پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گم‌شده در ترجمه - LOST IN TRANSLATION


گم‌شده در ترجمه - LOST IN TRANSLATION
سال تولید : ۲۰۰۳
کشور تولیدکننده : ژاپن و آمریکا
محصول : راس کتس و سوفیا کوپولا
کارگردان : سوفیا کوپولا
فیلمنامه‌نویس : سوفیا کوپولا
فیلمبردار : لنس ایکورد
هنرپیشگان : اسکارلت جوهانسن، بیل مورای، آکیکو تاکشیتا، کازویوشی مینامیماگوئه، کازوکو شیباتا، جووانی ریبیزی، تاکه، ریوایچیرو بابا و آکیرا یاماگوچی
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۲ دقیقه


̎باب هریس̎ (مورای) بازیگر آمریکائیِ شناخته‌شده‌ای است که زندگی حرفه‌ای‌اش در سرازیری افتاده. او که به کار و به امرارمعاش نیاز دارد، در برابر دستمزد هنگفتی، قبول می‌کند در یک آگهی تبلیغاتی ژاپنی شرکت کند که قرار است در توکیو فیلم‌برداری شود. ̎باب̎ که تفاوت‌های فرهنگی گیجش کرده، بخش اعظم اوقات فراغت خود را در هتلش می‌گذراند. در آن‌جا در نوشگاه هتل، با ̎شارلت̎ (جوهانسن) آشنا می‌شود. ̎شارلت̎، بیست و چند ساله، با ̎جان̎ (ریبیزی) ازدواج کرده است که عکاس موفقی است و برای انجام کاری سفارشی به توکیو آمده و خودش دنبال کارهایش است و همسرش را در هتل، تنها رها کرده است. ̎باب̎ و ̎شارلت̎، گذشته از حیرت و گیجی‌شان در برابر صداها و تصویرهای غریب توکیوی معاصر، در نارضایتی‌شان نسبت به زندگی خصوصی‌شان نیز با هم وجه اشتراک دارند: زندگی زناشوئی ̎باب̎ از شور اولیه خالی است و در زندگی حرفه‌ای‌اش نیز دچار سرخوردگی شده است. در همین حال، ̎شارلت̎ در شگفت مانده که در این دو سال زندگی مشترک، جان چه‌قدر تغییر کرده، حال آن‌که خودش موفق نشده یک زندگی حرفه‌ای مطلوب برای خود دست‌وپا کند. ̎باب̎ و ̎شارلت̎ خیلی زود ارتباطی دوستانه برقرار می‌کنند و در حالی‌که به کشف توکیو می‌پردازند، هر دو با این پرسش روبه‌رو می‌شوند که نکند این ارتباط دوستانهٔ ناگهانی، به رابطه‌ای عمیق‌تر و جدی‌تر تبدیل شود.
● گم‌شده در ترجمه، شکفتن نوعی رمانتیسیسم نو و غیرآمریکائی در سینمای آمریکای متأخر است، که سال بعد با پیش از غروب (ریچارد لینکلیتر) و درخشش ابدی ذهن بی‌آلایش (میشل گوندری) جلوهٔ کاملی می‌یابد. فیلم کمدی رمانتیک به مفهوم رایجش نیست بلکه رمانسی است که نشان می‌دهد عشق ذاتاً می‌تواند کمیک باشد. فیلم از آنِ مورای است. کوپولا به او اعتماد می‌کند و پاداش بزرگی می‌گیرد. بیگانگی همیشه برازندهٔ او است و در ژاپن ـ که این‌جا کوپولا تصویری مستمر از دیگرگونی و نامفهومی و افراط‌های غیرغربی آن می‌سازد ـ این بیگانگی به مراتب عظیم‌تر می‌شود. تضاد لاینحل دو فرهنگ مایهٔ شوخی‌هاست. صحنه‌هائی که ̎باب هریس̎ در آگهی تجارتی‌اش باید طبق راهنمائی کارگردان، ̎با شدت بیشتری̎ بازی کند یا در واقع دو جمله‌ای در وصف یک نوع نوشیدنی بگوید، به لطف چهرهٔ بی‌حالت و بی‌علاقهٔ مورای، از خنده‌دارترین قطعات کمدی سینمای معاصرند، و همین‌طور برخورد او با زنی ژاپنی که در هتل به دیدارش می‌آید (شوخی با تصور ژاپنی از بان انگلیسی و عبارت آن، جا و بی‌جا مایهٔ تفریح است). او در این‌جا بیش از همیشه کمدینی است که انگار با خستگی و بی‌حوصلگی تمام، ادای وظیفه می‌کند. رابطهٔ او و جوهانسن (که چندسالی بزرگ‌تر از سن خود بازی می‌کند) پیوند دو روح سرگردان در پی هیچ در شهری غریب وظرافت آن، بر زبان نیامدن احساسات است. پیوند دو تماشاگر دنیا که قرار نیست راه به جائی ببرد و فقط با لحظه‌ها تعریف می‌شود. کوپولا که ضمناً تضاد خیال‌انگیزی شب و دل‌زدگی روز را خوب می‌شناسد، یک صحنهٔ خداحافظی به یاد ماندنی به بازیگران فوق‌العاده‌اش هدیه می‌کند.