یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

این سکوت لعنتی!


این سکوت لعنتی!
فلسطین اشغالی با ظلم شدید اسرائیل مواجه است و مردمی كه در اردوگاه های پناهندگان و در قلب نظام آپارتایدی اسرائیل زندگی می كنند، اكنون بیش از پیش نیازمند درك، همدردی و از همه مهمتر همبستگی هستند. فلسطینی ها محتاج ترحم نیستند. ما كاملاً با حمایت های دلسوزانه مخالفیم چرا كه دیگر ملتی با قربانیان بینوا نیستیم. ما با ظلم استعمارگرانه و نژادی مقابله می كنیم و در آرزوی رسیدن به عدالت و صلح واقعی هستیم و بالاتر از همه برای برقراری اصل جهانی برابری انسان ها مبارزه می كنیم. اما ما به تنهایی قادر به این كار نیستیم بلكه به یاری جهانی نیازمندیم.
مشكل فلسطین را تمامی جهان و البته بیشتر كشورهای غربی ایجاد كردند و همین مردم باید با مسئولیت اخلاقی خود در حل آن بكوشند. فیلسوف سرشناس فرانسوی اتین بایبر با توجه به این ویژگی خاص می گوید كه هدف فلسطینی ها، جهانی است زیرا آزمونی برای شناخت حق و اجرای قوانین بین المللی به شمار می آید. در واقع در تاریخ مدرن تنها چند هدف مشابه وجود داشته كه اصول اولیه حكومت قوانین اخلاقی برای آن به چنین مبارزه مهلكی وارد شده باشند.
اسرائیل با برتری نظامی انكار نكردنی خود، حمایتی مسلم و همه جانبه كه از جانب تنها قدرت مطلق دنیا دریافت می كند و كم تمایلی سیاسی دول عرب و اروپایی برای كنترل آن، شدیداً حقوق بین الملل را با مصونیتی وقیحانه نقض كرده و كوچكترین اهمیتی برای عقاید جامعه جهانی یا سازمان ملل قائل نیست. تنها فشارهای مداوم، نظام مند و گسترده جهانی می تواند با تحریم این دولت به ظلم و بی عدالتی آن پایان بخشد.
این مقاله به ابعاد اخلاقی تحریم توجه دارد كه من آن را نه تنها نوع موجهی از مداخله بین المللی بلكه امری ضروری می دانم. البته تحریم فرهنگی و آكادمیك هم به شكلی جزیی تر بنابر ماهیت مناقشه برانگیزی كه دارند بررسی خواهند شد.
درخواست فلسطینیان برای تحریم علمی و فرهنگی اسرائیل بر ظلم مداوم این دولت بر مردم فلسطین استوار است و سه گونه اصلی دارد:
اول، اسرائیل حق آوارگان فلسطینی را مبنی بر بازگشت به سرزمین و خانه هایی كه در قوانین بین المللی هم قید شده است، نمی پذیرد و از پذیرفتن هر گونه مسئولیتی در مورد آنها سرباز می زند، مبارزه بزرگ پاكسازی نژادی كه صهیونیست ها حدود سال ۱۹۴۸ آغاز كردند و بر اثر آن قریب به ۸۰۰ هزار فلسطینی آواره شدند. از سویی دیگر در میان دانشگاهیان و سایر اندیشمندان اسرائیلی توافقی بالقوه در مورد رد حقوق اساسی، اخلاقی و قانونی آوارگان فلسطین وجود دارد.
عجیب ترین بعدی كه در گفت وگوهای میان مردم یا دانشگاهیان اسرائیلی درباره ایجاد دولت به گوش می رسد، جایگزینی مفهوم استعمارگری با «استقلال» و ویرانی با شكوفایی است. حتی «چپ گرایان» متعهد هم از فقدان «برتری اخلاقی» اسرائیل پس از اشغال كرانه باختری و نوار غزه در سال ،۱۹۶۸ متأسف هستند. گویی اسرائیل پیش از آن مانند فنلاند دولتی مدنی، مشروع و پای بند به قانون بود! به شكلی كاملاً متناقض اندیشمندان اسرائیلی كه خودخواهانه حقوق فلسطینیان را نمی پذیرند، خود نقشی اساسی در مبارزات اعاده و جبران حقوق آوارگان یهودی پس از جنگ جهانی دوم داشته اند.
دوم، استعمار نظامی كرانه باختری و نوار غزه از سال ۱۹۶۷ به همراه تمامی غصب ها، ویرانی خانه ها، كشتارهای بی دلیل و از همه بدتر دیوار استعماری، از ماه جولای امسال توسط دادگاه بین الملل غیرقانونی اعلام شد ولی در خدمت غصب نابخشودنی زمین ها و پاكسازی نژادی تدریجی فلسطینی هاست. دانشگاه های اسرائیل كه همگی دولتی هستند، نه تنها در برنامه ریزی، حفظ و فراهم كردن استدلال برای جنبه های مختلف اشغال تلاش می كنند بلكه مستقیماً در مستعمره سازی شركت می جویند. علاوه بر دسیسه های فردی بسیاری اندیشمندان اسرائیلی، مؤسسات آكادمیك نیز هیچ گاه از انجام جنایت های استعمارگرایانه اجتناب نكرده اند. دانشگاه عبری به طور مداوم ولی به آرامی در حال غصب زمین های فلسطینیان و بیرون كردن مالكان آنها در اورشیلم شرقی اشغالی است. دانشگاه بارایلان كه دارای شعبه ای در مستعمره غیرقانونی آریل در نزدیكی نابلس است، به آریل شارون به علت اشغال مجدد شهرهای فلسطین در مارس ۲۰۰۲ دكترای افتخاری داده است. در این تاریخ جنایت های فجیع در جنین و نابلس و ویرانی و كشتارهای بی دلیل در تمامی شهرهای فلسطین و اردوگاه های آوارگان در كرانه باختری روی داد. دانشگاه بن گوریون به طرق مختلف از پاكسازی آرام نژادی میان بادیه نشینان فلسطینی در نژو حمایت كرده و یا در سكوت نظاره گر سیاست كهنه تبعیض نژادی حاكم در آنجا بوده است. استادان این دانشگاه در فواصل سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ مطالعات محرمانه را از سوی وزارت بهداشت انجام دادند و در آن به بررسی نرخ بالای شیوع نقص های مادرزادی حاد و سرطان میان بادیه نشینان فلسطینی ساكن در نزدیكی اماكن صنعتی آلوده اسرائیل پرداختند. در این بررسی، پژوهشگران به رابطه ای واضح میان آلاینده های صنعتی و نرخ مرگ و میر میان فلسطینی های ساكن در آن منطقه رسیدند كه ۶۵ درصد بالاتر از سایر مناطق فلسطینی نشین بوده و در مورد نرخ سرطان هم به همین شكل و دو برابر میانگین ملی بود. با این وجود یافته های آنان به علت توافق این دانشمندان با وزارت بهداشت، محرمانه باقی ماند تا این كه اخیراً بر حسب تصادف به رسانه ها نیز راه یافت. دانشگاه حیفا نیز یكی از نژادپرست ترین استادان را در خود جای داده است. پروفسور آرنون سونر كه رهبر بدنام تهدید جمعیتی اعراب است، كاملاً بی رحمانه و موثر به ارائه دلایل آكادمیك برای پاكسازی نژادی فلسطینی ها، حتی شهروندان ساكن در اسرائیل، به شیوه ها و اشكال نوین می پردازد.
این دانشگاه همچنین خود وارد مبارزه ای گسترده در دهكده تنتوره در نزدیكی حیفا شد تا كشتار صهیونیست ها را جبران كند و هنگامی كه پروفسور ایلان پپ و یكی از شاگردانش قصد روشن سازی واقعیت مربوط به این قتل عام را داشتند، دانشگاه به اخراج، بدنام كردن و اجبار به سكوت روی آورد.
احتمالاً همه می دانند كه فلسطین در طول اشغال ۳۷ ساله خود توسط اسراییل، تلفات انسانی شدیدی داشته است. اما آنچه كه ظاهراً از انظار عموم دور مانده است، این است كه در طی انتفاضه كنونی، ارتش اسراییل بسیاری از خطوط قرمز پیشین خود را رد كرده است و به گفته نماینده پارلمان بریتانیا، اوناكینگ، دست به جنایاتی زده كه در نوع خود و نه میزان آن، یادآور جنایت های نازی در مورد یهودیان اروپاست. در همین حال ارتش این دولت كاملاً بیانگر و مورد حمایت جامعه اسراییلی است چرا كه IDF هنوز هم نسبتاً ارتشی مردمی به حساب می آید.
اسراییل با اعمال خود از مجبور كردن ویولونیست فلسطینی برای نواختن در راه بند نظامی در نزدیكی نابلس تا اعدام دختر آواره ۱۳ ساله، بستن ستاره داوود بر بازوان پسران نوجوان فلسطینی و نوشتن شماره های تشخیص هویت بر پیشانی و بازوان فلسطینی های پیر و جوان، جنایتی تنفرانگیز و مصونیتی بهت آور را عیان كرده است. به رغم تمامی این موارد، اندیشمندان و دانشگاهیان اسراییلی كه علنا در پی پایان اشغال فلسطین هستند، در اقلیمی بسیار كم مانده اند چرا كه هیچ نهاد علمی یا اتحادیه صنفی اسراییلی قادربه بیان علنی خواسته خود مبنی بر پایان اشغال فلسطین یا هر گونه ظلم دیگر اسراییل نیست. اگر اینها دسیسه نیست، پس چیست؟
سوم، نوع سوم ظلم اسراییل به ندرت در رسانه ها یا آكادمی ها ذكر شده است: تبعیض نژادی در برابر فلسطینیان عرب كه رسماً «شهروند» اسراییل هستند و در این كشور كاملاً از هویت خود دور شده و به شدت مجازات می شوند تا جایی كه سرانجام فریاد می زنند «من گناهكارم.» كل نظام دولت، شامل سیستم آموزشی، برای دور نگه داشتن شهروندان فلسطینی عرب ساكن اسراییل از قدرت، عدم مالكیت و فقدان موقعیتی برابر در قانون و كرده های دولت طراحی شده است. به علاوه به جمعیت بومی منطقه كه ساكن اصلی آن هستند، عمدتاً به عنوان موجوداتی ناخواسته و بدتر از آن تهدید جمعیتی از سوی اكثریت یهودیان اسراییلی ساكن نگریسته می شود كه باید با قاطعیت با آنان برخورد شود. نظرسنجی ها نیز همواره نشان از این دارند كه عمده یهودیان اسرائیل، قریب به دو سوم آنان خواستار «ترك عرب ها» به هر وسیله ای هستند.
اسراییل نظام آپارتایدی خود را ۵۶ سال است كه در كلیه جنبه های اساسی زندگی از مالكیت زمین تا آموزش عالی و حرفه ها پیاده كرده است ولی در میان همه این تبعیض های نژادی، موضوع آموزش برجسته تر از بقیه به چشم می آید. نتایج بررسی حفظ حقوق بشر كه در سال ۲۰۰۱ انتشار یافت چنین می گوید: موانعی كه دانش آموزان فلسطینی از كودكستان تا دانشگاه با آنها روبه رو می شوند مانند غربالی است كه مرتباً سوراخ آن ریزتر می شود. در هر مرحله ای، سیستم آموزشی تعداد بیشتری از دانش آموزان فلسطینی را نسبت به دانش آموزان یهودی غربال می كند. ولی هنوز دادگاه های اسرائیل كاری برای اجرای قوانین یا اصول كلی برابری به منظور حفظ كودكان فلسطینی از تبعیض در آموزش انجام نداده اند.با وجود مسائلی كه ذكر شد من موافقم كه اسرائیل كاملاً مشابه آفریقای جنوبی نیست بلكه بسیار پیچیده تر و دارای ابعاد گسترده تر بوده و حتی در برخی موارد شرورانه تر عمل می كند. اما تعریف ما از اسرائیل مهم نیست. وجود نظام تبعیض نژادی مسلم و ریشه ای نشأت گرفته از هویت قومی- مذهبی اسرائیل است كه سبب می شود تا ما خواستار تحریم هایی همانند آنچه در مورد آفریقای جنوبی اعمال شد، باشیم. عباراتی چون آپارتاید، استعمار مهاجران صهیونیست، برتری یهودیان و امثالهم، نام های متفاوت یك بیماری هستند و آنچه مهم است درمان آن به بهترین شكل است. با توجه به سه بعد ظلم اسرائیل كه پیش آمد، شباهت كافی میان این دولت و آفریقای جنوبی وجود دارد تا راه حلی به همان شكل در مورد اسرائیل نیز در پیش گرفته شود.
●علل اصلی مخالفت با تحریم
برخی از حامیان برجسته مشكل فلسطین به دلایل مختلفی كه مهمترین آنها در ادامه می آید مخالف اعمال تحریم ها و بایكوت اسرائیل به شیوه آفریقای جنوبی هستند:
الف) خاطره كشتار یهودیان توسط آلمان ها در جنگ جهانی، درخواست برای تحریم اسرائیل را امری ناپسند و بیزاركننده می سازد.
ب) اسرائیل اساساً كشوری دموكراتیك و دارای جامعه ای مدنی است پس می توان بدون تحریم آن را متقاعد به پایان ظلم بر فلسطینیان ساخت.
ج) برخلاف وضعیت آفریقای جنوبی در طول حكومت نظام آپارتاید، اكثریت اسرائیلی ها با تحریم مخالف هستند.
د) اندیشمندان اسرائیلی بسیار مترقی بوده و از پیشگامان جنبش صلح به شمار می آیند، بنابراین به جای تحریم باید از آنان حمایت كرد.●رد علل اصلی
الف) به گفته ایتن بایبر، اسرائیل نباید نسل كشی یهودیان اروپا را وسیله ای برای سرپیچی از حقوق ملل دیگر قرار دهد: فراتر از آن، آمریكا و بیشتر دولت های اروپایی اغلب با نادیده گرفتن ظلم اسرائیل، به واقع به تداوم مصیب، رنج بردن انسان ها و بی عدالتی ناشی از كشتار یهودیان در جنگ جهانی، دامن زده اند. به گفته ادوارد سعید اكنون تنها ستمدیدگان تفاوت كرده اند و قربانی قربانیان آن حادثه شده اند.
در مورد عدم محبوبیت این امر باید گفت كه پیشرفت های اخیر در موضع گیری كلیسای پرسبیتاری آمریكا، كلیسای انگلیكان و برخی از نهادهای پیش روی آمریكایی- یهودی، بدون در نظر گفتن جنبش تحریم گسترده توده ها در اروپا، نشان دهنده این است كه پذیرش تحریم اسرائیل از سوی كشورهای غربی روزبه روز در حال افزایش است.
كسانی كه در جنبش ضدآپارتایدی در آفریقای جنوبی فعال بودند، اغلب یادآور این موضوع هستند كه آنها نیز زمانی كه برای اولین بار در اواخر دهه ۵۰ فعالیت خود را آغاز كردند، با موانعی مواجه بودند كه به نظر تفوق ناپذیر می نمود.
ب) چگونه می توان برتری قومی- مذهبی را كه در واقع قدرت استعمارگری دولت است، دموكراسی به شمار آورد؟ اسرائیل شاید برای شهروندان یهودی اش دموكراسی داشته باشد، ولی همچنان كه پیشتر آمد، برای فلسطینیان آپارتایدی است. برای نمونه تونی جودت، استاد دانشگاه نیویورك ، اسرائیل را نابهنجاری تاریخی می خواند و آن را در میان دولت های قومی- مذهبی متعصب و جنگ طلب به شمار می آورد.
ج) از میان تمامی علل ضدتحریم اسرائیل، این علت زودباوری تعجب برانگیز یا نادرستی عامرانه اندیشمندان را نشان می دهد. آیا برای اعمال تحریم در مورد قدرتی استعمارگر باید بر اساس عقاید اكثریت جامعه ستمگر قضاوت كرد؟ آیا اجتماع ستمدیده به حساب نخواهد آمد؟
د) این قضیه داستانی ساخته و پرداخته دانشگاهیان اسرائیلی است كه خود را چپ گرا می دانند. عده بسیاری از دانشگاهیان اسرائیل در خدمت نیروهای ارتش هستند و بنابراین مستقیماً از جنایات روزانه این رژیم آگاه بوده و در آنها شركت می جویند. به علاوه، عمده این اندیشوران، به جز اقلیتی معدود ولی حیاتی، حامی اعمال ظالمانه دولت خود بوده یا در سكوت به آن تن درمی دهند.
برخی از افراد رسواكننده برای روشن سازی مطلب در اینجا قابل ذكر هستند: مشهورترین فیلسوف اسرائیل به نام آساكاشر حتی هنگامی كه شمار زیادی از غیرنظامیان بی گناه، عامدانه كشتار یا زخمی شدند، با استدلال به اخلاقی بودن كشتارهای خارج از قانون، این قضیه را توجیه می كرد.
نخستین تاریخ نویس نظامی اسرائیل، مارتین ون كرولد از دانشگاه عبری در سال ۲۰۰۲ به ارتش اسرائیل توصیه می كرد كه نسل كشی سریعی را بر ضد فلسطینی ها انجام دهند و می گفت: «شاید ۵ یا ۱۰ هزار كشته كافی نباشد و ما مجبور به كشتار عده بیشتری باشیم» و در آخر نتیجه می گرفت كه «بهتر است كه جنایتی عظیم صورت گیرد كه پس از آن ما خارج شده و درها را پشت سر خود ببندیم» . نهایتاً وی نیز هدف واپسین را خروج از سرزمین های اشغالی می دانست.
نبی موریس اخیراً با استدلال به پاكسازی كامل فلسطین از بومیان عرب در سال ،۱۹۴۸ بیان می كند كه این موضوع ممكن بود به صلح در خاورمیانه بینجامد. در واكنش به اظهارات وی با روش كیمرلینگ استاد دانشگاه عبری می گوید: «در ادامه استدلال نبی موریس باید بگویم كه اگر برنامه نازی ها برای راه حل نهایی در مورد مشكل یهودیان كاملاً انجام می پذیرفت اكنون مطمئناً در فلسطین صلح برقرار بود» .
چنین موضع گیری های آشكار جنایتكارانه و نژادپرستارانه در اسرائیل اكنون بسیار زیاد شده است و نمونه های آن كم نیستند. در دانشگاه ها هم نه تنها نادیده گرفته نمی شوند، بلكه بسیار هم مورد تحسین قرار گرفته و افرادی چون كاشر، ون كرولد، نبی موریس و امثال آنها از آنها استقبال می كنند.
برخی از اندیشمندان با دیدی متفاوت، تحریم اسرائیل را زیانبخش دانسته و منجر به موارد زیر می دانند:
الف) از دست دادن توانایی برای تاثیر بر روی اسرائیل در گزینش طریق احتمالی صلح.
ب) بنیادگرایی راستی های اسرائیل و از دست دادن چپی ها.
ج) افزایش غیرمستقیم ستم بر فلسطینیان كه از دست دادن اموالشان را تاب آورده، ولی ممكن است مورد ظلم شدیدتری از جانب اسرائیلی مطرود و بی رحم قرار گیرند.
برای رد این علل نیز مقدمات زیر قابل توجه است
الف) چه تاثیری؟ اروپا اكنون هم كمتر حقی دارد و حتی در آمریكا نیز سیاست خارجی این كشور به ویژه در برابر خاورمیانه كاملاً اسرائیلی شده است و عملاً دست آمریكا برای هرگونه فشاری در آینده به منظور كاستن و البته نه تغییر، سیاست های ظالمانه اسرائیل بسته است. در موقعیت های نادری هم كه اسرائیل قصد تغییر سیاست هایش را داشته، عمدتاً فشار جمعی از سوی جامعه بین المللی سبب آن شده است.
ب) كدام چپ؟ آنهایی كه در اسرائیل خود را رسماً «چپ» می دانند كه البته دقیق تر آن صهیونیست های چپ گراست، به ویژه هنگامی كه نوبت به احقاق حقوق آوارگان فلسطینی می رسد، كاری می كنند كه جناح های راست افراطی اروپا در كنار آنها همانند مادر ترزا عفیف و معصوم به نظر می آیند. از سویی دیگر چپ گرایان غیرصهیونیست كه در اخلاقیات با ثبات هستند، گروه اقلیتی را تشكیل می دهند كه در صورت تحریم، به طور ناخواسته تمامی منافع، امتیازات و بودجه خود را از دست خواهند داد. این موضوع ما را ناگزیر از این خواهد كرد كه در سیاست های تحریم خود احتمال چنین واقعه ناخواسته ای را كاهش دهیم، اما همه می دانیم كه تحریم از علوم دقیقه نیست (البته اگر علم محسوب شود). از این رو به جای تمركز بر حاشیه های نادرست این قضیه، باید بر تاثیرات مثبتی كه این تحریم بر تمامی نهادهای آكادمیك در اسرائیل خواهد گذاشت، تاكید داشته باشیم. در این میان بهایی كه برخی از اندیشمندان با وجدان اسرائیلی به عنوان اثر جانبی اجتناب ناپذیر تحریم خواهند پرداخت، بسیار كمتر از چیزی است كه اندیشمندان فلسطینی و به طور كامل فلسطینی ها به موجب فقدان تحریم یا فشاری مشابه آن بر اسرائیل، باید بپردازند.
اولین حمایتی كه جامعه بین المللی می تواند برای دانشگاه فلسطینی ها به عمل آورد، اتخاذ گونه های مختلف تحریم بر ضد موسسات آكادمیك اسرائیل و ملزم كردن آنها به جدایی از همدستی مستقیم یا غیرمستقیم با ستمگری های دولتشان است. این مسأله نه تنها به كار فلسطینی ها می آید، بلكه در درازمدت در اوضاع چپ گرایان اسرائیلی من جمله دانشگاهیان با وجدان موثر واقع خواهد شد. مقابله با نهادهای نظامی و تندرو می تواند قدرت آنها را در دوره كوتاهی افزایش دهد كما این كه توده گرایی مفرط و شكل گیری تمایلات فاشیستی دیگر اسرائیل امروز، گواه این موضوع هستند، اما در درازمدت به ضعیف شدن آن نهادها خواهد انجامید؛ همان طور كه در آفریقای جنوبی هم چنین چیزی روی داد و سركوب های نظام آپارتاید ی به شكلی كاملاً آسان و هموار از بین رفت.
ج) خفقان بیشتر؟ حتی مدافع برجسته حقوق بشر آفریقای جنوبی، اسقف اعظم دزموند توتو، نیز از محاصره گسترده و چندمرحله ای سرزمین های فلسطین اشغالی توسط اسرائیل اظهار انزجار كرده و با اشاره به شباهت های بسیار میان اسرائیل و آفریقای جنوبی آپارتاید خواستار تحریم هایی بر ضد اسرائیل است همان طور كه در مورد آفریقای جنوبی هم اعمال شده بود.
برخی از مدافعان واقعی حقوق فلسطینیان به این موضوع استدلال می كنند كه تحریم اسرائیل عملی جزم اندیشانه است كه از نیاز مبرم برای كاستن از رنج فلسطینیان تحت اشغال غفلت می كند، اما همان طوركه در جای دیگری هم اشاره كردم جدای از هرگونه نیتی، این منطق نه تنها از فلسطینی ها با ادعای داشتن آنچه برای آنها بهتر است حمایت نمی كند، بلكه بر پایه این فرض بنا شده كه فلسطینی ها چیزی كمتر از نیازهای عادی بشر لازم دارند. فرض دیگری كه به طور ضمنی در آن به چشم می خورد این است كه غذا، سرپناه و خدمات اولیه بدون تحریم، بهتر در اختیار فلسطینی ها قرار می گیرد و برای آنها چنین مواردی بسیار اساسی تر و با ارزش تر از نیاز به آزادی، عدالت، خودمختاری، زندگی با آبرو و رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در صلح است.
برخی نیز به رغم تمامی گفته های فوق، از زاویه ای كاملاً متفاوت به موضوع نگریسته و بر این باورند كه اندیشمندان و دانشگاهیان فلسطینی باید راه های ارتباطی با همتایان اسرائیلی خود را باز نگه داشته و حفظ كنند تا با بحث، تبادل عقاید، متقاعد كردن، یادگیری و غلبه بر «موانع روانی» موضوع، نهایتاً به باوری مشترك و تلاشی یك سو برای رسیدن به صلح دست یابند.
من همین جا مخالفت خود را اعلام می كنم، زیرا آنهایی كه تصور می كنند با ارائه و تبادل آرا برای آشتی و تنش زدایی با «گفتمان» می توان این جدل ها را از بین برد و امیدوارند كه نهایتاً به مراحل واقعی آشتی دوباره و صلح برسند، یا دچار بیماری توهم و هذیان گویی شده اند و یا به طرز خطرناكی در صدد اغفال سایرین هستند.
نكته اول این است كه با وجود وسوسه مالی و اعمال فشار سیاسی كه بخشی از پیشنهادات غرب برای همكاری است، مورد دومی اغلب به عنوان دستورات درستی پذیرفته نمی شود.
دوم این كه هرگونه برنامه مشتركی به منظور رسیدن به صلح باید بر اساس رد تمامی ستم ها و شناخت برابری انسان ها استوار باشد، زیرا پیش از رسیدن به این برابری، هر ارتباطی تنها مذاكراتی نابرابر میان ستمگر و ستمدیده خواهد بود. تنها پس از استقرار مساوات است كه چنین ارتباطاتی می تواند به سطح گفتمان برسد. به این ترتیب شناختی دوجانبه از برابری انسان ها پیش شرط شروع گفت وگوهاست و نه پیامد آن. ادوارد سعید هم همیشه معتقد بود كه «برابری یا هیچ» .
و نكته سوم هم این است كه اگر یكی از اعضای جامعه استعمارگر به شكل نظری اصول عدالت را بدون عمل به آن بپذیرد، ولی در همان زمان از منافعی كه اشغال فلسطین در پی داشته مانند تبعیض نژادی و استفاده غیرقانونی از اموال آوارگان فلسطینی بهره برد، این شخص به شكلی غیرمستقیم مسئولیت اخلاقی بی عدالتی را كه دولتش روا می دارد بر دوش خواهد داشت. اندیشیدن بدون عمل برای تبرئه اعضای گروهی ستمگر كافی نیست، بلكه عمل لازم است تا تعهد رسمی تبدیل به روند تغییر و تحول اخلاقی شود.
اسرائیلی هایی هم كه از فلسطینیان برای به رسمیت شناختن «بزرگوارانه» خود از حقوق بسیار كم آنها، درخواست بهایی سیاسی دارند، در واقع به دنبال عدالت و پایان اخلاقی این كشمكش ها نیستند. برخی از آنها بی شرمانه به دنبال بودجه اروپائیان بوده و بعضی دیگر آن را برای كسب شهرت یا شأن اجتماعی انجام می دهند. در همین حال برخی هستند كه در این حركت استعمارگرایانه شركت كرده اند و آن را به منظور مهار فلسطینی ها یا ممانعت از مقابله با ظلم انجام می دهند. تلاش برای رسیدن به صلح اگر بدون عدالت باشد، چیزی از بی عدالتی كم ندارد و به منزله این است كه ستمدیده باید در برابر قدرت بی اندازه ستمگر سر فرود آورده و این نابرابری را به عنوان سرنوشت محتوم خود بپذیرد.
كسانی هم كه در تلاشند تا به جای پایان دادن به ظلم و جرم مفهوم ستمدیده را تغییر دهند، خود به سبب ناآگاهی اخلاقی و كوته بینی سیاسی در اشتباهند. ادامه یافتن ظلم، نه تنها غیراخلاقی نیست، بلكه عملاً زیان بخش بوده و جنگ را تداوم می بخشد.
در پایان می خواهم بر لزوم اعمال تحریمی اساسی، جامع و كامل بر ضد سازمان های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آكادمیك اسرائیل تاكید كنم، زیرا بدون وجود حمایتی اصولی و كارا از این مقابله بی خشونت، مدنی و جزئی با ظلم یا هرگونه مبارزه مشابه دیگری، اندیشمندان و دانشگاهیان تعهدات اخلاقی خود را برای احقاق عدالت، برابری و اعتبار بخشیدن به اصول اخلاقی در جهان كنار خواهند گذاشت.
دكتر مصطفی برغوثی - برگردان: مهران قاسمی
منبع : روزنامه همشهری