دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
توسعه، آزادی است
مفهوم توسعه از نیمه دوم قرن بیستم در جهان متداول شده و به تدریج توسعه ارزشی جهانشمول پیدا کرده و گذار از جامعه سنتی به جامعه نوین یکی از مباحث مهم در علوم اجتماعی شده است. برای رسیدن به هدف توسعه، نظریههای مختلفی در طول تاریخ مطرح شده که یکی از مهمترین این نظریهها نظریه <توسعه به مثابه آزادی> آمارتیا سن است.
طبق نظریه توسعه به مثابه آزادی، توسعه را میتوان به صورت فرآیند بسط آزادیهای واقعی که مردم از آن برخوردارند، در نظر گرفت. توسعه مستلزم حذف منابع اصلی موارد فقدان آزادیهاست. تاکید بر آزادیهای انسانی به عنوان معیار شناخت توسعه در تعارض با دیدگاههای محدودتر توسعه همچون شناسایی توسعه با رشد تولید ناخالص ملی یا با افزایش در درآمدهای شخصی یا با صنعتی کردن قرار میگیرد.
آزادی به دو دلیل از اهمیت اساسی برای توسعه برخورداراست:
۱) دلیل ارزیابی: ارزیابی توسعه باید اساسا برحسب اینکه آیا آزادیهای مردم توسعه یافتهاند یا خیر صورت پذیرد.
۲) دلیل کارآمد بودن: دستاورد توسعه کاملا منوط به عاملیت آزاد مردم است.
عاملیت آزاد و پایدار، به مثابه موتور توسعه ظهور میکند. نه تنها عاملیت آزاد خود عنصر قوامبخش توسعه است، بلکه همچنین به تقویت انواع دیگر عاملیتهای آزاد کمک میکند.
در پرتو دیدگاه توسعه به مثابه آزادی، با این شیوه طرح سوال نمیتوان این نکته مهم را درک کرد که این آزادیهای اساسی، یعنی آزادی مشارکت سیاسی یا فرصت کسب آموزش و پرورش ابتدایی یا مراقبتهای بهداشتی از جمله عناصر سازنده توسعه هستند یا خیر.
ارتباط آنها با توسعه را نباید به طور ناآزمودهای از طریق مشارکت غیرمستقیم آنها در رشد تولیدناخالص ملی یا پیشرفت صنعتیشدن اثبات کرد. این آزادیها و حقوق در معاضدت به پیشرفت اقتصادی نیز بسیار موثر هستند؛ اما درحالی که رابطه علی بسیار زیادی بین آنها وجود دارد، دفاع ازحقوق و آزادیهایی که این ارتباط علی فراهم میآورد بیشتر و فراتر از نقش قوامبخش این آزادیها در توسعه است.
مثال دوم به ناموزونی بین درآمد سرانه (حتی پس از تعدیل برحسب تغییرات قیمت) و آزادی افراد در داشتن زندگی طولانی و خوب مربوط میشود.
نقشهای ابزاری آزادی شامل عناصری متمایز اما بههم مرتبطی است، مانند آزادیهای سیاسی، تسهیلات اقتصادی، فرصتهای اجتماعی، ضمانتهای (عملکردهای) شفاف و امنیت حمایتی. هر یک از این انواع متمایز حقوق و فرصتها به پیشبرد قابلیت عمومی یک فرد کمک میکند. این حقوق ابزاری فرصتها و استحقاقها، شدیدا به هم مرتبط هستند که این ارتباطها میتوانند جهات متفاوتی به خود بگیرند. فرآیند توسعه قویا تحتتاثیر این ارتباطهای به هم مرتبط است. آنها همچنین ممکن است به تکمیل یکدیگر کمک کنند. سیاستهای عمومی در بسط قابلیتهای انسانی و آزادیهای اساسی به طور کافی میتوانند از طریق ترویج این آزادیهای ابزاری به هم مرتبط کار کنند.
آزادیها، نهتنها هدفهای اولیه توسعه هستند، بلکه جزو ابزارهای اصلی توسعه نیز میباشند. آزادیهای سیاسی در شکل آزادی بیان و انتخابات به ترویج امنیت اقتصادی کمک میکنند. فرصتهای اجتماعی در شکل تسهیلات آموزشی و بهداشتی مشارکت اقتصادی را تسهیل میکند. تسهیلات اقتصادی در شکل فرصتهای مشارکت در تجارت و تولید میتواند به ایجاد وفور امکانات شخصی و نیز تولید منابع عمومی برای تسهیلات اجتماعی یاری رسانند. انواع مختلف آزادیها میتوانند به تقویت یکدیگر بینجامد.
این ارتباطهای تجربی اولویت ارزشگذاری را تقویت میکنند. با فرصتهای اجتماعی کافی، افراد میتوانند به طور موثری به سرنوشت خود شکل بدهند و به یکدیگر کمک کنند. لازم نیست به افراد به صورت دریافتکنندگان منفعل اعانات برنامههای مدبرانه توسعه نگریست. در حقیقت یک دلیل اساسی قوی برای بازشناسی نقش مثبت عاملیت آزاد و پایدار و حتی بیصبری سازنده وجود دارد.
بیشتر موانع ناامنی اقتصادی را میتوان به فقدان حقوق و آزادیهای مردمی نسبت داد. از آنجایی که آزادیهای سیاسی و مدنی عناصر قوامبخش آزادی انسانی هستند، نفی آنها فیذاته یک نقص و معلولیت است. در بررسی نقش حقوق انسانی در توسعه باید به اهمیت قوامبخشی و ابزاری حقوق مدنی و آزادیهای سیاسی توجه کنیم. دو دلیل متمایز برای اهمیت اساسی آزادی فردی در مفهوم توسعه وجود دارد که به ترتیب به ارزشیابی و موثر بودن مربوط میشود. نخست اینکه در رویکرد ارزشی، آزادیهای اساسی فردی نقش کلیدی دارد. در این دیدگاه موفقیت یک جامعه باید اساسا بهوسیله آزادیهای اساسی که افراد آن جامعه از آنها برخوردارند ارزیابی شود. این وضعیت ارزشیابانه متفاوت از توجه اطلاعاتی رویکردهای ارزشی سنتیتراست که توجه خود را معطوف متغیرهای دیگری همچون مطلوبیت یا آزادی در شیوه عمل یا درآمد واقعی میکنند.
دلیل دوم برای اهمیت زیاد آزادی سیاسی این است که این آزادی نهتنها مبنای ارزیابی موفقیت یا شکست است، بلکه یک عامل تعیینکننده اصلی برای ابتکارفردی و کارآمدی اجتماعی نیز هست. آزادی بیشتر توانایی مردم را در کمک به خودشان و نیز تاثیرگذاری بر جهان افزایش میدهد. موضوعاتی که در فرآیند توسعه مهم هستند.
در واقع مزایای تکثرگرایی مردمی دارای گستره بسیار وسیعی است، اما به طور کاملا بنیادیتر، آزادی سیاسی و آزادیهای مدنی مستقیما به نوبه خود حائز اهمیت است و ضرورتی ندارد که به طورغیرمستقیم بر حسب تاثیر آنها بر اقتصاد توجیه شوند، حتی وقتی مردم بدون آزادی سیاسی یا حقوق مدنی با فقدان امنیت اقتصادی کافی مواجه نیستند، چهبسا از شرایط اقتصادی مطلوبی نیز بهرهمند باشند. آنان از آزادیهای مهمی برای هدایت زندگیشان محروم هستند و از آنها فرصت مشارکت در تصمیمات مهم مربوط به اموراجتماعی سلب میشود. این محرومیتها زندگی سیاسی و اجتماعی را محدود میکند و باید به آنها به صورت محرومیتهای سرکوبگر نگریست، حتی اگر منجر به مصائب دیگر همچون بلایای اقتصادی نشوند.
در حقیقت کارکرد نظام مردمسالار و حقوق سیاسی میتواند، حتی به پیشگیری مصائب اقتصادی کمک کند. حاکمان اقتدارگرا و مستبد که خودشان بهندرت تحتتاثیر چنین مصائب اقتصادیای قرار میگیرند فاقد انگیزه اتخاذ اقدامات پیشگیریکننده زمانی هستند. در مقابل دولتهای مردمی باید بتوانند در انتخابات پیروز شوند و با انتقادات عمومی مواجه گردند و دارای انگیزه قوی برای اتخاذ اقداماتی به منظور اجتناب از چنین مصائبی باشند.
تعجبآور نیست که هرگز در تاریخ آن بخش از جهان که حکومت مردمسالاری در آن کار میکند - چه به لحاظ اقتصادی ثروتمند و چه نسبتا فقیر باشد - قحطی رخ نداده است. گسترش آزادی انسانی هم هدف و وسیله اصلی توسعه است. هدف توسعه به ارزشیابی آزادیهای بالفعلی که مردم از آنها بهرهمند هستند مربوط میشود.
سطوح درآمد واقعی که مردم دارا هستند به این دلیل مهم است که به آنها فرصتهای خرید کالاها وخدمات و برخورداری از سطوح زندگی حاصل از این خریدها را میدهد، اما سطوح درآمد اغلب راهنمای ناقصی برای موضوعات مهمی همچون آزادی، برخورداری از طول عمر یا توانایی گریز از امراض اجتنابناپذیر یا فرصت برخورداری از شغل ارزشمند و یا زندگی در اجتماعات آرام و به دور از جرم و جنایت است.
هدفها و وسایل توسعهخواهان آن است که چشمانداز آزادی در مرکز صحنه قرار گیرد. در این چشمانداز باید به مردم به صورت افرادی نگریسته شود که در صورت داشتن فرصت، فعالانه به شکلدهی سرنوشت خود مبادرت میورزند و فقط به صورت موجودات منفعلی که دریافتکننده ثمرات برنامههای زیرکانه توسعه باشند، نیستند.
آزادی به فرصت واقعی برای تحقق آنچه برایمان ارزشمند است اطلاق میشود. سن نیز مثل ارسطو و مارکس معتقد است آزادی هم ارزش ذاتی و هم ارزش ابزاری دارد. بخشی از زندگی خوب، به زندگیای اطلاق میشود که در انتخاب واقعی و اصیل وجود دارد و نه زندگیای که در آن، فرد مجبور به اتخاذ سبک زندگی خاصی میشود، حتی اگر در زمینههای دیگر زندگی غنی باشد. آزادی انتخاب، فیذاته ارزشمند است. آزادیای که سن در اینجا برآن تاکید میورزد محدود به آزادیهای منفی و نفی موانع آزاد نمیشود، بلکه آزادی مثبت و توانایی تحقق اهدافی که فرد را برای آنها ارزش قائل است، بیشتر مورد تاکید میباشد.
سن معتقد است وقتی میتوان از نظم و نظام اجتماعی دفاع کرد که در آن آزادی جهت دستیابی به هدفهای ارزشمند برای همگان مهیا شده باشد. سن در بررسی رابطه توسعه و آزادی نشان میدهد که آزادی هم هدف اولیه توسعه و هم وسیله اصلی آن است و ارزیابی توسعه نمیتواند جدا از اثرات سیاستهای اقتصادی و اجتماعی بر زندگی مردم باشد.
رویکرد توسعه به مثابه آزادی به صورت بسط آزادیهای اساسی که مردم از آن بهرهمندند در نظر گرفته میشود. چشمانداز آزادی هم در تحلیل ارزشیابانه برای ارزیابی تحول و هم در تحلیل توصیفی و پیشبینی کننده مورد استفاده قرارگرفته و آزادی را به عنوان یک عامل به لحاظ عاملی موثر در ایجاد تحول سریع در نظر گرفته است.
نهادهای اجتماعی گوناگونی- مرتبط با عملیات بازارها، امور اداری، قوه مقننه، احزاب سیاسی، سازمانهای غیردولتی، قوه قضاییه، رسانهها و به طورکلی اجتماع- به فرآیند توسعه اقتصادی دقیقا از طریق تاثیراتشان بر گسترش و حفظ آزادیهای فردی کمک میکنند. تجزیه وتحلیل توسعه مستلزم درکی جامع از نقشهای مربوطه این نهادهای مختلف و تعاملات آنهاست. شکلگیری ارزشها و ظهور و تکامل اخلاق اجتماعی نیز بخشی از فرآیند توسعه است که همراه با کارکرد بازارها و نهادهای دیگر، نیازمند توجه است.
این یک ویژگی آزادی است که جنبههای گوناگونی مرتبط با فعالیتها و نهادهای مختلف دارد. این ویژگی آزادی نمیتواند تسلیم دیدگاهی از توسعه شود تا به سهولت به یک فرمول ساده تراکم سرمایه یا بازکردن بازارها یا داشتن برنامهریزی اقتصادی کارا ترجمه شود. این واقعیت را هم نادیده نمیگیریم که آزادی یک مفهوم ذاتا متنوع و چندگانه است که شامل ملاحظات فرآیندها و نیز فرصتهای اساسی است. توسعه در حقیقت پرداختن بسیار جدی به موارد ممکن آزادی است.
موارد دیگری از توسعه به مثابه آزادی از موارد بسیار مهم توسعه، گستره وسیع عاملیت زنان است که یکی از مغفولماندهترین حوزههای مطالعات توسعه است و با بیشترین فوریت نیازمند اصلاح است. هیچ چیزی به طور مستدل، امروز در اقتصاد سیاسی توسعه مهمتر از به رسمیتشناختن، شایسته مشارکت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و رهبری زنان نیست. در حقیقت این نکته یک جنبه مهم از توسعه به مثابه آزادی است. از موارد دیگر توسعه، مساله اجتناب از قحطیها و پیشگیری از بحرانهای مصیبتبار است. این نکته بخش مهمی از فرآیند توسعه به مثابه آزادی است، چون شامل ارتقای امنیت و حمایت از شهروندان است.
سیدحسین امامی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست