سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

چرایی نگاه دولت نهم به آمریکای لاتین


چرایی نگاه دولت نهم به آمریکای لاتین
دکتر محمود احمدی‌نژاد که سیاست خارجی تهاجمی و پویایی را دنبال می کند نتوانست کشورهای ضد آمریکایی در حیات خلوت آمریکا را نادیده بگیرد و هر زمان که فرصتی دست می‌داد به این کشورها سفر کرده و همتایان خود را در آغوش گرفته و مشت‌های خود را گره کرده و نفرت خویش را از امپریالیسم فرهنگی و سیاسی آمریکا ابراز داشتند. در واقع با روی کار آمدن دولت نهم جبهه استکبارستیزی احمدی‌نژاد، هوگو چاوس ـ مورالس ـ کاسترو و اورتگا جان تازه‌ای گرفته است و روابط بسیار گرم شده است...
بدون تردید با روی کار آمدن دولت نهم روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای ضد آمریکایی، آمریکای لاتین به خصوص کوبا، نروژ و بولیوی و نیکاراگوئه ارتقای چشمگیری یافت. آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد که سیاست خارجی تهاجمی و پویایی را دنبال می کند نتوانست کشورهای ضد آمریکایی در حیات خلوت آمریکا را نادیده بگیرد و هر زمان که فرصتی دست می‌داد به این کشورها سفر کرده و همتایان خود را در آغوش گرفته و مشت‌های خود را گره کرده و نفرت خویش را از امپریالیسم فرهنگی و سیاسی آمریکا ابراز داشتند. در واقع با روی کار آمدن دولت نهم جبهه استکبارستیزی احمدی‌نژاد، هوگو چاوس ـ مورالس ـ کاسترو و اورتگا جان تازه‌ای گرفته است و روابط بسیار گرم شده است .
چاوس بارها به تهران سفر کرد. دانیل اورتگا در سفر به تهران دعوت بسیج دانشجویی را لبیک گفت و چفیه را بر دوش خود انداخت و از لزوم مبارزه با استکبار سخن گفت و احمدی‌نژاد را برادر خود خواند. از طرف دیگر کامیلو و آلیدا فرزندان ارنستو چه‌گوارا در مهرماه امسال با دعوت مرکز فرهنگی میثاق و خانه‌ی آمریکای لاتین به ایران سفر کردند و به دانشگاه تهران برده شدند. آقای احمدی‌نژاد نیز در پیامی به این مراسم تأکید کرد: امروز کوچه کوچه ما مملو از «چه» است و «چه» در ایران اسلامی تکثیر و تعالی پیدا کرده است. امروز «چه» در ایران اسلامی در باکری‌ها ، همت‌ها ، کاوه‌ها و فهمیده‌ها به کمال رسیده است.
آقای محمد قوچانی سردبیر هفته نامه شهروند امروز که شماره‌ی هفته دوم مهر ماه خود را به طور مفصل به این موضوع هم اختصاص داده در اعتراض به این روند آن را التقاط جدید نامید و گفت پوپولیسم جاده صاف کن کمونیسم شده است. وی انتقاد کرد« هنگامی که برادران مدرن و مسلمان خود را در ترکیه و عراق همان آزادی‌خواهان مؤمن و مسلمان را وا می‌گذاریم و از آمریکای لاتین دوست می‌گیریم و هر سال به دیدار هوگو چاوس و اورامورالس می‌رویم و میزبان فرزندان چه‌گوارا در ایران می‌شویم و برای مراسم بزرگداشت چریکی که نسبت به ملت و فرهنگ ما ندارد پیام می‌فرستیم آیا انتظاری جز احیای چپ‌گرایی در ایران باید دانسته باشیم».
اول:
آنکه سیاست خارجی دولت نهم بیش از دولت‌های دیگر به جنبش‌های اسلامی و بسیج جهانی اسلام توجه داشته است. در واقع دولت اسلامی ملت‌های مسلمان در سراسر جهان را پشتوانه اصلی خود دانسته و از آنها نیز حمایت کرده است. دولت اسلامی آقای احمدی‌نژاد در حمایت آشکار از نهضت‌های آزادی‌بخش و بسیج جهانی اسلام امید به موفقیت و پیروزی را در دل آنها زنده نگه داشته است. بعد از اعلام مواضع روشن دولت اسلامی از طریق آقای دکتر احمدی‌نژاد مبنی بر محو اسراییل و قضیه‌ی هولوکاست ، خالد مشعل مسؤول سیاسی دفتر حماس در مصاحبه با کیهان گفت. «ما همواره موضع‌گیری ایران اسلامی را در قبال فلسطین ستایش می‌کنیم و معتقدیم نیرومندی ایران باعث پشتوانه و دلگرمی ما نیز می‌باشد . اظهارات مسؤولان ایران، شجاعانه، جسورانه و بر حق است ... مسؤولان ایرانی حرف دل ملت‌ها را می‌زنند و ملت‌ها همیشه این گونه موضع‌گیری‌ها را پی‌ببندند».
مصادیق زیاد دیگری می‌توان نام برد که نشان می‌دهد دولت نهم در حمایت از مسلمانان و رابطه با کشورهای اسلامی سنگ تمام گذاشته است و آنها را به خود وا نگذاشته است. آیا اعلام یکی از رهبران بزرگ آمریکای لاتین به دکتر احمدی‌نژاد مبنی بر اینکه اگر شرایط اجتماعی مانع نبود شیعه می‌شدم به جاده صاف کنی برای کمونیسم تعبیر می‌شود؟ چرا هنگامی که هابرماس به دانشگاه تهران آمد کسی از التقاط سخن نگفت و کسی ننوشت که شاید اصول‌گرایی از محتوا تهی ‌شود.
دوم:
همانطور که فوکویاما گفته است نو محافظه‌کاران آمریکا معتقدند دولت و ملت آمریکا حق دارند به عنوان نیروی خیر، جهان را آباد و آزاد کنند. همین برتری آمریکایی به آنها مشروعیت بین‌المللی می‌دهد که از آن به عنوان هژمونی خیر‌اندیشانه یاد می‌شود. آمریکایی‌ها برای اثبات این هژمونی می‌توانند نه تنها از خود در برابر جهان توسعه نیافته دفاع کنند بلکه به اقدام پیش‌دستانه دست زنند و عملیات نظامی انجام دهند و با مهندسی اجتماعی به قول خود توسعه نیافتگی از جمله سیاسی و اقتصادی کشورهای هدف را حل کنند که ما نمونه‌های آن را در افغانستان و عراق مشاهده می‌کنیم. آمریکایی‌ها نتوانستند با مهندسی اجتماعی برجی از رفاه و دمکراسی در افغانستان و عراق ایجاد کنند و نفرت عمومی نسبت به امپریالیسم آمریکا را افزایش دادند.
● برژینسکی در کتاب جدید خود تحت عنوان انتخاب:
سلطه یا رهبری نسبت به افزایش نفرت عمومی نسبت به امپریالیسم فرهنگی و سیاسی آمریکا و ظهور یک ضد جریان هشدار می‌دهد. او سه گزینه چین با ثبات و در حال ثروتمند‌ شدن، فرهنگ زندگی اروپایی و اسلام سیاسی که نافی جریان سکولاریزم جهانی است را قادر به ایجاد هیجانات سیاسی جهان ‌شمول نمی‌داند وی معتقد است اسلام سیاسی اگر چه به معدودی انگیزه می‌دهد اما محتملا قادر به بسیج بسیاری از جوامع غیر اسلامی نیست. ضد جریانی که برژینسکی از آن واهمه دارد تلفیق نفرت جهانی علیه جهان سازی (به مثابه فرآیندی که اغنیا در آن بر ضعفا حاکم می‌شوند) با آمریکا ستیزی فزاینده‌ای است که آمریکا‌ را نه تنها به عنوان موتور این جهان‌سازی ناعادلانه بلکه به مثابه آبشخور امپریالیسم فرهنگی و سیاسی می‌نگرد. این جریان معکوس به زعم برژیسنکی به طور هم زمان برای مردم آسیا ، آمریکای لاتین، اروپا ، آفریقا و روسیه جذاب است.
نگاه ویژه سیاست خارجی دولت نهم به آمریکا لاتین و هر کجا که جریان ضد آمریکایی حضور دارد، بدان جهت است که جبهه‌ی همبستگی مستضعفین عالم در برابر نظام ناعادلانه جهانی شکل ‌گیرد و تقویت شود. جنایات گسترده آمریکا در سراسر جهان و نقض آشکار حقوق بشر و ندانم‌کاری نو محافظه‌کاران و از طرف دیگر آگاهی و همبستگی جهانی مستضعفین و مظلومان جهان می‌تواند جریان نفرت عمومی و آمریکا ستیزی را تقویت کند همان جریانی که برژینسکی استراتژیست‌ کهنه‌کار آمریکایی را به واهمه و ترس واداشته است.
لذا دعوت از «چه‌ها» به ایران فرش قرمز زیر پای کمونیستی نیست که جزیی از زباله‌دان تاریخ است بلکه تقویت جبهه‌ی همبستگی بر علیه استکبار جهانی است.
پژوهشگر: ابوالفضل صدقی
دانشگاه امام حسین، Abplfazlse@yahoo.com
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی