده‌های تکنولوژیک(سخت‌افزار)و یا دانش فنی (نرم‌افزار) به فروش می‌رساند. دنیای امروز برخلاف گذشته از علم به عنوان سلاح اقتصادی و نظامی استفاده می‌کند و این سلاح را نیز به فروش می‌رساند.
امروزه هر کشوری برای دستیابی به فرآورده‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری تکنولوژیک یا باید خود نیز تولید کننده این فرآورده‌های تکنولوژیک باشد که در اینصورت در رده کشورهای تولید کننده و پیشرفته قلمداد می‌شود، یا باید از ذخایر موجود و تمام شدنی خود برای تهیه آنها استفاده کند که در این صورت به عنوان یک کشور مصرف کننده تلقی خواهد شد و بالاخره آنکه اصولاً توانائی دسترسی به بسیاری از امکانات تکنولوژیک را نداشته باشد که در این حالت در رده کشورهای فقیر محسوب می‌شود. وضع امروز جهان چنین است.
امروزه کشورهای پیشرفته صنعتی با شتابی شگفت‌انگیز بر مجموعه دانش و تمدن بشری می‌افزایند و به همان نسبت نیز خود را در استفاده از مجموعه امکانات موجود جهان محق می‌دانند. امروز، امکانات موجود جهان نه به نسبت جمعیت کشورها بلکه به نسبت میزان مشارکت هر کشور در افزایش دانش بشری از طریق تولید فرآورده‌های تکنولوژیک تقسیم می‌شود.
در چنین جهانی هر کشوری برای آنکه از قافله شتابان پیشرفت‌های علمی عقب نماند و برای آنکه بتواند از حقوق خود دفاع نماید هیچ راهی جز آنکه سهم مناسبی را در افزایش دانش بشری بعهده بگیرد ندارد.
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با احیاء ایدئولوژی پویا و جهان شمول اسلامی یکی از شرایط لازم اقتدار در صحنه‌های بین‌المللی را فراهم کرده است ولی برای تحقق اهداف بلند نظام و اقتدار همه جانبه جمهوری اسلامی، یافتن جایگاه مناسب در عرصه علم و تکنولوژی امروز جهان یکی دیگر از شرایط لازم و غیرقابل اجتناب است بنابراین برنامه‌ریزی و تلاش در جهت رسیدن و همگام شدن با قافله شتابان علم و داشن بر دوش اعضاء محترم فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، شورای انقلاب فرهنگی، مدیران ارشد وزارت فرهنگ و آموزش عالی بیشتر سنگینی می‌کند و توجه عمیق به ابعاد این مساله است که به عنوان اجرای رسالت محوله این مدیران توسط نسل‌های آتی تلقی خواهد شد.
آنچه گفتیم پاسخی بر چرا باید کرد است ولی سوال اصلی و اساسی این بحث آنست که: چگونه باید کرد؟
● مشکل صنعتی شدن کشور و تحلیلی بر ارتباط دانشگاه و صنعت
من گمان می‌کنم سئوالی که ذهن بسیاری از اندیشمندان کشور در سطوح مختلف دانشگاهی و مسئولین رده‌های مختلف مملکتی را در طی سالیان پس از انقلاب به خود مشغول داشته آنست که علیرغم تلاشی که ما برای صنعتی شدن کرده‌ایم علیرغم حجم عظیمی از ماشین آلات صنعتی و ابزار و تجهیزات که در دو دهه گذشته به کشور وارد شده است و با وجود صدها و هزارها نفری که هر ساله در زمینه‌های علمی و مهندسی از دانشگاههای کشور فارغ‌التحصیل می‌شوند چرا آنچنان که باید و شاید موفق نیستیم.چرا با داشتن سی سال تجربه تولید اتومبیل سواری هنوز خود مبتکر ساخت یک اتومبیل جدید نیستیم. چرا با داشتن پیشرفته‌ترین ماشین‌آلات و تجهیزات ساخت دیگ بخار، نیروگاههایمان را خارجی‌ها می‌سازند.چرا با داشتن بیش از بیست سال تجربه در ساخت ماشین‌های ابزار و با اینهمه پیشرفتی که در این مدت دنیا تکنولوژیک در جهت مدرینزه کردن سیستم ماشین‌های ابزار انجام داده هنوز ما همان چیزی را می‌سازیم که روز اول دانش فنی و روش ساختنش را خارجی‌ها پایه‌ریزی کردند.چرا ما نمی‌توانیم تولیدات صنعتی قابل رقابت در عرصه بین‌المللی داشته باشیم؟
دلایل این چراها در یک مساله بسیار مهم فرهنگی روانی خلاصه می‌شود.
ما در زمینه‌های صنعتی خودمان را قبول نداریم.ما اعتماد به نفس نداریم. ما حتی در آن زمینه‌هائی که علم داریم معمولاً یقین نداریم و تمام اینها معمول یک اشتباه بزرگ در سیستم برنامه‌ریزی آموزش عالی کشورمان است که از یک الگوبرداری نامناسب از سیستم آموزشی پژوهشی غرب سرچشمه گرفته است.بعبارت دیگر گرچه الگوهای آموزش عالی ما در رشته‌های علوم و مهندسی از پیشرفته‌ترین کشورهای صنعتی دنیا اقتباس شده است ولی آنچه در آن کشورها به خوبی پاسخگوی نیازهای آنان است در کشور ما نامناسب بوده و هست.
ابتدای پیدایش و شروع فعالیت بسیاری از دانشگاههای غرب عمدتاً به زمان شروع انقلاب صنعتی در اروپا مرتبط می‌شود. اندیشمندان غربی اندیشه‌های خود را در دانشگاه‌ها پیاده می‌کردند و بنیاد و بنیان صنایع امروزی جهان را به وجود می‌آوردند این اندیشه‌ها در درون واحدهای صنعتی از قوه به فعل درمی‌آمد و صنعت شکوفا می‌گردید و نیازهای جدیدی را درخواست می‌نمود و اندیشمندان دانشگاهی در این زمینه‌ها به پژوهش می‌پرداختند و حاصل پژوهش‌ها را به صنعت واگذار می‌نمودند و صنعت شکوفاتر می‌گردید. این مکانیزم پژوهش در دانشگاه‌های غرب بوده و هست اما در بعد آموزش دانشگاه های غربی تنها اصول و مبانی و تئوریهای اصلی هر علم و فن و حرفه‌ای را در دانشگاه‌ها آموزش می‌دهند و می‌دادند.
در آمریکا یک لیسانسه فارغ‌التحصیل رشته مهندسی مکانیک تنها اصول و تئوریهای مهندسی را در دانشگاه یاد می‌گیرد چنین مهندسی اگر وارد کمپانی اتومبیل‌سازی شود اصول طراحی و ساخت اتومبیل را در کارخانه فرا می‌گیرد و اگر در کمپانی ساخت نیروگاه به کار مشغول شود آنچه را در مورد طراحی و ساخت نیروگاه باید انجام داد، در محل کارخانه است که می‌آموزد.صنایع در این کشورها خود مراکز فعال پژوهش و گسترش دارند که کلیه عملیات مربوط به طراحی و ساخت در چهارچوب برنامه‌ریزی‌های اعمال شده توسط این مراکز به اجراء در می‌آید.
به طور خلاصه در دنیای غرب آموزش عمومی دانشگاهی، در سطح کارشناسی، به منظور فراگیری اصول و مبانی علوم و مهندسی انجام می‌شود ولی فراگیری زمینه‌های تخصصی در هر شاخه‌ای از صنعت چه در بعد طراحی و چه در بعد ساخت در محل آن صنعت است که انجام می‌شود.در این کشورها که واحدها و کارخانجات صنعتی از ابتدا با هدف طراحی و ساخت پایه‌ریزی شده‌اند و مجهز به مراکز تخصصی پژوهش و گسترش نیز هستند این سیستم آموزشی کاملاً کارساز و موثر است.
در کشور ما نیز سیستم آموزشی عیناً همان سیستم آموزشی غربی است یعنی در سطح کارشناسی،ما نیز تنها اصول و مبانی علوم و مهندسی را به دانشجویان یاد می‌دهیم و آنها را فارغ‌التحصیل و روانه صنعت می‌کنیم ولی صنعتی که با هدف طراحی و ساخت پایه‌ریزی نشده است. صنعتی که مجهز به مراکز تخصصی پژوهش نیست و صنعتی که از فارغ‌التحصیل رشته‌های مهندسی دانشگاه انتظار دارد که کمبودهای صنعت را جبران نماید یعنی طراحی بداند و روشهای تولید را فرا گرفته باشد تا مشکل صنعت را حل نماید و مهندسی که نمی‌تواند در شروع کار این توقع را برآورده نماید. در اینجا اولین شکست روحی فراهم می‌شود.مهندس فارغ‌التحصیل دانشگاه احساس می‌کند که چیزی نمی‌داند. مدیر و مسئول صنعتی می‌اندیشد که ایراد از آموزشهای دانشگاهی است و به این نتیجه می‌رسد که دانشگاه های داخلی نمی‌توانند واقعاً به صنعت کمک کنند و یک احساس منفی نسبت به دانشگاه‌ها در مدیران و مسئولان صنعتی ایجاد می‌شود.
از طرفی،دانشگاه در زمینه آموزش می‌داند که برنامه‌هایش با برنامه‌های پیشرفته‌ترین دانشگاههای معتبر جهان برابری می‌کند و می‌اندیشد که این مشکل صنایع است که نمی‌توانند آموزش‌های تخصصی لازم را جهت اجرای عملیات طراحی و ساخت به پرسنل فنی خود بدهند و می‌داند که این کار در کشورهای پیشرفته جهان از وظایف صنعت است نه دانشگاه پس به این نتیجه می‌رسد که عیب از صنعت است و دانشگاه رسالت خود را انجام داده و لذا از صنعتی که آن را غیر کارا و ضعیف احساس می‌کند فاصله می‌گیرد.
از سوی دیگر معیار کیفی سنجش پژوهش‌های دانشگاهی در کشورهای مترقی جهان به سنجش نتایج حاصل از این پژوهش‌ها مربوط می‌شود و یکی از شیوه‌های متداول ارائه این نتایج انتشار آنها در مجلات معتبر علمی یا کنفرانس‌های مهم بین‌المللی است.چاپ و انتشار نتایج یک پژوهش علمی در مجلات یا کنفرانس‌های معتبر، عموماً مهر تائیدی بر پژوهش انجام شده است و در دانشگاههای ما نیز نتایج بسیاری از پژوهش‌های ارزشمند در مجلات و کنفرانس‌های مهم داخلی یا بین‌المللی انتشار می‌یابد.
از طرفی موضوعات علمی منتشره در این مجلات،یا ارائه شده در این کنفرانس‌های مهم عمدتاً شامل آخرین دستاوردهای علمی دانشگاهی است که حداقل چندین سال از سطح تکنولوژی پیشرفته‌ترین کشورها نیز جلوتر است بنابراین وقتی حاصل پژوهشگران دانشگاهی ما در مجلات و کنفرانس‌های علمی مهم دنیا منتشر می‌شود به معنای آنست که سطح علمی اساتید دانشگاهی ما از سطح تکنولوژی پیشرفته‌ترین واحدهای صنعتی جهان نیز جلوتر است ولی همین دانشگاه نه در زمینه آموزش قادر است نیاز صنعت کشور خودمان را برطرف نماید و نه در زمینه پژوهش می‌تواند خواسته‌های صنعتی را تامین کند زیرا که نه آموزشش بر مبنای نیازهای کشور بوده است و نه پژوهشش در جهت رفع معضلات صنعت کشور پایه‌ریزی شده است.
خوب، می‌بینیم که هر دو طرف، دانشگاه و صنعت،درست می‌گویند و از طرفی هر دو طرف تنها یک بعد مساله را می‌بینند.در حالی که با یک نگاه واقع‌بینانه و با یک تلاش همگانی و در صورت خواست واقعی مدیران کشور، مسئولین دانشگاه و ارباب صنایع می‌توان این مشکل را براستی حل کرد و من در اینجا می‌خواهم بطور مشخص طرح و راه‌حلی را ارائه بدهم.راهی که بدون تردید نیاز به اصلاحات فراوان دارد ولی به گمان من اگر به طور واقع بینانه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد می‌تواند مشکل عظیمی را که در حال حاضر به شکل سدی مستحکم بین دانشگاه و صنعت حائل شده است از میان بردارد.
ارائه یک پیشنهاد آنچه در این طرح ارائه می‌گردد یکی از شرایط لازم برای حل معضل صنعتی کشور است و انجمن اسلامی قسمتی است که به رسالت و نقش دانشگاهها مربوط‌ می‌شود.
دکتر علی غفاری
استاد و معاونت پژوهشی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
منبع : پژوهشسرای دانش آموزی دکتر عظیمی