سه شنبه, ۲۴ مهر, ۱۴۰۳ / 15 October, 2024
مجله ویستا
چهار زن نمونه و الگو
اگر انسان وارسته شد میتواند الگوی دیگر انسانها قرار گیرد. اگر مرد باشد الگوی مردم است نه مردان، و اگر زن باشد باز الگوی مردم است نه زنان. این مطلب را قرآن كریم بهصورت صریح روشن كرده و چهار زن را بهعنوان زن نمونه (دو نمونه خوب و دو نمونه بد) ذكر میكند.
زن، چه بد و چه خوب نمونه زنان نیست، زن نمونه است. فرق است بین این دو مطلب كه اگر زن خوب شد، آیا نمونه زنان میباشد یا زن نمونه است؟ چه این كه مرد، اگر خوب شد، نمونه مردان نیست بلكه مرد نمونه است. قرآن كریم میفرماید: آن كه خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زن خوب، نمونه زنان نیست، بلكه زن نمونه است، چه این كه زن بد، نمونه زنان بد نیست، بلكه نمونه انسانهای بد است.
زن لوط و زن نوح
قرآن كریم نمونه مردم بد را با نقل داستان دو زن بد، تبیین كرده و میفرماید:
ضرب الله مثلا للذین كفروا امراهٔ نوح وامراهٔ لوط كانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین (۱)
خدا برای كسانی كه كافر شدند زن نوح و لوط را مثل آورده كه هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت كردند و كاری از دست شوهران آنها در برابر خدا ساخته نبود، به آنان گفته شد با داخل شوندگان، داخل آتش شوید.
در اینجا خداوند نمیفرماید «ضرب الله مثلا لللاتی كفرن» و نمیفرماید «ضرب الله مثلا للنساء الكافرات» نمیگوید خدا نمونه زنان بد را ذكر كرد، بلكه میگوید نمونه مردم كافر را ذكر كرد. ضرب الله مثلا للذین كفروا نه «للنساء» ونه «لللاتی كفرن» بنابراین معلوم میشود این «للذین كفروا» به معنای مردان كافر نیست بلكه به معنای مردم تبهكار و بزهكار است. منظور از خیانت نیز در اینجا، خیانت مكتبی، اعتقادی وفرهنگی است، ولذا ذات اقدس اله به ما فرمود:
لاتخونوا الله والرسول وتخونوا اماناتكم (۲)
خیانت نكنید به خدا و رسول و خیانت نكنید به امانتهایتان.
به پیامبر خیانت كردن، یعنی، با دین او بد رفتاری كردن. در اینجا كه فرمود: زن لوط وزن نوح به این دو پیامبر كه یكی از آنها پیامبر اولواالعزم است و دیگری حافظ شریعت ابراهیم علیه السلام، خیانت كردند، یعنی مكتبشان را نپذیرفتند، واینها نمونه مردم تبهكار وكافرند.
بنابراین معلوم میشود كه اگر سخن از «الذین» و «امنوا» و مانند آن است بنابر فرهنگ محاوره، منظور مردم هستند، نه مردان. و در همین آیه هم كه فرمود قیل ادخلا النار مع الداخلین اگرچه «ادخلا» همانطوری كه تثنیه مذكر است، تثنیه مؤنث هم هست، اما این كه «داخلین» را به صورت جمع مذكر سالم ذكر كرد منظور، مردم جهنمی هستند نه مردان جهنمی.
زن فرعون
قرآن كریم دو نمونه خوب از زنان را نیز بهعنوان الگو ذكر میكند، زنان با فضیلتی كه ذات اقدس اله را نمونه مردم مؤمن میشمارد و درباره آنها چنین میفرماید:
وضرب الله مثلا للذین آمنوا امراهٔ فرعون اذ قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنهٔ ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین (۳)
برای كسانی كه ایمان آوردند خداوند همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت: پروردگارا پیش خود در بهشتبرای من خانهای بساز ومرا از فرعون و كردارش نجات بخش و مرا از دست مردم ستمگر برهان.
تعبیر قرآن در آیه این نیست كه: همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلكه میفرماید: زن خوب نمونه جامعه اسلامی است و جامعه برین از این زن الگو میگیرد، نه این كه فقط زنان باید از او درس بگیرند.
ذات اقدس اله در این آیه نیز نمیفرماید: «وضرب الله مثلا لللاتی امن امراهٔ فرعون» بلكه میفرماید: نمونه مردم خوب، زن فرعون است وضرب الله مثلا للذین امنوا امراهٔ فرعون یك چنین زنی در خانهای زندگی میكرد كه صاحب آن خانه ادعای:
انا ربكم الاعلی (۴)
پروردگار بزرگتر شما منم.
داشت و شعار:
ما علمت لكم من اله غیری (۵)
برای شما خدایی غیر از خودم نمیشناسم.
در سر میپروراند وادعای انحصار مینمود. ذات اقدس اله در قرآن كریم به صورت حصر میفرماید:
سبح اسم ربك الاعلی (۶)
تسبیح كن نام پروردگار والای خود را.
كلمه اعلی مفهومی است كه حصر را همراه دارد، بنابراین، دو نفر به عنوان اعلی نمیتوانند یافتشوند، فرعون نیز با گفتن این كلمه داعیه انحصار داشت واین اعلی بودن را ادعا میكرد. او همانطوری كه ادعای ربوبیت را داشت، مدعی توحید ربوبی هم بود. سخن از ارباب متفرقه نمیگفت. او میفت: نه تنها من خدایم، بلكه من، تنها خدا هستم. به جای «لا اله الا الله» شعار «لا اله الا انا» را سر میداد ودر چنین خانهای بانویی نشات گرفت كه نمونه مردم متدین است.
قرآن در مقام ذكر فضائل این بانو مهمترین آنها را در بعد دعا میداند كه در این دعا شش نكته مهم اخذ شده است.
علت این كه این بانو نمونه مردم خوب استبه خاطر آن است كه در نیایشش به ذات اقدس اله عرض میكند: اذ قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنهٔ.این زن در كنار خدا، بهشت را می طلبد. دیگران بهشت را میطلبند، ودر دعاهایشان از خداوند:
جنات تجری من تحتها الانهار (۷)
بهشتهایی كه از زیر آنها نهرها جاری است.
درخواست میكنند، اما این بانو اول خدا را می خواهد وبعد در كنار خدا، خانه طلب میكند. نمیگوید «رب ابن لی بیتا فی الجنهٔ» ونمیگوید «رب ابن لی بیتا عندك فی الجنهٔ» بلكه میگوید: رب ابن لی عندك بیتا فی الجنهٔ اول عند الله را ذكر میكند بعد سخن از بهشت را به میان میآورد. یعنی اگر سخن از:
«الجار ثم الدار» (۸)
اول همسایه بعد منزل خود.
است، این بانو هم میگوید: «الله ثم الجنهٔ» البته جنتی كه عند الله باشد، با جنتی كه تجری من تحتها الانهار است تفاوت فراوان دارد.
در این نیایش ششگانه یا دعای شش بعدی دو درخواستبه تولی بر میگردد یكی لقاء الله ودیگری بهشت. یعنی یكی «جنهٔ اللقاء» ودیگری جنات تجری من تحتها الانهار وچهار خواسته دیگر هم به تبری بر میگردد:
۱- ونجنی من فرعون ۲- و عمله ۳- نجنی من القوم الظالمین ۴- و «اعمالهم» كه محذوف است.
آنجا كه میفرماید نجنی من فرعون و عمله خواسته او این نیست كه: خدایا مرا از عذاب فرعون نجات بده. ممكن است كسی بگوید خدایا مرا از دست ظالم نجات بده ولی وقتی خود به قدرت رسید، دستبه ظلم بیالاید. اما این بانو عرض میكند: نه تنها مرا از فرعون نجات بده بلكه از ستمكاری هم مرا برهان، مرا نجات بده تا زیر بار شرك فرعون نروم وخود نیز داعیه ربوبیت در سر نپرورانم رب نجنی من فرعون وعمله. سپس میگوید ونجنی من القوم الظالمین چون ممكن است كسی از فرعون برهد ولی به دام آل فرعون یا سایر ستمكاران بیفتد. لذا درخواست پنجم را عرض میكند ونجنی من القوم الظالمین و «اعمالهم» به قرینه نجنی من فرعون وعمله حذف شده است وحذف در اینگونه موارد جایز است. بنابراین بانویی كه تا به این حد عالی میفهمد ودر خواستههایش تبری و تولی داشته ومسائل اجتماعی و فردی را از ذات اقدس اله مسالت میكند، آیا این زن نمونه، تنها نمونه زنان است؟ یا به تعبیر قرآن كریم نمونه مردم جامعه است؟
مقام ویژه مریم علیها السلام نمونه چهارمی را كه قرآن بیان میكند حضرت مریم است. خداوند پس از معرفی همسر فرعون به عنوان الگوی انسانهای مؤمن در آیه بعد برای گرامیداشت مقام خاص مریم میفرماید: و مریم ابنهٔ عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا وصدقتبكلمات ربها وكتبه وكانت من القانتین (۹)
ومریم دختر عمران را، كه خود را پاكدامن نگاه داشت ودر او از روح خود دمیدم و سخنان پروردگار خود وكتابهای او را تصدیق كرد و از عبادت پیشگان بود.
یعنی «وضرب الله مثلا للذین آمنوا مریم ابنت عمران» وچون مقام مریم، بالاتر از مقام زن فرعون بود لذا اینها را یكجا ذكر نكرد، بلكه در دو آیه جدا ذكر فرمود، برخلاف آن دو كافره كه در یكجا ذكر نكرد، بلكه در دو آیه جدا ذكر فرمود، بر خلاف آن دو كافره كه در یك آیه ذكر شدند. حضرت مریم در اثر احصان، صیانت، عفت و در اثر دریافت آن روح غیبی به جایی رسید كه صدقت به كلمات ربها و كتبه و كانت من القانتین گشت.
از این چهار نمونه سوره تحریم به خوبی بر میآید كه نه مرد نمونه، نمونه مردان است ونه زن نمونه، نمونه زنان. ممكن است كشاورز نمونه، نمونه كشاورزان، صنعتگر نمونه، نمونه صنعتگران، خطاط نمونه، نمونه خطاطان باشد، ولی انسان نمونه، نمونه همه انسانهاست و اختصاصی به زن یا مرد ندارد.پس در ارزیابی مقام وكمالات مریم نقش مادر آن بانو را نباید فراموش كرد. گرچه در تربیت مریمسلام الله علیها حضرت زكریا نیز نقش داشت لیكن این امر در مرحله نهائی بود نه در پیدایش ابتدائی، مادر این بانو لیاقت آن را داشت كه مادر پیغمبر بزاید وآن خضوع را داشت كه فرزندش را به معبد حق اهدا كند، واین كه ذات اقدس اله این گوهر را پذیرفت، برای آن بود كه میدانست اگر به او فیض عطا نماید امین در حفظ فیض خواهد بود.خدا به عده زیادی از مردان فضیلت داد و میدانست كه از عهده آن برنیامده و سرانجام رسوا خواهند شد واعطای فضیلت به آنها فقط از باب:
معذرهٔ الی ربكم (۱۰)
و اتمام حجت بود لذا به آنها فضیلت داد، ولی سمت و مأموریت نداد. زیرا كسی كه در كار خود انحراف دارد، اگر مأموریت و سمتی پیدا كند به مبانی دین صدمه میزند. خداوند به بلعم باعورا فضیلت داد ولی سمت نداد، به سامری فضیلت داد ولی سمت نداد. سامری آدم كوچكی نبود او با چشم درونیخود اثر فرشتهها را دید وگفت:
بصرت بما لم یبصروا به (۱۱)
من دیدم چیزی را كه توده ناظران ندیدند، ولی به جای این كه از آن اثر فیض گرفته، وراه موسی وهارون را ادامه بدهد، وشاگردی آنها كند، گوساله پرستی را رواج داد. بلعم باعورا نیز، كسی بود كه طبق یك نقل ذات اقدس اله درباره او فرمود:
واتل علیهم نبا الذی اتیناه ایاتنا فانسلخ منها (۱۲)
خبر آن كس را كه آیات خود را به او تعلیم داده بودیم واز آن دور شد برای آنان بخوان. ما یك قشر روشن، یك لباس فاخری بر پیكر او پوشاندیم اما او از این پوست درآمد.
اینها نمونههای قرآنی است مبنی بر این كه خدا میداند كه به چه كسی سمتبدهد، لذا فضیلت را میدهد تا معلوم شود، كه عدهای عمداً فضیلت را به رذیلت تبدیل میكنند. چون ذات اقدس اله از درون وبرون همگان باخبر است، هرگز به كسانی كه لاحقه سوء دارند سمت رسمی نمیدهد.
الله اعلم حیثیجعل رسالته (۱۳)
ذات اقدس اله میداند كه به چه كسی مأموریتبدهد. او نظیر بشرهای عادی نیست كه به كسی ابلاغ بدهد، بعد كشف خلاف بشود، و بگوید: من كه درونبین نبودم. خداوند متخلافت، رسالت، نبوت، امامت و رهبری را به كسی كه از درون آنها مستحضر است و درونی فاسد دارند نخواهد داد اما كسانی كه ذات اقدس اله میداند، با حسن اختیارشان پایدار وپایبند هستند، اینها را میپذیرد ومریم از این نمونه بود. بنابراین گرچه او در بدو پیدایش، كودكی بیش نبود اما معلوم بود كه اگر خدا به او فضیلتبدهد او در حفظش پایدار واستوار است. لذا در ابتدای زندگی، مادری همچون زن عمران، سرپرستی او را به عهده داشت وبعد وقتی میخواهد به نذر خود عمل كند، او را به معبد میسپارد، واز آن به بعد است كه:
وكفلها زكریا (۱۴)
خدا زكریا را كفیل او قرار داد.
یعنی «جعل الله سبحانه وتعالی لزكریا كفیلا لها» ، «كفل» در این جمله دو مفعول گرفته است «مكفل» خدا است و خدای متعال مریم را در تحتسرپرستی زكریا علیه السلام كفالت نمود «وكفلها زكریا» نه «تكفلها زكریا» زكریا علیه السلام متكفل نشد مگر به وحی الهی.این چنین نبود كه قرعه خود به خود به نام زكریا علیه السلام بیفتد، لذا فرمود: اینها قرعه زدند و خیلیها شیفته بودند كه این كودك را سرپرستی كنند:
وما كنت لدیهم اذ یختصمون (۱۵)
تو نزد آنان نبودی آنگاه كه مجادله داشتند.
وبنا را بر قرعه نهادند اما قرعه بنام مبارك زكریا علیه السلام خورد، به خواستخدا قرعه به نام او در آمد.
وما كنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یكفل مریم (۱۶)
تو نزد آنان نبودی آنگاه كه قرعه انداختند تا كدام یك مریم را كفالت كند.
خدا میفرماید: ما طوری برنامه را تنظیم كردیم كه خود مكفل شویم وزكریا متكفل ومریم تحت كفالتباشد. واین در مرحله بقاء است كه پرورش ورشد اوست وگرنه در بدو پیدایش و تكونش، و ظهور و هجرت او از رحم به دامن، در سایه تربیت آن بانو بود.
ارزیابی مقام مریم از نظر مفسرین
نكتهای كه در ارزیابی مقام حضرت مریم باید مورد توجه قرار گیرد این است كه قرآن كریم درباره تربیت مریم عذراء علیها السلام می فرماید: هرگاه حضرت زكریا علیه السلام وارد میشد روزی خاصی را در حضور آن بانو علیها السلام میدید.
كلما دخل علیها زكریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی’ لك هذا قالت هو من عند الله یرزق من یشاء بغیر حساب (۱۷)
هرگاه كه زكریا در محراب بر او وارد میشد نزد او نوعی خوراكی مییافت. گفت: ای مریم این از كجا برای تو آمده است؟ او گفت: این از جانب خداست، كه خدا به هركس بخواهد بیشمار روزی دهد.
وهمچنین فرشتگان بامریم سخن میگفتند وسخنان مریم را هم میشنیدند بلكه مشافهتاً و مشاهدتاً گفتار را با شهود میآمیختند، هم مریم آنها را میدید و هم آنها را مرآی مریم قرار میگرفتند. اینها تعبیرات بلندی است كه قرآن درباره مریم دارد.
ونیز در تبیین مقام والای مریم میفرماید:
واذ قالت الملائكهٔ یامریم ان الله اصطفاك وطهرك واصطفاك علی نساء العالمین یامریم اقنتی لربك واسجدی واركعی مع الراكعین (۱۸)
و هنگامی را كه فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را برگزیده وپاك ساخته وتو را بر زنان جهان برتری داده است. ای مریم، عبادت خدا كن و سجده كن و با ركوعكنندگان راكع باش.
یعنی فرشتگان فراوانی با این بانو سخن گفته، واو را از مقام اصطفایش با خبر كردند كه تو صفوهٔ الله، مطهره ودر میان زنان عالم ممتازی، دائما به یاد حق باش، سجود، سجود و ركوع را فراموش مكن و از اهل ركوع باش.
و نیز بشارت حضرت مسیح را به او دادند:
اذ قالت الملائكهٔ یامریم ان الله یبشرك بكلمهٔ منه اسمه المسیح (۱۹)
و هنگامی كه فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را به كلمهای از جانب خود كه نامش مسیح، عیسی بن مریم است مژده میدهد.
اینها نمونههایی از گفتگو و حضور فرشتگان در محضر مریم علیها السلام است.
پینوشتها:
۱- تحریم، ۱۰
۲- انفال، ۲۷
۳- تحریم، ۱۱
۴- نازعات، ۲۴
۵- قصص، ۳۸
۶- اعلی، ۱
۷- فرقان، ۱۰
۸- بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۲۵
۹- تحریم، ۱۲
۱۰- اعراف، ۱۶۴
۱۱- طه، ۹۶
۱۲- اعراف، ۱۷۵
۱۳- انعام، ۱۲۴
۱۴- آل عمران، ۱۳۷
۱۵- آل عمران، ۴۴
۱۶- همان.
۱۷- آل عمران، ۳۷
۱۸- آل عمران، ۴۲ و ۴۴
كتاب: زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۵۳
نویسنده: آیهٔ الله جوادی آملی
زن، چه بد و چه خوب نمونه زنان نیست، زن نمونه است. فرق است بین این دو مطلب كه اگر زن خوب شد، آیا نمونه زنان میباشد یا زن نمونه است؟ چه این كه مرد، اگر خوب شد، نمونه مردان نیست بلكه مرد نمونه است. قرآن كریم میفرماید: آن كه خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زن خوب، نمونه زنان نیست، بلكه زن نمونه است، چه این كه زن بد، نمونه زنان بد نیست، بلكه نمونه انسانهای بد است.
زن لوط و زن نوح
قرآن كریم نمونه مردم بد را با نقل داستان دو زن بد، تبیین كرده و میفرماید:
ضرب الله مثلا للذین كفروا امراهٔ نوح وامراهٔ لوط كانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین (۱)
خدا برای كسانی كه كافر شدند زن نوح و لوط را مثل آورده كه هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت كردند و كاری از دست شوهران آنها در برابر خدا ساخته نبود، به آنان گفته شد با داخل شوندگان، داخل آتش شوید.
در اینجا خداوند نمیفرماید «ضرب الله مثلا لللاتی كفرن» و نمیفرماید «ضرب الله مثلا للنساء الكافرات» نمیگوید خدا نمونه زنان بد را ذكر كرد، بلكه میگوید نمونه مردم كافر را ذكر كرد. ضرب الله مثلا للذین كفروا نه «للنساء» ونه «لللاتی كفرن» بنابراین معلوم میشود این «للذین كفروا» به معنای مردان كافر نیست بلكه به معنای مردم تبهكار و بزهكار است. منظور از خیانت نیز در اینجا، خیانت مكتبی، اعتقادی وفرهنگی است، ولذا ذات اقدس اله به ما فرمود:
لاتخونوا الله والرسول وتخونوا اماناتكم (۲)
خیانت نكنید به خدا و رسول و خیانت نكنید به امانتهایتان.
به پیامبر خیانت كردن، یعنی، با دین او بد رفتاری كردن. در اینجا كه فرمود: زن لوط وزن نوح به این دو پیامبر كه یكی از آنها پیامبر اولواالعزم است و دیگری حافظ شریعت ابراهیم علیه السلام، خیانت كردند، یعنی مكتبشان را نپذیرفتند، واینها نمونه مردم تبهكار وكافرند.
بنابراین معلوم میشود كه اگر سخن از «الذین» و «امنوا» و مانند آن است بنابر فرهنگ محاوره، منظور مردم هستند، نه مردان. و در همین آیه هم كه فرمود قیل ادخلا النار مع الداخلین اگرچه «ادخلا» همانطوری كه تثنیه مذكر است، تثنیه مؤنث هم هست، اما این كه «داخلین» را به صورت جمع مذكر سالم ذكر كرد منظور، مردم جهنمی هستند نه مردان جهنمی.
زن فرعون
قرآن كریم دو نمونه خوب از زنان را نیز بهعنوان الگو ذكر میكند، زنان با فضیلتی كه ذات اقدس اله را نمونه مردم مؤمن میشمارد و درباره آنها چنین میفرماید:
وضرب الله مثلا للذین آمنوا امراهٔ فرعون اذ قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنهٔ ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین (۳)
برای كسانی كه ایمان آوردند خداوند همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت: پروردگارا پیش خود در بهشتبرای من خانهای بساز ومرا از فرعون و كردارش نجات بخش و مرا از دست مردم ستمگر برهان.
تعبیر قرآن در آیه این نیست كه: همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلكه میفرماید: زن خوب نمونه جامعه اسلامی است و جامعه برین از این زن الگو میگیرد، نه این كه فقط زنان باید از او درس بگیرند.
ذات اقدس اله در این آیه نیز نمیفرماید: «وضرب الله مثلا لللاتی امن امراهٔ فرعون» بلكه میفرماید: نمونه مردم خوب، زن فرعون است وضرب الله مثلا للذین امنوا امراهٔ فرعون یك چنین زنی در خانهای زندگی میكرد كه صاحب آن خانه ادعای:
انا ربكم الاعلی (۴)
پروردگار بزرگتر شما منم.
داشت و شعار:
ما علمت لكم من اله غیری (۵)
برای شما خدایی غیر از خودم نمیشناسم.
در سر میپروراند وادعای انحصار مینمود. ذات اقدس اله در قرآن كریم به صورت حصر میفرماید:
سبح اسم ربك الاعلی (۶)
تسبیح كن نام پروردگار والای خود را.
كلمه اعلی مفهومی است كه حصر را همراه دارد، بنابراین، دو نفر به عنوان اعلی نمیتوانند یافتشوند، فرعون نیز با گفتن این كلمه داعیه انحصار داشت واین اعلی بودن را ادعا میكرد. او همانطوری كه ادعای ربوبیت را داشت، مدعی توحید ربوبی هم بود. سخن از ارباب متفرقه نمیگفت. او میفت: نه تنها من خدایم، بلكه من، تنها خدا هستم. به جای «لا اله الا الله» شعار «لا اله الا انا» را سر میداد ودر چنین خانهای بانویی نشات گرفت كه نمونه مردم متدین است.
قرآن در مقام ذكر فضائل این بانو مهمترین آنها را در بعد دعا میداند كه در این دعا شش نكته مهم اخذ شده است.
علت این كه این بانو نمونه مردم خوب استبه خاطر آن است كه در نیایشش به ذات اقدس اله عرض میكند: اذ قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنهٔ.این زن در كنار خدا، بهشت را می طلبد. دیگران بهشت را میطلبند، ودر دعاهایشان از خداوند:
جنات تجری من تحتها الانهار (۷)
بهشتهایی كه از زیر آنها نهرها جاری است.
درخواست میكنند، اما این بانو اول خدا را می خواهد وبعد در كنار خدا، خانه طلب میكند. نمیگوید «رب ابن لی بیتا فی الجنهٔ» ونمیگوید «رب ابن لی بیتا عندك فی الجنهٔ» بلكه میگوید: رب ابن لی عندك بیتا فی الجنهٔ اول عند الله را ذكر میكند بعد سخن از بهشت را به میان میآورد. یعنی اگر سخن از:
«الجار ثم الدار» (۸)
اول همسایه بعد منزل خود.
است، این بانو هم میگوید: «الله ثم الجنهٔ» البته جنتی كه عند الله باشد، با جنتی كه تجری من تحتها الانهار است تفاوت فراوان دارد.
در این نیایش ششگانه یا دعای شش بعدی دو درخواستبه تولی بر میگردد یكی لقاء الله ودیگری بهشت. یعنی یكی «جنهٔ اللقاء» ودیگری جنات تجری من تحتها الانهار وچهار خواسته دیگر هم به تبری بر میگردد:
۱- ونجنی من فرعون ۲- و عمله ۳- نجنی من القوم الظالمین ۴- و «اعمالهم» كه محذوف است.
آنجا كه میفرماید نجنی من فرعون و عمله خواسته او این نیست كه: خدایا مرا از عذاب فرعون نجات بده. ممكن است كسی بگوید خدایا مرا از دست ظالم نجات بده ولی وقتی خود به قدرت رسید، دستبه ظلم بیالاید. اما این بانو عرض میكند: نه تنها مرا از فرعون نجات بده بلكه از ستمكاری هم مرا برهان، مرا نجات بده تا زیر بار شرك فرعون نروم وخود نیز داعیه ربوبیت در سر نپرورانم رب نجنی من فرعون وعمله. سپس میگوید ونجنی من القوم الظالمین چون ممكن است كسی از فرعون برهد ولی به دام آل فرعون یا سایر ستمكاران بیفتد. لذا درخواست پنجم را عرض میكند ونجنی من القوم الظالمین و «اعمالهم» به قرینه نجنی من فرعون وعمله حذف شده است وحذف در اینگونه موارد جایز است. بنابراین بانویی كه تا به این حد عالی میفهمد ودر خواستههایش تبری و تولی داشته ومسائل اجتماعی و فردی را از ذات اقدس اله مسالت میكند، آیا این زن نمونه، تنها نمونه زنان است؟ یا به تعبیر قرآن كریم نمونه مردم جامعه است؟
مقام ویژه مریم علیها السلام نمونه چهارمی را كه قرآن بیان میكند حضرت مریم است. خداوند پس از معرفی همسر فرعون به عنوان الگوی انسانهای مؤمن در آیه بعد برای گرامیداشت مقام خاص مریم میفرماید: و مریم ابنهٔ عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا وصدقتبكلمات ربها وكتبه وكانت من القانتین (۹)
ومریم دختر عمران را، كه خود را پاكدامن نگاه داشت ودر او از روح خود دمیدم و سخنان پروردگار خود وكتابهای او را تصدیق كرد و از عبادت پیشگان بود.
یعنی «وضرب الله مثلا للذین آمنوا مریم ابنت عمران» وچون مقام مریم، بالاتر از مقام زن فرعون بود لذا اینها را یكجا ذكر نكرد، بلكه در دو آیه جدا ذكر فرمود، برخلاف آن دو كافره كه در یكجا ذكر نكرد، بلكه در دو آیه جدا ذكر فرمود، بر خلاف آن دو كافره كه در یك آیه ذكر شدند. حضرت مریم در اثر احصان، صیانت، عفت و در اثر دریافت آن روح غیبی به جایی رسید كه صدقت به كلمات ربها و كتبه و كانت من القانتین گشت.
از این چهار نمونه سوره تحریم به خوبی بر میآید كه نه مرد نمونه، نمونه مردان است ونه زن نمونه، نمونه زنان. ممكن است كشاورز نمونه، نمونه كشاورزان، صنعتگر نمونه، نمونه صنعتگران، خطاط نمونه، نمونه خطاطان باشد، ولی انسان نمونه، نمونه همه انسانهاست و اختصاصی به زن یا مرد ندارد.پس در ارزیابی مقام وكمالات مریم نقش مادر آن بانو را نباید فراموش كرد. گرچه در تربیت مریمسلام الله علیها حضرت زكریا نیز نقش داشت لیكن این امر در مرحله نهائی بود نه در پیدایش ابتدائی، مادر این بانو لیاقت آن را داشت كه مادر پیغمبر بزاید وآن خضوع را داشت كه فرزندش را به معبد حق اهدا كند، واین كه ذات اقدس اله این گوهر را پذیرفت، برای آن بود كه میدانست اگر به او فیض عطا نماید امین در حفظ فیض خواهد بود.خدا به عده زیادی از مردان فضیلت داد و میدانست كه از عهده آن برنیامده و سرانجام رسوا خواهند شد واعطای فضیلت به آنها فقط از باب:
معذرهٔ الی ربكم (۱۰)
و اتمام حجت بود لذا به آنها فضیلت داد، ولی سمت و مأموریت نداد. زیرا كسی كه در كار خود انحراف دارد، اگر مأموریت و سمتی پیدا كند به مبانی دین صدمه میزند. خداوند به بلعم باعورا فضیلت داد ولی سمت نداد، به سامری فضیلت داد ولی سمت نداد. سامری آدم كوچكی نبود او با چشم درونیخود اثر فرشتهها را دید وگفت:
بصرت بما لم یبصروا به (۱۱)
من دیدم چیزی را كه توده ناظران ندیدند، ولی به جای این كه از آن اثر فیض گرفته، وراه موسی وهارون را ادامه بدهد، وشاگردی آنها كند، گوساله پرستی را رواج داد. بلعم باعورا نیز، كسی بود كه طبق یك نقل ذات اقدس اله درباره او فرمود:
واتل علیهم نبا الذی اتیناه ایاتنا فانسلخ منها (۱۲)
خبر آن كس را كه آیات خود را به او تعلیم داده بودیم واز آن دور شد برای آنان بخوان. ما یك قشر روشن، یك لباس فاخری بر پیكر او پوشاندیم اما او از این پوست درآمد.
اینها نمونههای قرآنی است مبنی بر این كه خدا میداند كه به چه كسی سمتبدهد، لذا فضیلت را میدهد تا معلوم شود، كه عدهای عمداً فضیلت را به رذیلت تبدیل میكنند. چون ذات اقدس اله از درون وبرون همگان باخبر است، هرگز به كسانی كه لاحقه سوء دارند سمت رسمی نمیدهد.
الله اعلم حیثیجعل رسالته (۱۳)
ذات اقدس اله میداند كه به چه كسی مأموریتبدهد. او نظیر بشرهای عادی نیست كه به كسی ابلاغ بدهد، بعد كشف خلاف بشود، و بگوید: من كه درونبین نبودم. خداوند متخلافت، رسالت، نبوت، امامت و رهبری را به كسی كه از درون آنها مستحضر است و درونی فاسد دارند نخواهد داد اما كسانی كه ذات اقدس اله میداند، با حسن اختیارشان پایدار وپایبند هستند، اینها را میپذیرد ومریم از این نمونه بود. بنابراین گرچه او در بدو پیدایش، كودكی بیش نبود اما معلوم بود كه اگر خدا به او فضیلتبدهد او در حفظش پایدار واستوار است. لذا در ابتدای زندگی، مادری همچون زن عمران، سرپرستی او را به عهده داشت وبعد وقتی میخواهد به نذر خود عمل كند، او را به معبد میسپارد، واز آن به بعد است كه:
وكفلها زكریا (۱۴)
خدا زكریا را كفیل او قرار داد.
یعنی «جعل الله سبحانه وتعالی لزكریا كفیلا لها» ، «كفل» در این جمله دو مفعول گرفته است «مكفل» خدا است و خدای متعال مریم را در تحتسرپرستی زكریا علیه السلام كفالت نمود «وكفلها زكریا» نه «تكفلها زكریا» زكریا علیه السلام متكفل نشد مگر به وحی الهی.این چنین نبود كه قرعه خود به خود به نام زكریا علیه السلام بیفتد، لذا فرمود: اینها قرعه زدند و خیلیها شیفته بودند كه این كودك را سرپرستی كنند:
وما كنت لدیهم اذ یختصمون (۱۵)
تو نزد آنان نبودی آنگاه كه مجادله داشتند.
وبنا را بر قرعه نهادند اما قرعه بنام مبارك زكریا علیه السلام خورد، به خواستخدا قرعه به نام او در آمد.
وما كنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یكفل مریم (۱۶)
تو نزد آنان نبودی آنگاه كه قرعه انداختند تا كدام یك مریم را كفالت كند.
خدا میفرماید: ما طوری برنامه را تنظیم كردیم كه خود مكفل شویم وزكریا متكفل ومریم تحت كفالتباشد. واین در مرحله بقاء است كه پرورش ورشد اوست وگرنه در بدو پیدایش و تكونش، و ظهور و هجرت او از رحم به دامن، در سایه تربیت آن بانو بود.
ارزیابی مقام مریم از نظر مفسرین
نكتهای كه در ارزیابی مقام حضرت مریم باید مورد توجه قرار گیرد این است كه قرآن كریم درباره تربیت مریم عذراء علیها السلام می فرماید: هرگاه حضرت زكریا علیه السلام وارد میشد روزی خاصی را در حضور آن بانو علیها السلام میدید.
كلما دخل علیها زكریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی’ لك هذا قالت هو من عند الله یرزق من یشاء بغیر حساب (۱۷)
هرگاه كه زكریا در محراب بر او وارد میشد نزد او نوعی خوراكی مییافت. گفت: ای مریم این از كجا برای تو آمده است؟ او گفت: این از جانب خداست، كه خدا به هركس بخواهد بیشمار روزی دهد.
وهمچنین فرشتگان بامریم سخن میگفتند وسخنان مریم را هم میشنیدند بلكه مشافهتاً و مشاهدتاً گفتار را با شهود میآمیختند، هم مریم آنها را میدید و هم آنها را مرآی مریم قرار میگرفتند. اینها تعبیرات بلندی است كه قرآن درباره مریم دارد.
ونیز در تبیین مقام والای مریم میفرماید:
واذ قالت الملائكهٔ یامریم ان الله اصطفاك وطهرك واصطفاك علی نساء العالمین یامریم اقنتی لربك واسجدی واركعی مع الراكعین (۱۸)
و هنگامی را كه فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را برگزیده وپاك ساخته وتو را بر زنان جهان برتری داده است. ای مریم، عبادت خدا كن و سجده كن و با ركوعكنندگان راكع باش.
یعنی فرشتگان فراوانی با این بانو سخن گفته، واو را از مقام اصطفایش با خبر كردند كه تو صفوهٔ الله، مطهره ودر میان زنان عالم ممتازی، دائما به یاد حق باش، سجود، سجود و ركوع را فراموش مكن و از اهل ركوع باش.
و نیز بشارت حضرت مسیح را به او دادند:
اذ قالت الملائكهٔ یامریم ان الله یبشرك بكلمهٔ منه اسمه المسیح (۱۹)
و هنگامی كه فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را به كلمهای از جانب خود كه نامش مسیح، عیسی بن مریم است مژده میدهد.
اینها نمونههایی از گفتگو و حضور فرشتگان در محضر مریم علیها السلام است.
پینوشتها:
۱- تحریم، ۱۰
۲- انفال، ۲۷
۳- تحریم، ۱۱
۴- نازعات، ۲۴
۵- قصص، ۳۸
۶- اعلی، ۱
۷- فرقان، ۱۰
۸- بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۲۵
۹- تحریم، ۱۲
۱۰- اعراف، ۱۶۴
۱۱- طه، ۹۶
۱۲- اعراف، ۱۷۵
۱۳- انعام، ۱۲۴
۱۴- آل عمران، ۱۳۷
۱۵- آل عمران، ۴۴
۱۶- همان.
۱۷- آل عمران، ۳۷
۱۸- آل عمران، ۴۲ و ۴۴
كتاب: زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۵۳
نویسنده: آیهٔ الله جوادی آملی
منبع : بنياد انديشه اسلامي
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست