سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
سیاستمدارانی پای در زنجیر!
![سیاستمدارانی پای در زنجیر!](/mag/i/2/hqiyv.jpg)
اگرچه جنبش همواره رنگی از مبارزات مردانه داشته ولی به علت حضور زنان نمیتوان نقششان را انکار کرد. هرچند جامعه همیشه بر حضور مردان تاکید داشته و میدانیم که تاریخ جنبش دانشجویی در ایران، تاریخی مردانه است. نه به آن دلیل که زنان حضور نداشتهاند، بلکه از آن رو که تاریخنگاران جنبش هم مردان بودهاند. از سویی دیگر حضور و بروز فعالیتهای زنان در عرصه سیاسی اجتماعی کشور دارای تبعات، پیامدها و هزینههایی نیز بوده است. چنان که دو سال پیش زنانی که به مناسبت روز جهانی زن هشتم مارس در پارک لاله گرد هم جمع شده بودند تا به گرامیداشت این روز بپردازند، با چماق، خشونت و ضرب و شتم مواجه شدند و این هزینه برای زنان بیش از هرچیز صدمه به حیثیت اجتماعی آنان است. تاسفبارتر آنکه این خشونتها همچنان ادامه داشته است و کوچکترین اقدام علیه حیثیت اجتماعی زنان به حذف آنان از صحنه سیاسی و رقابت منجر میشود. همچنانکه یکی از دانشجویان نیز براین نکته پای میفشارد که جنبش زنان با جنبش سیاسی توسط بعضی از مسوولان تداخل پیدا کرده است. اگر همایش یا گردهمایی برپا شود، فوراص به حساب مسائل سیاسی گذاشته میشود. مشکل حقوق مدنی زنان روند روبه رشدی دارد. بنابراین اگرچه در بررسی تاریخی این جنبش از سهم زنان در تظاهرات و فعالیتهای دانشجویی باخبر میشویم، اما کمتر نامی از آنان میبینیم. اگر به حافظه تاریخی جنبش رجوع کنیم پیشینه حضور زنان را میتوان از دهه ۳۰ جستوجو کرد. آن هنگام که پروانه فروهر مجد اسکندری همسر داریوش فروهر اولین کشتهشدگان قتلهای زنجیرهیی سال ۷۷ که از فعالین جنبش بود در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۹ اولین تظاهرات باشکوه دانشجویی را برگزار کرد و خود تنها سخنران میتینگ بود. این راهپیمایی سکوت و خفقان چند ساله حکومت کودتا را در هم شکست. از دیگر فعالیتهای این زن مبارز، سخنرانی به هنگام انتخابات جبهه ملی بود که به بازداشت او منجر شد و اکنون تاریخ جنبش سرشار از تلاشها و مبارزات موثر او و افراد دیگری است که در این راه از هیچکاری دریغ نورزیدند یا اگر به تاریخ نگاهی دوباره بیندازیم به نام زینب پاشا که در دوران استبداد صغیر در تبریز از سردارانی همچون ستارخان و باقرخان حمایت کرد بر میخوریم که خطی پر رنگ از مبارزات زنانه را در پیش روی ما به نمایش گذاشته است و امروز... زنانی همچون فاطمه حقیقتجو که از فعالیت در جنبش به نمایندگی در مجلس ششم رسید را میتوان به عنوان نمود عینی نام برد.
زنان با وجود اما و اگرهای فراوان به مبارزه خود ادامه دادهاند ولی همواره با محدودیتهای بسیاری نیز مواجه بودهاند. ولی قانونها یا کنوانسیونهایی که از سوی سازمان ملل به تصویب رسیده نشانگر آن است که تمهیداتی نیز در این راه که شاید فقط مختص کشور ما نباشد، اندیشیده شده است. اگرچه این کنوانسیونها همچون کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، در کشور ما از سوی برخی نهاد ها به هنگام تصویب مجلس ششم با مخالفتهایی روبرو شده باشد و هنوز هم پس از سالها در بایگانی مجمع تشخیا مصلحت به انتظار رسیدگی خاک بخورد! با نگاه به بعضی مواد این کنوانسیون همچون بخش دوم ماده ۷ میتوان به آزادی عمل زنان در عرصه سیاسی پی برد:
«دول عضو برای رفع تبعیض علیه زنان در حیات سیاسی و اجتماعی کشور کلیه اقدامات مقتضی را به عمل خواهند آورد، بویژه حقوق زن را در شرایط مساوی با مردان تضمین خواهند کرد: الف رای دادن در کلیه انتخابات و همهپرسیهای عمومی و داشتن شرایط مساوی با مردان برای زنان را تضمین خواهند کرد. ب رای دادن در کلیه انتخابات و همهپرسیهای عمومی و داشتن شرایط نامزدی در همه اجتماعات منتخب عمومی. پ مشارکت در تعیین سیاست دولت و اجرای آن و انتصاب به سمتهای دولتی و انجام کلیه مسئولیتهای دولتی در تمام سطوح دولت. ت شرکت در سازمانها و انجمنهای غیردولتی مرتبط با حیات سیاسی اجتماعی کشور.»
هر چند با وجود تاکیدی که در این کنوانسیون شده یا اعلامیه جهانی حقوق بشر که در ماده ۷ و ۶ به تساوی همه افراد در برابر قانون بدون هیچ تبعیضی اشاره میکند، اما در کشور ما هنوز هم تبعیض علیه زنان وجود دارد و خشونت دیده میشود و در عرصههای مختلف حتی مدیریتی مشکلاتی در راه ورود به صحنه سیاست از دانشگاه تا پستهای بالاتر وجود دارد.
دانشگاه و فرصتهای سوخته زنان
یکی از فرصتهایی که میتوانسته برای زنان در عرصههای مدیریتی ایجاد شود، ورود به دانشگاه بود که امروزه تعداد فارغالتحصیلان دانشگاه و پذیرفته شدگان موید این نکته است که تعداد دختران راه یافته به دانشگاه یا فارغالتحصیل، افزونتر از گذشته شده است. ولی متاسفانه هنوز هم زنان در عرصههای مدیریتی راه به جایی ندارند. مهدیه گلرو دانشجوی اقتصاد صنعتی علامه در این مورد میگوید: «در حال حاضر مساله من این است که چیزی را که میتوان به عنوان فرصت دانست به مانند تهدید نگاه میکنیم. تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهها بیش از گذشته شده است ولی هیچ تاثیری در مدیریت ندارد. من مجوز کانون دختران را با وجود مشکلات فراوان گرفتم که دختران دانشجو را با حقوق مدنیشان آشنا سازم اما با آن هم مخالفت می شد. طی برنامهیی قرار بود که از زنان موفق دعوت به عمل بیاوریم تا برای دانشجویان سخنرانی کنند، اما از ورودشان به دانشکده جلوگیری شد. به نظر من زنان باید خود خواهان تغییر در وضعیت خویش باشند.» وی که عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد است، پایهگذاری اولین NGOها را از دوران مشروطه می داند. اما از آن زمان تاکنون تعداد زنان آگاه انگشتشمار
بوده است. آنها هم نکوشیدند تا در آحاد جامعه تاثیرگذار باشند. چرا که از سویی تعدادشان اندک بود و از دیگر سو زنان هم گاه در قالب سنتی به سر میبرند. در صورتی که اطلاعات باید در جامعه متقارن و هم سطح باشد.جنبش زنان و جنبش دانشجویی
پروین اردلان فعال جنبش زنان و روزنامهنگار فعالیت زنان را پس از دوم خرداد ۷۶ پررنگتر از گذشته دانسته و میافزاید: «از همان زمان شاهد فعال شدن زنان در عرصههای مختلف بودهایم. انجمن اسلامی، بسیج، نشریات دانشجویی و... شاهد حضور زنان بودهاند. به نظر میرسد تا پیش از خرداد ۷۶ زنان فعالیت چشمگیری نداشتند، چرا که ساختار مردانه بوده است. در تصمیمگیریهای اساسی نیز هنگامی که میخواستند کاری صورت دهند، نقش محوری به عهده زنان نبوده است. اما در حال حاضر تشکلهای متنوعتر شکل گرفته و دیدگاههای فمینیستی در دانشگاهها به وجود آمده است و مطالبات زنان تغییر کرده است. پیامد آن هم این است که وجود زنان از دنبالهروی مردان به برابری مرد و زن در درخواستها و مطالباتشان مبدل شده است.
وی در ادامه اظهار میکند: «از سویی دیگر علت کم رنگ بودن حضور زنان در زمینه سیاست، این است که سیاست را فضای مردانه میدانند. در حالی که یک شعار فمینیستی میگوید: هر چیز خصوصی، سیاسی است، عرصه عمومی خصوصی نداریم. در مورد سیاست هم وضع به همین گونه است. بنابراین برای شکستن ساختارهای مردانه وجود تعداد اندک زنان نمیتواند موثر واقع شود. چرا که زنان همیشه به باز تولید افکار مردانه میپردازند و بنابراین ناچارند جهت مطالبه خواستههای خود به فشارهای تدریجی دست بزنند. نقد، اعتراض، تجمع و فشارهای از پایین به بالا، الزاما به این معنی نیست که تغییر ایجاد شود.»
سهم زنان از جنبش دانشجویی
در هیچ یک از تشکلها محدودیتی برای حضور زنان وجود ندارد. اما در برخی از آنها، مانند دفتر تحکیم وحدت یا بعضی از انجمنهای اسلامی دانشجویان و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویی، در انتخاب اعضای شورای مرکزی، میزان رای تعیین کننده است و در سایر تشکلها مانند جامعه اسلامی دانشجویان یا برخی از انجمنهای اسلامی دانشجویان جهت انتخاب زنان الزام اساسنامهیی وجود دارد و البته کمتر موقعیتی پیش میآید که تعداد زنان از حداقل ذکر شده در اساسنامه فراتر رود. با آنکه محدودیتی برای حضور زنان در شوراهای مرکزی وجود ندارد، اما همواره تعداد زنان کمتر از مردان است و گاه اگر الزام اساسنامهیی وجود نداشته باشد، تعدادشان به صفر هم میرسد. مهدیه گلرو در این رابطه ابراز میدارد: «تعداد خانمها در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد علامه، دو زن به عنوان اعضای اصلی و یک نفر علیالبدل است. در صورتی که در شورای صنفی دانشگاه این محدودیت وجود ندارد. به عقیده او شوراهای صنفی و انجمنهای اسلامی، منتخب دانشجویان هستند. شورای صنفی هم مشکلاتی را که برای دانشجویان از نظر صنفی به وجود بیاید، حل میکند، زیرا این شورا به نوعی به مسئولان و روسای دانشگاه وصل میگردد.
لیلا صفیپور عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد علامه، شرایط اجتماع و دانشگاه را یکی از عللی بر شمرد که سبب کمرنگ شدن فعالیتهای دانشجویی شده است.
وی اظهار میدارد: تغییر و تحولات اخیر و شرایط حاکم موجب گردیده که فعالیتهای دانشجویی مانند گذشته نبوده و بتدریج و پلهپله انجام شود. در پی یک جنبش یا سخنرانی جمعیت زیادی اعم از زن و مرد ایستادهاند و در آن تحول یا حرکت سهم بسزایی دارند. اما اکثریت دانشجویی که در تشکلها شرکت میجویند، آقایان هستند در حالی که باید تقسیم کار وجود داشته باشد، زیرا هیچ فردی نمیخواهد جای دیگری را بگیرد. بلکه ما مکمل هم هستیم. اگر چه نقشهای قضاوتی داریم اما در پای میز تصمیمگیری همه با هم برابریم.»
وی اضافه میکند: «محیط پیرامون و خانواده عامل موثر در شکلگیری شخصیت دختران محسوب میشود. هر چند دختران حق داشتن آگاهی را در تمام عرصههای سیاسی اجتماعی دارند ولی باید دید از ابتدا چه در گوش دختران خوانده شده است و چگونه میخواهند در پهنه اجتماع حضور یابند. بسیاری از تشکلها برای این عرصه میجنگند.
باید به دانشجویان آگاهی و اطلاع داد و به تصمیم گرفتن و موثربودن جذب نمود.» البته باید این مساله را مدنظر داشت که تا چه حد میتوان بین آرمانها و واقعیت تعادل برقرار کرد.
زنان، توانمندانی پای در زنجیر!
عاطفه یوسفی امینی دبیر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف محدودیت زنان را در صحنه سیاست این طور بیان میکند: «سیمون دوبووار نویسنده شهیر فرانسوی معتقد است: «هنگامی که زن و مرد وارد عرصه مشترک میشوند، گویی زن با وزنههایی که به پایش بسته شده داخل میدان مسابقه دو میشود و از وی خواسته میشود تا با وجود وزنهها بدود. ولی مرد هیچ وزنهیی به پا ندارد. پس از طی مسافتی کوتاه زن از پا میافتد و از ادامه راه باز میماند.»
همه زنان که وارد عرصه اجتماع میشوند، تعارضاتی با خود دارند از یک سو ایدهآلها و از سوی دیگر ساختارهای ذهنی که نمیتواند با هم سنخیتی داشته باشد. بنابراین دچار رفتارهای ضد و نقیض میشوند و جنگ و جدل با خود سبب میشود که نتوانند به اندازه سایرین به جلو بروند.»
وی با مثالی منظور خود را از تواناییهای زن و مرد تصریح میکند: «اگر در دنیا دو هنر وجود داشته باشد مثلا مجسمهسازی و نقاشی و زنان فقط قادر به نقاشی باشند و مردان مجسمهسازی، هیچگاه جامعه نمیخواهد تا زنان را نیز در این حیطه وارد ساخته و به آنان مجسمهسازی بیاموزد. در محیطهای سیاسی نیز وضع به این شکل است. مردان جایگاه خود را دارند، ولی زنان نتوانستهاند از یک مقطعی جلوتر بروند.»
روژه گارودی نظریهپرداز مشهور فرانسوی میگوید: «زنان باید سیاست زنانه داشته باشند. زیرا زنان بخاطر نگاه زنانهشان خشونتی ندارند.» ولی به نظر من گاه زنان سیاستمدار هیچ تفاوتی با مردان ندارند. میتوان به عنوان مثال از مارگارت تاچر نخستوزیر سابق انگلیس نام برد که در زمان خود از نظر خشونت و سیاست فرقی با رونالد ریگان رییس جمهور وقت امریکا نداشت.»
از وی میپرسم با توجه به محدودیتهای پیش رو در زمینه فعالیت زنان در تشکلهای دانشجویی، تعداد دختران عضو در انجمن اسلامی دانشگاه چند نفر است؟ این دانشجوی فیزیک اعضای فعال را بسیار اندک توصیف میکند: «۳ نفر هستند. وقتی که محیط کاملا مردانه است گاه دختران ناچار میشوند که یا رفتارهای مردانه داشته باشند یا با تقابل و تضاد مواجه شوند تا در جامعه کوچک تشکل حل نشوند. حتی در مساله کوچکی مانند کشیدن سیگار نیز پسران مطابق خواسته خود عمل میکنند و دختران باید به خواسته آنها احترام بگذارند. البته در مورد بسیج دانشجویی چون آنها دارای واحد خواهران هستند وضعیت کمی با انجمن تفاوت دارد. ولی در ساختار تشکیلاتیشان دختران تصمیمگیرنده نیستند و هیچگاه رییس بسیج از بین دختران دانشجو انتخاب نشده است. بلکه آنان صرفا به کارهایی مانند تبلیغات میپردازند. بطور کلی تمامی عملکردهایشان مجزا و تفکیک شده از یکدیگر است.»وی ادامه میدهد: «شاید یکی از دلایلی که گاه زنان اشتیاق چندانی به فعالیتهای اجتماعی ندارند، آن است که از ابتدا در فرم تربیتی و تعریف جنسیتی به پسر آموختهاند که دارای شغل مناسبی باشد و به دختر گفتهاند که مادر شایستهیی گردد. ما برای برگزاری هر برنامهیی دچار محدودیت هستیم و باید از هیات نظارت که متشکل از رییس دانشگاه، نماینده ولی فقیه و نماینده وزیر است، مجوز بگیریم. متاسفانه باید اذعان کرد که نماینده وزیر که در گذشته از اعضای دانشگاه بود و در دانشگاه حضور داشت، اکنون از دانشگاه علم و صنعت انتخاب میشود و بنابراین حضور مستمر ندارد و گاه برنامهها بدون مجوز برگزار میشود. یکی دیگر از مشکلاتی که ما با آن مواجهیم، اینکه از سال گذشته حلقه مطالعات زنان در دانشگاه ما تشکیل شده است که سال اول تنها به بالا بردن سطح آگاهی اعضا و دادن اطلاعات به دانشجویان بسنده میکرد. ولی امسال کارهای اجرایی در برنامه کاری ما قرار گرفت و پانل زنان که خبر و مطالب در مورد زنان را پوشش میدهد، نصب کردیم و مجوز نشریه گرفتیم. اما مساله این است که ما ناچاریم به یکی از دو تشکل وابسته باشیم. بر این اساس ما حلقه مطالعاتی انجمن اسلامی را به
وجود آوردیم و امسال خواستار آن شدیم که مستقل باشیم و در هیات نظارت حلقه مطالعاتی زنان هم باشد. البته شورای فرهنگی دانشگاه که باید تمامی مراسم و برنامهها را تحت نظر داشته باشد نیز از دیگر ارکانی است که از رییس و اعضای مدیریت دانشگاه نماینده بسیج، نماینده انجمن اسلامی و یک نفر از دانشجویان ارشد یا دکترا متشکل شده است. ولی در آن شورا هم هیچ نمایندهیی از سوی دختران دانشجو وجود ندارد. من پیشنهاد میکنم که عضوی نیز از میان دختران انتخاب شود. زیرا نمایندگان بسیج و انجمن هم از بین دختران برگزیده نشدهاند. میزان رشد فرهنگی هیچگاه به زنان این اجازه را نداده است که به نیازهای فرهنگی بالاتر بیندیشند. سلسله مراتب فرهنگی از صفبندی برخوردارند که نیاز دخالت در امور سیاسی اجتماعی در ردههای بالاتری قرار دارد و گاه زنان از دستیابی به این درجه باز میمانند یا منع میشوند.
دگردوستی زنان و خوددوستی مردان
با وجود تمامی فعالیتها، مبارزات و تشکیل جنبش زنان، هنوز هم میتوان از تضاد و تقابل میان دیدگاههای مردان و زنان در پذیرش جنس زن به سمتهای مدیریتی و ردهبالا سخن گفت. چرا که مردان در قبول آن تردید دارند و گاه به هیچ روی آن را بر نمیتابند.
محسن خضری دانشجوی اقتصاد علامه طباطبایی خاطرنشان میسازد: «دید سنتی به نقش زن سبب میشود که زن فقط خود را در محور خانواده بشناسد. ولی با گذشت زمان این طرز تفکر بتدریج از اذهان مردم پاک میشود و زن میتواند در جامعه فعالیت داشته باشد. افزایش پذیرش زنان به علت درک همین مساله است. ولی هدف تحصیل زنان یا کارشان متفاوت از آن نگرشی است که در ذهن مردم جای دارد. دلیل آن هم به تفاوت روانشناسی زن و مرد باز میگردد. در بسیاری از مشاغل اجتماعی، عاطفه مادری که همان حس دگردوستی است، کار زن را تحت تاثیر قرار میدهد. در مردان حالت عکس آن وجود دارد. یعنی مردان نوعی خوددوستی دارند و سعی میکنند جهت افزایش ارزشهای درونی خود بکوشند. فعالیت دانشجویی زنان متمایل به ایفای نقششان در خانواده است، اما در مردان با هدفهایی جدا از این مقاصد انجام میشود. حس دگردوستی در زنان، کمتر آنان را متوجه سهم و وظیفهشان در جامعه میکند و زن صرفا به بالا بردن سطح فکر خانواده خود میاندیشد.»
وی همچنین متذکر میشود: «از سوی دیگر تصور میکنم خارج شدن از حیطه سنت، بر میزان نقشپذیری زنان اضافه کرده است. ولی اگر بخواهیم از تفاوتهای زن و مرد سخن بگوییم، درست نیست. زیرا این تفاوتها یکی از عللی است که از حضور زن در جامعه کم میکند.»
پس از دوم خرداد ۷۶ پستهای مدیریتی به زنان هم تفویض شد. ولی با وجود این مردان به علت فرهنگ سنتی و مردسالاری همچنان این سمتها را که ممکن است در ارکان مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... باشد در تیول خاص خود میبینند و حضور زن با عینک شک و بدبینی نگریسته میشود. زیرا جامعه ایران از ابتدا دارای ساختی مردانه بوده و زنان را تنها در خانه و به زبان دیگر مدیر خانه شناختهاند و بر این باورند که حضور زن صرفا در خانه معنا مییابد. در حالی که در سالهای پس از انقلاب زن در مجلس خبرگان،مجلس شورای اسلامی، ریاست محیط زیست، مشاور رییسجمهور و سازمان مشارکت زنان و... به خوبی ایفای نقش کرده است. اما با این وجود هنوز در اذهان بعضی از سنتگرایان و طرفداران نظام مردسالای وجود دارد که نمیتوانند شایستهسالاری را جایگزین مردسالاری کنند. در حالی که باید به ایشان یادآور شد: «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!»
تکجنسیتی در اردوهای دانشجویی
«شورای فرهنگی که برنامههای ما را تحتنظر دارد با تشکیل مراسم مختلف مخالفت میکند. به عنوان مثال از رییس صنف کارگران نساجی جهت سخنرانی در مورد حقوق و شرایط کار دعوت به عمل آمد. ولی از ورودشان به دانشکده جلوگیری شد در اردوها نیز باید دانشجویان تکجنسیتی باشند.»
مهدیه گلرو با بیان این مطلب میافزاید: «نمونه دیگر پنجشنبه ۱۷ آذرماه بود که به علت آلودگی هوا، دانشگاهها، مدارس و ادارات تعطیل بود. در دانشکده ما به آقایان اجازه ورود داده شد ولی از داخل شدن خانمها ممانعت به عمل آوردند. از این گونه ممنوعیتها برای دختران بسیار است، کانون دختران هم به هیچ وجه از سوی مسوولان دانشکده حمایت نمیشود.» مسالهیی که از دید گلرو بیان شد، از نظر دلارام علی عضو نشریه دانشجویی رستا وابسته به دانشکده علوم اجتماعی علامه مثبت ارزیابی شده و اینگونه اظهار میشود: «در چند ساله اخیر حضور زنان پررنگتر شده و با به وجود آمدن NGOها زنان و ارتباط با جنبش دانشجویی قویتر عمل کرده و هستههای مطالعاتی به وجود آمده است. به طور کلی زنان به شکل مستقیم و یا در کنار جنبش دانشجویی بودهاند. البته جنبش زنان فقط مختا قشر زن نیست بلکه بسیاری از مردان هم در این جنبش فعالیت میکنند و حتی به علت مبارزه دستگیر و متهم میشوند.» اگر چه وی به این مساله اعتقاد دارد که: «قوانین مردسالارانه در تقابل با توسعه و ترقی است و زنها اگر محکوم شوند هم دو بار محکوم خواهند بود؛ زن بودن و فعالیت سیاسی داشتن و هنگامی که به زندان
میرود دیگر زن مطلوب جامعه مردسالار نیست، نه پدر و نه همسر و نه جامعهیی که در آن زندگی میکند، حضور زن را نمیپذیرد. ولی زنان خود پیگیر مطالباتشان هستند و جنبششان مستقل و رادیکال بوده و از حزبی بودن خارج شده است.»
لیلا صفیپور هم همچون مهدیه گلرو بر این موضوع پای میفشارد که: زنان از منزلت و جایگاه خود آگاه نیستند. در حالی که زنان سیاهپوست که نژاد دوم خوانده میشدند، صد سال مبارزه کردند تا به تساوی با زنان سفیدپوست دست یافتند. ما نیز اکنون در مرحله گذار از سنت به مدرنیسم قرار داریم. بر این پایه دستیابی به هدفی که تعریف شده، هنوز مشخص نیست. علاوه بر مشکلاتی که گریبانگیر زنان در جنبش دانشجویی یا عرصههای سیاسی اجتماعی شده است، جنبش را بطور اعم میتوان از یک جنبه دیگر نیز مورد بررسی قرار داد که بسیار مهم و شاید یکی از رگهای حیاتی آن به شمار میرود و آن مساله بودجه است که گلرو مطرح میسازد: «در گذشته بودجهیی به تشکلها اختصاص مییافت که بخشی از هزینههای تشکل را تامین میکرد. میزان آن هم ۴۰۰ هزار تومان بود که تا حدی میتوانست پاسخگوی نیازهای تشکل باشد. ولی در حال حاضر با اختصاص یافتن آن به تشکل ما مخالفت شده است و برای پرداخت کوچکترین هزینه باید اعضا خود آن را بپردازند. البته در حال حاضر به بسیج هم بودجهیی پرداخت نمیشود ولی هزینههای آن توسط خارج از دانشگاه تامین میگردد.»
حضور زنان در جنبش خاص این قشر یا جنبش دانشجویی آغازگر بروز استعدادها و تواناییهای زنان است که میتواند در مدیریتها، وزارت، ریاستجمهوری و... متجلی شود. چرا باید با تبعیض، خشونت، مردسالاری و فرهنگ سنتی از به نمایش گذاشتن توانمندیهای زنان جلوگیری شود؟ چرا که دست یافتن زنان به حقوق حقهشان و آگاهی از تمامی شرایط و دستیابی به آن در صورت تخصص و توانایی مساوی با مردان میتواند جامعه را به توسعه و ترقی نایل کند.
مریم نوربخش ماسوله
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست