چهارشنبه, ۸ اسفند, ۱۴۰۳ / 26 February, 2025
مجله ویستا
جنبه های درمانی ماساژ

به راستی مکانیزم آرامش عملی که اینگونه ناخواسته انجام میشود چیست؟ لمس، مالش و ماساژ یک نقطه ملتهب چگونه به التیام و خوداصلاحی آن موضع کمک میکند و فرآیند درمانی چنین عملی اصولاً چیست؟
پاسخ به اینگونه سوالات و بسیاری دیگر، از اعصار پیشین مورد توجه دانشهای شرق دور بوده است و بر اساس همین سوالات بود که سیستمهای درمانی بسیار غنی و عمیق از قرنها پیش به یاری بشر آمده و پس از تبیین و تدوین آنها به عناوین و القاب مختلف در میان بشر جلوه میکند.
یکی از مکاتبی که پس از گذشت اعصار، فریادرس بشر در مقابل بیماریها و رنجهای او بوده، مکتب "دائو" است. عالمان تاریخ، پیشینه این مکتب را از ۵ تا ۸ هزار سال پیش میدانند. امروز دو رویکرد کاملاً متفاوت از این مکتب در چین و به طورکلی در جهان وجود دارد: یکی بعد فلسفی و عمیقتر آن به نام "دائوچیا" و دومی بعد دینی و مکتبی به نام "دائو چیائو". تعالیم این دو با هم متفاوت و حتی متضاد است. اولی اصول پیروی از طبیعت را میآموزد و دومی، جدال علیه طبیعت را.
چنانکه میدانیم تفکر مردم چین اساساً فلسفی است تا مذهبی. مردم چین به مذاهب خود نیز صبغه فلسفی میدهند. به همین جهت اگر در هند جنبه شعائری ادیان بر سایر جوانب سایه میاندازد، در چین جنبه فلسفی آن بسیار غالبتر و پررنگتر است. اگر دین و فلسفه در هند "آنجهانی" است، در چین جنبه "اینجهانی" به خود میگیرد. از این رو دانش "دائو چیا" را میتوان عرفانی زمینی نامید. اساس این مکتب که به وسیله بزرگترین مبین آن "لائوتزو" معرفی شد، بر تعادل است. این سرفصل عظیمی از معرفت مردم خاور دور را میسازد. چنانکه میتوان "علم سلامتی دائو"، "فنگشویی"، "تاییچی"، "چیکونگ" و "فالون دافا" را از این سرفصل دانست.
یکی از فصول این دانش سترگ، علم "ماساژ" است. ماساژ قبل از آنکه جنبه درمانی داشته باشد، خود نوعی طب پیشگیری است. یک ضربالمثل چینی میگوید:"پزشک بیماری را درمان میکند و طبیب از بروز بیماری جلوگیری میکند" بنابراین ماساژ هم طبابت (پیشگیری) است و هم پزشکی (درمان).
ماساژدرمانی به انسان به عنوان یک کل به هم پیوسته مینگرد. دیدگاه کلانگار و یکپارچه این دانش آنگونه است که میان "بیمار" و "بیماری" تمایز قایل میشود. یعنی چون بیماری عارض بر بیمار است و نه ذاتی او، لذا باید اول بیمار را مداوا نمود، بعد بیماریاش را. شاید از همین روی بود که ابنسینا به بیماران خود میگفت:"من، تو و بیماری سه تنایم، بیا من و تو با هم اتحاد کنیم تا بر بیماری تفوق حاصل نماییم."
تفکر کلانگارانه در تمامی مکاتب کهن و جدید، خودنمایی میکند. چنانکه کلیت انسان را در ایران باستان به نام "پیکر"، در یهود به نام "هیکل" در میان فلاسفه اسلامی به نام "انسان الکل" و ... میخواندند.
بنابر آنچه که گفته شد، ماساژ هر دو جنبه فیزیکی و روانی را در بر میگیرد و در هر جنبه، تاثیرات خاص خود را بر جای مینهد. اما در بعد اول یا بعد فیزیکی:
ـ ماساژ ایجاد هارمونی و توازن در بدن نموده، انرژی را تجدید، زندهدلی و زیبایی را به وجود میآورد.
ـ در اثر ماساژ سیستم لنفی بدن فعال شده و از طریق جاری شدن مایع لنفاوی، نیروی شفابخش در کل بدن به جریان میافتد.
ـ انقباضات عضلانی، تنش و اسپاسم از میان رفته و از طریق استحاله رسوبات گرانولی، بافتهای فیبری عضلات متراکم میگردند.
ـ سیستم گردش خون با یک نظام خودمصحح تنظیم شده، عروق، فعالیت اصلی خود را از سر میگیرند.
ـ خواب عمیقتر گشته و در نتیجه تعادل ذهنی بیشتری برقرار میگردد.
ـ در اثر ماساژ سموم با سرعت بیشتری از طریق مثانه دفع شده و پوست شفافتر و تمیزتر میشود.
ـ ماساژ کارکرد غدد و هورمونها را تنظیم میکند و ترشحات هورمونی را به حالت تعادل در میآورد.
ـ در اثر ماساژ اشتها به غذا به صورت طبیعی و متوازن میشود. (پراشتهایی و کم اشتهایی از بین میرود)
چنانکه خاتمالاطباء جالینوس میگوید: "به زنده ماندن بیمار پراشتها از سالم بیاشتها میتوان امیدوارتر بود."
و در بعد دوم یا فرا فیزیکی ماساژ میتواند تاثیرات شگرفی به جای بگذارد که مختصراً به معدودی از آنها اشاره میشود.
ـ ماساژ توانایی بسیاری در رفع فشارهای روانی و تنشهای عاطفی دارد. انسانهای پیشین این اقتدار را داشتند که تنش را تبدیل به سکینه و آرامش نمایند. سکینه آرامش بعد از طوفان است. سکون بعد از بیقراری و آسایش بعد از التهاب . اما انسان امروز به خاطر شاکله تکنولوژی و تمدن، اقتدار این تبدیل و تبدل را تا حد زیادی از کف داده و در نتیجه استرسهای روزانه او شیارهای عمیقی را در روانش حک میکند که بعدها به صورت "بیماری" و رنجوری خود را مریی میسازد. حال ماساژ سوپاپ تخلیهای است که اولاً سعه وجودی و تحمل انسان را وسعت میبخشد تا انسانها دچار انفجارهای روانی نشوند. ثانیاً توانایی از دست رفته بشری را برای تبدیل استرس به آرامش بازسازی مینماید.
ـ ایجاد بالانس و تعادل روانی در گیرنده (Risiver) نموده و اعتماد به خود را در او افزایش میدهد.
ـ رفع افسردگی و سرد مزاجی
ـ تنفس را عمیق و لطیف میکند. چنانکه میدانیم، هر قدر تنفس ما ژرفتر و بیصداتر باشد، جنبههای حیاتی ما بیشتر بوده و تموجات انرژیتیک غالبتر است، ماساژ فرایند تلطیف و تعمق تنفس را افزایش میدهد
ـ ماساژ عصبانیت خارج از کنترل و ترسهای روانی را از انسان دور میکند.
و سخن آخر آنکه تمامی این تاثیرات و واکنشهایی که برای ماساژ ذکر شد، کلی بوده و جوانب جزیی و موضعی آن در مقالههای آتی خواهد آمد.
منابع:
ـ تاریخ فلسفه چین، فانگ یولا
ـ پیشگیری و درمان درد، محمد اسماعیل کراچیان
ـ شفای طبیعی، اندرو وال
ـ التیام و ذهن، مویرو
ـ معجزه انرژی انگشتان، میلرد کارتر
فرامرز قمصری
محقق و مدرس علوم باطنی و روشهای درمانی شرق و غرب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست