جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

شورشیان در اتاق انتظار کرزای


شورشیان در اتاق انتظار کرزای
در کشور افغانستان که ترور، انفجار و حمله مسلحانه امری عادی شده است حمله هشتم اردیبهشت به جشن ملی این کشور و سوء قصد به کرزای نباید یک امر عادی تلقی شود. ناامنی که این حادثه برای پایتخت افغانستان به ارمغان آورد نیز از جنس ناامنی و شورش های ۶ سال دوران اشغال این کشور نیست. باید از زبان خود افغان ها شنید که حمله به بزرگترین جشن ملی این کشور چه ضربه ای بر پیکر امنیت این کشور وارد کرده است. این اتفاق ابعاد روانی، سیاسی و امنیتی گسترده ای به خود گرفت . بخشی از پیامدهای این رویداد اکنون درداخل افغانستان بروز و ظهور کرده است و بخش دیگر آن انتظار می رود در روزهای آینده در نگاه قدرت های خارجی و بازیگران غربی نمایان شود. در داخل افغانستان اکنون این رویداد شکاف و دودستگی جدی را میان احزاب و جناح های سیاسی این کشور ایجاد کرده است. در این چند روز آهنگ نقد و انتقاد ها از دولت کرزای حالتی عریان و بی پروا به خود گرفته است به گونه ای که گروه جدیدی از افراد حاضر در جبهه ائتلافی کرزای عزم رفتن به جانب اپوزیسیون را کرده اند. در آن سوی پایتخت، مقر فرماندهی ناتو و آمریکا بعد از این حادثه زیر فشار خرد کننده قرار گرفته است.
● اصل ماجرا چه بود
در جنگ ۶ ساله افغانستان این بزرگترین عملیات شورشیان طالبان بود. آنها که از ابتدا عملیات های نظامی خویش را با هدف به هم ریختن فضای روانی جامعه خسته افغانستان پیش می برند این بار در عملیات خویش توانستند نه تنها مردم افغانستان که افکار عمومی کل جهان غرب را تحت تأثیر قرار دهند.
شورشیان طالبان در یک سال اخیر بار ها از طریق حمله انتحاری پایتخت افغانستان را هدف قرار داده اند و چندین عملیات سوءقصد علیه مقام های ارشد این کشور طراحی کرده اند که وزیر دفاع در پارلمان این کشور اعتراف کرد که فقط در سه مورد از این عملیات ها خود وی مورد سوء قصد قرار گرفته است. فقط درسال گذشته آنان هفده حمله انتحاری، صد و بیست و پنج حمله زمینی، صد و پانزده انفجار و بیش از هزار حمله موشکی علیه مقر نیروهای افغان انجام داده اند و طبق گفته عبدالرحیم وردک وزیر دفاع ۶۱۱ تن از نیروهای ارتش ملی قربانی این حملات بودند.
اما اتفاق هشتم اردیبهشت رویدادی ورای این حوادث بود.
طالبان برای اجرای نقشه خویش روزی نمادین را انتخاب کردند، روزی که در نظر افغان ها تاریخ این سرزمین برش تازه ای می خورد، هشتم ثور خاطره دو فتح بزرگ را برای افغان ها دارد فتح و غلبه نظامی بر ارتش سرخ و فتح کابل توسط گروه های جهادی. اگرچه طالبان را در عالم ایدئولوژی هیچ نسبتی با این دو رویداد نیست زیرا آنها به رخ هر دو گروه از فاتحان دو جنگ شمشیر کشیده اند اما در انتخاب روز هشتم ثور این گروه به حرکتی پرمعنا دست زد تا خاطره سومین شکست تاریخی یعنی شکست ارتش آمریکا و ناتو را هم بر آن فهرست تاریخی بیفزاید و از این رهگذر نگاه یأس آلود و سردرگم مردم افغانستان را متوجه یک دگرگونی در عقربه سیاست این سرزمین کند.
بنابراین برخلاف آنچه از ظاهر حادثه برمی آمد هدف طالبان فقط کرزای نبوده است. به تعبیر زیبای یک تحلیلگر عرب گلوله هایی که از اسلحه یک مهاجم به مراسم شلیک شد به ظاهر جان و جایگاه کرزای را هدف گرفت اما مقصد واقعی آن خیل دیپلمات هایی بودند که هر کدام نمایندگی یکی از ۲۶ کشور عضو ناتو را در جنگ افغانستان یدک می کشند و با آنکه آنها از این حمله جان سالم بدر بردند اما کابوس ناامنی اکنون بر سر مقرهای فرماندهی همه یگان های ارتش ناتو سایه افکنده است.
کافی است به فهرست مهمانان مراسم نگاه شود ویلیام وود سفیر آمریکا به اتفاق رؤسای قوای سه گانه افغانستان، رهبران جهادی، دیپلمات های خارجی، فرماندهان ناتو و شخصیت های سیاسی از زمره حاضران در این مراسم بودند که در فردای هشتم ثور با موجی از پرسش و انتقاد در رسانه های کشور متبوع خویش روبرو شدند.
هیچ اتفاقی به اندازه هشتم ثور نمی توانست ضعف نیروهای دولتی و لشکر پر سازوبرگ ناتو را در باتلاق افغانستان آشکارسازد. بویژه حقایق ناگواری که از حاشیه این مراسم رسانه های گروهی به جهان مخابره کردند ضربه ای بزرگ بر عزم و اراده هم ارتش ناتو و هم ارتش نوپای افغانستان وارد کرد. تصویرهایی که از فرار و دستپاچگی ژنرال ها و تفنگدارانی حکایت می کرد که نشان پاسبانان صلح در کشور افغانستان را بردوش دارند.
● نشانی بزرگ از ناپایداری اوضاع
شاید خود مهاجمان هم تصور نمی کردند که حمله هشتم ثور این اندازه آسمان تیره سیاست افغانستان را برای ناظران جهانی شفاف سازد. حمله به کرزای در وضعی رخ داد که محافل افغان درگیر مجادله عمیق بر سر دو موضوع استراتژیک در باره آینده این کشور هستند: مجادله بر سر توانایی دولت کرزای در کنترل امور کشور بویژه تأمین امنیت و دوم بحث بر سر کارآمدی نیروهای اشغالگر خارجی. همه تلاش آمریکا و ناتو در ششمین سال جنگ افغانستان این بود که شورش ها را ناچیز و ناامنی ها را محدود جلوه دهند. گزارش یکطرفه از میدان های جنگ باعث می شد که هیچ کس تصویر درستی از موقعیت دو طرف جنگ بدست نیاورد.
دامنه این پنهانکاری تا آنجا بود که کارلوس برانکو سخنگوی نیروهای چندملیتی (آیساف) چند روز پیش از این واقعه ادعا کرده بود که بخش هایی که دولت افغانستان بر آن کنترل ندارد بسیار اندک است و این مناطق در کنترل گروه طالبان نیز قرار ندارد. برانکو گفته بود: دامنه اقدام ها تروریستی در افغانستان بسیار محدود شده است. در چهار ماه اخیر در سی و هشت درصد شهرستان های افغانستان درگیری های مسلحانه روی داد اما در شصت و هشت درصد شهرستان های این کشور ما شاهد هیچ گونه درگیری مسلحانه نبوده ایم.
اما اکنون این تصویر آشفته از جنگ با هر گزارشی مخدوش تر می شود تا جایی که در یک روز دولت افغانستان ادعا کرد که فقط بر پنج درصد اراضی این کشور کنترل ندارد و چندی بعد گزارش اداره امنیت ملی آمریکا اعلام کرد دولت افغانستان فقط بر ۳۰ درصد خاک این کشور کنترل دارد. با این اتفاق اکنون بسیاری از واقعیت ها روشن شده است و کفه این مجادله بزرگ در داخل و خارج افغانستان به سمت منتقدان کارنامه جنگی بوش و متحد او درکابل تغییر کرده است. تصویرهای این حادثه مدرکی شد که راه را بر انکار واقعیت های جنگ بست. اما بیش از همه در این باره گزارش خبرگزاری رویترز از کابل قابل تأمل بود که نوشت ۶۶ درصد افغان ها از افسردگی یا اختلالات روانی رنج می برند. این گزارش تأکید می کرد که نفرت و نارضایتی توأمان دامن آمریکا ودولت کرزای را گرفته است. گزارشگر رویتر نوشته بود : وضع روحی و روانی بسیاری از افغان ها را می توان به دسته ای هیزم بسیار خشک تشبیه کرد که با کوچکترین جرقه ای مشتعل و به آتش کشیده می شود. وضع روانی این مردم بر عملکرد بسیاری از نهادها، دولت و پارلمان تأثیرگذار است. شماری از مردم افسرده به مصرف مواد مخدر تمایل پیدا می کنند و شماری دیگر از فقر و بیکاری توسط باندهای طالبان جذب می شوند و این چرخه شومی است که مردم افغانستان با آن دست به گریبانند.
به هر حال اعترافات مدیران کرزای و بیانیه های ناتو و آمریکا در فردای حادثه همگی دلالت براین داشت که واقعه هشتم ثور می تواند نقطه عطف تازه ای در کارزار سیاسی این کشور باشد.
وزیر دفاع افغانستان گفت حمله تروریستی به جشن هشتم اردیبهشت در کابل وجهه ملی و بین المللی دولت و نیروهای امنیتی افغانستان را خدشه دار کرد. در همان حال بسیاری از شبکه های انگلیسی گزارش دادند که این حمله تردید بعضی اعضای ناتو برای ادامه جنگ را دوباره دامن زده و احتمال خروج شرکت های فعال در افغانستان از این کشور را شدت بخشیده است.
تاحدی که گزارشگر شبکه الجزیره نوشت حمله در جایی انجام شد که چند ماه پیش نیز تنها هتل پنج ستاره افغانستان در آن مورد حمله واقع شد. چنان که پس از حمله چند ماه پیش به هتل پنج ستاره در مرکز کابل، بسیاری از اتباع کشورهای غربی تصمیم گرفتند افغانستان را ترک کنند.
دست کم از تصمیم های شتابزده ای که در فردای حمله، آمریکا و شورای امنیت گرفتند می توان وضع فاجعه گونه افغانستان را فهمید. شورای امنیت سازمان ملل متحد با صدور بیانیه ای این حمله تروریستی را که در آن سه تن جان باختند بشدت محکوم کرد. در بیانیه شورای امنیت از تمام کشور ها خواسته شدتا با دولت افغانستان برای مجازات تروریست ها و سازمان دهندگان و تأمین کنندگان آنها همکاری کنند. اعضای شورای امنیت همچنین درخصوص تهدیداتی که طالبان، القاعده، گروه های مسلح غیر قانونی، جنایتکاران و دست اندرکاران قاچاق تولید و مواد مخدر برای مردم افغانستان و امنیت این کشور به دنبال دارند هشدار داد.
به دنبال آن آمریکا ضمن تصویب بیانیه ای در شورای امنیت برای تشکیل جبهه حمایت از کرزای برای نخستین بار طی سال ها اشغال افغانستان، نیروهای تفنگدار خود را به این کشور اعزام کرد.
● جدال بر سر ادامه ریاست کرزای
واکنش آمریکا وناتو به اتفاق هشتم ثور اعزام یگان های تازه نفس نظامی بود اما واکنش گروه ها و جناح های سیاسی افغان به این ماجرا گشودن پرونده سنگین بازخواست از کرزای و مدیرانش شد. وزیران کشور، دفاع و رئیس اداره امنیت ملی افغانستان در مجلس نمایندگان این کشور استیضاح شدند. در پایان استیضاح که رأی گیری شد «عبدالرحیم وردک» وزیر دفاع، «ضرار احمد مقبل» وزیر کشور و «امرالله صالح» رئیس اداره امنیت ملی افغانستان هر چند از ترکش بحران هشتم اردیبهشت جان سالم بدر بردند و سلب اعتماد نشدند اما این جلسه خود آتش اختلافی بزرگ را شعله ور ساخت.
دعوای بزرگی که از مدت ها پیش میان چهره های جهادی افغانستان با دولت کرزای بر سر نحوه عملکرد او و ناکامی های ناتو بروز کرده بود با این اتفاق وارد مسیر غیرقابل بازگشتی شد. همه این اختلافات در تریبون پارلمان که اکنون پایگاه منتقدان کرزای شده است تبلور می یابد. در روز استیضاح وزیران دفاع و امنیت کرزای هیچ پاسخ قانع کننده ای برای منتقدان نداشتند. آنها تریبون استیضاح را به جنگ تسویه حساب با منتقدان تبدیل کردند.
سخنان رئیس اداره امنیت ملی افغانستان در باره دلایل پیشروی طالبان همان توجیهاتی بود که قبل از این از زبان سخنگویان ناتو بیان شده بود. بدترین بخش این ماجرا آنجا بود که مدیران کرزای به تهدید منتقدانشان پرداختند.
اما درگیریهای پارلمان بخشی از دو حادثه مهمی است که در واقع سرلوحه رویدادهای افغانستان را در سال ۲۰۰۸ تشکیل می دهند. رویداد نخست همانا اولتیماتوم نانوشته ای است که افغان ها به نیروهای بین المللی و دولت کابل برای برقراری امنیت دراین سال داده اند. چنان که در گزارش رویترز و دیگر رسانه های غربی نیز آمده است: کاسه صبر مردم لبریز شده است و در وضع انفجار آمیز داخل افغانستان، ارتش ناتو و نیروهای کرزای با زمان اندکی برای به انجام رساندن مأموریت خویش روبرو هستند. کرزای و وزیر دفاعش وردک هنوز نخستین وعده خویش برای ایجاد ارتش ملی افغانستان را به انجام نرسانده اند و افغان ها همچنان در برابر طالبان بی پشتوانه مانده اند.
اما رویداد دوم در مبارزه انتخاباتی برای ریاست جمهوری آینده افغانستان نمایان خواهد شد. دعوا برسر رهبری آینده که از مدت ها قبل شروع شده بود اکنون با این حادثه وارد مرحله جدی تری شد. آمریکا و شورای امنیت نیز با همین انگیزه صف حمایت از کرزای را تشکیل دادند. این حادثه چشم انداز حضور کرزای در انتخابات را با دشواری روبرو کرد. رئیس جمهور افغانستان که سال ۲۰۰۷ یکی از خونین ترین سال ها را گذراند اکنون در سال جدید با وضع بغرنج تری روبرو است. رئیس جمهوری افغانستان پیش از این گفته بود که در سال ۲۰۰۹ برای یک دوره دیگر در انتخابات ریاست جمهوری شرکت می کند. کرزای اکنون یک تغییر لحن داده است و سعی می کند واقعیاتی که تا دیروز پذیرش آنها را سخت می دید این بار اعتراف کند. او به صراحت گفته است که طالبان اکنون قدرت گرفته اند هرچند اضافه می کند که آنها بدون حمایت دیگران قدرتی نخواهند داشت. در سالی که پیش روست کرزای چند مأموریت مهم پیش رو دارد و بخت سیاسی آینده او نیز بسته به انجام این مأموریت ها است. شاید یکی از جدی ترین تکالیف کرزای قطع منابع خارجی طالبان بویژه پیوندهای این گروه با جریان های داخل پاکستان باشد.
کرزای در این باره در پاسخ به سؤال منتقدانش که اقرارکرده همه چیز درباره فردای افغانستان بستگی به این دارد که منابع حمایت از افراطی گری در منطقه پایان یابد و اگر این کار را نکنیم، تصویر، سیاه و ملال انگیز خواهد بود؛ هم برای پاکستان و در نتیجه برای افغانستان. دیگر تغییر لحن کرزای که درست در آستانه سوء قصد صورت گرفت این بود که او برای نخستین بار جبهه آمریکا و ناتو را زیر سؤال برد.
کرزای در نطقی که با استقبال منتقدانش روبرو شد گفت که افزایش نیرو تنها راه چاره افغانستان نیست و ناتو و آمریکایی ها در این جنگ باید صریح و صادق باشند. او با این گلایه منتقدانش همنوا شد که غرب در تعهداتش برای افغانستان و قولی که برای بازسازی این کشور و نیز ایجاد ارتش ملی داده بود صادق نبوده است. این سخن کرزای می تواند مجوزی برای کلیه نیرو ها و احزاب افغانستان باشد تا اولتیماتوم خویش را برای ایجاد ارتش ملی و نیز بازسازی افغانستان به عنوان دو اصل مصوب در اجلاس بخارست ناتو با جدیت پیگیری کنند. اما هنوز هیچ نشانه ای از این نیست که کرزای قصد تغییر در تصمیمی که برای سال ۲۰۰۹ و تصدی دوره دیگر ریاست جمهوری گرفته است داشته باشد. او همچنان می گوید: من کارهایی دارم که باید به انجام برسانم و تعهداتی بر دوشم بوده که به انجام نرسانده ام.
اما بدون شک کرزای برای رسیدن به این هدف دشوار باید از سد بلندی از رقبا عبورکند که اکنون در ائتلافی به نام «جبهه ملی» گرد آمده اند جبهه ای که اساساً فلسفه تشکیل خود را ناکامی آمریکا وناتو در اداره امنیت افغانستان قرار داده است. این جبهه به رهبری «برهان الدین ربانی» در کابل پایتخت این کشور رسماً اعلام موجودیت کرده است. در این تشکل سیاسی شماری از مجاهدین سابق، فعالان سیاسی فعلی و پیشین افغانستان حضور دارند.
خود ربانی تشکیل این تشکل را با ترکیب کنونی آن به عنوان گامی جدید و تجربه نو در حیات ملی و سیاسی کشور دانسته و اظهار داشته است : تجربه نشان داده زمانی که بحران سنگین امنیتی، اجتماعی و سیاسی دامنگیر کشور ها می شود عبور از آن به تنهایی امکان پذیر نیست. به باور رهبران این جبهه دوران مهلت کرزای و پروژه آمریکا به اتمام رسیده است. ربانی می گوید: پس از حضور جامعه جهانی هنوز هم بر بستر بحران حرکت می کنیم بطوری که امنیت و ثبات سیاسی تکمیل نشده است. بحران بی اعتمادی هنوز خاتمه نیافته و وضع اقتصادی و اجتماعی مردم خوب نشده و آتش نفاق قومی و جناحی درحال زبانه کشیدن است.
نکته قابل تأمل این است که این جبهه شعارهای خویش را بر پایه ای قرار داده است که نارضایتی مردم متوجه آنها است. آنها می گویند: ضعف دولت در حل بحران و ظهور مافیای فساد به اعتراف برخی مسئولان عالی رتبه دولتی، تهدید جدی امنیتی را متوجه کشور کرده است. در این جبهه کرزای با چهره های شاخصی رقابت می کند که هر کدام می توانند یکی از مدعیان جدال انتخاباتی ۲۰۰۹ باشند چهره هایی مانند احمدضیاء مسعود، برهان الدین ربانی، قاسم فهیم، محمد یونس قانونی، و. . .
مهین السادات صمدی
منبع : روزنامه ایران