پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
سبکهای نثر فارسی
۱ـ سبك نثر فارسی در دورهی اول (۴۵۰ ـ ۳۰۰ ق) نثر ساده ومرسل
دورهی اول نثر فارسی به دو بخش تقسیم میشود. نخست : از آغاز دورهی نثرنویسی تا اواخر نیمهی اول قرن پنجم. دوم: از اواخر نیمهی اول قرن پنجم تا اوایل قرن ششم.۱ بخش دوم این تقسیم را در بررسی سبك دورهی دوم خواهیم آورد. قدیمیترین آثاری كه از آغاز نثرنویسی دردست است عموماً نثرهای كلامی و دینی، حماسی، تاریخی، علمی، فلسفی و عرفانی است. كتابهایی نظیر: رسالهای درعقای حنفیان تألیف حكیم ابوالقاسم سمرقندی (م ۳۴۳ق)، مقدمهی شاهنامه ابومنصوری كه تدوین گروهی از راویان حماسهی ملی ایران است و تنها مقدمهی آن باقی است، تاریخ بلعمی كه ترجمهای از تاریخ الرسل و الملوك طبری است، ترجمهی تفسیر طبری، رسالهی استخراج و رسالهی شش فصل تألیف محمد بن ایوب طبری، حدود العالم، عجایب البلدان از ابوالمؤید بلخی، الابنیه عن حقایق الادویه از ابومنصور موفق بن علی هروی، آثارفارسی ابن سینا از جمله دانشنامهی علایی و رسالهی رگشناسی، التفهیم از بیرونی، تاریخ سیستان، زینالاخبار گردیزی، آثار ناصرخسرو، كشف المحجوب از ابویعقوب سگزی.۲
سبك نثر كتابهای مذكور، مرسل و ساده است ومختصات زبانی و سبكی آنها چنین است: لغات فارسی آنها از نظر بسامد بردیگر لغات خصوصاً عربی غلبه دارد به ویژه در مقدمهی شاهنامه ابومنصوری كه درصد واژگان عربی ۱% تا ۲% است.۳ نثر شاهنامه كه از نمونههای نادر ادبیات حماسی منثور است، از خصوصیات بدیعی چون موازنه، مترادفات و… به دور است. اما كتابهای ترجمه شده از عربی مثل ترجمهی تفسیر طبری درصد لغات عربی بیشتری دارند.
به هر روی مختصات زبانی سبك نثر مرسل را میتوان در موارد زیر خلاصه كرد: خالی بودن نثر از لغات عربی به جز معدودی از لغات دینی و سیاسی كه معادل فارسی نداشت، عدم وجود صنایع لفظی و معنوی، عدم استفاده از آیات و احادیث جهت زینت كلام، تأثیر اندك سبك و سیاق جملات عربی در آثار ترجمه شده، استفادهی اندك از اشعار و امثال فارسی و عربی، كوتاهی جملات، تكرار افعال و الفاظ در جملات، ایجاز، وضع و استعمال اصطلاحات علمی در مقابل عربی، استفاده از برخی ساختهای نحوی و صرفی در نثر این دوره كه آن را از دورههای قبل متمایز میسازد، مثل : حروف اضافهی مضاعف، استفاده از پیشوندهای ویژهی فعل، تطبیق صفت و موصوف و جمع بستن مجدد كلمات جمع عربی…۴
كتابهای صوفیه هم در این دوره در نهایت سادگی نگارش یافته است و لغات فارسی فراوانی در آنها به كار رفته است كه در ادوار بعد فراموش گشت مثل كشفالمحجوب هجویری. به هر روی به عنوان نمونهی عالی نثر مرسل و سادهی فارسی در ایران دوره از دو كتاب تاریخ بلعمی و حدود العالم نام برد.
۲ـ سبك نثر فارسی در دورهی دوم (۵۵۰ـ۴۵۰ ق) دورهی غزنوی و سلجوقی اول
در این دوره سبك نثر فارسی اندك اندك به سوی نثر فنی گرایش مییابد. ریشهی تحول را باید در عوامل گوناگون سیاسی و اجتماعی، تكامل ذاتی نثر از سادگی به پیچیدگی، تسلط شعر بر حوزههای ادبی و تنوعات در علوم بلاغی جستجو كرد. به هر صورت در این دوره نثر فارسی حالتی بینابین دارد ولی توجه آن به سوی فنی شدن بیشتر است. نثرهای این دوره عموماً تاریخی، فلسفی و دینی و اندرزی است ونثرهای صوفیانه هم به گستردگی وجود دارند. نمونهی كامل نثر این دوره از لحاظ ویژگیهای سبكی نوشتههای بونصر مشكان و شاگردش ابوالفضل بیهقی است. بیهقی كه مؤلف تاریخ بزرگ غزنویان است درسبك نثر به گفتهی بهار، از بونصر مشكان تقلید كرده است.۵ اما این عمل بیهقی صرف نبوده است بلكه ابداع و خلاقیت او، اثرش را از تقلید به سوی سبكی عالی سوق داده است.
نثر فارسی دراین دوره برخلاف نثر دورهی قبل به اطناب گرایش یافته است، عبارات مفصلتر و جملات طولانیتر است و این مسأله در نثر بونصر و بیهقی كاملاً مشهود است این اطناب به علت علاقه به توصیف و منظرهسازی است و از این لحاظ نثر بیهقی نثری توصیفی است. بهار میگوید: «سبك بونصر و بیهقی حقیقیترین سبك نثر است.»۶ استشهاد و تمثیل به آیات و احادیث در این دوره در نثر رواج دارد اما از حد اعتدال برخوردار است و مانند دورههای بعد به افراط نرفته است، استشهاد در نثر، گویا به تأثیر از نثر فنی عربی در قرن چهارم است. اصولاً سبیك نثر فارسی در این دوره سه گونه تأثیر از زبان عربی گرفته است:
الف ) ورود لغات عربی تازه كه در سبك سامانی وجود نداشت.
ب ) كاربرد كلمات تنویندار عربی.
ج ) كاربرد جملات عربی در آغاز بدون قصد تمثیل و استشهاد و كاربرد ساختار جملات عربی و شكل جملهبندی آنها.۷ این خصوصیات در نثر بیهقی كاملاً آشكار است و در دورههای بعد به صورت گستردهتر به كار میروند.از دیگر آثار این دوره سیاستنامه یا سیرالملوك از خواجه نظامالملك است. نوع نثر این اثر میباید آموزشی و اندرزی باشد اما در آن حكایات تاریخی فراوانی آمده است. این اثر دارای دو ویژگی سبكی است: ساختار واژگانی و نحوی آن چون نثر بلعمی است واصطلاحاً ساده است و از نظر ساختار معنایی و تمهیدات ادبی اندكی تازگی در آن دیده میشود كه به نثر بیهقی شبیه است. بسامد واژگان عربی آن حدود ۱۰% است.۸ چنین به نظر میرسد كه نویسنده در به كارگیری امكانات زبانی، مقاوم و موقعیت مخاطب را در نظر داشته است. سبك كتاب قابوسنامه نظیر سیاستنامهاست اما وجه امتیاز آن استفاده از اشعار خود مؤلف در استشهاد است و نشان میدهد كه ظاهراً مؤلف، شاعر هم بوده است. از نظر نوع ادبی، قابوسنامه نمونهی كامل ادب تعلیمی است كه در آن از شیوهی حكمت عملی سخن رفته است. آثار ناصرخسرو هم دراین دوره اهمیت خاص دارند. سفرنامهی او از نوع ادبیات واقعگراست و زادالمسافرین او به سبك دورهی اول شبیه است. آثار ناصرخسرو از نظر محتوای سبكی، دارای سبك كلامی و فلسفی است و به دلیل عقاید فلسفی و دینی او در مذهب اسماعیلیه اهمیت دارند. او در زادالمسافرین اصطلاحات فراوانی آورده است و حوزههای واژگانی او معمولاً مفاهیم فلسفی، دینی و مذهبی است. سفرنامه او لغات عربی كمتری دارد وبه نسبت آنچه در دورهی او مرسوم بوده كهنگی دارد. اما قدرت او كتاب را به شیوهی نثر عرفا نگاشته و به كشفالمحجوب هجویری نظر داشته است و همین باعث شده تا نثر كتاب ساده و مرسل باشد. امام محمد غزالی در این كتاب مقام مخاطب را هم رعایت كرده است، زیرا در اواخر عمر بنابه درخواست مردم خراسان آن را نگاشت. تألیف كتاب صوفیه در این دوره با كتاب كشف المحجوب هجویری (م ۴۶۵ ق) آغاز گردید. سبك این كتاب به سبك عصر سامانی نزدیك است اما اندكی از نظر ساختار موسیقایی قویتر نشان میدهد و در آن ازسجع و موازنه استفاده شده است. كتب اسرارالتوحید و تذكرهٔ الاولیاء هم به سبك سامانی نزدیكترند تا به سبك دورهی خود. تذكرهٔالاولیای عطار سخت تحت تأثیر سبك كشف المحجوب است و این شباهت هم درساختار معنایی آشكار است و هم درساختار لفظی، و بهار در سبكشناسی دربارهی آن توضیح داده است.۹ در همین دوره خواجه عبدالله انصاری (م ۴۸۱ق) نثر موزون را در سبك فارسی گسترش میدهد. او ظاهراً نخستین كسی است كه تمهیدات موسیقایی را به صورت گسترده بكار برده است. از نظر محتوایی آثار او از مضامین بلند عرفانی برخوردارند. كتابهای زادالعارفین، كنرالسالكین، مناجات نامه و صد میدان از معروفترین آثار اوست. سبك نثر خواجه عبدالله در قرن پنجم مورد استقبال واقع نشد، ولی در قرون بعد ادامه یافت.
۳ـ سبك نثر فارسی در دورهی سوم. دورهی سلجوقیان و خوارزمشاهیان اول (۶۰۰ـ۵۵۰ق)
نویسندگان در نثر این دوره نیز، همانند اشعار به ساختهای مضاعف موسیقایی و تكرار واژگان و توازنهای ممتد درنثر از طریق واژگان و مفردات عربی گرایش یافتند. در سطح معنایی نیز عموماً از جملههای مترادف كه دارای معنایی واحد است سود میجستند. به گونهای كه یك مضمون را به طرق مختلف بیان میكردند و این به اطناب و اطالهی كلام میافزود. آیات و احادیث در نثر این دوره كاركردی استدلالی دارند، به گونهای كه نثر این دوره تأثیر زیادی از نثر عربی گرفته است. در سطح معنایی به دلیل استفاده از آرایههای ادبی و فنون شعری، پیچیدگی مشاهده میشود و بدین خاطر بهار، نثر این دوره را «نثر فنی» مینامد.۱۰نمایندهی كامل نثر این دوره كتاب كلیله و دمنه ترجمهی ابوالمعالی نصرالله منشی است. در كلیله و دمنه مختصات سبكی بسیاری وجود دارد، ولی لغات و تركیبات تازهای در آن آمده كه در دورههای قبل رایج نبوده است.۱۱ تركیبات فعلی مركب از كلمههای عربی و فارسی در آن به كار رفته است و كاربرد واژگان عربی در آن نسبت به قرن پنجم بیشتر است.از آرایههای موازنه، سجع، قرینهسازی برای ایجاد ساختار موسیقایی فراوان استفاده گردیده است و در ساختار بیانی از آرایهی شعری چون تشبیه، استعاره، كنایه… میتوان درآن فراوان یافت. استشهاد به آیات و احادیث و امثال و اشعار عربی و فارسی درآن بسیار است. در بیان حكایت و داستانپردازی عموماً از روش داستان در داستان (Labirent) استفاده شده است. حكایات آن كاركرد تمثیلی دارند، این كتاب نوع ادبی تعلیمی است و حكایات آن بیشتر برای اقناع مخاطب آمده است. مثلاً در مقدمهی باب هشتم «باب بوم و غراب» میگوید: «رای گفت… اكنون… باز گوید از جهت من مَثـَل دشمنی كه بدو فریفته نشاید گشت…»۱۲. اما كلیله و دمنه به خاطر همین داستانپردازی است كه دارای زیباییهای هنری است و به آن وجه ادبی بخشیده است. بیان اعمال و رفتار قهرمانان به زبان حیوانات و نقش آنان در سرتاسر حكایات، نوع ادبی را به وجود آورده كه معادل آن Fable در ادب اروپایی است. این حیوانات در واقع مثل افراد زمانهاند كه در حكایات جلوه یافتهاند. پس، از این رو كلیله و دمنه از نوع ادب تمثیلی نیز به شمار میآید.
یكی ازكتابهای معاصر با كلیله و دمنهی نصرالله منشی، چهار مقالهی نظامی عروضی به نثر است. این اثر نسبت به آثار عصر خود كهنهتر است و گویا به نثر اواخر قرن پنجم شباهت دارد و سبك آن چون قابوس نامه و سیاست نامه است. هر یك از این چهار مقاله به دلیل تنوع در مطلب ـ شاعری، دبیری، نجوم و طب ـ دارای حوزهی واژگانی متفاوت با دیگری است. مضافاً اینكه نویسنده بر آن بوده است كه حتی در حكایات و روایات تاریخی نیز جنبهی واقعنمایی را حفظ كند. به هر روی چهار مقاله میان دو جریان سبكی نثر مرسل قدیم و نثر فنی جدید است.
در نثر قرن ششم سبك دیگری ازنگارش به نام «مقامه» رواج یافت. مقامه یا مقامات به سخنان معروفی میگفتند كه واعظان در پند و موعظت و حكمت بر منبرها و انجمنها میگفتند و اصطلاح «مجلس گفتن» ظاهراً از اینجاست. زیرا مجلس گفتن تقریباً مترادف «مقامه» است، ولی اصطلاحاً روایات و افسانههایی است كه شخصی آنها را تدوین كرده با عباراتی آهنگین میخواند.۱۳ مقامات در زبان فارسی به تقلید از عربی است و به روایت حریری در مقدمه مقامات ، بدیعالزمان همدانی اولین كسی است كه در زبان عربی مقامهنویسی كرد. بعضی براین باورند كه قبل از همدانی، احمد بن فارسی (م ۳۹۵ق) مقامهنویسی كرده است.۱۴ در زبان فارسی در آثار خواجه عبدالله انصاری قطعاتی شبیه مقامات هست، اما استادان اصلی مقامات فارسی، قاضی حمیدالدین ابوبكر بلخی (م ۵۵۹ ق) در قرن ششم و شیخ مصلحالدین سعدی در قرن هفتم هستند. سبك مقامات قاضی حمیدالدین یا مقامات حمیدی سبكی اقتباسی از مقامات همدانی وحریری در عربی است. البته در مقامات حمیدی خصوصیاتی وجود دارد كه جلوهای خاص به آن بخشیده است. در اكثر ۲۴ مقامه سبك غالب، سبك ادبی است، یعنی از ساختارهای ادبی و زبان هنری بهره یافته است. اما در كنار آن از سبكهای فرعی هم برخوردار است. مقامههایی كه درباره جنون، آداب سفر و تصوف نوشته شده، دارای سبك عرفانی و فلسفی است. مقامه نهم در «مناظرهی ملحد و سنی» از سبك دینی و جدلی برخوردار است. نویسنده از سبك طنز و هجو در مقامهی شانزدهم و هفدهم سود جسته است، همچنین از سبك علمی، در مقامهی بیستم «در مناظرهی طبیب و منجم» استفاده كرده است كه نشاندهنده اطلاعات علمی نویسنده در این فن است و در مقامهی بیست و چهارم از سبك تاریخی استفاده كرده است. مختصهی عمومی این مقامهها، كاربرد گستردهی عبارات و جملات عربی به صورت شعر، مثل، آیه و حدیث است. بهرهگیری از نهایت عوامل ایجاد ساختار موسیقایی كلام به گونهای است كه در بسیاری از عبارات وزن عروضی میبینیم كه به صورت جملات متقارن و متوازی خود را نشان میدهد. در بهكارگیری تكنیكهای معنایی از نهایت ابهام ادبی سود میجوید كه در بعضی از جاها مخل فصاحت میشود.
تاریخ بیهق ازكتابهای صاحب سبك قرن ششم است. تاریخ تألیف آن حدود سال ۵۶۳ق است. نثر تاریخی این كتاب، زبانی آمیخته با سبك قرن پنجم و ششم است. گویا به شیوهی چهار مقاله نزدیك است. اما گاه گاه در آن عبارات و اشعار عربی دیده میشود. كاربرد آرایههای بیانی درآن به استادی صورت پذیرفته است. عتبهٔ الكتبه، رسائل بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل و تاریخ یمینی از دیگر كتابهای قرن ششم هستند. این كتابها عموماً به سبك ابوالمعالی نصرالله در كلیله و دمنه توجه دارند. كتب علمی این عصر از قبیل تفسیر روض الجنان از ابوالفتوح رازی به سبك قرن پنجم و بینابین، آثار حبیش بن ابراهیم تفلیسی، امام فخر رازی و رشیدالدین وطواط در علم بدیع به نام حدائق السحر فی دقایق الشعر از سبكی كهنه برخوردارند.
۴ـ سبك نثر فارسی در دورهی چهارم (۱۲۰۰ـ۶۰۰ ق) سبك عراقی و نثر مصنوع
در این دوره به دلیل علاقهمندی مغولان به تاریخ نگاری، نثر تاریخی گسترش مییابد و كتابهایی با موضوعات تاریخی تألیف میشوند. مهمترین تاریخ در اینقرن ـ قرن هفتم ـ تاریخ جهانگشای جوینی تألیف عطا ملك جوینی است كه در حدود ۶۵۸ ق تألیف گردید. از دیگر كتابهای تاریخی این دوره میتوان از جامع التواریخ از رشیدالدین فضلالله (تألیف ۷۱۰ ق) تجزیهٔ الامصار و تزجیهٔ الاعصار معروف به تاریخ وصاف از عبدالله بن فضل شیرازی (تألیف ۷۳۸ق)، تاریخ گزیدهی حمدالله مستوفی (تآلیف ۷۳۰ق) و نظام التواریخ از قاضی بیضاوی (تألیف ۶۷۴ق) نام برد. سبك این كتابها به جز تاریخ جهانگشا و تاریخ وصاف ساده و سلیس است كه به آثار منثور بازمانده از گذشته شباهت دارند. از دیگر پیروان سبك قدیم در این دوره میتوان از این افراد یاد كرد: محمد نسوی مؤلف نفثهٔ المصدور و سیرهی جلالالدین كه آثارش به سبك كلیله و دمنه نزدیك است، سعدالدین وراوینی مترجم مرزباننامه كه كاملاً از سبك كلیله و دمنه تقلید كرده است. البته مترجم مرزباننامه اندكی در به كارگیری آرایههای ادبی در مرزبان نامه خصوصاً در مقدمهی آن افراط كرده است كه گویا از مختصات سبكی عصر او بوده است. مرصاد العباد اثر نجمالدین رازی هم به سبكی نزدیك به كلیله و دمنه نوشته شده و اندكی از آن روانتر است. از آثار علمی معروف این عصر میتوان از المعجم فی معاییر اشعار العجم از شمس قیس رازی و همچنین از آثار محمد عوفی به نام لباب الالباب واثر ادبیاش جوامع الحكایات یاد كرد كه سبك آنها به سبك قرن ششم نزدیك است. از كتابهای مصنوع این عصر میتوان از جهانگشای جوینی یاد كرد كه تمام خصوصیات نثر مصنوع در آن وجود دارد. مؤلف جهانگشا در استشهاد به اشعار فارسی بیشتر به شعر فردوسی توجه دارد و ابیات زیادی از آن را متناسب مقام و جایگاه آورده است. اهمیت مردمشناسی و جامعهشاختی جهانگشا در توصیف اقوام مغول و رسوم آنان چنان است ك این كتاب را به اثری علمی مانند ساخته است كه مؤلف مغول و رسوم آنان چنان است كه این كتاب را به اثری علمی مانند ساخته است كه مؤلف مشاهدات خود را مینگارد. او یگانه مؤلفی است كه به مغولستان رفته و سرزمینهای آسیای شرقی را براساس مشاهدات خود توصیف كرده است.
نثر فارسی در قرن هفتم با ظهور سعدی به اوج خود رسید. سعدی در آثار منثورش سه سبك گوناگون ارائه داده است: ۱) سبك كلیله و دمنه و مرزبان نامه و اندكی جهانگشا ۲) سبك مقامات خواجه عبدالله انصاری ۳) سبك خاص سعدی. علاوه بر گلستان سایر آثار منثور او نیز تمام مختصات سهگانه را دارد.سعدی از نظر محتوا در مجالس و رسالات خود سبك عرفانی را به نمایش میگذارد و از نظر زبانی سبك خواجه عبدالله انصاری را كه سبك نثر موزون است و این در مجلس سوم كاملاً آشكار است. البته در مجموعهی آثار منثور سعدی، نثر فكاهی به شیوهی سوزنی سمرقندی هم دیده میشود كه در انتساب آن به سعدی تردید وجود دارد. سبك گلستان به مقامهنویسی شباهت دارد كه گویا تحت تأثیر آثارخواجه عبدالله است و از آن میتوان به عنوان یك مقامهی عالی یاد كرد. سعدی در گلستان از نهایت امكانات زبانی بهره برده و پیوسته مقام مخاطب را رعایت كرده است. او از آرایههای شعری هم به حد مطلوب بهره برده است. البته به كارگیری ابزارهای نظمآفرین چه درساختهای آوایی، كه در بعضی از عبارات وزن عروضی دارند، و چه درساختهای واژگانی و نحوی، در گلستان تشخص بیشتری دارد. انتخاب موضوعات او مفاهیم سبكی را متنوع میسازد. ابواب هشتگانهی گلستان هر كدام موضوعی بالنسبه مستقلاند. در باب اول ـ سیرت پادشاهان ـ انتخاب در حوزهی واژگان مربوط به سیاست است. در باب پنجم، حوزهی واژگانی مربوط به عشق وغزل است، زیرا موضوع باب پنجم عشق و جوانی است و همینگونه در باب هفتم ـ در تأثیر تربیت ـ با مجموعهای از واژگان روانشناختی رو به رو میشویم كه به استادی به كار رفته است، مثل كودن، تعلیم، تربیت، عاقل، دیوانه، پند، هنر، معلم، تهذیب، علم … كه جای جای تكرار میشوند. اما در باب هشتم ـ در آداب صحبت ـ اوج هنرنمایی سعدی در استفاده از ساختهای نحوی و معنایی زبان به علاوه نقش و كاربرد آنهاست. جملات كوتاه ـ كلمات قصار ـ مشخصهی غالب این باب است و این مطابقت و همنوایی درصورت و محتوا در هیچ جای ادب فارسی سابقه ندارد. سبك سعدی به هر روی در گلستان نسبت به عصر خود، نوآوری محسوب میشده و ما میتوانیم از آن به عنوان «سبك مرسل موزون و شاعرانه» یاد كنیم. سبك گلستان در ادبیات فارسی مورد توجه همگان قرار گرفت و چند تن از نویسندگان در مقام تقلید از آن برآمدند كه هیچ یك موفق نبودند. نگارستان از جوینی، بهارستان از جامی و پریشان از قاآنی و در دورهی قاجار آثار قائم مقام از این دست بودند.در قرن هشتم ضعف و سستی در نثر فارسی راه مییابد و مقدمات فساد نثر آشكار میشود.۱۵ حتی كتابهای تاریخی هم در این دوره از حیث صحت مورد تردید است و مطالب آنها اعتبار چندانی ندارد. در قرن نهم هم این روند ادامه مییابد و حتی یكی ازمعروفترین تذكرههای فارسی ـ تذكرهٔ الشعرای دولتشاه سمرقندی ـ دارای اطلاعات غلط و اشتباهات فراوانی است. از نظر سبك، كسانی چون شرفالدین علی یزدی مؤلف ظفرنامهی تیموری به سبك مصنوع جهانگشای جوینی روی آوردند، اما بنابه گفتهی بهار، نثر این دوره میانهی نثر ساده و فنی است كه از آن جمله آثار میرخواند مثل روضهٔ الصفا، آثار حافظ ابرو و آثار عبدالرزاق سمرقندی مثل مطلع السعدین را میتوان نام برد. در قرن هشتم، نثر فكاهی و طنز هم در آثار عبید زاكانی دیده میشود كه بیشتر ناظر بر مفاهیم اجتماعی است. اخلاق الاشراف و رسالهی دلگشا ازجمله آثار معروف اوهستند.
نثر فارسی درعهد صفوی به نثری منشیانه و متكلف تبدیل میشود كه مملو از تكلفات شاعرانه و پیچیدگیهای بیانی است. گویا قصد شاعر بیشتر اظهار فضل و فخرفروشی بوده تا بیان هنری و ادبی. اما آثاری نیز به نثر ساده دیده میشود، مثل عالم آرای شاه اسماعیل و اسكندرنامه.۱۶ آثار شیخ بهایی و علامه مجلسی دارای موضوعات و مضامین علمی و دینی است. بیشتر آثار این عصر به نثرمصنوع و متكلف است. معمولاً نثرهای این دوره بیشباهت به قصاید حوزهی آذربایجان در قرن ششم نیست. نویسنده در آغاز، چون قصیده، مقدمهای مفصل یا خطبهای مصنوع میآورد كه در آن انواع پیچیدگیهای شعری دیده میشود، این شیوه در مكاتیب و نامهها و منشآت محسوستر است، مثل كتاب نواب گیتی و آثار وحید قزوینی.
۵ـ سبك نثر فارسی در دورهی پنجم. بازگشت ادبی (۱۳۰۰ـ۱۲۰۰ق)
پس ازانقراض صفویه در نیمهی اول قرن دوازدهم، شاهد سه نوع نثر هستیم: ۱ـ نثر ساده مانند تذكرهی حزین و آثارآذر بیگدلی. ۲ـ نثر مصنوع و متكلف مانند آثار میرزا مهدی خان، منشی نادر چون درّهی نادره و جهانگشای نادری؛ آثار میرزا صادق نامی. ۳ـ نثر بین بین مثل آثار ابوالحسن گلستانه چون مجمل التواریخ.
از بررسی سبكشناسی در این دوره به این نتیجه میرسیم كه نویسندگان این دوره، ثبات سبكی ندارند و در آثارشان اضطراب سبكی دیده میشود. از آن جمله میرزا مهدی خان، منشی نادر هم به سبك فنی و متكلف نگاشته و هم به نثر میانه و بین بین و اندكی هم به نثر ساده. البته در این دوره اشتباه در به كارگیری دستور زبان یا اصطلاحاً ضعف تألیف هم مشاهده میشود. عبدالرزاق دنبلی، عبدالوهاب نشاط از جملهی كسانی هستند كه در قرن ۱۲ و ۱۳ به سبك مصنوع مینگاشتند.
۶ـ سبك نثر فارسی در دورهی ششم. معاصر (۱۳۰۰ هـ.ق به بعد)
نثر فارسی در عهد قاجار دگرگون گشت و گسترش روزنامهها ومجلات باعث گردید تا نثر فارسی به سوی نوعی سادهنویسی و سادهگویی گرایش یابد و از این طریق مخاطبان بهتر بتوانند از مطالب روزنامهها استفاده كنند، لذا به اصل رسایی در زبان بیشتر اهمیت میدادند و معمولاً تمهیدات ادبی گذشته را از عیوب نوشته تلقی میكردند. قبل از قائم مقام فراهانی (م ۱۲۵۱ق) در زمان اكبرشاه در هند شخصی به نام ابوالفضل علّامی به سادهنویسی علاقهمند بود و آن را پی گرفت. در زمان قاجار سبك نثر، مصنوع بود، ولی قائم مقام اولین كسی بود كه در همین زمان سادهنویسی را گسترش داد. او به شیوهی سعدی مینوشت و اگر چه سبك او تقلیدی است، اما از نوآوری خالی نیست. به هر روی ریشهی گسترش سادهنویسی را باید در عواملی چون رشد روزنامهنگاری، رواج صنعت چاپ، گسترش سطح سواد عمومی، ارتباط با اروپا، تأسیس مدارس عالی و رواج ترجمه دانست. كسانی چون فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان كرمانی، عملاً سبك ساده را ارائه دادند و بعد از آن در آثاری چون حاجی بابا اصفهانی ترجمهی میرزا حبیب اصفهانی، مسالك المحسنین اثر عبدالرحیم تبریزی طالبوف، سیاحت نامهی ابراهیم بیك از حاج زینالعابدین مراغهای، نمود یافت. رواج ادبیات داستانی و رمانها به روند ساده شدن سرعت بخشید و در آثار كسانی چون هدایت، دهخدا، جمالزاده و چوبك نثرهای سادهی ادبی به اوج خود رسید. به كارگیری عناصر زبان محاوره در نثر و گسترش نثرهای ترجمهای در كنار نثرهای روزنامهای، بر شدت این سادگی میافزود. كسانی چون علیاكبر دهخدا در مجموعهی چرند و پرند كه نثری فكاهی است، جمالزاده در یكی بود یكی نبود و هدایت دراكثر داستانهایش، از عناصر زبان محاوره فراوان استفاده كردهاند. سبك نثر عاشقانه و تغزلی هم در آثار محمد حجازی مثل زیبا، پریچهر و هما دیده میشود.
پانوشتها :
۱. خطیبی: فن نثر در ادب پارسی، ص ۱۲۱.
۲. بهار : سبكشناسی، ج ۲، ص ۱.
۳. همان، ص ۷.
۴. خطیبی : فن نثر در ادب پارسی، صص ۱۳۰ـ۱۲۷ و همچنین رك : بهار: سبكشناسی، ج ۲، صص ۶۱ـ۵۴.
۵. بهار : سبكشناسی، ج ۲، ص ۶۷.
۶. همان، ص ۶۹.
۷. همان، ص ۷۱.
۸. همان، ص ۹۶.
۹. همان، ج ۲، ص ۲۰۷.
۱۰. همان، ص ۲۵۵.
۱۱. همان، صص ۲۶۷ـ۲۶۳.
۱۲. نصرالله منشی: كلیله و دمنه، ص ۱۹۱.
۱۳. بهار : سبك شناسی، ج ۲، ص ۳۲۵.
۱۴. خطیبی : فن نثر درادب پارسی، ج ۱، ص ۵۵۲.
۱۵. بهار : سبكشناسی، ج ۳، ص ۱۷۹.
۱۶. همان، ص ۲۵۹.
احمد تمیم داری
برگرفته از: كتاب ایران :تاریخ ادب پارسی/احمد تمیم داری
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست