پنجشنبه, ۲۲ شهریور, ۱۴۰۳ / 12 September, 2024
مجله ویستا
نقاشی شعر جنگ
جنگ در جزئیات خویش ممکن است حاوی لحظات زیبایی باشد. فرض کنید گروهی از سربازان، مدتی مدید در محاصره دشمن گرفتار شدهاند و بهتدریج از گرسنگی و تشنگی در تنگنا و سختی قرار میگیرند. حالا قمقمهای پر آب حکم طلا را دارد. اما سربازی آخرین جرعههای آب خود را به سرباز مجروح همسنگرش میبخشد و لبهای خشک خود را از آن جرعهها محروم میکند. این لحظه، شاهد عملی انسانی و زیبا هستیم که در متن جنگ رخ داده است. از این دست لحظات زیبا در جنگ کم نیست؛ لحظاتی زیبا البته با حیثیتی دردآور و گاه رعبانگیز.اما با این همه هیچکس در تیرگی و تلخی و زشتی کلیت پدیده جنگ نمیتواند تردیدی داشته باشد؛ پدیدهای مترادف با کشتار و ویرانی.
جنگ با این چهره پدیدهای اجتنابناپذیر در جهان بشری محسوب میشود. اما انگیزههای وقوع یک جنگ همیشه با جنگ دیگر متفاوت است. جالب اینجاست که انگیزههای جنگ از نگاه طرفین درگیر هم نمیتواند کاملا یکسان باشد؛ اگرچه هر طرف خود را محق میداند!
پس بدین ترتیب از وجوه مختلفی میتوان به جنگ نظر انداخت:
- کلیت جنگ و تبعات آن.
- جنگ از دیدگاه طرفین درگیر در جنگی خاص و تبعات آن.
- لحظات زشت و زیبای جنگ و تبعات آن
شعر بهعنوان یک ژانر ادبی طبعا به یکی از این طریقهها متوسل میگردد تا تصویری متفاوت از یک مقاله تحقیقی یا گزارشی یا حتی یک متن ادبی در ژانر داستان یا رمان در مورد جنگ ارائه دهد.
□□□
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بدون تردید همچون تمامی جنگها، کلیتی کشنده و ویرانگر دارد. (وجه اول) اما همین جنگ از دیدگاه طرف ایرانی به نام <دفاع مقدس> خوانده میشود. (پرداختن به دیدگاه خاص طرف عراقی فرصتی جالب و خاص خود را طلب میکند.) طرف ایرانی خود را مدافع میداند پس نفس دفاع در برابر متجاوز را زیبا میبیند. از سوی دیگر حالا کمتر کسی تردید دارد که علاوه بر طمع بر خاک سرزمین ایران، سودای نابودی انقلاب اسلامی از انگیزههای مهم رژیم متجاوز صدام در حمله به کشور ما بوده است. از آنجا که انقلاب اسلامی ایران عرصهای با مرزهای ایدئولوژیک - دینی محسوب میشود، پس دفاع از آن، وجهی قدسی مییابد. این همه، اطلاق نام <دفاع مقدس> بر جنگ تحمیلی از دیدگاه طرف ایرانی را توجیه مینماید. (وجه دوم)
این جنگ در هر دو سو حاوی لحظات زشت و زیبایی است که علیرغم حیثیت متاثرکننده و رنجبار، حاصل رویارویی انسان با جنگ و تبعات آن در موقعیتهای زمانی و مکانی خاص و مشخص است. همانند مثال آشنایی که در ابتدا ذکر شد.(وجه سوم)
□□□
<میترسم / جای تمام مردم دنیا / وقتی صحبت از جنگ میشود / حتی از سربازهای نقاشی پسرم>!
<نه/ ! نمیشود جلویش را گرفت / خطوط / در بدترین حالت احتمالی / به جنگ میرسند...>
<جنگ < /حال> زمین را به هم میزند / از گذشته / تا / آینده>!
<و بالاخره / توپ و تانک / از نقاشیهایش سردرمیآورد... / پسرم/ ! برای خودت هم سنگری بکش>!
کتاب <خطوط شکسته> با این ۴ شعر شروع میشود. به <خطوط شکسته> گفتم <کتاب> و نه <مجموعه شعر> چراکه شعرهای این کتاب با هم یک منظومه را تشکیل میدهند و باید با هم خوانده شوند، اگرچه این امر، مانع از استقلال نسبی هر کدام از شعرها هم نیست.
با این چهار شعر، منظومه <خطوط شکسته> با پیگیری خطی روایی و با پرداختن به کلیتی به نام <جنگ>، چهرهای خشن، بیترحم و سیاه از آن ترسیم میکند. شاعر اما میداند نمایش تصویری مستند از جنگ، کار شعر نیست. پس زمینهای برای طرح شاعرانه جنگ برمیگزیند. موضوع انتخابی شاعر برای این زمینه <نقاشی> پسر اوست.
در ۱۶ شعر ابتدایی کتاب، نقاشیهای کودک شاعر - راوی طرحهای شعری مفهوم عام جنگند.
مداد سرخ انفجار را ترسیم میکند و پاککن سر یک سرباز را... شعرها گاهی آنقدر <شعرند> که قابل ترجمه نثری نیستند.
<مداد سرخ منفجر میشود / پاککن / سر سربازی را میبرد...>
<مداد نارنجی قارچی نارنجی میکشد و نقاش و مادرش شیمیایی میشوند.>
<مداد نارنجی / یک قارچ بزرگ میکشد
- عجله کن...
ماسک تو را
در پایینترین کشوی کمد گذاشتهام...
□
نبود؟!
□
ماسک من مال تو...>
شاعر - راوی در این ۱۶ شعر هرگاه فرصت میکند، نقاش کوچکش را به <پاککن> دعوت میکند، اگرچه چندان امیدوار نیست.
<پاککن / تنها چاره جنگی است / که راه افتاده... / اینجا، اما / رد این خطوط لجباز / با هیچ پاککنی / پاک نمیشود>!
<بهترین / سپیدترین / پاککن را بردار / و در دفترت / به جنگ خطوط شکسته برو>!
در انتها شاعر - راوی کودکش را به پایان نقاشی، به خواب، به فراموشی جنگ میخواند.
حالا / بخواب / و به جای تمام کودکان جهان / جنگ را / فراموش کن>!
تا اینجا دیدیم که شاعر - راوی از وجه اول به جنگ نزدیک شده است و آن را چون کلیتی مذموم تقبیح کرده است. در این راه البته گاه موضوع زمینهای منظومه را فراموش کرده و با بازیهای زبانی ساده و حتی مستعملی به سطح نثر نزدیک شده است. در حقیقت در این فرودها او نقش راوی را فراموش کرده و وانهاده است تا در مقام شاعری متعهد)!( به سردادن شعارهایی بزکشده بسنده کند.
جنگ < /حال> زمین را به هم میزند / از گذشته / تا / آینده>!
<سرباز / نشسته در صندلی چرخدار / و روزها را میبافد / با خاطرات کسی که / نامش را / فراموش کرده است...>
کودک به توصیه مادر - شاعرش نقاشیاش را تمام - رها میکند و به خواب میرود تا جنگ را فراموش کند اما رویای داییاش را میبیند که پیشانیبند <یا زهرا>یش را بر پیشانی او بسته است.
مادر/ ! داییام را دیدم / پیشانیبندش را به من داد / ببین< !یا زهرا(س/ >) سرخ / بر پیشانیام نقش بسته>! حالا خواننده با عناصر آشنایی روبهرو میشود که بومی اوست. اشیایی که در جنگ جهانی اول و دوم یا جنگ ویتنام یا حتی جنگ آمریکا با عراق و افغانستان دیده نمیشد ولی در جنگ ۸ ساله ایران و عراق حضوری همیشگی داشت. بدین ترتیب از شعر ۱۷ به بعد، جنگ تصویرشده، جنگ خاصی در دفاع از مرزهای ایدئولوژیک - دینی با یک هویت زمانی و مکانی مشخص است که از سوی طرف ایرانی ماهیتی مقدس دارد. پس اگر در ۱۷ شعر نخست تقبیح کلیت جنگ به چشم میآمد، از این پس تقدیس جهادی مقدس نظر خواننده را جلب میکند.
در این بخش البته شاعر با فاصلهگیری ناخودآگاه از زمینه موضوعی منظومه یعنی نقاشی کودک، به کلیشههای رایج شعر دفاع مقدس نزدیک میشود و از فردیت متشخص شاعرانهاش که در بخش نخست متجلی شده بود، فاصلهای گاه بعید پیدا میکند.
<اینکه پسرم دیده / برادر من نیست/ ! کوهی است / که از بیابان حافظهمان / سر زده...>
شاعر بیان غالبا بیطرف خود را رها کرده و با بهکارگیری تلمیحات، نمادها، اسطورهها و استعارات معنامند، تعهدات غیرادبی خود را در عرصههای سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک آشکارا منعکس میکند؛ انعکاسی احساسی و رمانتیک. و اصولا بخش اعظمی از شعر دفاع مقدس برخلاف بخش عمدهای از شعر جنگ جهان، نهتنها تمامیت خود را در تبلیغ و تهییج مخاطب جستوجو نمیکند، بلکه با بیانی احساساتی و رمانتیک بر بستری غالبا نوستالژیک به ترسیم شخصیت ایدهآل و نه واقعی رزمنده مسلمان ایرانی میپردازد؛ شخصیتی که یکپارچه نور، پاکی، شجاعت و شهادت است.
شاعر <خطوط شکسته> در واقع به جای ترسیم چهره واقعی و قابل باور برادر شهیدش (اسفندیار که کتاب به او هم تقدیم شده) به انعکاس دوباره شخصیتی نوعی و اثیری پرداخته است که خاص شعر خود او نیست.
افسانه رفتند/ بر لبهای مردم/ اما/ اسطوره برگشتند/ بر پیشانی کوچه و خیابان...>
رفتند/ آن سالها رفتند/ آن سالهای عاشق/ عاشقان با سالهای عاشق...>
بخش دوم منظومه <خطوط شکسته> در واقع نوعی تاریخنگاری منظوم انقلاب اسلامی هم است. شاعر به ریشهیابی دفاع مقدس در اعماق تاریخ معاصر ایران سرک کشیده است. او عملا نشان داده است که شعر دفاع مقدس از بدنه شعر انقلاب قابل تفکیک نیست و اصولا این دو در تعریف به حوزههای یکدیگر وارد میشوند و با هم همپوشانی نیز دارند.
از گلوی تاریخ/ آوازههای تازه میآمد/ ابراهیم/ با تبری دیگر/ در راه بود.>
مهتاب نبود/ که صخرهها را گذشتیم/ سحر/ قیام کردیم/ نماز خواندیم/ فجر دمید...>
از فراز فلات ایران/ جهان< /خالی> شد/ وقتی خدا/ روحش را/ بر این جغرافیا/ فرود آورد...>
در واپسین اشعار <خطوط شکسته> شاعر مجددا راوی روایت ابتدایی منظومه با زمینه موضوعی نقاشی کودک میشود. منظومه دوباره نفس میکشد و فردیت شاعر- راوی دوباره نمود مییابد.
برو/ به دوردستهای نقاشی/ با رنگهای روشن/ و به گیاهان و پرندگان و آدمها/ به کوهها و خورشید و خدا/ سلام کن/ تا آنجا که میتوانی...>
حالا در انتهای منظومه فرصتی دست میدهد که گسترش مضمون در شعر دفاع مقدس تجربه شود؛ یکی از تجاربی که به شاعر دفاع مقدس امکان گذر از چارچوب بسته مضامین تکراری را میدهد البته اگر خود به کلیشه تبدیل نشود که متاسفانه شده است. به عبارت دیگر گسترش دامنه مقاومت در شعر دفاع مقدس به خارج از مرزهای جغرافیای ایران (به دیگر سرزمینهای اسلامی) سالها است که تجربه میشود و بیانی تازه میطلبد. بیان این تجربه البته برخلاف بیان رایج در شعر دفاع مقدس حماسی و ستیزهجو است.
برای کودکان افغان/ شکوفه ببر/ برای مردم عراق/ آفتاب/ و برای فلسطین/ تفنگ داییات را...>
در متروکترین نقشه جهان/ سر بر دامنههای خونین بگذار/ و تکرار کن:/ فلسطین/! تمام مردان جهان/ فرزندان تواند...>
نقطه اوج شعرها در بخش انتهایی منظومه، آن شعرهایی است که به شیوهای ساختارگرایانه به شعرهای بخش نخست ارجاع میدهند و بر کلیت واحد کتاب صحه میگذارند.
صدای سرفهام را میشنوی؟ ... ماسکی بکش... حالا نوبت... توست... ماسک تو... مال من>!مشاهده میگردد که در فرازهایی از این کتاب به وجه سوم نظرگاه شاعرانه به جنگ نیز توجه شده است. لحظات زیبا و در عین حال تلخ ایثار ماسک در اوج حملات شیمیایی دشمن، از تجارب آشنای سالهای دفاع مقدس به شمار میآید.
علیرغم ضعفهایی که خصوصا گریبانگیر بخش دوم شعرهای کتاب <خطوط شکسته> شده است، این کتاب را میتوان به دلیل بیان استعاری به مدد تصاویر تازه، عاطفه قدرتمند با دریچه دید زنانه (که در عرصه شعر دفاع مقدس، اگر نگوییم بیسابقه، لااقل کمسابقه است)، نگاه تاریخی، قدرت روایتپردازی شاعرانه (البته در روندی خطی) و بالاخره ایجاز، به عنوان اولین تجربه شاعری خانم <شراره کامرانی>، اثری موفق ارزیابی نمود؛ اثری که بالاخره با این - همان پنداری نقاش- شهید (فرزند و برادر) پایانی تفکربرانگیز مییابد.
اینکه نشسته بر لب دفتر/ کبوتر است/ یا سینه سرخ؟/ اینکه پر میکشد تا آسمان/ تویی/ یا برادرم!؟>
حمیدرضا شکارسری
نشر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، چاپ اول: ۱۳۸۶
نشر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، چاپ اول: ۱۳۸۶
منبع : روزنامه اعتماد ملی
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست