یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا


نخبگان پس از جشنواره فراموش میشوند


نخبگان پس از جشنواره فراموش میشوند
وقتی كه قرار است موضوع گزارشت «جشنواره‌ها و تأثیر آن بر پرورش نخبگان» باشد، مطمئناً باید سراغ كسانی رفت كه یا در جشنواره‌ها شركت كرده‌اند. افتخاراتی به دست آورده‌اند و اكنون در عرصه هنر و ادب برای خود یلی هستند و یا كسانی كه آرزو دارند، روزی روزگاری آثارشان در جشنواره‌ها پذیرفته شود و ثمره تلاشهای خود را ببینند. این روزها به هر كجا كه سرك میكشی ـ بخصوص محافل علمی، ادبی ـ سخن گفتن از جشنواره‌های فیلم و تئاتر فجر، شركت‌كنندگان، آثار برگزیده، هیأت داوران و... گرمابخش این محافل است. هنرمندان نیز سخت در تكاپو هستند تا بتوانند آثارشان را به جشنواره برسانند و مورد پسند هیأت داوران و مخاطبان قرار بگیرد. در این وانفسا رفت و آمدهای بی‌قرارانه، پیدا كردن هنرمندانی كه بتوانند درباره موضوع گزارش گفت‌وگو كنند، كمی دشوار است. اما باید رفت تا به نتیجه رسید. چندین سال است كه در كشور ما جشنواره‌های مختلف سینمایی، تئاتر، موسیقی، ادبیات و... برگزار میشود هركدام هم طرفداران خاص خودش را دارد. برگزاری این جشنواره‌ها چه تأثیرات مثبت و یا منفی را برای فرهنگ، هنر و ادبیات ما دارد؟ اصلاً برگزاری چنین جشنواره‌هایی مقرون به صرفه هست؟
شناسایی استعدادها
ناصر شفق فیلمساز معتقد است كه به هر دلیل و با هر سلیقه‌ای كه به برگزاری جشنواره‌ها فكر كنیم، نتایج مثبت و درخور توجه‌ای دارد. چراكه در این جشنواره‌ها بحث مهم رقابت بین هنرمندان مطرح است و رقابت همیشه می‌تواند موجب افزایش كارآیی و بالا رفتن كیفیت كار شود و از طرفی نیز با رقابت در این میدان، بسیاری از استعدادها و نخبگان شناسایی می‌شوند. دكتر شاهین فرحت موسیقی‌دان و آهنگساز نیز جوان‌گرایی و تشویق جوانان برای ادامه كار را جزء آثار مثبت برگزاری جشنواره‌ها میداند و میگوید: «از آنجائیكه حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد شركت‌كنندگان جشنواره‌ها جوانان هستند این امر باعث تشویق نسل جوان به كار و تلاش در عرصه موسیقی، تئاتر و... میشود. این تشویق نیز از رقابتی ناشی میشود كه در جشنواره‌ها وجود دارد. رقابت باعث میشود كه هنرمندان بیشتر تلاش كنند و این تلاش بیشتر، باعث شكوفایی خلاقیتها میشود و گاهی حتی سرنوشت زندگی یك هنرمند جوان در چنین جشنواره‌های تغییر میكند جوانی كه ناامید است و از كار هنری سرخورده است با تشویق شدن در جشنواره میتواند در آینده به یك نخبه تبدیل شود». وقتی كه بحث رقابت و برنده شدن به میان میآید خیلی از آدمها سعی میكنند كه در مسابقه پیروز شوند. این رقابت همه‌جا میتواند باشد فرقی نمیكند كه كجا و در چه عرصه‌ای باشد. گاهی این رقابت در جشنواره‌های فرهنگی، هنری، ادبی و... ظاهر میشود و گاهی در مرتبه بالاتر یعنی زندگی به قول شاعر
«زندگی صحنه یكتای هنرمندی ماست
هركسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به یاد»
زندگی هم میدان مسابقه‌ای است كه آدمها بازیگران این صحنه و میدان هستند، میدانی كه سخت باید تلاش كرد تا پیروز میدان شد. هادی مرزبان از فعالین عرصه تئاتر از زاویه دیگری به جشنواره‌ها نگاه میكند.نگاهی كه شاید افراد كمتری از آن بهره میبرند: «برگزاری جشنواره‌ها علاوه بر اینكه محل ارائه آثار و شناسایی استعدادهاست، محل تعاطی و برخورد افكار نیز هست. به این معنی كه نخبگان همدیگر را میشناسند. به افكار یكدیگر بیشتر آشنا میشوند و به نقد یكدیگر نیز میپردازند. این نقد افكار باعث صیقل خوردن و شكوفایی میشود». رضا مهدوی، رئیس مركز موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نیز جشنواره‌ها را نماد فرهنگ ملی و قومی هر كشوری میداند كه باید بزرگان هر رشته در آن به‌عنوان یك حركت اجتماعی و سیاسی برخاسته از اقشار مختلف مردم حضور پیدا كنند و جوانان پرتلاش و نخبه هنری را در كنار خودشان در این جشنواره‌ها معرفی كنند.
ضعفهای جشنواره‌ها
در كشور ما رسم بر این است كه یا بیش از حد انتقاد كنیم و همه چیز را زیر سؤال ببریم و یا اینكه فقط نقاط مثبت را ببینیم و به نقاط منفی توجه نكنیم یعنی افراط و تفریط و «خیرالامور اوسطها» را رها می‌كنیم.جشنواره‌ها با همه قدمهای مثبت و نتایج شایسته‌ای كه برداشته‌اند، آیا میتوان نقاط منفی در كارنامه آنها پیدا كرد؟
رضا مهدوی رئیس مركز موسیقی حوزه هنری به شرایط كمرنگ شدن جایگاه جشنواره‌ها اشاره میكند و میگوید: «زمانی كه این جشنواره‌ها تبدیل به كارناوال یا صرفاً حركتهای نمادین عرصه خاصی از زمان و برداشتهای صرفاً سیاسی عده‌ای برای گرفتن امكانات بعدی میشود، طبیعی است كه جایگاه واقعی جشنواره كمرنگ میشود و اهل فن از آن كناره میگیرند در چنین حالتی جا برای عرض‌اندام غیرحرفه‌ایها باز میشود». مهدوی با مقایسه جشنواره‌ها در دهه اول انقلاب با جشنواره‌های بعد از آن نتیجه میگیرد كه جشنواره‌های دهه اول،‌هم از نظر كمی و هم كیفی بهتر از جشنواره‌های دهه دوم برگزار میشد.مهدوی علت چنین موضوعی را تغییر در شرایط موجود میداند: «شاید در آن زمان روحیه و حس شفافی هم در مسئولان و هم هنرمندان وجود داشت. اما هنگامی كه همه چیز رنگ و بوی اقتصادی گرفت بخصوص مسئولان و برخی از هنرمندان، كار به چالش كشیده شد كه اثرات نامطلوبش را اكنون شاهد هستیم.وقتی كه هنرمندی برای یك امر خداپسندانه برنامه‌ای را تدارك میبیند چندین شرط اعلام میكنند و مدیریتهای هنری نیز همچنان به مباحث تبلیغاتی خود بیشتر ارج مینهند تا پیشرفت و تبیین جایگاه هنر و هنرمند و این خود باعث بی‌اعتمادی هنرمندان و مدیریتهای دولتی و هرج و مرج در نوع ساختار و تفكر موسیقایی جامعه میشود». علیرضا قزوه شاعر و فعال عرصه ادبیات، عدم اطلاع‌رسانی درست و استقبال كم را دو مشكل عمده جشنواره میداند كه اگر این دو برطرف شوند موفقیتها بیشتر میشود. دكتر شاهین فرحت نیز ضعف عمده جشنواره‌ها را در مراسم برگزاری، افتتاحیه، اختتامیه میداند و میگوید: «متأسفانه در برگزاری جشنواره نظم و انضباطی كه لازمه كار است كمتر به چشم میخورد در شروع برنامه، اجرای برنامه‌ها نوعی به هم‌ریختگی و بی‌برنامگی دیده میشود كه برای رفع آن باید بیشتر تلاش كرد».
نخبه‌پروری:
مهمترین بحث ما در این گزارش «نخبه‌پروری در جشنواره‌ها» است كه میخواهیم بعد از همه صغری، كبری چیدنها به هدف اصلی برسیم. بسیاری از اهالی هنر و ادب و یا حتی كسانی كه از دور دستی به آتش دارند مایلند بدانند و یا بگویند كه پس از گذشت چندین سال از برگزاری جشنواره‌های مختلف فرهنگی، هنری، ادبی و... توانسته‌ایم نخبه‌پروری كنیم؟ یا اینكه با از دست دادن فرصتها نخبه‌سوزی كرده‌ایم تا نخبه‌پروری؟میرعلی‌نقی آهنگساز و موسیقی‌دان معتقد است كه: «جشنواره‌ها باعث نخبه‌گزینی میشود اما باعث نخبه‌پروری نمیشود چراكه در جشنواره‌ها تنها نخبگان شناسایی میشوند اما پرورش نخبگان و استفاده از تواناییهای آنها نیاز به مراقبتها و حمایتهایی دارد كه بعد از این جشنواره‌ها این مقدمات و حمایتها انجام نمیشود. بنابراین نمیتوانیم ادعا كنیم كه برگزاری جشنواره‌ها باعث نخبه‌پروری میشود». حسین‌علی شاپور موسیقیدان و نویسنده به جایگاه سازمانهای غیردولتی (N.G.O) اشاره میكند و واگذاری كارها به افراد با تجربه و متخصص را در پرورش نخبگان مؤثر میداند و میگوید: «جشنواره‌ها تنها در صورتی میتوانند به پرورش نخبگان منتهی شوند كه فرمایشی نباشند. ما در حال حاضر گرفتار این وضعیت هستیم. این جشنواره‌ها كاملاً دولتی است. ما باید از نخبه‌ها در این جشنواره استفاده كنیم. در موسیقی بخش عظیمی از نخبگان كنار میمانند و تجربه این نخبگان به جوانان منتقل نمیشود. اگر بتوانیم جشنواره‌ها را از حالت دولتی خارج و به نهادهای خاص و غیردولتی بسپاریم موفقتر عمل میكنیم. در چنین حالتی دولت نقش ناظر و حمایت‌كننده را خواهد داشت». مقطعی بودن جشنواره‌ها شاید یكی از مهمترین دلایل عدم توجه به نخبگان و استعدادهای شایسته باشد یعنی جشنواره در مدت كوتاهی برگزار میشود،‌ نخبگان شناسایی میشوند اما بعد از آن همه چیز به دست فراموشی سپرده میشود در حالی كه این افراد نیاز به تشویق و حمایت دارند تشویق باعث ایجاد انگیزه، انرژی و شور و شوق بیشتر میشود و خلاقیت میآفریند.
هادی مرزبان فعال تئاتر این نكته را مورد توجه قرار میدهد و به آن تأكید میكند:
«كار كردن فقط برای جشنواره اشتباه است. كارها و فعالیتهای هنری باید در طول سال انجام و در معرض دید مردم قرار گیرد تا نخبگان شناسایی شوند و زمینه‌های لازم برای پرورش نخبگان فراهم آید. فقط در جشنواره‌هاست كه شعار جوانگرایی مطرح میشود در حالی كه جوانان باید الگو داشته باشند و این جوانان با پیش‌كسوتان همكاری نزدیك و رویاروی داشته باشند». مرزبان به پدیده‌ای كه در شأن هنر و هنرمندان نیست اشاره میكند و میگوید: «در كار هنر، یادگیری و تیم داشتن نباید مطرح باشد. همه باید بالسویه و یكسان از امكانات استفاده كنند، در غیر این صورت گروهی كه واقعاً جز نخبگان هم هستند از صحنه خارج میشوند.» تشویق و حمایت از هنرمندان لازمه كار هنری است. بدون آن نوعی سرخوردگی و یأس حاصل كار هنرمندان خواهد بود. بسیاری از بزرگان عرصه هنر در جهان نیز وقتی كه با عدم استقبال از آثارشان مواجه میشدند، كشتی هنرشان در دریای پرتلاطم زندگی ترك برمیداشت. دكتر فرحت آهنگساز و استاد دانشگاه درباره تشویق هنرمندان معتقد است كه: «هنر و هنرمندان ظریف‌القلب هستند. یك تشویق یا اخم كردن اثرات زیادی دارد. برخی از آهنگسازان بزرگ دنیا نیز اینگونه بوده‌اند، مثلاً بتهوون آهنگساز معروف وقتی كه نخستین آثارش مورد استقبال قرار نگرفت، غم و اندوه وجودش را فرا گرفت. هنرمندان و كسانی كه ما میخواهیم از آنها نخبه بسازیم و نخبه‌پروری كنیم نیاز به حمایت و تشویق دارند و تشویق نیز حد و مرز ندارد و هنرمند هم راضی نمیشود. البته پرورش نخبگان علاوه بر حمایت و تشویق نیاز به زمان هم دارد. خیلی از جشنواره‌ها ـ به غیر از فیلم و تئاتر فجر ـ عمر چندانی ندارند و ما هنوز در آغاز راه هستیم كه باید بیشتر تلاش كنیم».
شركت‌كنندگان خارجی:
در برخی از جشنواره‌های مختلفی كه تاكنون در كشور برگزار شده، گروه‌های هنری از كشورهای دیگر نیز حضور داشته‌اند. در برخی جشنواره‌ها این حضورها كمرنگ و در برخی دیگر پررنگ‌تر است. تعامل گروه‌های هنری ـ ادبی و فرهنگی كشور با گروه‌های خارجی تا چه اندازه میتواند در پرورش نخبگان مؤثر باشد؟
رضا مهدوی رئیس مركز موسیقی حوزه هنری: «در این‌كه گروه‌های حرفه‌ای كه از دیگر ملل به‌ویژه كشورهای مسلمان با حضورشان در جشنواره‌های ما یك شكل كاملاً حرفه‌ای و برنامه‌ریزی شده با بار محتوایی ایجاد میكنند شكی نیست. اما عملاً میبینیم به دلیل بسیاری از نارساییها از جمله ضعف برنامه‌ریزی و عدم مدیریتهای لازم در دعوت از چهره‌ها و گروه‌های سرشناس خارجی،‌تاكنون شاهد حضور گروه‌های منسجم و قوی در جشنواره‌ها نبوده‌ایم و جای خالی این مورد بسیار حس میشود درصورتی كه این جشنواره‌ها میتواند بستر مناسبی برای تبادل افكار و افزودن دانش بین هنرمندان ایرانی و دیگر ملل باشد». حسین‌علی شاپور موسیقی‌دان و نویسنده نیز حضور گروه‌های خارجی را در جشنواره در صورتی مفید و اثربخش میداند كه دعوتها از طرف سازمانهای غیردولتی و یا N.G.Oها صورت گیرد: «وقتی كه ما شركت‌كنندگان را تحت نظر نهادهای دولتی دعوت كنیم، با دست بسته میآیند و شركت میكنند و چیزی برای عرضه نخواهند داشت. اگر ما بتوانیم از نهادهای غیردولتی و خاص مثل خانه سینما، خانه شاعران، خانه تئاتر و موسیقی استفاده كنیم نتایج بهتری میگیریم. اما از آنجایی كه در انتخاب گروههای خارجی نهادهای خاص نقشی ندارند، آنهایی كه باید بیایند نمیآیند و كسانی میآیند كه كیفیت كارشان پایین است كه این امر در محك خوردن افكار و اندیشه‌های نخبگان و هنرمندان ما تأثیری ندارد و فقط صرف اجرای برنامه است نه چیز دیگر».
گامهای اساسی:
اگر جشنواره‌های برگزار شده تاكنون در پرورش نخبگان ما تأثیر چندانی نداشته است و ضعفهایی دارد چگونه میتوان گامهای اساسی را برای رفع این ضعفها و كاستیها برداشت؟
علیرضا قزوه ـ شاعر ـ معتقد است كه نقد، بررسی و كارشناسی آثار ارائه شده در جشنواره‌ها، استمرار جشنواره‌ها در طول سال و قطعی نبودن آن، برنامه‌ریزی برای جشنواره‌ها و حمایت از برگزیدگان پس از اتمام جشنواره میتواند كارساز و حیاتی باشد. دكتر شاهین فرحت نیز برنامه‌ریزی دقیق و منسجم، شكل‌گیری نهادها و سازمانهای خصوصی و سپردن كارها به آنها، فراموش نكردن برگزیدگان و نخبگان جشنواره و برنامه‌ریزی كردن برای توجه بیشتر و استفاده از هنر آنها را راهكارهایی میداند كه در پرورش نخبگان و برگزیدگان جشنواره‌ها مؤثر است. زمان به سرعت میگذرد. جشنواره‌ها یكی پس از دیگری برگزار میشود.عده‌ای برگزیده و تشویق میشوند. جوایزی اهدا میشود و تا سال آینده گرد و غبار فراموشی بر نخبگان و آثار برگزیده‌شان مینشیند. و این چرخه همچنان ادامه دارد. جشنواره‌هایی كه در شناسایی نخبگان بسیار موفق عمل كرده‌اند اما در گامهای بعدی یعنی «نخبه‌پروری» آن‌طور كه باید و شاید اقداماتی انجام نگرفته است. آیا در آینده نیز شاهد چنین روندی خواهیم بود؟

ابوالقاسم زعفرانیه
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر