دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ولایت‌فقیه نگهبان نظام اجتماعی و مصالح عمومی


ولایت‌فقیه نگهبان نظام اجتماعی و مصالح عمومی
ولی‌فقیه، نظریه‌ای سیاسی است که پا به میدان قدرت گذاشته و برای ساختن جامع نهادهای اجتماعی جامعه ایرانی تلاش می‌کند تا بتواند باتوجه به چارچوب خود جامعه ایرانی را شکل داده آن را از حالت شاهنشاهی بیرون آورد چون حکومت شاهنشاهی طی قرون متعدد نظام اجتماعی ایران را شکل داده است و این یک مبارزه دقیق اجتماعی است.
پس آنچه در ایران در قالب نهادهای اجتماعی رخ داده ساختاری شاهنشاهی است و فهم این ساختار به فهم تاریخی ایران نیاز دارد که تاریخ اجتماعی ایران را تشکیل می‌دهد که نقصان علوم اجتماعی ایران را می‌سازد ولی مسئله مهم در این میان است که نظریه ولایت‌فقیه به دنبال چیست و چارچوب معرفتی - ساختاری خود را چگونه تنظیم و شکل داده است و چگونه ساختار قدیمی ایرانی را تغییر می‌دهد.
نظریه ولایت‌فقیه توسط شخصی مطرح و به اجرا درآمد که در سالهای مشروطه متولد شد و عمر خود را با حکومت شاهنشاهی مشروطه‌ای گذراند و بن‌بست تاریخی آن را به خوبی یافته بود. زیرا نظام ایران نظام شاهنشاهی بود که در فرآیند مشروطه دچار تجددزدگی گردید. نظام استبدادی شاهنشاهی رو به عقب داشت ؛ولی تجدد رو به جلو داشت و در پی بطلان گذشته بود پس نظام سیاسی و اجتماعی‌ دچار یک تضاد درونی شده بود این تضاد درونی، رژیم قاجار را درهم شکست از درون آن رژیم پهلوی بیرون آمد که نوعی پادشاهی و اشرافیت تجددطلب ایرانی را شکل داد.
رژیم پادشاهی چون توان ساختاری برای همراهی با تجدد را نداشت تجددی سطحی و در حد آداب و رسوم یا یک تجدد اشرافی بود و به جای شعور، شعار را پیشه خود ساخت و انحطاط کشور یا کشوری مونتاژی را ساخت. لحظه‌ای هم که تصمیم گرفت تجدد ساختاری را اجرا کند توسط انقلاب اسلامی نابود شد و ولایت‌فقیه جایگزین آن گردید. ولایت‌فقیه براساس فقه اسلامی بنا شده‌است.
انحراف مشروطه و مشروطه‌ انحرافی، انحراف از شکل‌ اصلی و بنیانی آن بود چون روحانیت متفکر و مجتهد جهان آن روز را به خوبی درک کرد ولی متاسفانه روشنفکری وابسته با راهنمایی‌ آنگلوساکسون‌ها جریان فکری عمیق اسلامی را منحرف ساخت و به جای آن قانون‌گرایی و مردمسالاری را مطرح کرد که از اعتبارات مبتنی بر فلسفه غربی سرچشمه می‌گرفت. نتیجه مشروطه انگلیسی نیز به وجود آمدن پادشاهی انگلیسی در ایران بود که با فرمان آنها پادشاه می‌شد یا از پادشاهی کناره‌‌گیری می‌کرد. ولایت‌فقیه بازگشت به بنیادهای دینی فقهی و اصولی پیش از مشروطه بود و باروری آنها را نیز رقم زد که فهم این نوآوری‌ها می‌تواند چارچوب‌های جامع و ولایت‌فقیه را به ما بنمایاند و نظام تحولی جامعه اسلامی را ترسیم کند به گونه‌ای که دیگر براساس سنجش‌های مفهومی ناقص، به دفاع یا نقد ولایت‌فقیه پرداخته نشود مثل اینکه آیا ولایت‌فقیه مشروعیت ولایی و خدایی دارد یا مشروعیت مردمی و وکالتی؟!
ولایت‌فقیه بر اساس انسان‌شناسی خاص خود بنیاد می‌شود که همان عقل فطری یا عقل زندگی محور است نه انسان احساسی ضد‌عقل جامعه پادشاهی. پس انسان‌شناسی عقل زندگی‌محور بر انسان‌شناسی احساسی اشرافی پیشی می‌گیرد و برای تحقق آن باید فعالیت معرفتی - ساختاری بسیار عظیم و گسترد‌ه‌ای از نظر کمیت و زمان انجام شود. سپس اندیشه‌های انتزاعی انسان‌شناسی شاهنشاهی، جای خود را به اندیشه‌های انضمامی زندگی محور می‌دهد.
فقه اسلامی، فقهی امضایی است پس به تمام معنا در برابر جهان گشوده است و آنچه در آن فساد و افساد و شرک نباشد می‌پذیرد چون منفعت ‌محلله مقصوده دارد و این برای فقه زندگی محور بسیار ضروری است پس فقه اسلامی به دنبال مطالعه تمامی ابعاد زندگی و دانش‌هایی است که در رشد زندگی انسان‌ها دخالت دارد و آن را در قالب موضوع‌شناسی یا حکم‌شناسی مطالعه می‌کند.
پس فقه اسلامی فقهی رادیکال نیست بلکه یک فقه اصلاح‌طلب است. فقه اسلامی به دلیل مذکور در برخورد با تمدن‌های غرب و شرق، بسیار باز عمل می‌کند. فقه در کنار کلام اسلامی چارچوب‌های اجتماعی هر تمدنی را بررسی می‌کند و سپس باتوجه به آن تمدن‌ها ساختارهای اجتماعی درون فقهی را باز می‌سازد.
ولایت‌فقیه در پی هدایت درون فقهی و برون فقهی (معرفت - ساختار) برای رسیدن به آبادی عمران و سعادت انسان‌ها است پس فقه با تمدن مخالف نیست بلکه با فحشا مخالف است پادشاهی در ذهن‌شناسی به حافظه‌پروری می‌پردازد چون پادشاهی اشرافی است و اشراف به دنبال حفظ سنت‌های خود هستند و تاثیر این حفظ کردن حافظه‌پروری است که باید انساب و افتخارات را حفظ کند لذا در اثر حافظه‌پروری به زبان شعر محتاج شدند و شعر به جای نثر در زبان ایرانی رواج خارق العاده ای یافت چون حفظ و حافظه‌پروری وزن و قافیه‌ می‌خواهد و شعر با داشتن وزن و قافیه برای حفظ کردن بسیار عالی است و مشاعره و حفظ بیشتر شعر به ارزش اجتماعی تبدیل می‌شود .
البته نبایدقریحه وذوق ایرانیان را نیز فراموش کرد. متأسفانه آموزش و پرورش ما نیز حافظه‌پرور است و برحفظ کردن و نه خلاقیت فکری متکی است مثل نوع امتحانات و نوع تدریس که این با عرفان‌گرایی شاهنشاهی ممزوج می‌شود و احساس‌گرایی ماده شعری را تشکیل می‌دهد. فقه اسلامی عقل و احساس را که دو بال زندگی را تشکیل می‌دهند باهم می‌بیند پس هم حافظه را در نظر می‌گیرد و هوش ادبیات شعری را در کنار نثر قبول دارد مثل اشعار ائمه و سخنان نثر‌گونه آن با زبان نیمه شعری و نیمه نثری قرآن پس آموزش و پرورش، میانه‌ای از نظر حافظه و خلاقیت را دنبال می‌کند.
در بعد اجتماعی ولایت‌فقیه به اصالت جماعت اعتقاد دارد هم فرد را می‌بیند و آزادی آن را مطرح می‌کند و هم جامعه. پس به دنبال عدالت و مصلحت جمعی است این تعدیل و میانه روی فقط در بعد اجتماعی محصور نمی‌ماند بلکه به اقتصاد نیز سرایت می‌کند چون اقتصاد اسلامی براساس مالکیت خصوصی شکل می‌گیرد که تحت کنترل مالکیت دولتی و عمومی است بنابراین در نظام ولایت‌فقیه سرمایه‌داری شکل نمی‌گیرد، چنان که سوسیالیسم در آن نیز راهی ندارد. در بعد فرهنگی نیز، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی هم توسط دولت و هم در سطح مردم پذیرفته است.
بزرگترین فلسفه فقه اسلامی حفظ نظام اجتماعی است و این اصل بر کلیه فروع فقهی وارد است که همان حفظ نظام است که مبنای مصلحت سنجی نظام ولایت‌فقیه می‌شود. مصلحت‌سنجی برای حفظ مصالح عمومی و تشخیص مصلحت نیز یک امر اولیه فقهی قلمداد می‌شود. بر این اساس تمامی احکام اسلامی در قالب مصلحت در سطح عمومی سنجیده می‌شوند و این انبساط اجتماعی موجب رشد عمومی خواهد شد و ولایت مطلقه نیز به معنای مصلحت‌سنجی در جهت منافع عمومی است و هیچ‌گونه ارتباطی با استبداد به رای یا منافع شخصی ولی‌فقیه ندارد.
ولی‌فقیه در برابر قانون چون بقیه مردمان حق و تکلیفی مساوی دارد. روشنفکران تجددگرا و غرب‌محور به ولایت‌فقیه به صورت یک رقیب نگریستند به همین دلیل به وسیله مشروطه حکومت استبداد تجددطلب، توسط روشنفکری مشروطه شکل داده شد و به وسیله حکومت پادشاهی آنگلوساکسونی محور، روحانیت و فقاهت مورد هجوم و فشار قرار داده شد و تاریخ روشنفکری از مشروطه تا آخر پهلوی و سپس از انقلاب تا انتهای دوم خرداد به خوبی نشان می‌دهد که در همین جهت برخی حکومت پادشاهی دموکراتیک با وجود پادشاه و یک نخست‌وزیر سکولار و بدون قانون اساسی مثل انگلستان را مطرح کرده‌اند.


سید مصطفی هاشمی
منبع : آتی بان