پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

خاورمیانه: تحول کانون امنیت-ناامنیتی


خاورمیانه: تحول کانون امنیت-ناامنیتی
بزرگان عرب چندی پیش ضمن ارسال نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور منتخب امریکا ‌ـ باراک اوباما‌- آمادگی خود را برای "دسترسی به صلح با رژیم صهیونیستی" اعلام نمودند و اگرچه این نامه با امضاء سعودالفیصل و عمرو موسی ارسال شد اما اینگونه قلمداد شد که این یک اراده عربی است.
بزرگان عرب چندی پیش ضمن ارسال نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور منتخب امریکا ‌ـ باراک اوباما‌- آمادگی خود را برای "دسترسی به صلح با رژیم صهیونیستی" اعلام نمودند. اگرچه این نامه با امضاء سعودالفیصل و عمرو موسی ارسال شد اما اینگونه قلمداد شد که این یک اراده عربی است.
پیش از این نیز ملاقات و مذاکرات شاه عربستان سعودی با رئیس حکومت و وزیر خارجه رژیم صهیونیستی‌ـ و مصافحه شیخ طنطاوی با مقامات صهیونیست، نوعی "عادی‌سازی" مناسبات عربی‌ـ اسرائیلی را تداعی نمود.
اجلاس منامه و مباحثات مشترک عربی‌ـ امریکایی درباره امنیت در حوزه خلیج فارس و تفکیک بعد امنیت اقتصادی منطقه، از سایر ابعاد "امنیتی"، تلاش برای ایجاد نوعی اطمینان خاطر، جهت صیانت از سرمایه‌های عربی‌ـ در صورت بروز هر گونه "تنش احتمالی" قلمداد گردید.
وزارت امور خارجه امریکا به منظور به دست گرفتن ابتکار عمل، جهت کسب حداقل یک امتیاز، در خاورمیانه تا پیش از واگذاری قدرت به دموکرات‌ها طرح اجلاس چهارجانبه "حل و فصل مناقشه خاورمیانه" را به اجرا گذاشت.
فراز منحنی این معادله "تحول کانون امنیت‌ـ ناامنی" در خاورمیانه، دعوت از وزیران خارجه برخی از کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس برای حضور در اجلاس گروه چهار جانبه "حل و فصل مناقشه خاورمیانه" در امریکا بود.
صورت ساده این طرح این است که کشورهای امریکا‌، روسیه‌، اتحادیه اروپایی و نماینده عالی سازمان ملل متحد (همزمان با دعوت از مقامات بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس و خاورمیانه) در یک زمان راجع به دو مسئله مذاکره نموده و تصمیماتی اتخاذ کنند؛
نخست تأمین امنیت در حوزه خلیج فارس در مقابل ایران‌ـ سپس حل و فصل مناقشه اسرائیل و تصمیم برای اجرای طرح صلح.
معنایی که از این طرح قرار است مستفاد شود به شرح زیر است:
اول‌) عرصه ناامنی در خاورمیانه در حوزه خلیج فارس است نه شامات (فلسطین اشغالی و پیرامون آن)
دوم‌) کانون این عرضه ناامنی، جمهوری اسلامی ایران است و نه رژیم صهیونیستی
سوم‌‌) علت این ناامنی، توان هسته‌ای (و حمایت ایران از تروریسم) است، نه بمب‌های هسته‌ای رژیم صهیونیستی و جنایات تروریستی دولتی تل‌آویو
چهارم‌) همه کشورهای عرب (و حتی غیرعرب) منطقه و همه قدرتهای جهان می توانند و "باید" اجتماع کنند تا "کانون و علت ناامنی" کنترل و مهار شود.
پنجم‌) معادله امنیتی، اجماع علیه ایران است و نه مهار و کنترل تجاوزات و جنایات رژیم صهیونیستی.
درک شرایطی که سناریوی "تحول کانون امنیت‌ـ ناامنی" در آن اجرا شده است، جالب است:
نخست )اینکه این سناریو با معاضرت و مباشرت حکومت‌هایی طراحی و اجرا می‌گردد که خود طعمه (یا طعمه‌های) بعدی تعدی و تجاوزات سیاسی‌ـ امنیتی و حتی نظامی رژیم صهیونیسی خواهند بود.
دوم ) مردم منطقه‌ در همین زمان‌ شاهد یک فرآیند "نسل‌کشی" توسط رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی های ساکن باریکه غزه و کرانه باختری هستند که البته این "حذف نسلی" قرار است شامل فلسطینی‌های ساکن اراضی اشغالی دیگر (از جمله ۱۹۴۸) یا "عرب اسرائیلی‌ها" نیز بشود.
اظهارات هفته پیش وزیر خارجه اسرائیل درباره "حکومت اسرائیلی خالص یهودی" تأکیدی بر بیانیه بالفور ۲ بود که پیشتر بوش دوم درباره ضرورت شکل‌گیری حکومت یهودی مطلق در اسرائیل، به آن اشاره کرده بود. این اظهارات موجب نگرانی جدی یک‌ونیم میلیون نفر عرب‌های ساکن اسرائیل شده است.
سوم ) دولت‌های عربی منطقه در حالی که به رژیم صهیونیستی تعهد داده‌اند تا "عادی‌سازی روابط عربی‌ـ اسرائیلی" را به اجرا بگذارند، هیچ پاسخی برای عدول از شعار "زمین در مقابل صلح" و شعار "زمین در قبال امنیت" برای مردم خود، امت عربی، اسلامی و به ویژه ملت فلسطین ندارند.
امروز فلسطینی نه زمین دارد و نه امنیت. سوریه نه جولان را پس گرفته نه آب و نه امنیت. لبنان نه شبعا را گرفته است و نه آب لبنانی را.
امروز بیش از یک‌ونیم‌میلیون نفر ساکنان باریکه سیصد و شصت کیلومتری نوار غزه نه معبری برای تنفس و آمد و رفت دارند و نه امنیت. امروز ساکنان الخلیل و رام الله نه حاشیه‌ی امنیتی دارند و نه از دست شرارت‌های تروریست‌های هاگانا تأمین جانی و مالی دارند.
اما همین امروز حکام عربی با مشارکت در ابتکار "تحول کانون امنیت‌ـ ناامنی" هم به موجودیت اسرائیلی مشروعیت می‌بخشند، هم آدرس غلط برای فرآیند امنیت‌سازی عرضه می‌کنند و هم برای "عادی‌سازی اسرائیل" از جیب امت عربی هزینه می‌کنند.
ایالات متحده و اسرائیل می خواهند که فلسطین، سوریه و لبنان را از گردونه فرآیند برقراری صلح و امنیت‌سازی‌ـ به نفع رژیم صهیونیستی‌ـ حذف کنند و پیش از هر گونه چانه‌زنی برای "صلح و امنیت" (یعنی بقاء و مشروعیت کیان صهیونیستی) این رژیم را به عنوان عضو عادی منطقه خاورمیانه به کشورهای عربی تحمیل کنند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان خطر و عامل ضد منافع و ضد امنیت فردی و جمعی کشورهای عرب (و غیر عرب) منطقه جا بیاندازند که متأسفانه برخی کشورهای عرب، مثل عربستان سعودی‌ـ اردن مصر و حتی اخیراً بحرین در این طرح شریک شده و هزینه می‌کنند. از میان کشورهای غیرعرب منطقه نیز بدون تعارف و بی‌پرده، ترکیه به بازی دو روزه و دوگانه دست زده است. این یعنی تداوم خطر امنیتی امریکا در منطقه.
با این حال این خط از درون خود مشکلات و موانعی هم دارد چراکه بدون فلسطین، لبنان و سوریه، صلحی در خاورمیانه شکل نخواهد گرفت و بدون تأمین حقوق مشروع ملت‌ها و دولت‌های فلسطین، لبنان و سوریه، امنیت برقرار نخواهد شد.
همچنین بدون ایران، هیچ معادله امنیتی نه تنها در خلیج فارس بلکه در کل منطقه خاورمیانه شکل نخواهد گرفت. این خیال باطل است که بتوان بدون فلسطین و فلسطینی، بدون لبنان و لبنانی و بدون سوریه و سوری، در قلب خاورمیانه، روی صلح و امنیت را دید چراکه اینها حذف شدنی نیستند همان طور که بدون ایران و ایرانی نه منفعتی برای دیگران متصور است و نه "امنیت اختصاصی".
"یوسف بن علوی" وزیر خارجه عمان چه شخصاً اعتقاد به گفته خویش داشته باشد و یا "به اتفاق برخی دیگر" به این نتیجه رسیده باشد درست گفت که "ایران بدون بمب هسته‌ای یا با بمب هسته‌ای دوست اعراب است و دشمن اعراب نیست، و بدون ایران گفتگو راجع به امنیت خلیج فارس امری عبث و بیهوده است و این امر البته هیچ ربطی به شورای امنیت سازمان ملل ندارد".
این یکی از شواهد "تزاحمات داخلی خط امریکایی در منطقه" است.
شاهد دیگر، تجمع چند صد هزار نفری فلسطینی‌های ساکن غزه در گرامیداشت بیست‌ویکمین سالگرد انتفاضه و حمایت از حق مشروعیت قانون‌گذاری و حکومتی حماس در هفته گذشته است.
شاهد سوم، تجمع چند صدهزار نفری بیروت در حمایت از فلسطین و شکستن محاصره غزه است که به دعوت سیدحسن نصرالله برگزار شد و شواهد بسیار دیگر از جمله لنگ کفش "منتظر الزیدی".
درست گفت سیدحسن که اگر مصر معبر رفح را باز کند تمام امت عربی در کنار قاهره قرار خواهند گرفت و معنای دیگر این کلام آن است که "اصحاب عقبه‌ـ سعودی‌ـ اردن‌ـ مصر و ترکیه‌ـ مخیر به یک انتخاب هستند؛ یا علیه امت عرب و اسلام در آغوش اسرائیل، و یا در آغوش امت اسلامی و عربی با حفظ عزت و اقتدار و امنیت.
این معنای دیگری از حقیقت "کانون امنیت‌ ـ ناامنی" است.
نویسنده:علی رضا اکبری
منبع : خبرگزاری فارس