پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تمدن چین


تمدن چین
تمدن چین جمعیت آن در حدود ربع جمعیت دنیا است و بلندترین کوهها و وسیعترین بیابانهای جهان و پهناورترین اقیانوس ها آنرا احاطه کرده است.
سرزمین کهنسال چین وسیعترین ممالک جهان است. جمعیت آن در حدود ربع جمعیت دنیا است و بلندترین کوهها و وسیعترین بیابانهای جهان و پهناورترین اقیانوس ها آنرا احاطه کرده است.
با اینکه از دیر باز مورخان چین همه وقایع را ثبت کرده اند، محققین گزارشها و آثاری را که پیش از ۷۶۶ قبل از میلاد به رشته تحریر در آمده باشد را در خور اعتماد نمی داند. زیرا وقایع نگاران چینی زیاد در بند ذکر حقایق نبودند بلکه به فراخور ذوق و سلیقه خود مطالب و داستانهایی بر تاریخ این مملکت افزوده اند.
● بنا بر داستانهای کهن چین :
آدم نخستین پس از آنکه ۱۸ هزار سال رنج کشید، توانست در دو میلیون و دویست و بیست و نه هزار سال پیش از میلاد مسیح (ع) به گیتی شکل ببخشد. در آن حال که کار می کرد از نفسش ابر و باد، از آوازش تندر، و از رگ هایش رودها، از گوشش زمین، از مویش سبزه و درخت، از استخوانش فلزات و از عرقش باران پدید آمد و از حشراتی که بر بدنش نشسته بودند نوع انسان زاده شد.
نخستین شاهان چین هریک ۱۸ هزار سال سلطنت کردد. خاقان های چین تقریبا از سال ۲۸۲۵ قبل از میلاد به تدریج راه و رسم زندگی را به مردم آموختند.
پیش از آنکه چینیان با تمدن غرب آشنا شوند، سکنه اروپا و آمریکا را وحشی می شمردند. حتی تا سال ۱۸۶۰ در اسناد رسمی به جای کلمه بیگانه واژه بربرها را استفاده می کردند و خود را برگزیده اقوام جهان می شمردند. با وجود این خود همواره در گیر هرج و مرج سیاسی، علوم پس افتاده، صنایع کم مزد، فقر، سیل، خشکسالی، تولید مثل بی بند و بار، و ... بودند.
اما شاید حق با آنها باشد، زیرا در پس این پرده تاریک که به چشم بیگانه می خورد یکی از کهن ترین تمدنهای زنده وجود دارد. سنن شعری آنها به ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد می رسد. فلسفه کهنسالی دارند که گرچه خیال آمیز است باز عملی است و گرچه ژرف است باز دریافتنی است.
چینی سازی و پیکر سازی آنان استادانه و در نوع خود بی نظیر است. هنرهای خرد آنان در اوج سادگی و کمال است و جز در ژاپن رقیبی ندارند. سازمان اجتماعی آنان بیش از همه سازمانهای اجتماعی تاریخ، تاب آورده است و انبوه ترین جمعیتها را سامان بخشیده است.
و بالاخره شکل حکومتی آنان تا زمانی که بر اثر انقلاب ها نابود شد، همواره کمال مطلوب فیلسوفان بود. جامعه آنان چنین است که فراز و نشیب بابل، آشور، ایران، سرزمین آتن، روم، ونیز، و اسپانیا را دیده و در زمانی که یونانیان در توحش به سر می بردند، متمدن بودند و شاید پس از آنکه اروپای آشفته به ظلمت و توحش بازگردد، پایدار بمانند.
منبع : بانک اطلاعات گردشگری