یکشنبه, ۲۵ آذر, ۱۴۰۳ / 15 December, 2024
مجله ویستا
شب آمریکائی - La Nuit Americaine
سال تولید : ۱۹۷۳
کشور تولیدکننده : فرانسه و ایتالیا
محصول : مارسل بربر
کارگردان : فرانسوا تروفو
فیلمنامهنویس : ژان لوئی ریشار، سوزان شیفمان و تروفو.
فیلمبردار : پییر ویلیام گلن.
آهنگساز(موسیقی متن) : ژرژ دلرو.
هنرپیشگان : ژاکلین بیسه، والنتینا کورتز، ژان پییر اومون، ژان پییر لئو، دانی، الکساندر استوارت، ژان شامپیون، ناتالی بایه، و تروفو.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه.
در یک استودیوی فیلمبرداری در نیس، عوامل تولید و بازیگران در حال گرفتن نماهائی از «با پاملا کن» هستند. «آلفرنس» (لئو)، که نقش مرد جوانی را بازی میکند، برای دوست خود (دانی) کاری بهعنوان منشی صحنه دستوپا میکند. «سوِرین» (کورتز)، که نقش مادر «آلفونس» را بازی میکند، به ارجاع نقش همسرش به محبوب سابقش در زندگی واقعی، «الکساندر» (اومون) اعتراض دارد. علاوه بر اینها، مشکلات دیگری برای کارگردان، «فران» (تروفو) ایجاد میشود و یکی از صحنههای پُرجمعیت فیلم در لابراتوار از بین میرود. بازیگر هالیوودی، «جولی بیکر» (بیسه) که قرار است نقش «پاملا» را بازی کند همراه با همسر جدید خود برای فیلمبرداری میآید. «جولی» شبی را با «آلفونس» میگذراند و مشکلات دیگری پیش میآید. «الکساندر» نیز طی یک حادثه رانندگی کشته میشود. پس، فیلمنامه را سادهتر میکنند، و از یک بدل «الکساندر» استفاده میشود...
* «برخلاف زندگی، فیلمها مثل قطاری در شب پیش میروند». این سخن «فران» است که میکوشد تهدید از دست دادن یکی از ستارگان فیلمش را خنثی میکند. تروفو با این «فیلم در فیلم» از زواویهای دیگر به فرآیند تولید فیلم در سینما مینگرد و توجه تماشاگران را از یک داستان کلیشهای، که مشابه آن را قبلاً دیدهاند منحرف میکند. شب آمریکائی در میان تمام تلاشهائی که از سوی فیلمسازان درباره فیلمسازی صورت گرفته، از این جهت شاخص است که بر نقش کارگردان بهعنوان یک «سوپراستار» تأکید میکند و هرگز در لایههای پنهان هیچ کدام از شخصیتها کنکاش نمیکند. تروفوبا بر عهده گرفتن نقش «کارگردان» در فیلم «باپاملا ملاقات کن» خواسته است ادای دینی به هم قطاران خود و آثار آنان کرده باشد. شب آمریکائی ستایش و گرامی داشت سینما - و نه مؤلفان سینما - ست، و خود تروفوبا به کارگیری بازیگران و عوامل بینالمللی بر این باور صحه میگذارد. او ویژگی فراملیتی فیلمها را از همان شروع، با ذکر گرامیداشت دوروتی و لیلیان گیش، تا نمایش هتل آتلانتیک که محل اقامت عوامل فیلم خود است، به تماشاگران یادآوری میکند.
شب آمریکائی
آخرین فیلم فرانسوا تروفو مجدداً گزارشگر یک بیوگرافی دیگر است، منتها با این توفیر که اینبار قهرمان او یک کارگردان، و بهعبارت بهتر، شخص خودش است.
فیلم، در واقع کلید تمام سؤالاتیست که یک تماشاچی سینما، درباره تهیه یک فیلم از خویش به عمل میآورد. نامش روز برای شب و یا با عنوان اصلی شب آمریکائی طعنهایست از ضبط یک صحنه شبانه در روز با استفاده از فیلتر که مشخصترین، برجستهترین و بهترین فیلم تروفو است. تروفو از اولین فیلمش چهارصد ضربه که به شرح زندگی یک کودک عصیانگر پرداخت، تا این آخرین ساختل سینمائیاش، بهطور پیگیر گرایشهای بیوگرافیک خود را در آثار منعکس ساخته است. برای او تمام قهرمانانش دارای یک نام «آنتوان دوانل» هستند که گوئی این عنوان مشترک، برای او دارای یک نام «آنتوان دوانل» هستند که گوئی این عنوان مشترک، برای او دارای یک پیوستگی عمیق به خلق نخستین شخصیت سینمائیاش است. او چهارصد ضربه را با کمک فکری آندره بازن و با مدد مالی پدرزنش در 27 سالگی ساخت. اینک پس از 12 ساخته دیگر و کهولتی قریب به 41 سال، کادر صحنه، آنهائی که در پشت و جلوی دوربین در فعالیت هستند را درهم ادغام میکند و گرچه سربراهترین فرد «موجنو»ی قدیم است ولی با این کار، انقلاب و سنتشکنی قابل ملاحظهای از خود نشان میدهد.
موضوع آخرین فیلم او یعنی روز برای شب جریان فیلمبرداری از تهیه یک فیلم بهنام «پاملا را ملاقات کن» است که داستان یک عشق گناهآلود میان یک پدرشوهر (ژان پیرآمون / پییر اومون) و عروساش (جکلین [ژاکلین] بیسه) است که عاقبت با قتل پدر توسط (ژان پیر / پییر لئو) خاتمه میگیرد.
این داستان فیلمی است که در فیلم روز برای شب توسط کادر فنی تروفو در حالیکه شخصاً بازیگران را رهبری میکند، فیلمبرداری میشود. فیلم شلوغ و سریع است ولی چنان ریزهکاری و دقت فراوان در آن دیده میشود که فیلمنامه را سخت حساب شده و محکم معرفی میکند.
فیلم با فیلمبرداری آخرین صحنه فیلم دوم که ژان پیرلئو با پدرش ژان پیرآمون پس از آگاهی از رابطهاش با زن او جکلین بیسه مواجه میشود، آغاز میشود. از اینجا تروفو بدهیها و بلکه به صدها سؤال که همواره برای تماشاچی یک اثر سینمائی مطرح است پاسخ میگوید. در حقیقت این بار، داستان، بهانهای برای جوابگوئی به پرسشهای بیشمار یک سینماروی حرفهای است که گرچه ظاهراً تازگی دارد ولی سالها، بزرگ فیلمساز فرانسوی ژان لوک گودار [ژان لوک گدار]، نمایشگر این طرز فیلمسازی بوده است که سبکاش چنان منحصر و شخصی است که تنها تروفو یا فلینی و یا بونوئل میتوانند بهر عنوان، پا در حیطه فیلمسازی او بگذارند.
روز برای شب نشان میدهد که چگونه یک فیلم مراحم ابتدا تا انتها را طی میکند، چه حوادثی در پشت دوربین، میان کارکنان صحنه، بازیگران، کارگردان، تهیهکننده، فیلمبردار و... حادث میشود؛ دوربین چگونه کار میکند، بازیگران چگونه مقابل عدسی حریص دوربین خود را فراموش میکنند و به درون شخصیتها فرو میروند، چگونه فیلم به اتاق مونتاژ میرود، روی میز «موویولا» چه اعمالی سر فیلم انجام میشود، چگونه با یک پنجره خالی - کادر اتاق خوابی را ایجاد میکنند. دکور تا چه حد در فضاسازی فیلم مؤثر است، کلمه «قطع» تا چه میزان میتواند در تثبیت یا تکرار صحنهها دخالت داشته باشد، و البته چگونه یک صحنه شبانه را در روز فیلمبرداری میکنند که ما آن را طبیعی مشاهده میکنیم... و دهها پرسش دیگر که «تروفو» پاسخگوی تمام آنهاست.
نکته مهمی که اینجا مطرح میشود، سالها در تاریکخانه سینما نشستن است که تروفو را از کنکاش درباره فیلمها، به درون سینما و بعد به حرفه آن سوق میدهد. در واقع، این فیلم جوابگوی تروفو بهسؤالات شخصی خودش در زمانیکه بهعنوان یک تماشاچی عادی به سینما میرفت، میباشد. جوابگوی سؤالات من و من نوعی که بهسینما میرویم. ولی این تنها دلیل ساختن فیلم نیست. تروفو حرفهایش را، تجربیاتش را، و شیره 12 ساخته دیگرش را در نماهای این فیلم پیاده میکند و در معرض قضاوت تماشاچیاش قرار میدهد.
تروفو گرچه اینک یک سینماگر حرفهای و سابقهدار است ولی هنوز به دوران نویسندگیاش در کایه دوسینما فکر میکند، و بیجهت نیست که در یک صحنه، تصاویر روی جلد چند کتاب سینمائی را که یادآور ایام قلمزنی و معرف کارنامه سینمائی او هستند، نشان میدهد. کتابهائی از: بونوئل، گودار / گدار، برگمان، ویسکونتی، برسون، هاکس... و البته هیچکاک که اینبار نه تنها «استاد» او، بلکه هیچکس دیگر نیست. او تعهد و تعلق خاطر خویش را نسبت به سینما، بارها از دهان قهرمان فیلمش ژان پیر لئو منعکس میکند (در فیلم هربار از لئو سؤال میشود که کجا میرود و یا از کجا میآید، پاسخ میدهد: سینما میروم و یا از سینما میآیم).
به نقش کارگردان، تروفو، رویای شبانه دوران طفولیتاش را در قالب آن پسرک عصا بهدست که برای دزدیدن عکسهای سینمائی که فیلم همشهری کین را نشان میدهد، میرود - خلاصه میکند... و باید در همینجا اشاره داشت که صحنه معروف فیلم چهارصد ضربه که ژان پیرلئو برای لحظاتی در سلول کلانتری زندانی میشود و به زندگی هیچکاک هم بیشباهت نیست، برخلاف گفته بسیاری که آنرا اقتباسی از شرح حال زندگی هیچکاک میدانند، شرح حال خود تروفو است زیرا در جوانی، بارها با مساعی آندره بازن از گرفتاریهای متعدد حقوقی و جزائی رهائی پیدا میکند.
تروفو علاوه بر پایداریاش در زمینه بیوگرافیک آثارش، شدیداً به بکگراند و فضای متغیر فیلمهایش پایدار مانده است. هیچیک از فیلمهای او دارای محیط و فضائی مشابه با دیگری نیست. بههمین جهت، اینبار «نیس» را زمینه فضائی فیلمش قرار میدهد که بیشک دارای اهمیت چندانی نیست زیرا فیلمهای او با توجه به تغییر دائمی محیط، اکثراً در فضاهای بسته و یا محدود تهیه میشود. و شاید این تغییر، در روحیه شخص او، بیشتر از فضاسازی فیلم مؤثر باشد.
روز برای شب گرچه خطا بطلان روی آثار نهائی او نظیر کودک وحشی و دو دختر انگلیسی [دو دختر انگلیسی و قاره اروپا] که شدیداً بد و غیرقابل انتظار بودند، میکشد ولی بهترین فیلم تروفو است. او همچون فلینی که ضعف خلاقه یک کارگردان را در 8/5 [هشتونیم] نشان داد، نبوغ فیلمسازی و اوج خلاقیت خویش را با روز برای شب نشان میدهد و به پرسشهای متعدد دوران فیلمسازیاش خاتمه میدهد.
(سعید صالحی - آذر 1352)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست