پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سؤال‌نامه‌ای برای "بازخوانی یک پرونده" و دانشگاه آزاد


سؤال‌نامه‌ای برای "بازخوانی یک پرونده" و دانشگاه آزاد
مدتی است که فیلم مستندی درباره‌ آنچه که تخلفات و تعرضات واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد خوانده شده است، در سطح جامعه منتشر شده و واکنش‌های پراکنده‌ای را هم به دنبال داشته است. از جمله، چندی پیش عده‌ای از دانشجویان در جلسه‌ی سخنرانی آقای عباس‌پور، نماینده‌ی مجلس -که به حمایت از دانشگاه آزاد شهره است-، لب به سؤال و اعتراض گشودند. البته موارد دیگری هم بوده که در حدّ ذکر کردن نیست. از آن سو نیز، یعنی از سوی دانشگاه آزاد و سینه‌چاکان آن، پاسخ‌هایی مطابق معمول، مبهم، کلی و غیر قابل قبول بیان شده است.
سؤالی که این نوشتار به آن خواهد پرداخت، این است که آیا برای یک پرونده با چنین وقایع شرم‌آوری که در فیلم "بازخوانی یک پرونده" به تصویر در آمده، این پاسخ‌ها و آن واکنش‌ها کفایت می‌کند؟ آیا در جامعه‌ای با این ابعاد و این تنو‌ع گروه‌ها و اقشار سیاسی و اجتماعی، دستگاه‌های الوان خبررسانی، مراجع انقلابی و دولتی و غیره و غیره، جز چند دانشجو کس دیگری نیست که بخواهد از حقیقت موضوع مطلع شود؟ آیا در میان همه‌ی این‌ها نه برای اعتراض، بلکه تنها برای پرسش، صدایی نیست که بلند شود؟
در معرکه‌ی مناقشات سیاسی با این حجم از تخالف و تضاد آرای سیاسی، اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و پیرو خط امام و روشن‌فکر و بسیجی و عدالت‌طلب و... آیا یک دسته‌ی منسجم یافت نمی‌شود که پرونده‌ی آقای هادوی با آرمان‌ها و اهداف بلند و کوتاهشان یا حتی مطامع صنفی‌شان سرشاخ شده باشد؟
آیا در میان رسانه‌هایی که همواره رسالت خود را "حق‌گویی" و "آگاهی‌بخشی" می‌دانند، یک خبرنگار پیدا نمی‌شود که بخواهد از ته و توی این ماجرا سر در بیاورد و متهم را مورد پرسش قرار دهد؟
آیا در میان غیرت‌مندان انقلابی و رزم‌آوران و ایثارگران نیز کسی نیست که خونش به جوش آمده باشد و رگ غیرت مسلمانی و مردانگی‌اش بیرون زده باشد؟ هر چند، شاید هنوز خیلی‌ها از وجود این فیلم بی‌خبر باشند...
در میان دوستانی که این فیلم را دیده‌اند، غالباً روایت معروف ربودن خلخال از پای زن اهل کتاب و آن بیان تکان‌دهنده‌ی حضرت امیر(ع) تداعی شده بود، اما در مقابل به نظر می‌رسد که در حال حاضر پرونده‌ی کتک زدن دختران یک شهروند و کشیدن روسری از سر و آتش‌زدن چادر و... به ساده‌گی به دست فراموشی سپرده می‌شود!
این سطور با این فرض تحریر می‌شود که حضرات دانشگاه آزاد، از اتهامات مطروحه در این فیلم مبرّا هستند. عجالتاً از پرداختن به پرونده‌های مفتوحه و مختومه‌ و بلاتکلیف دانشگاه آزاد هم صرف نظر می‌کنیم و سخن را به این سو می‌بریم که آیا کسی نمی‌خواهد سؤال کند و یا کسی نمی‌خواهد پاسخی به افکار عمومی و علامت‌های سؤال بی‌شمار بدهد؟ آیا در چنین مواقعی، نباید مرجعی باشد که تحقیق کند و یا اگر تحقیق شده، نباید رسانه‌ای باشد که نتایج را به اطلاع مردم برساند؟ اگر دانشگاه آزاد بری از اتهام است، آیا نمی‌خواهد در حد یک بیانیه و توضیح به ساحت امت، به خود زحمت بدهد؟! آیا سکوت حقایق را روشن می‌کند، یا سایه‌ی شوم بی‌اعتمادی را بر سر جامعه گسترده‌تر می‌کند؟
در فیلم مذکور، جدا از دانشگاه آزاد، مراجعی از نظام نیز مورد اتهام قرار گرفته و یا عدم توانایی‌شان در احقاق حق مطرح می‌شود؛ از جمله قوه‌ی قضائیه، نیروی انتظامی و ریاست جمهوری وقت. اگر اسناد و مدعیات این فیلم دروغ است، آقای هادوی و تولیدکنند‌گان فیلم باید تحت پیگرد قرار بگیرند و مراجع مورد اتهام از ایشان شکایت کنند و اگر حقیقت دارد، باید به اتهامات رسیدگی شود؛ اما این سکوت در هیچ‌ یک از این ۲ حالت نمی‌گنجد. نه دفاعی در کار است و نه حمله‌‌ای!
ای کاش، یکی از این دستگاه‌ها زبان به سخن می‌گشودند و می‌گفتند: «مردم عزیز! آن‌چه دیده‌اید، یک فیلم داستانی است، نه مستند. این‌جا جمهوری اسلامی است، میراث بزرگ امام ظلم‌ستیزان و عدالت‌خواهان که با خون هزاران هزار از پدران و فرزندان شما بیمه شده است. مردم عزیز! اگر در این جمهوری چنین فسادی رخ دهد، امکان ندارد که ما دست روی دست بگذاریم و اجازه دهیم تا ظالم به مراد برسد...»
ای کاش، کسی بود که ما از خواب بیدارکند و بگوید: «اخوی! جمهوری اسلامی و این حرف‌ها؟! خواب‌نما شده‌ای. بیا و ببین که همه‌ی متخلفین و فاسدینی که در این جمهوری رخنه کرده بودند، به اشدّ مجازات رسیدند و اکنون جمهوری عزیز تو پاک پاک است...»
ما حیثیت نظام اسلامی‌مان را قائم به عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی می‌دانیم. هم‌چنان که ره‌برمان فرمود: «اگر به دنبال عدالت نباشیم، وجودمان پوچ است و جمهوری اسلامی معنا ندارد.»
نظام ما در برابر مظهر جهانی ظلم و استکبار تمام قامت ایستاده و موجودیت ظالمانه‌‌ی او را به خطر انداخته و نقطه‌ی امید تمام آزادی‌خواهان جهان شده است. پس نمی‌تواند ظلم و بی‌عدالتی را در درون خود تحمل کند و اگر مسئولین به وظیفه‌ی خود عمل نکنند، مردم و رهبری هستند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، ابعاد پرونده‌ی آقای هادوی آن‌قدر گسترده شده است که حیثیت نظام مقدس را در معرض آسیب قرار دهد، پس باید از این حیثیت دفاع کنیم. آیا جز دانشجویان عدالت‌طلب و آرمان‌خواه، کس دیگری هست که حیثیت جمهوری اسلامی را مدافع باشد؟
نکته‌ای را که باید مورد توجه قرار داد، این است که اگر امروز مفاسدی از این دست در کشور می‌بینیم و حدود و ثغور بعضی به جایی رسیده که نابودیشان کاری دشوار بوده و به آرزویی دور بدل شده است، نتیجه‌ی سکوت‌ها و مصلحت‌اندیشی‌های بی‌جایی است که از سال‌ها قبل، حاشیه‌ی امنی برای نفوذ و رشد کرم‌های فساد فراهم کرده و اکنون باید گفت که برخی دستگاه‌ها به این واسطه‌، بیمار و رنجور شده‌اند. از این رو، اگر کسی به دنبال حفظ حیثیت جمهوری اسلامی باشد، باید مستقیماً با عامل فساد، چه متهم باشد یا اتهام‌زننده، روبه‌رو شود، نه با کسانی که خبر این فساد را منتشر کرده‌اند. آن‌چه خطر محسوب می‌شود، خود فساد است، نه کسی که وجود فساد را خبر می‌دهد.
آیا کسی هست که حقیقت را روشن کند و خاطی را به سزای عملش برساند، یا آن‌که باز قرار است، اشتباهات گذشته ادامه پیدا کند؟
مهدی مصطفایی
منبع : رجا نیوز