دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دنیا به او نگاه کرد


دنیا به او نگاه کرد
عشق، ایمان و امید راهگشای زنی شدند كه پس از ۱۴ سال توانست نامش را بر بلندای نام دانشمندان و نخبگان علم پزشكی ثبت كند، خیلی ها نامش را می دانند یا لحظاتی چهره ساده و صدای گرمش را از تلویزیون دیده و شنیده اند.
●●گفت وگو با دكتر معصومه فیروزی
●هركسی كه این گفت وگو را بخواند دوست دارد از كودكی ها و خانواده تان بداند برای این منظور لطفاً بگویید علاقه به علم و دانش از چه زمانی در شما ایجاد شد و نقش خانواده تان در ایجاد این علاقه چقدر بود؟
▪من درخانواده ای طرفدار علم بزرگ شدم. پدرم برای كسب علم بخصوص دختران و زنان اصرار داشت. ایشان اعتقاد داشتند دختران باید مستقل و با معلومات باشند. ۴برادر و ۳خواهر دارم و به علت همین دید پدرم بود كه دخترها در خانواده ما در زمینه علم و دانش پیش افتادند. پدرم با این كه شغل آزاد داشت اما تفكر اجتماعی شان بر استقلال زنان بود. من دختر دوم خانواده بودم. در دانشكده علوم دانشگاه تهران لیسانس و فوق لیسانس ام را در مركز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیك دانشگاه تهران به پایان رساندم.
●فكر ترسیم ضایعات نخاعی از چه زمانی در ذهن شما ریشه گرفت؟
▪در دوران فوق لیسانس تز من روی سیستم اعصاب بود. در زمان جنگ احساس من این بود كه باید كاری برای كشورم انجام دهم چون نمی توانستم به جبهه بروم، همان زمان بود كه به جمكران رفتم. در آنجا وقتی جانبازان را دیدم، به خودم گفتم: فكرت را برای این افراد متمركز كن. همان روز با امام زمان (عج) قرار گذاشتم كه درحدتوانم تلاش كنم. برای همین با پشت كار و انگیزه بیشتر به فكر پروژه هایی كه در خصوص سیستم اعصاب بود، افتادم. این مسأله همزمان شد با مسئولیتم در آزمایشگاه ترمیم بافت . سال ۶۴ بود كه كارم را روی ترمیم اعصاب محیطی آغاز كردم و به بررسی عوامل مؤثر در ترمیم اعصاب پرداختیم و در طول تحقیقات به این نتیجه رسیدیم كه فاكتور رشد عصب فاكتوری اختصاصی برای ترمیم اعصاب است و برای تهیه آن باید آن را خریداری یا تهیه می كردیم . چون خیلی گران بود. راه دوم یعنی استخراج این ماده را برگزیدیم و سرانجام موفق به استخراج آن از غدد بزاقه ای موش شدیم و بعد از بررسی و سنجش فعالیت آن متوجه شدیم فعالیت بیولوژیكی ماده مشابه آن چیزی بود كه به دنبال آن بودیم. این نخستین سنگ بنای ترمیم اعصاب شد. در مرحله بعد با استفاده از این ماده روی ترمیم عصب سیاتیك كه عصبی محیطی است كار كردیم و پس از قطع عصب سیاتیك به اندازه ۶ میلیمتر درموش به صورت تجربی و قراردادن دو عصب در لوله سیلیكون و بررسی اثر فاكتور رشد عصب استخراج شده را مورد بررسی قرار دادیم. در یكی از لوله ها عامل رشد عصب استخراجی را تزریق و در پای دیگر داخل لوله سیلیكون این عامل تزریق نشد. بعد از ۷ ماه از محل عمل نمونه برداری شد و با كار بافت شناسی نشان داده شد كه در محل قطع عصب بافت عصبی تشكیل شده است.
در بررسی برش ها متوجه شدیم یكسری از سلولها به صورت فعال عمل كرده اند كه آن سلولها شووان بودند و در اینجا بود كه متوجه شدیم این سلولها در ترمیم اعصاب محیطی نقش مهمی ایفا می كند. شیوه دیگر ترمیم اعصاب علاوه بر استفاده از فاكتور رشد، استفاده از سلول یا همان سلول درمانی است.
لازم به ذكر است كه این طرح مربوط می شود به سال ۷۶ كه طرح كشت سلول های شووان به تأیید دانشگاه رسید و پس از آن ما به فكر كشت سایر سلولهای عصبی افتادیم. سلول های عصبی مجموعه ای از نرون ها و سلول های گلیا (پشتیبانی كننده نرون) هستند كه خود سلولهای گلیا چهار دسته اند. یك دسته سلولهای گلیای محیطی كه شووان جزو آنها است . دسته دیگر گلیاهای سیستم اعصاب مركزی كه خود شامل سه بخش است. گلیاهای سیستم عصبی محیطی شووان است ولی در سیستم عصبی مركزی اولیگودند روسیت ها این نقش را ایفا می كند. تفاوتی كه در این دو سیستم وجود دارد این است كه در حالت عادی در سیستم اعصاب مركزی ترمیم نداریم ولی اگر عصب سیاتیك كه عصب محیطی است قطع شود خود به خود ترمیم می شود. در اعصاب مركزی فاكتورهایی ترشح می شود كه مانع ترمیم می شوند و اگر این ممانعت كنندگی مهار شود، سیستم اعصاب مركزی هم قادر به ترمیم می شود.
●چه نظریه ای در این مورد دارید؟
▪دو استراتژی برای این كار هست یكی از فاكتورهای مختلف رشد می توان استفاده كرد و دیگر اینكه از سیستم اعصاب محیطی كمك گرفت تا محدودیت سیستم عصبی مركزی را از بین برد.
كاری كه ما می كنیم سلول درمانی است با استفاده از سلول شووان محدودیت سیستم عصبی مركزی را از بین برده و در جهت ترمیم سیستم عصبی مركزی گام بر می داریم. سلولهای شووان دو عملكرد عمده دارند یكی میلین سازی و دیگر ایجاد فاكتور رشد می كنند. كشت سلول های مختلف عصبی در آزمایشگاه ترمیم بافت به ۱۵ سال پیش برمی گردد.
●دراین مورد چه كسانی از شما می خواستند، بیشتر جلو بروید؟
▪به من می گفتند این كارها را نكن. كسی مرا تشویق نمی كرد. تنهاچیزی كه به من كمك كرد این بودكه به خاطر جنگ و وجود تعداد زیادی جانباز دارای ضایعات نخاعی ما به این پیش رفتن نیاز داریم. با خیلی ها صحبت كردم به من می گفتند نمی شود ، تو می خواهی این كار را بكنی؟ ما كی می توانیم در ایران این كارها را انجام دهیم؟ ولی من فكر بزرگی داشتم چون مشكل را لمس می كردم.
●از لحظه ترمیم و نتیجه بگویید.
▪تابستان بود. در آزمایشگاه تنها بودم. اصرار داشتم طرح را به جایی برسانم درمورد كار با موش ها خیلی اذیت شده بودم. ۷ ماه پس از جراحی روی موشها باید نمونه برداری می كردم. ضربان قلبم به شدت بالا رفته بود . لوله سیلیكون را باز كردم، فكر نمی كردم كه لوله سیلیكون از بافت پر شده باشد ، خیلی خوشحال شدم . جرقه نتیجه مثبت را می دیدم حالا مهم این بود كه ثابت كنیم آیا این بافت، بافت عصبی است یا نه؟ موقع برش گیری متوجه شدم بافت تشكیل شده بافت عصبی است ، ولی باور كنید آن روز هم فكر نمی كردم كار به اینجا برسد.
●طرح تا حالا روی چندنفر انجام شده است؟
▪روی ۱۵ نفر. همه شان پیشرفت دارند. از حس شروع می شود و بعد حركت ایجاد می شود. حتی بعضی از بیماران كنترل دفع و ادرار هم پیدا كرده اند.
●در این مورد در دنیا كار شده بود؟
▪درمورد ضایعات نخاعی در چندكشور ازجمله روسیه و چین كارشده است. روسیه روی سلول های غلاف داركننده بویایی دارد كار می كند و چینی ها روی سلولهای جنینی كار كرده اند ولی ما ادعا می كنیم روش ما برتر است. اولاً سلولها سلولهای جنینی نیستند و دوم اینكه ما از سلولهای بالغ خود فرد استفاده می كنیم و در بافت استفاده شده آلودگی محیط سلولهای بویایی را كه در بینی است وجود ندارد.
●چقدر در انسان این كشت زمان می برد؟
▪پس از اخذ بافت عصبی از انسان و كشت آن دو تا چهار هفته طول می كشد تا سلولهای موردنیاز آماده شود.
این مدت برحسب فیزیولوژی فرد می تواند متفاوت باشد. در این طرح سعی ما بر این است كه در مرحله اول سن افراد موردآزمایش زیر ۵۰ سال باشد. زیرا كشت سلول های یك فرد جوان نتیجه بهتری دارد. ولی بطوركلی می توان روی افراد با سنین مختلف كار كرد.
●كار روی انسان چه تفاوتی داشت و كار مشترك با یك جراح اعصاب در این خصوص از كی آغاز شد؟
▪دكتر صابری از سال ۸۱ با ما همكار شدند. من از ابتدای این كار به دنبال ارتباط با یك جراح اعصاب بودم ولی آنها روی خوش نشان نمی دادند و آینده كار را دور می دیدند ولی دكتر صابری به این كارها اعتقاد داشتند و وقت گذاشتند و ما با بودن دكتر صابری در زمان كوتاهتری به نتیجه رسیدیم.
●بیمارها و نخستین كسی كه داوطلب شد را چگونه یافتید؟
▪با توجه به اینكه دكتر صابری جراح اعصاب بودند بیماران دارای ضایعه نخاعی به ایشان مراجعه می كردند. در مراحل پایانی طرح بود كه به بیماران پیشنهاد انجام این روش داده شد. لازم است در اینجا از نخستین بیمارانی كه حاضر شدند این كار روی آنها انجام شود، خیلی تشكر كنیم. زیرا آینده كار روی انسان خیلی واضح و شفاف نبود. اگرچه نتایج حاصله در ترمیم نخاع موش بسیار امیدواركننده بود.
نخستین بیمار یك جانباز جوان بود. وی هنگام ترخیص از بیمارستان كنترل ادرار و دفع هم پیدا كرده بود.
بیماران دیگر هم خیلی پیشرفت داشته اند. بیمار سوم كه در بهمن ماه موردتزریق قرارگرفته بود تاكنون تغییرات مثبت بسیاری داشته است.
●احساس علاقه به كارهای آزمایشگاهی از كی در شما وجودداشت؟
▪از بچگی به كارهای تحقیقاتی علاقه مند بودم و حتی در سالهای آخر دبیرستان كارهای تحقیقاتی خود را در منزل شروع كرده بودم.
●چند فرزند دارید؟
▪چهار فرزند. همه شان دختر هستند، دو دخترم دانشجوی رشته گیاه شناسی و دو دختر دیگرم در دبیرستان و دوره راهنمایی تحصیل می كنند.
●درطول این ۱۴ سال كار خسته و ناامید نشدید؟
▪خیلی وقت ها خسته می شدم. شرایط من در محیط كار ایده آل نبود ولی كارهایم همیشه به من نیرو می داد و شارژم می كرد حتی وقتی جواب نمی گرفتم به ادامه راه فكر می كردم.
در كار فراز و فرود زیاد داشتم ولی از همه آنها در جهت پیشرفت استفاده می كردم. در اصل ●نیروی ایمان بود كه مرا به ادای وظیفه موظف می كرد و رسیدن به نتیجه برایم اصل نبود.
از چه واژه ای بدتان می آید؟
▪از «نه» و «نتوانستن» همیشه اذیت می شوم و آزار می بینم، زیرا اعتقاد دارم حتماً راهی هست كه من نمی دانم و باید آن را پیداكنم.
●احساس می كنید این اعتقاد كجاها دستتان را گرفت؟
▪من از نظر اعتقادی شارژ می شدم و خیلی از نمی توانم ها برایم رفع می شد و كمك می شدم. خداوند در سخت ترین موارد مرا كمك می كرد.
●نقش همسرتان چقدر پررنگ بود؟
▪حتی اگر كسی همسرم را نشناسد، می تواند متوجه باشد كه او كمك من بوده است. زنی شاغل با چند فرزند و در كنار این همه مسئولیت و كار طاقت فرسا و زمان بر تحقیقات. من از همسر و بچه هایم همیشه واقعاً سپاسگزار هستم. چون كمكم بوده اند.
●آخرین هدف تان؟
▪آخرین نمی گویم. هدف من حركت به جلو است.
●تنها آرزو؟
▪راه رفتن بیماران نخاعی.
●از خودتان چه توقعی دارید؟
▪از خودم توقع زیاد دارم و خیال نمی كنم كه دیگر برای من بس است. می خواهم روی بقیه بافت ها مثل بافت چشم، پوست، استخوان و... كار كنم.
●به زنان ایرانی چه توصیه ای دارید؟
▪زنان ما باید احساس كنند می توانند و باید حركت كنند. باید انرژی مثبت زیادی داشته باشند.
●به نظرتان زنان ما با محدودیت و موانع مواجه هستند؟
▪در گذشته و اكنون هیچوقت مانعی برای حركت خودم ندیدم. از خانواده مذهبی ام گرفته تا اجتماع هیچكدام مانع من نبود. هرچه به سر ما خانمها می آید مربوط به خودمان است. اگر كار نمی كنیم، ما هستیم كه كار نمی كنیم.
من معتقدم زنان را تحقیر كرده اند و این باعث شده زنان خود را عقب بكشند. زنان باید از خودشان توقع داشته باشند و كم كاری نكنند. به نظر من اگر زنان توان بالاتری نداشته باشند، توان شان كمتر از مردان نیست.
خانواده مهم است. باید خانواده ای متشكل و همسو داشته باشیم تا همه برای هم شارژ مثبت باشند همسرم به من كمك كرد و من پس از موفقیت به آنها گفتم شما شریك من در این كار بزرگ بودید.
●روزی چند ساعت كار می كنید؟
▪حداقل ۸ ساعت.
●خواب می بینید؟
▪خواب هایم همه علمی هستند و رؤیاهای من درمورد این است كه فردا چه كنم.
●دانشجویان چقدر در این مسیر همراهی یا مشوق تان بودند؟
دانشجویان در كار من خیلی نقش داشتند. بیشتر دانشجویان ما دنبال كارهای كاربردی هستند. به دانشجویان باید بها داد. توان فكری دانشجویان ما بالا است. باید به آنها تكیه كرد. در هر مورد باید گفت ما می توانیم. شاید امكانات كم باشد ولی ما فكر داریم و می شود از مسیرهای متفاوتی وارد شد و به نتیجه رسید.
ما باید به توانمندی زنان ایمان داشته باشیم و آن را تقویت كنیم.
●اگر پرنده بودید؟
▪می پریدم و تا بی نهایت اوج می گرفتم.
مینو كیا
منبع : روزنامه ایران