سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


آخرین حرف های یک هنرمند جسور


آخرین حرف های یک هنرمند جسور
● به یاد رسول ملاقلی پور
همین چند روز پیش بود که زنده یاد رسول ملاقلی پور، در همایشی غیرتخصصی و غیرسیاسی به درددل نشست و برای مخاطبانش، در پاسخ به پرسش هایی که از او می شد، آخرین حرف هایش را زد و ناباورانه رخت سفر بربست.
چهارشب پیش از آنکه قلب این هنرمند جسور و بی ادعا از حرکت باز ایستد، یعنی شب جمعه ۱۱ اسفندماه، همایشی در تالار فرهنگ تهران برگزار شد که شرکت کنندگان در آن، همگی دانش آموختگان دهه ۵۰ دانشگاه تبریز (طلایه داران جنبش اسلامی دانشجویان خطه آذربایجان در جریان نهضت امام خمینی) و خانواده هایشان بودند. این همایش صمیمانه که تحت عنوان «بزرگداشت یاد شهدای دانشگاه تبریز» هر شش ماه یک بار برگزار می شود، در آخرین نشست خود از دو هنرمند متعهد و پرطرفدار سینمای ایران، یعنی پرویز پرستویی و رسول ملاقلی پور دعوت به عمل آورده بود که از نزدیک با آنها آشنا شود و به پرسش های حضار جوان تر پاسخ گویند.
رسول ملاقلی پور را در بدو امر، همانگونه دیدم که در سال های دفاع مقدس با او آشنا شده بودم؛ چالاک و پرتحرک. مثل اینکه همه صحنه ها را که می دید، روزی به کارش می آید. لحظه یی دوربین کوچک فیلمبرداری اش را خاموش نکرد، در این شب پرخاطره، در حال ایستادن و نشستن و راه رفتن، از جمعیت در سالن و از سوژه هایی که به نظرش می رسید و مخصوصاً از حرکات و نشست و برخاست دوست هنرمندش پرویز پرستویی تصویربرداری می کرد. حتی وقتی دعوتش کردند که روی سن برود و پشت میزی که مجری برنامه و آقای پرستویی نشسته بودند، بنشیند، باز فیلم می گرفت. اصلاً ابا نداشت که حضار، این کارگردان پرآوازه را با یک فیلمبردار تازه کار و آماتور که عشق فیلمبرداری دارد، اشتباه بگیرند و حضار اگر چهره اش را نمی شناختند، حتماً اشتباه می گرفتند.
اما، رسول ملاقلی پور با همین تواضع و فروتنی، کنار پرویز پرستویی نشست و به پرسش های متعدد جوان ها که توسط خانم زینب قیامتیون مطرح می شد، پاسخ گفت.
نمی دانم چرا او در لابه لای پاسخ هایش، گاهی می نالید. مثل اینکه فضایی را یافته بود که حرف های دلش را با کسانی که در ایران به مقام های بلندی دست یافته بودند، مطرح کردند. در آن نشست از وزرای سابق، معاون سابق رئیس جمهور، استانداران سابق، مدیران متعدد، سردارانی که از فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس بودند، مسوولان فعلی و جمع زیادی از خانواده های شهدا حضور داشتند و ملاقلی پور با درک موقعیت، از علل پرداختن به موضوع دفاع مقدس در ارتباط تنگاتنگ با شهدایی که روی او اثر عمیق گذاشته بودند، سخن گفت. از اینکه چرا فیلم تبلیغاتی محسن رضایی برای ریاست جمهوری را ساخته است و چه کسی این انگیزه را در او به وجود آورده است، سخن گفت. مثل اینکه پس از تولید آن فیلم تبلیغاتی، مورد انتقاد دوستانش قرار گرفته و او می خواست در این همایش از خودش دفاع کند.
زنده یاد ملاقلی پور از «میم مثل مادر» از اینکه چرا در چندین فیلم، زن ها را محور قرارداده است، سخن گفت و گفت که زنان کارگردانان اصلی پشت صحنه ها هستند، اما او از ظلمی که در ارتباط با فیلم «قارچ سمی» بر او رفته است، بیشتر از سایر موضوعات درد دل کرد. نمی دانست چرا در این مملکت باید با فیلمی که درباره یک دزد گردن کلفت که با سوءاستفاده از موقعیتش به چپاول اموال عمومی دست زده، برخورد حذفی بشود و فیلم قارچ سمی را پس از مدت کمی اکران، حذف کنند؟ او می گفت برای این فیلم بدهی دارم و نمی توانم پرداخت کنم.
در مورد ده دوازده قسمت فیلم تلویزیونی پیرامون زندگی برادران شهید مهدی و حمید باکری نیز که شبکه های تلویزیونی به جز یک قسمت آن را پخش نکرده اند، گلایه داشت و می گفت بدهی های ناشی از تولید این مجموعه، همچنان رنجم می دهد و هرچه به آقایان می گویم که سانسورش کنید و پخش کنید و پولش را بدهید که بدهی هایم را بپردازم، توجهی نمی کنند.
این نیز برای رسول ملاقلی پور، که خود از درون میدان های آتش و خون کار را شروع کرده و با شهدای گرانقدر و فرماندهان حماسه آفرین دفاع مقدس دمساز بود، قابل درک نبود که چرا از پخش فیلم های مربوط به «باکری ها» جلوگیری می شود. چرا یک کارگردان باید برای تولید ارزشی ترین فیلم ها مورد ستم قرار گیرد و پیامد چنین تولیداتی، همه فکر و ذکر او را به خود مشغول کند؟
رسول ملاقلی پور، در این همایش نزدیک به یک ساعت در کنار آقای پرستویی نشسته بود و همانگونه که پرستویی به پرسش ها به آرامی پاسخ می داد، او هم بی دغدغه پاسخ می داد تا اینکه مجری میزگرد از پرستویی پرسید در یک جمله، ملاقلی پور را تعریف کند و این بازیگر پرتوان و قابل احترام گفت؛ رسول را جسورترین کارگردانی دیده ام که می تواند دیدگاه هایش را بدون ترس در آثار خود بازگو کند. (نقل به مضمون) و خانم قیامتیون از رسول ملاقلی پور خواست از پرستویی بگوید، گفت که می خواهم در حضور همه شما و در این مجلس باشکوه از آقای پرستویی قول بگیرم در فیلمی که می خواهم درست کنم نقشی را برعهده بگیرد و پرستویی نیز با همان زرنگی یی که در فیلم هایش شاهد بودیم، گفت؛ من همین جا قول می دهم که به اتفاق حضار به تماشای فیلم آینده رسول بنشینیم.
به این امید که مقامات مسوول، برای زنده نگه داشتن یاد و تجلیل جسارت های یک کارگردان مردمی و یار همیشگی سرداران دفاع مقدس، فیلم های پخش نشده و اکران نشده این هنرمند فقید را به نمایش بگذارند و به گرفتاری های خانواده وی نیز توجه کنند.
مصطفی ایزدی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید