سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
طرح جامع تهران، پازلی که در حال تکمیل شدن است
![طرح جامع تهران، پازلی که در حال تکمیل شدن است](/mag/i/2/gtx9s.jpg)
از آغاز تهیهٔ طرح جامع تهران تا هماکنون که کمکم به پایان راه تصویب آن رسیدهایم کمابیش مطالبی در مورد خوبیها، بدیها، سودمندیها و زیانهای طرح، منتشر شده که بهنظر من، هیچیک خالی از اغراض مختلف سیاسی و اقتصادی نیست.
از سوی دیگر شاید تهیهکنندگان و راهبران طرح نیز کمتر، به رویاروئی مستقیم با منتقدان تن دادهاند و بیشتر، سیاست قطرهچکانی را در پخش ابعاد مختلف طرح جامع تهران در پیش گرفتهاند! البته این را هم نباید از یاد برد که با وجود تشویق روزنامهنگاران حوزهٔ شهری از سوی شورای شهر و شهرداری تهران، (منهای تمایلات سیاسی پشت پرده و گزینشهای خاص هر دوره) برای افزایش سطح کیفی مطالب این حوزه، هنوز دلبستگیهای نویسندگان مطبوعات شهری را مسائل روزمره و عامهپسندی تشکیل میدهند که از چنین موارد استراتژیک و بسیار مهم غافلند!
به هر حال بهنظر میرسد گفتوگوی دو ساعتهٔ پیشرو در زمینهٔ نقد طرح جامع تهران، نخستین مطلبی باشد که به طور کامل، زوایای مختلف موضوع را کندوکاو کرده است.
موضوعهائی چون علتهای اجراء نشدن طرحهای توسعهٔ تهران، پس از انقلاب، بررسی وضعیت فعلی شهرسازی در تهران، علتهای طولانی شدن بررسی و ابلاغ طرحها در تهران، دلیل همزمانی تهیهٔ طرحهای جامع و تفصیلی، انتقاد از وضعیت فروش تراکم برای ادارهٔ شهر، روند تهیهٔ طرح جامع تهران از انتخاب مشاوران تا هزینهها، بینیازی تهران به ساخت مسکن جدید، رویکرد جدید طرح به درآمدزیائی و همترازی اهمیت جایگاه شهرداری تهران با ریاست جمهوری، همگی از مواردیاند که عطش مخاطبان را برای دسترسی به اطلاعاتی پیرامون طرح جامع تهران روزافزون کرده است.
بهنظر میرسد موارد پیشگفته از جمله مواردیاند که میتواند بستر مناسبی را جهت نقادی صاحبنظران در این حوزه فراهم کند. ”که شهر و ساختمان“ پیشاپیش آمادگی خود را در این مورد اعلام میکند.
شور و حرارت پاسخهای جلیل حبیباللهیان طی دو ساعت از یادمان برد که برای معرفی بیشتر وی، دربارهٔ خود او هم پرسشهائی داشته باشیم. هر چند که معاون سابق وزیر مسکن و شهرسازی و معاون فعلی شهردار تهران برای مخاطبان ”شهر و ساختمان“ چهرهٔ ناآشنائی نیست.
● شما در مصاحبهای با روزنامهٔ همشهری، گفتید که طرح جامعی که توسط فرمانفرمائیان برای تهران تهیه شده بود ناکارآمد بوده، میخواستم در آغاز، نظرتان را در مورد آن طرح بدانم و اینکه عیبهای طرح یاد شده در چه زمینههائی بوده است؟
فکر نمیکنم در جائی گفته باشم که این طرح ناکارآمد بوده است. طرح فرمانفرمائیان به دو دلیل عملاً کارآمدی خودش را از دست داد. یکی تحولات پس از انقلاب، که به سبب طولانی شدن روند تهیه و عملیاتی شدن طرح تفصیلی، طرح جامع کاربرد مفید خود را از دست داد. در واقع وقتی طرح جامع در سال ۴۹ ابلاغ شد، عملاً تهیهٔ طرح تفصیلی تهران به سالهای ۵۵ و ۵۶ موکول شد و این طرح تا مرحله عملیاتی و ابلاغ شدن به شرایط انقلاب و تحولات آن برخورد که در واقع این موضوع، تبعاتی برای شهر تهران بهدنبال داشت.
از سوئی تحولات جمعیتی، مهاجرتها و آزادیهائی که انقلاب به مردم داد سبب شد که آن تحولات و جابهجائیهای جمعیتی فرضیات طرح جامع را دگرگون کند. از سوی دیگر در پی تغییر حکومت و نظام هم معمولاً تلقی اینطور بوده که هر چه از قبل انجام شده بد است و کنار گذاشته میشود! پس نکتهٔ دوم این است که طرح کنار گذاشته شد و عملاً طرح جامع اول نتوانست نقش خودش را ایفا کند.
بنابراین نمیتوانیم بگوئیم طرح بدی بوده است چرا که اصلاً زمینهٔ ظهور و بروز پیدا نکرد. همچنین هر چند که طرح تفصیلی، مبنای عمل قرار گرفت و یک شهر بدون طرح جامع، دارای طرح پایهای شد به نام طرح تفصیلی اول که از طرح جامع اول آمده بود ولی دخالت مدیریت شهری در آن سبب شد که از دور خارج شده، ضوابط آن کنار گذاشته شود و قواعد دستوری، پس از انقلاب شروع شود. بنابراین طرح، با تحولات بعد از انقلاب و تحولات مدیریتی جمعیتی عملاً زمینهٔ ظهور و بروز پیدا نکرد.
● اما چرا طرح ساماندهی که پس از انقلاب تهیه شد به اجراء در نیامد؟
طرح ساماندهی، براساس برنامهٔ زمانبندی ۲۵ سالهٔ طرح اول باید از سال ۷۵ ملاک عمل قرار میگرفت؛ وزارت مسکن بنابر مسئولیت و اینکه افق طرح اول رو به پایان بود، تهیهٔ طرح دوم را آغاز کرد. فرض بر این بود که فرضیات و استخوانبندی کل تهران در طرح اول دیده شده و طرح، صرفاً باید تجدیدنظر و ساماندهی شود که در پی آن طرح ساماندهی عنوان شد و بعداً در شورای عالی شهرسازی بهدلیل اینکه طرح ساماندهی وجاهت قانونی نداشت به نام طرح جامع، مطرح و طرح جامع دوم نام گرفت.
اما با کمال تأسف باید بگوئیم که هر چند طرح یاد شده، طرح بسیار خوبی بود و روی آن کار شده بود، ولی چون در فرآیند تهیهٔ این طرح هیچ حضور و مشارکتی از مدیریت شهری موجود نبود و طرح، صرفاً توسط وزارت مسکن و مشاور تهیه شده بود و شهرداریها در جریان چند و چون آن نبودند، این بهانه را به مدیریت شهری داد که عنوان کند چون ما در جریان این طرح نبودیم پس قابل اجراء نیست! هر چند که به استناد مادهٔ ۷ قانون تأسیس شورای عالی شهرسازی و معماری مصوب ۱۳۵۱ هر مصوبهای که از شورای عالی شهرسازی و معماری مصوب ۱۳۵۱ هر مصوبهای که از شورای عالی برای شهرداریها صادر شود لازمالاجراست و شهرداری تهران باید طرح را میپذیرفت و برای اصلاح و تجدیدنظرش اقدام و براساس آن طرح تفصیلی اصلی تهران را پایهگذاری میکرد.
این ظاهر ماجرا بود اما، به لحاظ اصل موضوع، چون شهرداری تهران رویهٔ خاصی را برای ادارهٔ شهر باب کرده بود طبعاً طرح یاد شده دست و پایش را میبست! این در حالی است که طرحهای جامع و تفصیلی برنامهای نگاه میکنند نه دستورالعملی و بخشنامهای، اما مدیریت شهری آن دوره علاقهمند بود شهر را با بخشنامه و دستورالعمل اداره کند، بنابراین طرح ساماندهی نیز عملاً زمینهٔ ظهور و بروز پیدا نکرد.
● اما پرسش اصلی این است که چرا در تهران و در سایر شهرها شهرداریها و مدیریت شهری هیچگونه تمکینی نسبت به برنامه ندارند! وقتی هم که پای طرح جامع و تفصیلی به میان میآید تنها بهعنوان وسیلهای برای تجدیدنظر و قانونی کردن تخلفات به آن نگاه میشود تا یکسری تخلفات دیگر را آغاز کنند! اشکال کار کجاست و از کجا میشود کار را اصلاح کرد؟
این یک پرسش کلیدی، راهبردی و جدی است. من معتقدم در این رابطه به چند موضوع باید اشاره کرد، اول اینکه سابقهٔ تاریخی ما نشان میدهد که شهرداریها همواره دولتی و حکومتی اداره شدهاند. اساساً خیلی از اقشار مردم ما شهرداری را دولتی میدانند و میان شهرداری با دولت تفاوت زیادی قائل نیستند!
در اوایل انقلاب دولت بهگونهای عمل میکرد تا این ذهنیت ایجاد شود که شهرداری یکی از بنگاهها و ارکان عوامل ساختاری دولت است چون اولاً ادارهٔ شهر توسط شهردار انتصابی بود و کسی در فرآیند گزینش شهردار، نقش نداشت. درست همانطور که یک وزیر منصوب میشد و حتی بدتر و همانطور که یک مدیرکل منصوب میشد یک شهردار هم منصوب میشد. کارها در اختیار وزارت کشور و استانداری بود. بنابراین شهرداری را هم دولتی تلقی میکردند. با آغاز کار شوراهای شهر رفته رفته، نخستین گامها برای عنوان کردن شهرداریها بهعنوان نهادهای عمومی غیردولتی برداشته شد.
هر چند که متأسفانه در جریان انتخابات شوراها هم داریم میبینیم چون یک عده توجهی به این مسئله ندارند طوری رفتار میکنند باز در ذهن مردم اینطور پیش میآید که شهرداریها دولتی هستند. این یکی از خطرناکترین مسائل در تحولات مدیریت شهری ما است که ما به مردم بهگونهای دیکته کنیم تا تصور کنند شهرداریها وابسته به دولتاند. عنصر دوم این است که ما بدون اینکه یک نظام انتخابی مشارکتجویانه را در مدیریت شهری اعمال کنیم کاری از پیش نخواهیم برد. شهر را باید مردم، خودشان اداره کنند.
اما حالا شاهدیم که کمکهای دولتی که در گذشته و با نگرش دولتی بودن به شهرداریها تزریق میشد به یکباره و قبل از اینکه نظام مشارکتی و انتخابی مدیریتی شهری را پایهریزی کنیم و زمینهٔ ادارهٔ شهر، توسط مردم را فراهم کنیم، یکباره قطع شده و میگوئیم شهرداری باید خودکفا باشد و نباید از دولت پول بگیرد. این اتفاق نامیمون در دههٔ ۶۰ افتاد بدون اینکه یک دورهٔ گذار برایش تعریف شود. در نتیجه مدیریت وقت هم به سادهترین روش با موضوع برخورد کرد و برای کسب درآمد، شروع به فروش شهر کرد و با فروش تراکم و سوداگری در زمین شهری و ساخت و ساز کمر به ادارهٔ شهر بست!
در نتیجهٔ این پروسه که نقطهٔ عطف غمگینانهای برای مدیریت شهری ما است این تصور پیش میآید که طرحها بهدرد نمیخورند چرا که اگر طبق برنامه، شهر را اداره کنی نمیتوانی درآمد کسب کنی و این در حالی است که شهرسازی جامع و یک برنامهریزی شهری کامل، باید ساز و کار نظام مالی و درآمدی شهر را هم در نظر گرفته و شرایط تحقق آن را فراهم کند. اساساً رویکرد ادارهٔ شهر به روش مدیریت دولتی و انتصابی با رویکرد ادارهٔ شهر بر مبنای مشارکتجویانه و برنامهریزی شده دو رویکرد متفاوتاند.
بنابراین برنامههائی که قرار است توسط مدیریت انتصابی اجراء شوند اساساً بهدلیل ناسازگاری محکوم به شکستاند و کنار گذاشته میشوند کما اینکه تا بهحال کنار گذاشته شدهاند. اما آنچه مسلم است این است که چنین رویکردی معضلات را از یک زمان به زمان دیگر منتقل میکند. امروزه شهرمان به ظاهر آباد است اما جائیکه در آن زندگی میکنیم شهر نیست چرا که هیچ چیز آن به سامان نیست. بزرگراهها و اتوبانها احداث میشوند اما ترافیک روان نمیشود. شهرسازی یک جریان فرآیندی و پیچیده است که باید با آن حساب شده برخورد کرد در غیر اینصورت نتیجه این میشود که دیروز در فلان مقطع درآمد کسب میکنیم و جاده میکشیم اما امروز ۱۰ برابر باید خرج کنیم تا آن تالی فاسد را جبران کنیم.
بهعنوان مثال در طول ۱۲-۱۰ سال گذشته یک میلیون و چهارصدهزار واحد پارکینگ در شهر فروختهایم اما کل درآمدی که از این راه کسب کردهایم به اندازهٔ یکششم هزینهٔ پارکینگهای عمومی است که امروز باید بسازیم. این یعنی اینکه ما به ظاهر، برای ادارهٔ شهر درآمدی کسب کردهایم، ولی امروزه باید ۵ برابر هزینه کنیم تا بتوانیم عقبماندگی پارکینگ را جبران کنیم و اگر نگاه کنید میبینید که تمام تهران تبدیل به پارکینگ شده است؛ روز یکجا پارکینگ است و شب، جائی دیگر! پس، ادارهٔ شهر با تراکم فروشی محکوم به شکست است.
بنابراین وقتی چنین شیوهای را در کنار ادارهٔ برنامهریزی شده شهر میگذارید همه دوست دارند تا طرحها را کنار بگذارید و چون عمر مدیریتهای شهری ما کوتاه است هر مدیری تمایل دارد تا اثر کارهایش را ببیند.
اما اساساً پروسهٔ شهرسازی یک پروسهٔ درازمدت است که با عمر کوتاه مدیریتهای شهری سازگاری ندارد و هیچ مدیری هم علاقهای بهکار درازمدت ندارد. امروزه آن مدیریتی، مدیریت شهری واقعی است که برای آینده کار کند.
البته نه اینکه کار روزمره تعطیل شود اما کارهای اساسی، نظام کسب و کار، تعریف پروژهها، نظام درآمد و هزینه، نظام ساخت و ساز و عمران، رویکردی بلندمدت دارد و بلندمدت بودن این موارد به عمر کوتاه مدت مدیریت ۴ و حتی ۸ ساله جواب نمیدهد، ضمن اینکه ما اگر به گذشته نگاه کنیم میبینیم که عمر متوسط مدیریت شهری در تهران زیر ۵/۱ سال بوده است، حال چطور میشود با ۵/۱ سال مدیریت، برنامهٔ درازمدت را پذیرفت و مطابق آن عمل کرد. بنابراین دلایل کنار گذاشتن طرحها چنین چیزهائی است.
● در حال حاضر چه برنامههای درازمدتی برای تهران پیشبینی شده؛ چه در مورد کسب درآمد و چه در مورد برنامههای آتی که تهران طی پروسهای میانمدت یا درازمدت از این گرفتاری خلاص شود؟
ما کوشیدهایم که تمام این بحثها، چالشها، تجارت تلخ گذشته و تمام امیدها و آرزوها را در طرح جامع و تفصیلی منعکس کنیم. این بدان معنی است که ما طرح جامع و تفصیلی را یک سند نمیدانیم بلکه ضمن اینکه وضع موجود را کاملاً شناخته و تجزیه تحلیل کردهایم درون طرح جامع، چشماندازی را برای آیندهٔ تهران ترسیم کردهایم که این شهر به کجا خواهد رسید و به لحاظ اشتغال، جمعیت، فعالیت و... در چه موقعیتی قرار میگیرد.
ما در کنار این سند گفتهایم که تهران اگر بخواهد خوب اداره شود باید در بخشهای مدیریت، محیط زیست، ترافیک و... به طور مشخصی عمل کند. بخشی از این مطالعات را انجام دادهایم اما بیش از ارائهٔ راهبرد بجلو نرفتهایم.
● اینکه میشود برخی از مطالعات و راهبردهای یاد شده را بهعنوان طرح یا برنامه پیشنهاد داد صحیح است اما بسیاری از این الزامات یا در اختیار دولت است و یا در دست مجلس و نهادهای دیگر!
ما آن مقداری که در حیطهٔ عمل طرح جامع است را با رویکرد راهبردی و ساختاری دیدهایم. اثر اول طرح این است که خروجی آن با طرح تفصیلی در مقیاس ۲۰۰۰ تطبیق داده میشود ما نیز معتقدیم که ادارهٔ چنین شهری فراتر از اختیارات مدیریت شهری فعلی و حتی فراتر از اختیارات وزارت مسکن و شورای عالی معماری و شهرسازی است. ما فصلی را در طرح جامع تحت عنوان بایدها و پیشنهادها گشودهایم.یعنی شورای عالی شهرسازی به دولت، به نظام و به مجلس میگوید اگر میخواهید تهران درست شود باید اینکارها را انجام دهید. حال اگر شما اینکارها را نکنید مدیریت شهری به تنهائی قادر به انجام اینکارها نیست. در مدیریت مجموعهٔ شهری تهران و اطراف آن باید تحولاتی صورت گیرد. شما نمیتوانید در مورد تهران در ۲۲ منطقه با ۷/۷ میلیون جمعیت الان و ۷/۸ جمعیت افق طرح بگوئید که میخواهید شهر را بدون تعاملات با خارج و حاشیهٔ تهران اداره کنید. چرا که پشت دیوارهای تهران هر اتفاقی که بیفتد آن را متأثر میکند. پس ما نیازمند مدیریت شهری و نیازمند به سند مجموعهٔ شهری هستیم.
ما هماکنون با بسیاری از دستگاهها با تفاهم پیش میرویم و امیدواریم هر دستگاه کار خودش را در قالب این سند انجام دهد. آموزش و پرورش، آب، محیط زیست، ورزش، بهداشت و درمان و سایر دستگاهها؛ ما در حال تولید سند مشترک منطبق با طرح جامع هستیم. البته تا زمانیکه خود مردم بهنوعی به این سطح از آگاهی و فرهنگ نرسند که توسعهٔ شهری را مطالعه کنند، دولتمردان ما به روزمرگی میپردازند.
● اساساً چه شهرداری تهران و چه مجموعهٔ شهرداریهای کشور باید سطح آگاهی مردم را بالا ببرند تا خواستههای توسعهٔ شهریشان را در حوزههای محیط زیست، کیفیت زندگی و... از مسئولان و دولتمردان طلب کنند.
درست، این پیشنهادی بهجا و کارا و ارزشمند است که باید انجام گیرد و حتی میتواند بهعنوان راهبرد در طرح جامع بیاید، چون طرح جامع جائی است که میتواند ابعاد مختلفی را در بر بگیرد.
اما واقعیت این است که ما همزمان باید یکسری کارها را به طور موازی انجام دهید. اول از همه، ما معتقدیم که در تهران در طول سالهای گذشته هیچ سند مبنائی که بشود حول آن توافق کرد، نداشتهایم.
ما گفتیم اول این گام را برداریم تا یک چیزی باشد که بر روی آن تفاهم داشته باشیم. ما باید سندی داشته باشیم تا همه بدانند شهرشان اینطور باید ساخته شود و سپس بیائیم آگاهی مردم را نسبت به این سند پایهٔ اولیه که بعد از مدتها میخواهد ایجاد شود زیاد کنیم و مردم را نسبت به موضوعاتی که مطرح گردید در موضع مطالبه قرار دهیم و در گام بعدی به اصلاح آن بپردازیم، چون به هر حال این سند قطعاً اشکالاتی دارد و مردم باید در روند اصلاح آن مشارکت کنند. البته بعضیها میگویند چرا شما در فرآیند تهیهٔ طرح، جلب مشارکت نکردید. پاسخ من این است که مردم، تجربه و فرهنگ اینکار را ندارند و چیزی هم وجود ندارد که بخواهند دربارهٔ آن نظر بدهند.
ما میخواهیم اینکار را در شهرداری شروع کنیم و برای مقدمه، جرقهٔ بحث شورایاریها و مشارکت مردم در سطوح محله زده شده و ما امروز نمونههائی را داریم که طرح تفصیلی برخی از محلات را با حضور و مشارکت شورایاریها جمعبندی کردهایم.
● شما بهخوبی میدانید که یکی از چالشها و مسائل طرحهای جامع و تفصیلی این است که مراحل تصویب آنها بهقدری طولانی میشود و بحثهای نظری و فشار دستگاهها و افراد مختلف بهگونهای با طرح رفتار میکند که ضوابط آنها خاصیت خود را از دست میدهند.
الان هم ظاهراً یکچنین موضوعی هست، مضافاً اینکه انتقادی که به روند تهیهٔ طرحها وارد است این است که چرا تهیهٔ طرح تفصیلی، قبل از طرح جامع شروع شده و یا موازی با آن در حال تهیه است.
چرا که مشاوران هر یک از مناطق نقطه نظرات و دیدگاههای مختلف دارند ولی طرح جامع که طرح بالادستی است شاید نقطهنظرات دیگری داشته باشد که با آنها مغایر باشد!
آنچه بهنظر من مهمتر از خود طرح جامع و تفصیلی تهران است دستاوردهای اینکار است چون ما باید در عین حال امیدوارانه به آینده نگاه کنیم و کل شهرسازی کشور را در نظر بگیریم. ضمن اینکه این طرح مهم است اما دستآوردهای آن مهمتر است. اینکه روند تهیه و ابلاغ طرحها طولانی است یکی از مطالب بسیار کلیدی بود که ما در همان سالەای ۸۰ ـ ۷۶ به آن توجه بیش از اندازه کردیم.
نکتهٔ دومی که به آن اشاره کردید توجه به همزمانی و سلسله مراتب تهیهٔ طرحها است. در پاسخ باید بگویم که همکاری شهرداری و وزارت مسکن، دستاورد بزرگی است که بهنظر من از خود طرح مهمتر است. همکاری و مشارکت بین دو مرجعی که فعلاً براساس قانون، هر دو مدعیاند و دعواهای آنها بهجائی رسید که قوهٔ قضائیه دادگاه ویژه تشکیل داد دستاورد مهمی است!
ما موافقتنامهٔ همکاری بین شهرداری و وزارت مسکن را در سال ۷۸ منعقد کردیم و آن را آقایان عبدالعلیزاده و الویری امضاء کردند. براساس این توافق ستادی در وزارت مسکن و شهرداری تهران برای تهیهٔ طرح جامع شکل گرفت و در نهایت آن ستاد تبدیل به نهاد تهیهٔ طرح شد. این جریان با رفتن آقای الویری از شهرداری، تحولات شورای شهر اول و تغییرات در حوزهٔ معاونت شهرسازی وزارت مسکن متوقف شد، اما ریشههای آن موجود بود. این جریان در پایان سال ۸۰ و آغاز سال ۸۱ در یک دورهٔ زمانی بسیار کوتاه با انتخاب مشاوران مناطق، دوباره آغاز شد. البته مشاور برای ”شناخت وضعیت موجود“، انتخاب شد، نه برای طرحهای تفصیلی.
چرا که هر طرح جامعی نیاز به شناخت دارد و شناخت از پائین به بالا حاصل میشود و بهترین کار این بود که بهازاء هر ۲۲ منطقه یک مشاور گذاشته شود. نتیجه این شد که ۱۲ جلد گزارش شناخت برای هر منطقه تهیه شد که ”مطالعات گام اول“ نام گرفت. حال به عقب برگردیم، طبق توافقنامهٔ سال ۷۸ و در یکی از جلسات شورای شهر دوم، اعضاء شورا با ۱۵ رأی توافق کردند که طرح جامع تهیه شود و ما همانجا گفتیم که این مدل، مدل مشارکتی است و اینکار باید با همکاری وزارت مسکن انجام شود که پذیرفته شد.
سپس موافقتنامهای با اصلاحات جزئی در مهرماه سال ۸۲ مبادله شد که اذعان داشت به نهاد مشترک، اختیار داده میشود تا فردی را انتخاب کند، پول در اختیار بگذارد، تیمی برایش تجهیز کند تا طرح را به سرانجام برساند. از سوی دیگر، طرح همزمانی را مطرح کردیم و گفتیم بهطور همزمان طرحهای جامع تفصیلی تهیه، بررسی، تصویب و اجراء شود. امروزه طرح جامع ما در آستانهٔ ارسال به شورای عالی است و در شورای شهر، مراحل آخر را طی میکند و قبل از اینکه شورای شهر حرف آخر را بزند کمیتههای فرعی و تخصصی شورای عالی نظر خود را ارائه کردهاند. اما تمامی این مراجع دائماً در حال تعاملاند و اطلاعات، مرتب رد و بدل میشود. از سوی دیگر، طرح تفصیلی هم در کمیسیون مادهٔ ۵ است.
ذکر این نکته در پاسخ سئوال شما ضروری است که طرح جامع و تفصیلی با هم مغایرتی ندارند چرا که اتفاقات طرح جامع دائماً اثر خود را بر طرح تفصیلی میگذارد. چون ما الگوی توسعهٔ منطقه را بعد از شناخت تهیه کردیم و به مشاوران گفتیم پیرو مطالعات گام اول تحت عنوان شناخت، ”الگوی توسعه“ را طراحی کنید و طرح جامع منطقهتان را در بیاورید.
الگو یعنی منطقه و تو با شناختی که داری برو با شهرداری و مردم کارکن و دیدگاهشان را نسبت به منطقه کشف کن که جایگاه منطقه را در تهران چگونه میبینند و چه چشماندازی را برای منطقه متصورند و برعکس نگاهت از منطقه به تهران چگونه است؟ این موضوع (طرح تفصیلی) کاملاً با پروسهٔ شکلگیری طرح جامع هماهنگ شده است و اتفاقاً یافتههای یاد شده دستمایهٔ طرح جامع شد و این شناخت گامی است بهسوی طرح جامع. پس کار، همزمان شروع شده و اینها مرتب با هم هماهنگ میشوند.
بنابراین ما مدعی هستیم که طرح جامع و تفصیلی میتوانند به طور همزمان تصویب شوند. ما موفق شدیم در مدت ۳ سال کار واقعی، تهران را با ۷۰۰ کیلومتر مربع در آستانهٔ طرح جامع قرار دهیم که این یک معجزه است. فرانسویها آمده بودند و میگفتند که ما واقعاً متعجب هستیم که در مدت ۳ سال چه کردهاید! ما در پاریس در کمتر از ۷ سال نتوانستیم طرح تهیه کنیم! که ما پاسخ دادیم مشکلات شما با ما فرق میکند. پاریس یک عقبهٔ برنامهریزی شده دارد و ما یک عقبهٔ آشفته. دوم اینکه امروزه معضلات ما آنقدر حاد است که باید به سرعت برای آنها راه علاج پیدا کنیم. بنابراین این پروسه دستاورد بسیار بزرگی برای شهرسازی و کشور خواهد داشت.من با تجربه و تخصص خودم به این موضوع ایمان دارم که اگر شما غیر از این مسیر را بروید، طرح جامع و تفصیلی بهجائی نخواهد رسید، طرح جامعی که از پائین نجوشد و از بالا هدایت نشود، طرح نخواهد بود بنابراین در حال حاضر، دیدگاه سنتی اصلاً عمی نیست که در قرارداد تیپ ۱۲ طرح جامع تهیه شود! از سوی دیگر در یکسال و نیم پیش هیچ مصوبهای از کمیسیون مادهٔ ۵ تهران نگذشته که منطبق با طرحهای جامع و تفصیلی نباشد و اگر پروندهای برای تصویب به کمیسیون مادهٔ ۵ رفته چیزی بوده که باید نیاز شهر را جواب میداده است. ما در طول یکسال دهها مصوبه از کمیسیون مادهٔ ۵ گرفتیم که منطبق با طرحهای جامع و تفصیلی در دست تهیه بوده است.
بنابراین قطعاً طرح جامع جلوتر، بعد تفصیلی و بعد کمیسیون مادهٔ ۵ حرکت کردهاند. به اعتقاد من پروژهٔ شهری این نیست که مرتب پروانهٔ ساخت مسکن بدهید یا بلوار بکشید و یا خیابان بسازید، دهها عملکرد در تهران مغفول مانده که باید به آنها پرداخته شود. مراکز کار و فعالیت، مراکز بزرگ تجاری، مراکز اوقات فراغت و گردشگری و فعالیتهائی از این دست، اصولاً مهجور بوده است. بهعنوان مثال میآمدند برای مسکن پروانه میگرفتند و مسکونی میساختند اما فردای آن روز درخواست تغییر کاربری به اداری میکردند و روی کاشی آشپزخانه کاغذ دیواری میچسباندند و تابلوی دفتر به آن میزدند! کجای دنیا اینطوری ساختمانسازی میشود؟
● ملاک انتخاب مشاوران مناطق ۲۲ گانه و آن شش مشاوری که مسائل موضوعی را بررسی کردند چه بوده است؟
قبل از حضور من در شهرداری و در روزهای آخر سال ۸۰ تصمیم میگیرند که مشاوران را انتخاب کنند. در آنجا یک کمیسیون مشترک بین معاونت شهرسازی شهرداری تهران، انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز و جامعهٔ شهرسازان کشور تشکیل میشود. پس این ۲۲ مشاور قبلاً به این ترتیب انتخاب شده بودند. بنده که مسئول شدم آنکار را ادامه دادم و سراغ مشاوران جدید نرفتم چون احساس کردم که آنها نسبت به مناطق شناخت پیدا کردهآند و باید از آنها استفاده کرد. کنار گذاشتن آنها در آن مقطع به صلاح نبود.
ما با همان دوستانی که انتخاب شده بودند کار را ادامه دادیم تا طرح تفصیلی تمام شد. اما در رابطه با انتخاب مشاور طرح جامع و مشاوران طرحهای موضوعی، خیلی تلاش کردیم و به این نتیجه رسیدیم که یک مشاور شناخته شده که همه بپسندند و توانمند باشد برای سرپرستی کل کار انتخاب کنیم. از آنجا که یک مشاور قوی در کشور پیدا نکردیم که به تنهائی طرح جامع تهیه کند لذا چند مشاور را با هم ترکیب کردیم تا توانشان اضافه شود و با آنها قرارداد بستیم و در رأس آن مرحوم میرمیران که به ایشان اعتقاد داشتیم قرار گرفت.
ایشان کسی بود که اولین طرح مجموعهٔ شهری منطقهٔ اصفهان و طرحهای جامع اصفهان و شیراز را تهیه کرد. از سوی دیگر در انتخاب مشاوران سعی کردیم بین تهیهکنندهٔ طرح، کارفرما و بهرهبردار، رابطهٔ مستقیم برقرار کنیم. بهعنوان مثال، در موضوع ترافیک، با هماهنگی معاونت حمل و نقل شهرداری تهران بهعنوان بهرهبردار، شرکت مطالعات حمل و نقل شهرداری را بهعنوان مشاور حمل و نقل انتخاب کردیم یا برای مطالعات زلزله با هماهنگی مرکز مقابله با سوانح و حوادث غیرمترقبه شهرداری پژوهشکدهٔ مهندسی زلزله را بهعنوان مشاور انتخاب کردیم.
● گویا شما به مطالعات زلزله انتقاداتی داشتید؟
خیر، دیگران انتقاد داشتند و ما توضیح دادیم. برخی میگفتند چرا مطالعاتتان کامل نیست، در حالیکه مطالعات ما در این مقطع کافی بود چون برای مطالعات کامل، ۳ سال وقت و ۱۲ میلیارد تومان اعتبار نیاز داشتیم. چرا که برای شناخت زلزله در کشور ما کار مطالعاتی نشده است، مطالعات موجود را پژوهشکدهٔ مهندسی زلزله جمعآوری، نقشههایش را به هنگام و بر روی موضوع، تحلیل گذاشت و نقشهٔ پهنهبندی و گسلها به اضافه ضوابط و مقررات را ارائه کرد که در این مقطع برای ما کافی بود. سپس در مطالعات موضوعیمان در بخشهای محیط زیست، سیل، آب و... دستگاههای بهرهبردار را مورد توجه قرار دادیم و طوری عمل کردیم تا مشاوران نیز بهگونهای به آنها وابسته باشند و مشاوران بخش خصوصی را وارد نکردیم.
البته مطالعات CDs، مالیه و مدیریت مجموعهٔ شهری در ابتدا شروع و بعد متوقف شد، البته بخش اولش انجام و بقیهاش متوقف شد چرا که سطوح میانی شهرداری وقت در مقابل این مطالعات مقاومت میکردند و این احتمال وجود داشت که کل کار زیر سئوال برود.
● یکی از اعضاء شورا نسبت به هزینهٔ طرحها انتقاد داشت. برای این موضوع چه توضیحی دارید؟
بهنظر مـن خوب است که چنین مسائلی باز شود. کسانیکه طرح جامع را با هزینهٔ مطالعهٔ آن میسنجند خیلی بیسوادند. ۵/۱۳ میلیارد تومانی که صرف تهیهٔ طرح جامع و تفصیلی شده امروز، پول عوارض دریافتی از یک برج است! آیا تهرانی که قرار است سرنوشت میلیونها مترمربع زمین و میلیاردها تومان پول کشور در آن تعیین شود ارزش حتی ۱۳۰ میلیارد تومان هزینه را ندارد؟ بهنظر من این حرفها انحرافی است و البته ما با نهایت صرفه و صلاح اینکار را انجام دادیم ضمن اینکه مشاوران از پولی که گرفتهاند راضی نیستند و همهٔ ایشان از ما طلبکارند.
● مسئلهٔ مالی این موضوع اهمیت ندارد، اما اگر در کار مشاوری خطائی وجود داشته باشد خسارتهائی که به شهر میزند به مراتب بالاتر است.
من نگفتم هر کاری که انجام شده بیعیب است.
اثرات طرح، قابل مقایسه با این رقمها نیست. ضمن اینکه باید دهها میلیارد تومان دیگر برای تهیهٔ سایر طرحهای شهر تهران هزینه کنیم. شما ببینید برای ادارهٔ شهرهای دیگر دنیا چقدر سند تهیه میشود. ما یکی از فقیرترین کشورها از نظر اسناد توسعهٔ شهری هستیم. متأسفانه در خصوص مطالعات زلزله و سیل کمبود زیادی داریم و مطالعهٔ سیل ما در حد مطالعات راهبردی است. وقتی میخواهیم به ریز، تمام پهنههای سیل را مطالعه کنیم و ضابطه و مقررات بدهیم که اینجا را بساز یا نساز به مطالعه، نقشه و پول نیاز داریم. بنابراین برای ادارهٔ شهری با عظمت تهران به اسناد و مطالعات زیادی نیاز است که این رقمها برای آن ناچیز است.
این حرفها باید گفته و ثبت شود. خیلیها اطلاع ندارند که چه کار سنگین و بزرگی پایهریزی شده که البته اگر مطلع شوند هم آرام میشوند، هم خوشحال و هم کمک میکنند و ما دست کمک بهسوی همه دراز میکنیم.
● اشاره کردید که در طرح جامع به ترسیم چشمانداز پرداختهاید و دربارهٔ ”بایدها“ صحبت کردهاید میخواستم بپرسم برای دو معضل عمدهٔ شهروندان تهرانی یعنی ”ترافیک“ و ”مسکن“ چه چشماندازی ترسیم کردهاید؟
کاریکه ما برای اولینبار دربارهٔ ترافیک کردیم این بود که مشاور حمل و نقل و ترافیک خاصی برای طرحهای جامع گرفتیم. شرکت حمل و نقل و ترافیک شهر تهران که بیشترین اطلاعات را دربارهٔ تهران داشت برای این موضوع انتخاب شد که مطالعات بسیار خوبی هم انجام داد. در این مطالعه تعریف شبکهها معابر، گذرها و سلسله مراتب گذرها با توجه بهکار و فعالیت و جمعیتی که در شهر پیشبینی شد تعریف گردید و در عین حال به ساختار شبکهٔ شهر تهران دست نزدیم ضمن اینکه توسعهٔ آن را هم محدود کردیم چرا که معتقد به توسعهٔ شبکه نیستیم بلکه به تکمیل شبکههای موجود اعتقاد داریم.
علاوه بر این با مترو کاملاً هماهنگ کردیم و خوشبختانه کار ما همزمان شد با مطالعات مهندسان مشاور ”سیترا“ از فرانسه دربارهٔ مترو و بهترین تعامل را مهندسان مشاور طرح جامع، ما با مشاور ”سیترا“ داشتند به طوریکه ما محدودیتها و دیدگاههای آنها را اعمال کردیم و آنها هم چشماندازهای ما را لحاظ کردند و کاملاً با هم منطبق شدیم.
اصولاً برنامهٔ طرح جامع، توزیع کار و فعالیت در تهران است تا تقاضای سفر را کم کنیم، آنچه که تهران از آن رنج میبرد نامتعادلی توزیع کار و فعالیت است یعنی چون مراکز کار و فعالیت برنامهریزی و طبقهبندی شده نیستند و همه میخواهند به یکسری نقاط خاص سفر کنند تقاضای سفر به بالاترین میزان میرسد. ما در طرح جامع شهر تهران با توزیع مراکز کار و فعالیت و در یک ساختار فضائی، مراکز محله، ناحیه، منطقه، حوزه، مراکز شهری و مراکز فراشهری را تعریف کردیم و شبکههای حمل و نقل ریلی و جادهای را بر این اساس تطبیق دادیم که این باعث میشود تا زمان و تقاضای سفر در شهر کم شود. موضوع دیگر، بحث راهبردهای حمل و نقل است.
راهبرد ترافیکی در اینجا بهمعنای سرمایهگذاری در شبکهٔ ریلی است که این خود بهمعنای سرمایهگذاری در حمل و نقل عمومی و تهدید حمل و نقل شخصی است که البته این از حیطهٔ اختیار عمل شهرداری خارج است.
دولت باید در حمل و نقل ریلی سرمایهگذاری کند، کاریکه در همه جای دنیا دارد انجام میشود. امروزه در پاریس و لندن کاری کردهاند که واقعاً افراد از ماشین داشتن پشیمانند! که البته این موضوع نتیجهٔ ارائهٔ خدمات عمومی مطلوب در این حوزه است. این مطلوبیت بهحدی است که مردم علاقهمند به فروش ماشینهایشان هستند و حتی دارند پارکینگ را از فضای خانههایشان حذف میکنند.
این در حالی است که در ایران مردم برای نان خریدن هم از خودرو استفاده میکنند!
این فرهنگ باید تغییر کند و مردم باید به پیادهروی عادت کنند. ما در کنار این طرح، نیازمند یکسری راهبرد هستیم که از حیطهٔ عمل شهرداری خارج است، به همین دلیل به مطالعات حمل و نقل، آن جاهائیکه در حوزهٔ وظایف و اختیارات شهرداری بوده به طور جامع پرداخته شده و برای آن بخشی که فراتر از اختیارات بوده، راهبرد دادهایم و توصیه کردهایم. یکی از مصائب مدیریت ترافیک تهران، فقدان مدیریت واحد است.قطعاً مدیریت واحد ترافیک شهری با وجود ۲۴ نهاد مداخلهگر در ترافیک نمیتواند کاری از پیش برد. شما بهترین طرح را هم که بدهید عملی نمیشود. دولت هر کاری که دلش میخواهد با ارز مترو میکند. مترو که دارد به این خوبی کار میکند چرا نباید به توسعهٔ آن کمک کنیم؟ طرح جامع باید این مسائل را حل کند ولی ضمانت اجراء آن چیست؟
● دربارهٔ توزیع خدمات و تمرکز در شهر چه برنامهای دارید؟ فکر میکنید با توجه به هزینهٔ بالای تملک، این موضوع امکانپذیر است؟
بحث تملک مطرح نیست. ما میگوئیم کار باید توسط خود مردم انجام شود. ما میگوئیم کار باید توسط خود مردم انجام شود. ما باید بستری را فراهم کنیم که خود مردم علاقهمند شده و سرمایهگذاری کنند اینکه از مردم با نارضایتی پول بگیریم و به خزانهٔ شهرداری بریزیم و شهر را بسازیم، از نظر طرح جامع مردود است. ما معتقدیم باید کاری کنیم که شهر را مردم طبق برنامهای که مصوب است بسازند و شهرداری عوارض مختصری بگیرد تا بتواند خدمات عمومیاش را ارائه بدهد پس اساساً نمیخواهیم تملک کنیم یا بنگاه بزرگ ساخت و ساز راه بیاندازیم. در موردی نکتهای که شما در خصوص مسکن اشاره کردید نیز باید بگویم که هماکنون تغییر کاربری غیرمسکونی به مسکونی تقریباً به صفر رسیده است مصوبات ۱۰ ماههٔ اخیر بیانگر این است که درخواستها در حال تبدیل کاربریهای مسکونی به غیر مسکونی است.
پس ما با توسعهٔ کاربری مسکونی مقابله کردهایم چون معتقدیم شهر به اندازهٔ کافی کاربری مسکونی دارد و ساخت و ساز مسکونی باید کنترل شود. این شهر بیش از این به مسکن نیاز ندارد و حجم تقاضاها بیشتر به سمت تغییر کاربریهای مسکونی به کاربریهای اوقات فراغت، چند منظوره، ورزشی، هتل، تجاری و... است. ما در تمام مناطق، تقاضاها را با طرح جامع تطبیق میدهیم پهنهبندیها دسترسیەا و شبکهٔ حمل و نقل را نگاه میکنیم و بعد اجازهٔ تغییر کاربری میدهیم.
● اشاره کردید که تهران دیگر نیازی به ایجاد کاربری مسکون ندارد اما با توجه به افزایش سرسامآور قیمت مسکن در تهران آیا این نظریهٔ شما موجب بههم خوردن تعادل عرضه و تقاضا و بدتر شدن وضعیت نخواهد شد؟
بهنظر من مسئلهٔ مسکن یکی از پیچیدهترین مسائل اقتصادی کشور است. چون در کشور ما با مسکن بهعنوان یک نیاز برخورد نمیشود بلکه به آن بهصورت یک سرمایه نگاه میشود یعنی سوداگری زمین و مسکن شهری ریشهٔ اقتصادی دارد. پس بهنظر بنده اصلاً بحث عرضه و تقاضا مطرح نیست و موارد دیگری مسئلهٔ مسکن را متأثر میکند ضمن اینکه امروزه ما تقاضا برای مسکنی داریم که ساخته نمیشود و چیزهائی هم که ساخته میشود تقاضائی برای آنها وجود ندارد. هماکنون نزدیک به ۱۰ درصد واحدهای مسکونی تهران خالی است یعنی بالغ بر ۱۰۰ هزار واحد مسکونی خالی داریم. مسکن واقعاً مسئلهای نیست که عرضه و تقاضا بر روی آن اثر بگذارد. اتفاقاتی در بخش مسکن میافتد که انسان متحیر میشود. وزارت مسکن هم در این قضیه گیج است برای اینکه نمیتواند کاری بکند.
از سوی دیگر سیاستهای اقتصادی کشور روی مسکن اثر میگذارد و هیچ وزیر مسکنی نمیتواند مدعی شود که با این شرایط میتواند مشکل مسکن را حل کند. از بعد دیگر چون درآمد مدیریت شهری از فروش تراکم است به بیانضباطی عرضهٔ مسکن و گرانی آن دامن زده میشود. بعضیها تصور میکردند و میکنند که اگر ما مسکن زیاد بسازیم بهدلیل عرضهٔ زیاد قیمت پائین میآید! این در حالی است بود که چون فروش تراکم، بالای سر مسکن بود، ساخت و ساز آن قیمت را بالاتر برد در واقع فروش تراکم و ساخت و ساز یک پارادوکس بود چرا که هدف ظاهری، عرضهٔ زیاد بود ولی هدف واقعی کسب درآمد بود! در حالیکه بر مبنای عرضه و تقاضا با افزایش ساخت و ساز قیمت باید پائین بیاید اما در تهران و پیرو آن در شهرستانها این اتفاق نیفتاد. من بهعنوان کارشناس با صراحت میگویم، مدل عرضه و تقاضای مسکن بهخصوص در تهران و کلان شهرها فاقد ارزش است.
جالب است بدانید براساس سرشماری نفوس و مسکن ۸۵ جمعیت تهران، ۷ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر اعلام شد که با برآورد ما فقط ۵۰ هزار نفر تفاوت داشت و خوشبختانه برآورد جمعیت در طرح جامع تقریباً با سرشماری نفوس و مسکن منطبق شد. بر این اساس، رشد جمعیت ساکن در تهران، زیر یک درصد است و با این رقم بیش از این نیاز به مسکن نداریم. بنابراین ما کاربریهای مسکونی شهر تهران را ۳ کیلومتر مربع افزایش دادیم و ۱۷۷ کیلومتر مربع موجود را به ۱۸۰ کیلومتر مربع رساندیم، آنهم به خاطر ساماندهی و نه به خاطر نیاز. به این ترتیب فروش تراکم به آن معنا که هر که آمد و هر چه خواست به او بدهیم دیگر معنی ندارد اصلاً برای چه بسازیم! با این ساخت و سازها ثروت مملکت را دور ریختهایم. اما در عین حال معتقدیم که ساخت و ساز متوقف نمیشود. چرا که همچنان دوبارهسازی شهر در دستور کار است.
● عمر مفید ساختمان را چند سال در نظر گرفتهاید؟
آن چیزیکه الان وجود دارد ۱۵ تا ۲۰ سال است و باید دست کم به ۴۰ تا ۵۰ سال برسد. ما معتقدیم بازدوبارهسازی شهر بر روی خودش، اصلاح ساختار ساخت و ساز صورت میگیرد و کیفیت ساخت و ساز افزایش مییابد. بافتهای فرسودهٔ ما تخریب و نوسازی خواهد شد پس ساخت و ساز تعطیل نشده و رکود ایجاد نمیشود.
در این افق شهرداری که قبلاً از فروش ۵۰۰ و ۱۰۰۰ متر تراکم در یک واحد مسکونی استفاده میکرد حالا با ۱۰۰هزار متر و ۲۰۰ هزار متر کاربری غیرمسکونی شهر را اداره خواهد کرد. چون شهر به مراکز بزرگ تجاری و اداری نیاز دارد. پس درآمد شهر هم از مسکن متوجه ساخت و سازهای غیرمسکونی میشود.
● به این ترتیب درآمد شهرداری همچنان به ساخت و ساز متکی خواهد بود و تنها شکل آن عوض خواهد شد؟
بله، ضمن اینکه جهتگیری از ساخت و ساز مسکونی به ساخت و ساز غیرمسکونی، یک رویکرد مثبت است که به نوسازی بهمعنای واقعی کلمه منجر خواهد شد. البته باید درآمد از ساخت و ساز را در شهر کاهش دهیم و برای ادارهٔ شهر یک درآمد پایدار تدارک ببینیم. مثلاً شما از شهرداری تقاضای پروانهٔ ایجاد ساختمان تجاری میکنید. در شرایط موجود، باید متری ۲ میلیون تومان عوارض تجاری بپردازید که با این اوصاف از خیر آن میگذرید. اما در طرح جامع گفتهایم که عوارض ساخت و ساز به ۲۰ درصد تقلیل یابد.
وقتی ساختمان به بهرهبداری رسید به نسبت فعالیتی که در آن ایجاد میشود عوارض میگیرید و در واقع با سرمایهگذار، شریک میشوید. در شرایط فعلی شما ۲۰ سال آینده را با نرخ سال ۸۵ میفروشید که هم جامعه و هم آیندهٔ شهر ضرر میکند. اما با این طرح شما هر سال میتوانید نرخ را اصلاح کنید و یک درآمد مستمر برای شهر ایجاد کنید. در واقع شما عوارض شهر را یکجا نمیفروشید بلکه در طول ۹۹ سال اجاره میٔهید و این یعنی کسب و کار پایدار، یعنی هر روز به نرخ روز، عوارض شهر را گرفتن و خرج شهر کردن. این رویکرد ما است که نظام مالیهٔ جدید شهر را تشکیل میدهد. ما نمیتوانیم نفت را بفروشیم و شهر را با پول نفت بسازیم! بنده معتقدم رویکرد جدید در شهرسازی کشور حتی نیاز به جراحی هم دارد. شهر، مریضی است که دارد از دست میرود. نخست باید کاری کرد که تهران نمیرد و بهتدریج شروع به جراحی این شهر کرد. با شعار نمیشود شهر را اداره کرد یک جاهائی هم باید جلوی مردم ایستاد. نه به این معنی که با مردم مقابله کرد بلکه باید گفت این خواستهٔ شما فعلاً عملی نیست و ۱۰ سال دیگر اجراء میشود. اداره کردن شهر براساس عواطف و احساسات به هیچجا نمیرسد.
اولین آثار سوء امتیاز دادنهای بیبرنامه چه از سر دلجوئی، چه برای رأفت و مهربانی و چه به قصد کار سیاسی و عوام فریبی بهخود مردم برمیگردد در حالیکه شما فکر کردهاید دارید به مردم کمک میکنید. شهر و کشور به این شکل قابل اداره شدن نیست. شهر، نیازمند یک مدیریت خیلی خاص است و به همین دلیل مدیریت شهر کار هر کسی نیست؛ جرأت، شهامت، از خود گذشتگی و شهادت میخواهد. شهادت یعنی ترور شخصیت شوی و نابودت کنند. یک مدیر لایق باید پای این حرفها بایستد و اگر ما اینکار را نکنیم نمیتوانیم بر مشکلات شهر تهران، کلان شهرها و شهرسازی کشور غلبه کنیم.
قلباً معتقدم اداره کردن تهران از ادارهٔ دولت دشوارتر است. بنده معتقدم امروز شهرداری تهران، اهمیت کمتری از ریاست جمهوری ندارد. چون اگر تهران درست نشود دولت جمهوری اسلامی نمیتواند موفق شود، من با کمال اعتقاد و کارشناسانه این حرف را میزنم و برعکس اگر دولتی میخواهد موفق شود باید تهران موفق شود. نکتهٔ دیگر ثبات مدیریتی است. برای ادارهٔ اصولی تهران، مدیریت آن باید حداقل تا ۱۰ سال ثبات داشته باشد تا برنامههای عملیاتی را اجراء و بر مشکلات غلبه کند و تازه شهر را در مسیری قرار دهد که راحتتر اداره شود. من به آقای قالیباف هم گفتم اگر مثلاً یک سال دیگر که انتخابات ریاست جمهوری است بخواهید کاندیدا شوید سراغ شهردار شدن نروید، چنانچه تهران مشکلی داشته باشد نظام هم دچار مشکل میشود و برعکس اگر تهران را خوب اداره کردید میتوانید کشور را هم خوب اداره کنید، چون تهران الگو است، پتانسیل رشد دارد و همواره کلان شهرهای دنیا عامل توسعه بودهاند و هستند.
کلان شهر تهران میتواند عامل توسعه باشد این بهمعنای گسترش تهران نیست بلکه بهمعنای درک پتانسیل توسعهٔ تهران برای توسعهٔ کشور است که در طرح جامع به آن توجه کردهایم. کالبد و فضای توسعه را طرح جامع باید فراهم کند این دیدگاهی است که ما داریم و به سمت آن میرویم. البته ادعا نداریم که کامل است اما اگر به تحقق ۷۰ درصد طرح هم برسیم خدا را شکر میکنیم چون معتقدیم این فرآیند یک فرآیند دائمی است. از سوی دیگر، به یک نهاد دائمی تصمیمساز نیاز داریم که این طرحها را هدایت، راهبری و بهروز کند. طرح جامع یک فرآیند دائمی است و تمامی ندارد.
● فرآیند تصویب و انتشار طرح در چه مرحلهای است؟
خوشبختانه فرآیند تصویب متفاوت است. ما سعی کردیم همه را مشارکت دهیم و نظرات را تعمیم دهیم تا طرح کامل شود. ما تا بهحال پانزده جلسهٔ بررسی طرح را در کمیتهٔ فنی شورای عالی و کار گروه شورای توسعهٔ برنامهریزی استان برگزار کردهایم که پس از آن، بررسی طرح از اوایل دیماه در شورای عالی شهرسازی شروع میشود.
ما بنا داریم در مناطق، نمایشگاه دائمی برای طرح بگذاریم و طرح را در سیستم GIS و اینترنت قرار دهیم تا هرکس از طریق شبکه بتواند به اطلاعات ملکش دسترسی پیدا کند که در صورت اجراء این طرح جلوی خیلی از سوءاستفادهها گرفته میشود. ما در نهایت بهدنبال این هستیم که شما در خانهتان پشت کامپیوتر بنشینید و در GIS شهر تهران شناسنامهٔ ملکیتان را ببینید که ملک شما الان در چه وضعی است، چه کاربری دارد، چقدر میتوانید در آن ساخت و ساز کنید، عوارض شما به نسبت سال ۸۵ چقدر است و حتی همان جا تقاضای پروانه کنید.
علی کلانتری
منبع : ماهنامه فنی و مهندسی ساختمان و شهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست