سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

بیسکویت با طعم پدربزرگ‌


بیسکویت با طعم پدربزرگ‌
▪ اول - کوچک‌تر که بودم، فیلمی از تلویزیون پخش شد که ریشه در تخیل داشت، اما در بزرگسالی به یکی از کابوس‌هایم بدل شد.
در دنیای خاکستری فیلم، آدم‌ها همین که به پیری می‌رسیدند، با وعده تعطیلاتی خوش و طولانی، به کارخانه‌ای فرستاده می‌شدند که در آن از گوشت تنشان بیسکویت درست می‌شد تا جوان‌ترهای سرزنده و شاداب که هنوز توان کار کردن داشتند، بی‌آن که بدانند، اجزای تن نیاکانشان را به اسم بیسکویت بخورند و به این ترتیب نه لازم بود بزرگ‌ترها را به خانه سالمندان تبعید کنند، نه سازمان‌های مختلف مجبور بودند برای کوتاهی در ارائه خدمات رفاهی به آنها دلیل بیاورند. تازه به این ترتیب سالخوردگان تنگدستی هم پیدا نمی‌شدند که نگران فردای نامطمئن‌اشان باشند.
▪ دوم- چندی پیش کیوان دواتگران، مدیرکل دفتر سالمندان سازمان بهزیستی کشور در نشستی خبری اعلام کرد: حدود ۵۰۰ هزار سالمند با معلولیت شدید و عمیق در کشور زندگی می‌کنند و از این تعداد تنها ۱۵ تا ۲۰ هزار نفرشان که نیازمند دریافت خدمات اورژانسی هستند، تحت پوشش این سازمان قرار دارند.
مساله قابل توجه اینجاست که چندی پیش نیز مدیر گروه سالمندی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از رسیدن جمعیت سالمندان ایرانی به مرز ۲۶ میلیون نفر در ۴ دهه آینده خبر داد. این در حالی است که سالمندان کشورمان فقط یک درصد از مجموع قوانین تصویب شده را در اختیار دارند!
▪ سوم- بهزیستی تنها سازمانی نیست که در حمایت از سالمندان ابراز ناتوانی می‌کند و دست کم ما روزنامه‌نگارها عادت کرده‌ایم هرازگاه شکوه‌های عصابه‌دستان را درباره کمبود خدمات ارائه شده به آنها بشنویم یا اقرار مسوولان سازمان‌های گوناگون را به ناتوانی در حمایتشان، به خبر تبدیل کنیم.
حالا که وضع، این همه پیچیده شده، حالا که فقط ۴ درصد سالمندان با معلولیت شدید تحت پوشش بهزیستی قرار گرفته‌اند، حالا که بازنشسته‌ها هر روز از قحطی امکانات رفاهی می‌نالند، حالا که کارت منزلت سالمندی هیچ جا به کار نمی‌آید مگر برای تزیین کیف پول‌های خالی، حالا که موسپیدکرده‌ها هیچ سهمی از منزلت نبرده‌اند، حالا که هیچ جای این شهر برای عبور و مرور سالمندان معلول مناسب‌سازی نشده است، حالا که بحث بیمه سالمندی مسکوت مانده است، نظر شما درباره مکث اول این یادداشت چیست؟ به نظرتان بهتر نیست به مسوولان پیشنهاد بدهیم آن فیلم را یک‌بار دیگر ببینند؟
▪ چهارم- ۲ نکته درباره کارخانه بیسکویت‌سازی وجود دارد که شاید هر کسی را برای راه‌اندازی‌اش دو دل کند و بد نیست شما هم از آنها باخبر باشید: اول این که باید قبول کنید هر کدام از بیسکویت‌هایی که پس از راه‌اندازی کارخانه، تلخی چای را در غروب‌های غمگین از کامتان می‌گیرند، ممکن است پدربزرگ یا مادربزرگتان باشند که بی‌خبر، آنها را بلعیده‌اید و دوم این که هر بار بیسکویت می‌خورید باور کنید، شما هم دیر یا زود، با چای خورده خواهید شد. حالا نظرتان درباره راه‌اندازی کارخانه چیست؟ فراخوان بزنیم؟

مریم یوشی‌زاده
منبع : روزنامه جام جم