جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ارکستراسیون


ارکستراسیون
یکی از با اهمیت‌ترین بخش‌های دنیای موسیقی، ارکستراسیون آن می‌باشد. در واقع ارکستراسیون چیدمان سازها برای اجرای قطعه مورد نظر است. یعنی چگونه اصوات را به وسیله سازهای مختلف ترکیب کنیم تا صدایی خارق‌العاده به وجود آید.
در این میان از مهمترین وظایف آهنگساز انتخاب ساز می‌باشد، زیرا تنوع زیادی در ساز‌ها وجود دارد و در آخر این سازها هستند که موسیقی را به گوش ما می‌رسانند. بر اساس تعداد سازها و نظرات موجود، ۳ نوع ارکستر، کوچک، متوسط و بزرگ خواهیم داشت، پس این تنظیم می‌تواند برای۷، ۱۷یا ۷۰ و حداکثر ۱۰۷ ساز مختلف صورت بگیرد.
ارکستراسیونی که برای قطعه مورد نظر مناسب باشد همانند پوشیدن لباسی است که مناسب اجتماع و مراسم خاص آن باشد لذا باید دقت کرد ترکیب اصوات به گونه‌ای باشد که موسیقی آن به صورت واضح و شفاف به صدا در آید و این امری مشکل است.
«ریمسکی کرساکف» از بهترین و در واقع نوابغ، در امر ارکستراسیون آثارش بوده است. او کتابی نیز در این موضوع به چاپ رسانده که راهنمای بسیار عالی برای سایر آهنگسازان می‌باشد.
یک آهنگساز برای نوشتن و انتخاب ارکستراسیون، باید اطلاعاتی وسیع داشته باشد از جمله اینکه هر سازی را بشناسد و بداند که آن ساز با چه روشی و چگونه نواخته می‌شود. صداهای متفاوت در هر ساز را بشناسد و بداند که هر کدام چه قابلیتی دارند و چه محدودیت صدایی را دارا می‌باشد. صدای خوب و بد را بشناسد و در آخر از شیوه هماهنگی چند ساز مطلع باشد تا اثری موفق ارائه دهد.
آهنگساز با توجه به اینکه چه نوع اثری را می‌خواهد بسازد، سازهایی را که مناسب با حال و هوای آن قطعه می‌باشند را انتخاب می‌کند مثلا ترومپت که صدایی قوی و پر حجم ایجاد می‌کند را با سازی ضعیف، تحت تاثیر هم قرار ندهد و یا ویولن که اکثر اوقات وظیفه اجرای ملودی اصلی را دارد از بین نبرد و یا اگر قطعه‌ای برای یک اپرا نوشته شده است باید توجه کرد که صدای خواننده در صدای سازها غرق و محو نشود.
مساله‌ای دیگر که بعد از انتخاب سازها مطرح می‌شود این است که هر ساز در کدام قسمت قطعه استفاده می‌گردد و طبق قابلیت اجرایی که دارد مناسب قرار گرفتن در کدام قسمت اثر است.
گفتیم که در میان سازها تنوع زیادی وجود دارد. حال در این میان ‌آهنگساز برای ایجاد رنگ‌های گوناگون و اصواتی که احتیاج دارد به دو صورت عمل خواهد نمود. او می‌تواند اثر خود را برای سازهایی بنویسد که از یک خانواده می‌باشند مثلا خانواده زهی‌ها و یا خانواده سازهای بادی چوبی و در امکان دوم می‌تواند از ترکیب اصوات دو خانواده در اثر خود بهره ببرد مثلا از ویولنسل و چند آبوا که در این حالت قطعه به صورت یک سمفونی درمی‌آید.
به نوعی می‌توان‌ گفت چیدمان سازها در یک اثر مطابق با سلیقه آهنگساز و تنظیم‌کننده قطعه می‌باشد. او می‌تواند برای اجرای هر بخشی از اثرش، رنگ‌های صوتی گوناگون از خانواده زهی‌ها، بادی‌ها و کوبه‌ای‌ها را امتحان کرده و یا از ترکیب دو یا چند ساز استفاده کند تا در نهایت، صوتی را که برای اجرای ملودی مورد نظر گویاتر باشد را برگزیند. برای مثال یکی از آثار معروف کرساکف به نام «کاپریچیو اسپانیول» را در نظر می‌گیریم. «کرساکف» این اثر را در چهار تاکت تنظیم کرده است. هر بخش از چهار قسمت اصلی تشکیل می‌شود:
۱) ملودی اصلی
۲) اسپانیایی در همراهی ملودی
۳) ملودی کوچکی که در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد
۴) باز هم ریتم اسپانیایی که حالت همراهی دارد.
«کرساکف» این چهار بخش را طوری بین صدها ساز و نوازنده تقسیم می کند که موسیقی واضح، شفاف و پرطنین شنیده می‌شود.
او ملودی اصلی را برای ساز پوزان (ساز بادی)، ملودی دیگر را برای ویولن، اولین قسمت از ریتم اسپانیایی را برای سازهای بادی هورن‌ها و در ریتم اسپانیایی دوم استفاده از سازهای ضربی، بادی و سازهای باس و ترومپت قرار داده است و بالاخره تمام سازهای ضربی دیگر مثل سنج، کاستانیت و . . . برای هر چه بیشتر جلوه دادن ریتم اسپانیایی استفاده شده‌اند.
ریمسکی کرساکف با بهره بردن از یک سری نت‌های ساده که در ذهن داشته و به وسیله یک ارکستراسیون مناسب، این قطعه را تنظیم کرده، به طوری که وقتی همه سازها با هم به صدا درمی‌آیند بی‌نهایت زیبا و خوش‌آ‌هنگ است. در مورد اهمیت بال‌های ارکستراسیون می‌توان گفت که حتی نواختن یک ساز نیز به ارکستراسیون احتیاج دارد.
فرض کنید آهنگسازی، قطعه‌ای را برای اجرای ویولن در نظر می‌گیرد، حال باید بررسی کند که ویولن به چه صورتی نواخته شود تا به حالتی که آهنگساز در ذهن پرورانده برسد. ویولن می‌تواند با آرشه کشیده شود، این آرشه می‌تواند آرام کشیده شود و لگاتو ایجاد کند یا آرشه روی سیم‌ها بپرد و «اسپیکاتو» به وجود آورد و یا اصلا از آرشه استفاده نکنند و نوازنده به وسیله انگشتان دست، سیم‌ها را به صدا درآورد که به آن «پیزیکاتو» گفته می‌شود و یا حتی می‌توان مشخص نمود که ملودی روی کدام یک از سیم‌های ویولن باشد بهتر است و بسیاری موارد دیگر از این قبیل.
توجه به همین نکات کوچک و شاید به ظاهر بی‌اهمیت نقش مهمی در تنظیم و ارائه یک اثر خواهد داشت. سخت‌ترین قسمت ارکستراسیون در موسیقی، تنظیم آن برای ارکستر سمفونیک می‌باشد که در آن تمام سازهای هر چهار گروه باید با هم آمیخته و هماهنگ شوند اما با یک تنظیم درست و با شناختی که آهنگساز از قابلیت اجرای سازها دارد می‌تواند حتی برای دو ساز مانند فلوت و پیانو که از دو خانواده کاملا متفاوت هستند یک سونات نوشته که این دو ساز بتوانند آن‌را به بهترین صورت و با صدایی زیبا اجرا کنند و در واقع خیلی خوب با هم کنار بیایند و یا همان گونه که گفتیم می‌توان از سازهای یک خانواده بهره برد مانند اثری معروف از «ویلیام شومان» ـ آهنگساز آمریکایی قرن حاضر ـ به نام «سمفونی برای سازهای زهی» که تنها با سازهای زهی اجرا شده و مانند همه آثار او دارای موسیقی پر تحرک و زنده است.
امکانات اجرایی و قابلیت تنظیم قطعه برای گروه سازهای زهی بسیار زیاد است و این بستگی به توانایی آهنگساز نیز دارد.
یک کوارتت زهی معمولا شامل دو ساز ویولن، یک ویولنسل و یک ویولا می باشد. آهنگسازی مانند بتهوون می‌تواند برای این گروه کوچک موسیقی تنظیمی کند که دنیایی از تنوع و رنگ باشد.
در گروه سازهای زهی علاوه بر کوراتت، آثاری برای کوئینتت (پنج ساز)، سیکستت (شش ساز) و حتی اوکتت(هشت ساز) توسط آهنگسازان تنظیم شده است. آهنگسازان بزرگ همیشه در جستجوی رنگ‌های تازه در اصوات و هماهنگ کردن آن‌ها بوده‌اند و تاکنون توانسته‌اند برای گروه‌های مختلفی از سازها آثاری بنویسند.
علاوه بر آنچه گفته شد هر آهنگساز برای تنظیم اثرش می‌تواند با استفاده از احساس خود سازهایی صحیح و هماهنگ برای ارکستراسیون انتخاب کند تا مانند هر اثر دیگری از بزرگان موسیقی جهان مانند سمفونی‌های موتسارت، برلیوز، استراوینسکی و دیگر آهنگسازانی از این دست شفاف و گویا باشد.
حتی روحیه همکاری در سازها را می‌توان گسترش داد. برای نمونه از «راول» قطعه‌ای وجود دارد که در آن از هفت ساز «کلارینت»، «فلوت»، «چنگ» و «یک کوارتت زهی» استفاده شده است.
دو گروه از سازها، گروه سازهای بادی و سازهای ضربی هستند.
شاید این دسته از سازها در قیاس با سازهای زهی زیاد نباشند اما می‌خواهیم بدانیم تا چه اندازه در ارکستر دارای اهمیت می‌باشند.
انواع سازهای بادی برنجی عبارتند از: «ترومپت»، «پوزان»، «توبا» و «هورن» (که در گروه سازهای بادی چوبی نیز جای دارد) بسیاری از اصوات و حالات و رنگ‌آمیزی‌های مختلف صوتی را می‌توان توسط همین سازهای بادی برنجی ایجاد کرد هرگاه در میان مردم صحبت از این دسته سازها می‌شود توجه اکثریت معطوف به موسیقی نظامی می‌گردد اما برخلاف آنچه تصور می‌کنند آن‌ها فقط برای ایجاد سر و صدا نیستند برای مثال «گابریلی» آهنگساز ایتالیایی برای این گروه از سازها تنظیمی کرده که مانند انعکاس صدا در یک غار است یا مثلا در قسمت کُرال از سمفونی شماره یک «برامس» نیز شاهد استفاده از این گروه از سازها هستیم. سازهای ضربی نیز که همسایه سازهای بادی در ارکستر هستند دارای دایره وسیعی از سازها می‌باشند. زیرا برای آن از هر وسیله‌ای که ایجاد سر و صدا کند می‌توان استفاده کرد حتی قطعاتی را برای مجموعه این سازها نوشته‌اند. «کارلوس شاوز» آهنگساز مکزیکی یک توکاتا برای سازهای ضربی تنظیم کرده است.
شما هر اثر زیبایی را که می شنوید قطعا دارای ارکستراسیون صحیح و زیبایی می‌باشد که می‌توان از آن لذت برد.
سمیه اصلانی
برگرفته از کتاب «دنیای زیبای موسیقی»
نوشته: لئونارد برنشتاین
ترجمه: کاملیا مسیح
منبع : سایت تخصصی موسیقی ریتم


همچنین مشاهده کنید