دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا
انسان شناسی ؛ نقدی طبیعت گرا از تکنولوژی
در یک روایت جامعه شناختی ، مفهوم توسعه از جمله مفاهیمی است که با تکنولوژی و پیچیدگی های جوامع مدرن گره خورده است . به میزانی که جامعه شناسی توانسته توسعه را با تکنولوژی عجین کند ، انسانشناسی پویایی سنت را موردتاکید قرار داده است . به عبارتی هر قدر جامعه شناسی روایتی تکنیکی و مدرن از تجربه فرهنگی ارائه داده ، انسان شناسی بر طبیعی بودگی فرهنگ صحه گزارده است . نوشته حاضر در عین آنکه نقدی انسان شناختی بر تکنولوژی مدرن محسوب می شود ، چالشی را نشان می دهد که این دو رشته در باب فلسفه توسعه اجتماعی با آن مواجهه اند .
باید توجه داشت که ، تکنولوژی مدرن میراث دارعصر روشنگری در اروپاست . بدون فهم ایده های عصر روشنگری ، و جریان تاریخی رنسانس در اروپا نمی توان از ماهیت تکنولوژی و تاثیراتی که در جریان های فرهنگی می گذارد بحث کرد . انقلاب صنعتی در انگلستان و انقلاب سیاسی و روشنفکری در فرانسه ،تحولاتی بودند که هریک به نحوی در تبِِیین و توجیه فرآیندهای اجتماعی و صنعتی آن دوره موثر بودند . به نحوی که هریک بستری برای رشد دیگری شد . اگر به ایده های عصر روشنگری در دوره ظهور آن بازگردیم با اصولی مواجهه می شویم که این جریان ها را تبِین می کنند .
عقلانیت در وجه ابزاری آن ، اومانیسم ، اندیشه ترقی و توسعه و ... و از طرفی رشد سیستم اقتصاد سرمایه داری ، که بر منطق افزایش سود مبتنی بود رویهم رفته ، شرایطی را به وجود آورد که جامعه مدرن در آن متولد شد و این تلقی که توسعه و ترقی امری ضروری است ، به اصلی لا یتغیر برای تداوم زندگی مدرن تبدیل شد .
نکته دیگر این بود که ، توسعه و ترقی جامعه مدرن ، روایت کاملاً جامعه شناختی را که میراث کلاسیک های جامعه شناسی بود سرلوحه خود قرار داده بود که پارادایم غیرانسانی علوم طبیعی را در توسعه انسانی تجویز می کردند . به عبارت دیگر جامعه شناسی ، تفسیری که از حضور تکنولوژی می داد ، برمبنای اصول علم پوزیتیو و طبیعی بود که می باید در برنامه ریزی های انسانی به کار می رفت . این امر سبب شد که خصلت انتقادی علوم اجتماعی آن دوره صرفاً معطوف به مقولاتی باشد که در راستای پروژه روشنگری حرکت نمی کردند . تنها درنیم قرن اخیر است که علوم اجتماعی از پارادایم طبیعی گسسته و در پی نقد عقل مدرن برآمده است .
در این راستا انسان شناسی نقش مهمی را ایفا کرده است .
دستاورد انسانشناسی در این که ، ما نه یک عقل بلکه عقل ها داریم ، این واقعیت را روشن نمود که عقل ابزاری وتکنوکرات غربی ، لزوماً عقل برتر و تمام شده نیست . این امر حتی به غرب نیز کمک نمود تا عقل هایی را که در آن فضا نیز وجود داشته اند و با عقل مدرن همسو نبوده اند و بالتبع در حاشیه قرار گرفته بودند ، مورد توجه قرار دهند . وجود و هستی بی عیب و نقص تکنولوژی دقیقاً از زمانی زیر سئوال رفت که فضایی شکل گرفت، که در آن فضای فکری ، امکان این بود تا " جور دیگری " هم ، به مدرنیسم ، تکنولوژی و ترقی نگاه کرد .
منتقدان تکنولوژی ، چه از داخل علوم اجتماعی ( نظیر متفکران انتقادی ) و چه از دیگر حوزه های مشابه ( نظیر مک لوهان و...) توانستند ، این نکته را روشن سازند که نه تنها تکنولوژی های مدرن لزوماً تاثیری مثبت و مفید در زندگی و فرهنگ بشری نداشته اند ، بلکه بدترازآن در مواردی ، به اختلال در بسیاری از عناصر فرهنگی منجر شده اند .
مجموع این انتقادات را در می توان به طور خلاصه آورد که در زیل ارائه می شود ؛
نیل پستمن ، در بحث از تکنولوژی های مدرن ، تعبیرِ تکنوپولی را به کار می برد . در واقع تکنوپولی ، شرایطی است که در آن تمام اجزای جامعه و فرهنگ تحت الشعاع ایدولوژی تکنولولوژی قرار گرفته اند . تکنولوژی ها ، بدون در نظر گرفتن کارکردی که دارند ، به خودی خود دارای ایدئولوژی هستند و زمانی که یک تکنولوژی وارد جامعه ای می شود ، ایدئولوژی های نهفته در آن نیز در جامعه پیاده می شوند . به عبارت دیگر ، این تکنولوژی ها هستند که واقعیت های زندگی را برای افراد جامعه شکل داده و نشان می دهند .
دیدگاه افراد جامعه نسبت به واقعیات موجود ، کاملاً متاثر از آن نوع تکنولوژی ای خواهد که از آن استفاده می کنند . ( پستمن ؛ ۱۳۷۵:۱۴ ) .
تکنولوژی های مدرن ، مفهوم زمان و مکان را تحت ثاثیر قرار داده اند . به عبارت دیگر می توان از زمان و مکان تکنولوژیکی سخن گفت . این بدان معناست است که محوریت معنایابی زمان و مکان را نه افراد جامعه ، بلکه عناصر تکنولوژیکی تشکیل می دهند . آغاز و انجام زمان و اثبات هستی جغرافیایی یک مکان منوط به میزان همسازی است که با تکنولوژی مدرن دارند . اما باید توجه داشت ، زمانی که از وابستگی مفهوم زمان و مکان به تکنولوژی بحث می شود ، صرفاً تکنولوژی مشخصی ، از جمله ساعت مکانیکی ، مد نظر نیست .
تکنولوژی ساعت مکانیکی ، تنها تعبیری از زمان را در فرهنگ عرضه می کند . پارادوکس هایی که تکنولوژی مدرن در زندگی بشر می آفریند ، تنها حاصل برخورد ایدولوژی تکنولوژی با ایده های فردی افراد جامعه و یا خود جامعه نیست ، این برخورد ها حتی میان خودِ تکنولوژی ها نیز صورت می گیرد . به عبارتی ، گاه تعبیرهای زمانی و مکانی ، که خود این تکنولوژی ها عرضه می کنند ، در تناقض با هم قرار دارند . این تعبیرها نوعاً با هم همپوشانی ندارند . اینکه گفته می شود ، بشر مدرن در فضایی معلق به سر می برد دقیقاً از همین جا ناشی می شود . دلیل آن این است که ، آنقدر روایت های متکثر از واقعیت های زندگی فرهنگی عرضه می شود که دیگر امکان مدیریت و کنترل این واقعیتها از دست بشر خارج است . هر تکنولوژی ای که به وجود می آید ، با خود تعابیربعضاً کاملاً متفاوتی از واقعیات را بدست می دهد .
واقعیت زمان و مکانی که تکنولوژی پرواز با هواپیما می دهد ، بسیار متفاوت از واقعیت زمان و مکانی است که تکنولوژی راه آهن و قطار می دهد . حتی خود این تکنولوژی های هم شکل نیز روایت یکسانی از واقعیت بیرونی ندارند. مثلاً تکنولوژی هواپیمای مسافربری را با هواپیمای جنگنده مقایسه می کنیم . بدیهی است که باز در مقایسه با هم ، این مفهوم زمان و مکان از هم متفاوت عرضه می شود . فردی که زمان و مکان را با هر دو این تکنولوژی ها تجربه می کند با دو واقعیت متفاوت ازهَمی مواجه است . با این وجود ، این نکته نباید با این تصور نادرست خلط شود که تکنولوژی ها مدرن چیزی به فرهنگ بشر افزوده یا از آن کم می کنند . اگر تاثیری در فرهنگ بشری در اثر ورود تکنولوژیهای جدید مشاهده می شود ، صرفاً شکلی است. این نکته را در مورد واقعیت های مختلف می توان بررسی کرد .
در مورد واقعیت زمان ، حرکت ، پرواز ، مدیریت اطلاعات ، نظام رسانه ای و نمادین و ... ، باید توجه داشت که این واقعیت ها قبل از ورود تکنولوژی مدرن هم وجود داشتند و تکنولوژی مدرن ، این واقعیت را خلق نکرده است . بشر ابتدایی هم به نوبه خود در زندگی روزمره اش این واقعیات را به کرّار تجربه می کرده است . لکن شکل این تجربه متفاوت است . مثلاً بشر اولیه نیز تعبیری از واقعیت پرواز داشته است و در عین حال انسان جامعه مدرن نیز دارای این تجربه یا تعبیر است .
لکن تفاوت این دو در این است که تجربه های این ها از هم متفاوت است ولی خود محتوا ، که پرواز است ، به قوت خود باقی است و تغییری نمی کند . آسیب شناسی نظام تکنولوژی نیز به این نکته مربوط است .
عموماً در بحث انتقاد از تکنولوژی باید دقت کرد که تصور خلقِ واقعیت جدیدی در جامعه توسط این تکنولوژی ها – یعنی واقعیتی که تکنولوژی برای آن ایجاد شده باشد – دور از واقع است . تکنولوژی های مدرن در تولید واقعیت هایی نقش دارند که اصولاً ارتباط مسقیمی به کارکرد اولیه شان ندارند . این تبعات تکنولوژی است که در واقع به خلق واقعیت های جدیدی می انجامد . لذا در نقد تکنولوژی مدرن باید دقت کرد تا این تبعات نقد ، کنترل و مدیریت شوند و نه اینکه هستی تکنولوژی و کارکرد آن زیر سئوال رود . ( اگر چه این تبعات بعضاً اجتناب ناپذیرند ) .
بحث دیگری که در مورد تاثیرات تکنولوژی می توان مطرح کرد ، بحث تاریخ زدایی نظام تکنوپولی است . اساساً در نظام تکنوپولی ، آنگونه که هاکسلی و اورول نیز به شکلی دیگر اشاره کرده اند ، تاریخ جوامع بر مبنای میزان همسویی که با سیستم تکنوپولی دارند ، دستکاری می شوند . البته منظور از دست کاری تاریخ و عناصری که تلقی ای تاریخی از فرهنگ ارائه می دهند – نظیر داستانها ، اساطیر و ... – این نیست که لزوماً این واقعیات توسط سیستمی انحصار گر به نام تکنوپولی مورد دست اندازی واقع شود .
در واقع این اکثریت های خاموش بودیاری هستند که این عمل را انجام می دهند . انفعالی که مردم جامعه تکنوکرات در آن به سر می برند ، به خودی خود ، راه را برای طی مسیر طبیعی رشد تکنوپولی هموار می کند . تنها کافی است تا هیچ گونه مقاومتی در تحقق و روند طبیعی تکنوپولی صورت نگیرد ، تا تاریخ و تجربیات فرهنگی جامعه ، کاملاً منطبق با ذائقه های تکنولوژیکی شکل پذیرد . این اتفاق در جامعه تکنوپولی افتاده است . بنابراین در این که تکنولوژی های نوین برای کسب مشرعیت خود نیازمندِ خلق تاریخ و حتی اسطوره سازی برای توجیه هستی خود هستند هیچ شکی نیست .
این حرف درستی نیست که جامعه مدرن ، جامعه ای کاملاً عقل گرا و به دوراز باورهای خرافی است . در این مقوله تنها تفاوت جامعه مدرن با جوامع غیر مدرن در این است که راز آلودی اساطیری جوامع غیر مدرن ریشه در ماوراطبیعت و یا حداقل در چیزی متفاوت از واقعیات در دسترس و غیر مقدس دارد . ولی در جامعه مدرن این راز آلودی یک رازآلودی تکنوپولیک است . نه اینکه اسطوره و امر قدسی در جامعه تکنوپولی وجود ندارد ، بلکه از شکل دیگری است . مفهوم تقدس ، وجود دارد ، منتهی از جنس دیگری است . اگر در جامعه غیر مدرن یا غیر تکنوپولی ، تقدس حاصل تجزی امر قدسی از امر غیر قدسی است ، در جامعه تکنوپولی ، این تقدس حاصل لمس پذیری و دیداری بودن هر چه بیشتر امر قدسی است . امر قدسی و امر راز آلود در جامعه مدرن ، به سبب سهولت دسترسی ، لمس پذیری ، و نا پیچیدگی ، مشروعیت می یابد . لذا زمانی که این انتقاد بر تکنولوژی مدرن وارد می شود که این تکنولوژی ، تفکر و اندیشه ورزی انسانی را کم رنگ و یا حتی حذف می کند ، با این نکته ارتباط دارد . تکنولوژی مدرن ، بیشتر از آنکه مجرد و انتزاعی باشد ، لمسی و عینی است .
بیشتر از آنکه در پی خسته کردن قوای ذهنی باشد ، در پی تهییج قوای دیداری است . به این سبب است که در جامعه مدرن به تدریج دیدار و تصویر جای نوشتار را می گیرد و قرائت و شنوایی به عنوان اموری کسالت بار و وقت گیر کنار گذاشته می شوند و این یک آفت تکنولوژیکی است که باید در نظر گرفته شود . چرا که تحلیل قوای ذهنی و کسالت باری اندیشه ورزی ، بی سوادی اجتماعی را به دنبال می آورد و اگر مختصری بد بینانه به این موضوع نگاه کنیم ، باید از سیستم سرمایه داری و انحصار گر تکنوپولی یاد کنیم که برای تداوم خود نیاز به تحقق چنین شرایطی را احساس می کند و خرفتی اجتماعی ، تنها راهی است که بقای چنین نظامی را تثبیت می کند .
پستمن در جایی از کتاب تکنوپولی به نفوذ تکنوپولی بر روش های پزشکی نیز اشاره می کند .( همان ، ۱۳۷۵:۱۵۵) . اینکه پزشکی نوین ، رفته رفته از روشهای سنتی تشخیص و درمان خود دور می شود و بیشتر ابزار محور می شود تا بیمار - پزشک محور ؛ به طوری در آن بیشتر از این که درپی تشخیص و درمان علل بیماری باشیم ،تلاش می شود تا علایم بیماری موقتاً از بین بروند . به عبارتی در حالی که در طب بومی ، ذائقه های بیولوژیک متاثر از جغرافیای بومی و نیز مولفه های زیستی فرهنگ لحاظ می شود ، در پزشکی مدرن ، هدف تنها تسکین یا حذف موقت علایم بیماری است .
از آنجا که تکنولوژی نوین سهولت را مهمترین عامل کسب مشرعیت خود می داند ، لذا در پزشکی نیز ، اصل سهولت ، در تسکین سریع درد و بیماری ، معنا می شود . در واقع پزشکی نوین صورت مساله ( خود بیماری ) را پاک می کند و فقط علایم و نشانه های آن را که حتی برای بیمار هم محرز است ، موقتاً از بین می برد ؛ در حالیکه در طب بومی ، هدف حذف بیماری است و نه تسکین موقت درد ها . از طرف دیگر ، این نکته در تکنولوژی مدرن لحاظ نمی شود ، که با توجه زیست بوم های فرهنگی و جغرافیای متفاوت ، ما با طبابت ها روبروییم و نه یک طبابت خاص و جهان شمول . همانطور که طب بومی ، در همه جای دنیا به یک شکل و به یک روش نیست . در دیگر عرصه ها نیز می توان به هژمونی مخرب تکنولوژی بر فرهنگ های بومی اشاره کرد . معماری بومی ، خوراک و پوشاک بومی و ... هیچ یک از تاثیرات مخرب تکنولوژی مصون نبوده اند . و در آنها نیز ، تکنولوژی مدرن عناصر بومی را لحاظ نمی کند . این در حالی است که تکنولوژی مدرن ، در سطوح بیرونی فرهنگ به دنبال شبیه سازی است .
معماری مشابه ، پزشکی مشابه ، لباس های مشابه ، غذاهای مشابه ، موسیقی مشابه و در کل آدمهای مشابه . این مشابه سازی به نظام تکنوپولی کمک می کند تا برنامه منسجمی را برای کنترل بهتر فرهنگ ها و در واقع خرفت سازی و انفعال بیشتر فرهنگ ها و در نتیجه رشد سیطره خود و انحصار منابع ، تدوین کند . از طرف دیگر شبکه ارتباطی این عناصر مشابه ، کاملاً از هم گسیخته است . در واقع تکنولوژی مدرن برای آنکه الگوی زندگی ای را که خود عرضه کرده است ، بی عیب و نقص نشان دهد ، سعی می کند تا از ارتباطات غیر کنترل شده ای که احتمالاً سبک ها و الگوهای دیگری از زندگی را عرضه می کنند ، جلوگیری کند . همین هدف ، باعث می شود که ما در جامعه مدرن تکنوکرات با انسانهای ایزوله ای طرف باشیم که در عین آنکه شبیه هم زندگی می کنند و زندگانی مصوّبی دارند ، لکن صاحب هیچ گونه ایده ای درباره زندگی خود نیستند .
علاوه بربحث هایی که مطرح شد ، فرهنگ بشری ، در مفهوم عام آن ، در مواجهه با نظام تکنولوژیکی ، در فرآیند بازتعریفی گرفتار آمده است که تکنوپولی از آن ارئه می دهد . در این تعریف ، یک اصل عمده وجود دارد و آن طبیعت زدایی از فرهنگ است . تمام بحث هایی که در نقد و شناخت مختصات تکنولوژی مدرن مطرح شد ، در جریان همین پروسه طبیعت زدایی از فرهنگ قابل فهم است . تعریفی که تکنوپولی از فرهنگ می دهد ، بسیار رقت بار است . این تعریف تراژدی ای را برای طبیعت و صد البته برای فرهنگ رقم می زند ، بی آنکه در سطوح ظاهری فرهنگ اتفاق خاصی افتاده باشد . برای آنکه فرهنگی بتواند ، در انطباق کامل با اهداف تکنوپولی باشد ، باید ازآن طبیعت زدایی کرد . طبیعت در مقابل فرهنگ قرار می گیرد . فرهنگی که نسبت به طبیعت واکنش منفی ندارد ، عقب مانده و مستحق تغییر به سمتی دیگر است . این " سمتِ دیگر " ، همان فرهنگی دست ساز یا مصنوعی است .
فرهنگی است که حتی اجزاء طبیعت را هم می سازد . به عبارت دیگر تکنوپولی پس از آنکه طبیعت انسانی را دست کاری می کند – مثلاً ذائقه ها را تغییر می دهد ، ژنتیک را تغییرمی دهد ، تولید مثل را مکانیکی می کند ، تجربه جنسی متفاوتی را عرضه می کند و ... – به سراغ طبیعت جغرافیایی می رود . در نظام تکنوپولی ، عناصری ارزش بقا دارند که بتوانند کارآیی خود را در این نظام اثبات کنند . طبیعت باید بتوانند به تکنوپولی ثابت کند که چیزی برای عرضه در این نظام دارد . خاک ها ، جنگل ها ، رودخانه ها و دریاها ، مراتع و ... باید خود اثبات کنند . در این فرایند جنگل ها نابود می شوند، برای آنکه تکنوپولی به درختان آنها برای تهیه کالاهای مصرفی خود نیاز دارد . رودخانه ها و دریاها فضای خوبی برای تخلیه پس آب های صنعتی هستند و خاک پوشش خوبی برای دفن زباله های صنعتی و... ِ این نظام . زیبایی شناسی طبیعت ، و از طرفی کارکردهای طبیعی طبیعت ، هیچ نفعی برای نظام تکنوپولی ندارند . به همین دلیل باید به نحوی مفید – برای تکنوپولی – مورد استفاده قرار گیرند .
نظام تکنوپولی حتی هنرو زیبایی شناسی را هم تولید می کند . درختان و طبیعت به نحوی مصنوعی بازسازی می شوند . گل ها و گیاهانِ مصنوعی وارد بازار می شوند و مردم کم کم باور می کنند که زیبایی شناسی طبیعت همانی است که تکنوپولی به آنها عرضه می کند . هنر ، کپی برداری می شود و به تولید انبوه می رسد و مرز بین واقعیت هنری و غیر هنری از بین می رود . این مجازی سازی در فضاهای مختلفی تجربه می شود و فضای وب ( اینترنت ) ، پا را از این نیز فراتر نهاده و کل نظام تکنوپولی را در فضایی کاملاً متفاوت بازتولید می کند . دیگر تشخیص اینکه چه امری طبیعی و واقعی است مشکل است .
در واقع در محیط وب هم واقعیت زندگی و هم هنر به شکلی مجازی عرضه می شوند . هیچ نظارت واقعی ای در این فضا وجود ندارد . تنها زمانی می توان انتظارحذف آن را داشت که مخالف این سیستم حرکت کند . و از آنجایی که ماهیت چنین فضاهای کاملاً تکنولوژیک و مجازی است ، چنین فرضی محال است . از سوی دیگر ویژگی های منحصر به فرد اینترنت از جمله سهولت دسترسی ، به آن ، ۲۴ ساعته بودن ، سادگی کار ، هزینه پایین ، گمنامی ، عدم محدودیت زمانی ، نبود کنترل و کمبود مسئولیت ها و ... ، همگی موجب استقبال عظیم مردم در سراسر جهان از آن شده است .
این خصوصیات ، علاوه بر آنکه ، از یک طرف قابلیت های اینترنت محسوب می شوند ، از طرف دیگر از معایب آن نیز شمرده می شوند . یکی دیگر از مشکلاتی که اینترنت پدید آورده است ، اعتیاد مجازی یا اعتیاد به این شبکه عظیم جهانی است که دارای تاثیرات رفتاری – روانی بسیار مضری بر روی کاربران می باشد . گونه های قدیمی رفتارها و مصارف اعتیادی همچون قمار ، خرید کردن ، بورس بازی و اعمال جنسی ، در مقایسه با سرعت وکارآیی اینترنت ، رنگ باخته اند . از طرفی اینترنت به دلیل ایجاد روابط دوستانه و عاشقانه با سرعت نور ، در زمینه های جنسی بسیار مورد توجه است . اغلب ، گسترش روابط جنسی مجازی در عرصه اینترنت ، به سمت روابط جنسی واقعی صورت می گیرد و به راحتی با ایجاد روابط نامشروع ، اخلاق جنسی را زیر سئوال می برد .
این دستاورد تکنولوژی و فلسفه مدرنی است که فرهنگ بشری با آن دست به گریبان است ؛
واقعیتی که در مواجهه با تکنولوژی مدرن معمولاً نادیده گرفته می شود . موخره ؛ برای پذیرش هر نوع تکنولوژی ، باید با احتیاط برخورد کرد . در صورتی که فرهنگی آمادگی پذیریش تکنولوژی خاصی را ندارد – یعنی برای بقای مطلوب خود نیازی به وارد کردن یک تکنولوژی ندارد – از اقبال نسبت به آن تکنولوژی پرهیز شود . از طرفی ، نباید از تبعات بعضاً اجتناب ناپذیر تکنولوژی غافل بود و همیشه این فرض را در نظر داشت که می توان تبعات سوء تکنولوژی را به حداقل رساند . در این بین نقش موثرانسانشناسی در مدیریت ، تعدیل و کنترل تغییرات فرهنگی ، علی الخصوص در مورد فرهنگهای بومی ، انکار ناپذیر است . به نحوی که باید حداکثر تلاش ها برای حفظ عناصر فرهنگی بومی در برابر تکنولوژی وارداتی ، صورت پذیرد و از طرف دیگر این تغییر به نحوی مدیریت شود که ، تکنولوژی جدید خود را در هماهنگی با عناصر بومی قرار دهد و نه اینکه عناصر فرهنگ بومی تحت الشعاع این تکنولوژی قرار گیرند .
رضا خسروی
پی نوشت ؛
۱- پستمن ، نیل ، تکنوپولی ( تسلیم فرهنگ به تکنولوژی ) ، ترجمه صادق طباطبایی ، نشر سروش ، ۱۳۷۵ .
۲- طباطبایی، صادق ، طلوع ماهواره ها و افول فرهنگ( چه باید کرد؟) ،انتشارات اطلاعات ، تهران ، چاپ دوم ، ۱۳۷۸ .
۳- مک لوهان ، هربرت مارشال ، برای درک رسانه ها ، ترجمه سعید آذری ، تهران ، مرکز تحقیقات ، مطالعات و سنجش برنامه ای صدا وسیما ، ۱۳۷۷ .
۴- ماهنامه سیاحت غرب ، مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما ، سال دوم ، شماره هجدهم ، دی ۱۳۸۳ . ( مقاله دیوید گرینفیلد ، اعتیاد مجازی ، ) .
پی نوشت ؛
۱- پستمن ، نیل ، تکنوپولی ( تسلیم فرهنگ به تکنولوژی ) ، ترجمه صادق طباطبایی ، نشر سروش ، ۱۳۷۵ .
۲- طباطبایی، صادق ، طلوع ماهواره ها و افول فرهنگ( چه باید کرد؟) ،انتشارات اطلاعات ، تهران ، چاپ دوم ، ۱۳۷۸ .
۳- مک لوهان ، هربرت مارشال ، برای درک رسانه ها ، ترجمه سعید آذری ، تهران ، مرکز تحقیقات ، مطالعات و سنجش برنامه ای صدا وسیما ، ۱۳۷۷ .
۴- ماهنامه سیاحت غرب ، مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما ، سال دوم ، شماره هجدهم ، دی ۱۳۸۳ . ( مقاله دیوید گرینفیلد ، اعتیاد مجازی ، ) .
منبع : انسان شناسی و فرهنگ
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست