جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

وهابیت در جمهوری آذربایجان


وهابیت در جمهوری آذربایجان
بانگاهی به تاریخ پرفراز و نشیب کشورهای اسلامی متوجه می شویم که دین اسلام همواره در مسیر حرکت خود با آسیبها و آفتهایی مواجه بوده است ، چه اینکه این دین از صدر اسلام تاکنون منافع نامشروع افراد، گروهها و کشورهای مختلفی را به چالش کشیده واز این رو سختی ها و مشکلاتی را از ناحیه آنان متحمل گردیده است. از جمله آسیب ها و آفت هایی که روند رو به گسترش دین اسلام و به تبع آن حرکت مسلمانان به سوی پیشرفت های دنیوی و سعادت اخروی را با مشکلاتی مواجه ساخته است، جریان ها و حرکت های افراطی که گاه و بیگاه به نام اسلام سر برآورده و برای رسیدن به مقاصد نامشروع خود به تکاپو می افتند.
به نظر می رسد در پیدایش وادامه فعالیت این گروه ها دو عامل تعصبات جاهلانه برخی افراد و دخالت ها و توطئه های برخی گروه ها و کشور ها یی که ترویج اسلام حقیقی را مغایر منافع خود می پندارند، نقش اساسی داشته باشد.
امروزه از مهمترین جریانات افراطی که در اقصی نقاط جهان اسلام به مانعی بر سر راه پیشرفت اسلام تبدیل شده و مصائب زیادی را متوجه دنیای اسلام کرده است، جریان وهابیت است.
در حال حاضر این جریان که علاوه بر تعصبات جاهلانه به اغراض سیاسی نیز آلوده گشته، در نقاط مختلف به ابزار قدرت های جهانی برای کشتار مسلمانان و یا ایجاد اختلاف و دودستگی بین آنان تبدیل شده است. هجوم آمریکا به افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم طالبانی که در حقیقت نمود باورهای وهابیت بود و نیز حضور برخی کشورهای فرا منطقه ای در قفقاز جنوبی به بهانه هایی از قبیل مبارزه باتروریسم و بنیادگرایی اسلامی و... گواه صدق این مدعاست.
در حال حاضر جمهوری آذربایجان از مهمترین کشورهایی است که به محل فعالیت و تکاپوی این جریان افراطی تبدیل شده است ، اصولا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، جمهوریهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز به ویژه جمهوری آذربایجان با توجه به ویژگی های خاص جغرافیایی ، مذهبی ، سیاسی و... خود مورد توجه جریانات افراطی - انحرافی مخصوصا وهابیت قرار گرفته است.
با توجه به آنچه مذکور افتاد و به دلیل اهمیت موضوع ؛ در این مقال سعی خواهد شد بعد از معرفی اجمالی جمهوری آذربایجان و بررسی ماهیت جریان انحرافی وهابیت؛ زمینه ها و علل بروز ورشد فرقه وهابیت در جمهوری آذربایجان ، گسترده فعالیت وهابیت و نتایچ آن در جمهوری آذربایجان مورد بررسی قرار گیرد.
● جمهوری آذربایجان
همانطور که می دانیم سرزمینی که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده می شود روزگاری نه چندان دور جزئی از ایران بزرگ محسوب می گردید و آلبانیا نامیده می شد. بعد از ورود اسلام به این منطقه، اسم این منطقه به آران تغییر یافت؛ این منطقه در جریان جنگ های ایران و روس و به موجب قراردادهای تحمیلی گلستان و ترکمانچای از ایران منتزع گردید . بعد از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و سقوط تزاریسم در آن کشور؛ حزب مساوات به رهبری محمد امین رسول زاده، به سال ۱۹۱۸ در سرزمین آران جمهوری مستقلی تاسیس کرد و این جمهوری در راستای سیاست های برخی قدرت های آن زمان از جمله امپراطوری عثمانی، «جمهوری آذربایجان» نامیده شد. تغییر نام آران به آذربایجان تحریف تاریخی بود که به اصرار ترکان عثمانی و به طمع به دست آوردن آذربایجان ایران انجام شد. ] ۱[ آن روز واحدهای ارتش سرخ شوروی، شهر باکو را تصرف کردند و بسیاری از سران حزب مذکور را دستگیر و اعدام نمودند و بدین ترتیب به استقلال دوساله جمهوری آذربایجان پایان داده شد و این جمهوری تا سال ۱۹۹۱ (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) به عنوان یکی از جمهوری های شوروی سابق به حیات خود ادامه داد. در دوران هفتاد ساله کمونیست ها بر مردم مسلمان این منطقه، همه سیاست های دولت در راستای جدا نمودن مردم این منطقه از دین، فرهنگ و تاریخ خود طراحی و اجرا می شد و مردم در اجرای تکالیف دینی خود با محدودیت های زیادی مواجه بوده و مشکلات فراوانی را تحمل می نمودند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان نیز در کنار جمهوری های دیگر به استقلال رسید. این جمهوری تا ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ به عمر خود ادامه داد.
این جمهوری درحال حاضر با ۸۶.۶۰۰ کیلومتر مربع مساحت یکی از کشورهای ثلاثه قفقاز جنوبی است. براساس برآورد سازمان ملل در دهم تیرماه ۱۳۸۵ بالغ بر ۸ میلیون و ۴۸۳ هزار نفر جمعیت دارد. بنا بر اظهارات مسئولین کمیته دولتی امور دینی جمهوری آذربایجان، ۹۶% مردم این کشور مسلمان هستند که از این تعداد حدود ۸۰ درصد را شیعیان تشکیل می هند. از زمان استقلال جمهوری آذربایجان تاکنون و مخصوصا در سال های اخیر بنا به دلایلی که در ادامه خواهد آمد این کشور به محل فعالیت جریان انحرافی وهابیت تبدیل شده است، که ادامه این وضعیت می تواند علاوه بر خسارت ها و مصائبی که برای مردم جمهوری آذربایجان به بار می آورد برای کشور ایران نیز خطرناک باشد. چه اینکه دو کشور ایران و آذربایجان به عنوان بزرگترین کشورهای شیعه جهان دارای اشتراکات فراوان تاریخی، مذهبی، فرهنگی و... بوده و دارای مرزهای طولانی مشترک می باشند و بطور طبیعی از شرایط همدیگر متاثر می شوند.
● وهابیت
فرقه وهابیت منسوب به «محمدبن عبدالوهاب» از مردم «نجد» است که درسال ۱۱۱۵ ق (۱۰۸۲ شمسی) در شهر عیینه (از توابع نجد واقع در حجاز) متولد شد. وی از کودکی به مطالعه کتاب های تفسیر و عقاید و حدیث سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنبلی بود آموخت محمدبن عبدالوهاب از آغاز جوانی، بسیاری از اعمال مذهبی مردم «نجد» را زشت می شمرد.
او در سفری که به زیارت خانه خدا رفته بود، بعداز انجام مناسک حج به «مدینه» رفت و در آن جا، توسل مردم به پیامبر را که نزد قبر حضرت انجام می دادند، انکار کرد. سپس به «نجد» مراجعت کرد و از آن جا به بصره رفت و مدتی در آن شهر ماند و با بسیاری از اعمال مردم آن شهر نیز مخالفت کرد. لازم به توضیح است «محمدبن عبدالوهاب» در ایام حضور خود در شهره بصره با همفر- جاسوس معروف انگلیس در ممالک اسلامی- آشنا شد و تحت تاثیر او بیش از پیش به احکام متعالی اسلام بدبین گشت(۲) و لذا برداشتهای جاهلانه و مغرضانه خود را به عنوان اسلام تبلیغ کرد. وی پس از مرگ پدر علنا به اظهار عقاید خود پرداخت و قسمتی از اعمال مذهبی مردم را انکار نمود. «محمدبن عبدالوهاب» در سال ۱۱۶۰ پس از آن که از عیینه بیرون رانده شد، رهسپار «درعیه» از شهرهای معروف نجد گردید. در آن وقت امیر درعیه، محمد بن سعود جد آل سعود بود. وی به دیدن شیخ محمد رفت و به وی عزت و نیکی را بشارت داد. شیخ محمد نیز غلبه و قدرت محمد بن سعود را بر همه بلاد نجد بشارت داد. بدین ترتیب ارتباط میان آن دو شکل گرفت. حمایت محمدبن سعود از شیخ محمد موجب شد که وی بر عقاید و افکار خود پافشاری کند. هر کدام از مسلمانان که از عقاید وی پیروی نمی کردند، کافر محسوب می شدند و برای جان و مال و ناموس آنان ارزشی قایل نبود.
جنگ هایی که وهابیان در نجد و خارج از آن از قبیل یمن و حجاز و اطراف سوریه و عراق می کردند، بر همین پایه قرار داشت. هر شهری که با جنگ و غلبه بر آن دست می یافتند، برای آن ها حلال بود. کسانی که با عقاید او موافقت می کردند، باید با وی بیعت نمایند و اگر کسانی به مقابله برمی خاستند، باید کشته شوند و اموالشان تقسیم گردد. سرانجام شیخ محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۲۰۶ ق (۱۱۷۰ شمسی) درگذشت و پس از وی پیروان او به همین روش ادامه دادند، مثلا در سال ۱۲۱۶ ق امیر سعود سپاهی مرکب از بیست هزار را مجهز کرد و به کربلا حمله ور شدند. سپاه وهابی جنایات بسیاری در شهر کربلا انجام دادند، از جمله پنج هزار تن و یا بیشتر (تا بیست هزار گفته اند) را به قتل رساندند. آیین وهابیت براساس عملکرد، عقاید و باورهای شیخ محمد بن عبدالوهاب شکل گرفت و در طول زمان با اغراض سیاسی برخی قدرتهای بزرگ که همواره اسلام حقیقی را مانعی در راه برنامه استعماری خود می دیدند، همراه گشته است. فرقه وهابیه مبتنی بر اصول و عقایدی است که به بعضی اشاره می شود: وهابی ها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگراین که اموری را ترک کند، ازجمله؛
الف) به هیچ یک از رسولان و اولیا توسل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک می باشد(۳) از این رو، وهابیان زیارت قبر پیامبر و ائمه(ع) را جایز نمی دانند و معتقدند هر کس از پیامبر طلب شفاعت کند، مانند این است که از بت ها شفاعت خواسته است. (۴)
ب) از مسائل دیگری که وهابیان درباره آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مسئله را «ابن تیمیه» و شاگرد معروف او «ابی القیم» عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا داده اند. (۵) بر همین اساس سعودی ها هنگامی که در سال ۱۳۴۴ هجری بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام نمایند. (۶)
ج) وهابیان بر این باورند که مسلمانان در طی قرون، از آیین اسلام منحرف شده اند و در دین خدا بدعت هایی نهاده اند که با شرع اسلام مخالف است. بر این اساس باید از اصولی که پیامبر(ص) تعیین کرده است، پیروی کرد.
د) بنابر عقاید وهابیان، هیچ کس حق ندارد به رسول خدا سوگند یاد کند و از الفاظی مانند: به حق محمد و... استفاده نماید، ]۷[ زیرا قسم خوردن به دیگران و درخواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن منافات دارد: «فلاً تدعوا مع الله احداً».]۸[
هـ) آنان معتقدند، تشییع جنازه و سوگواری حرام است؛ زیرا ارواح اموات کاری نمی توانند بکنند و در امور دنیوی و اخروی نمی توانند دخالت داشته باشند.]۹[
و) وهابیان معتقدند القابی را که بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسان ها نباید به کار برد و ناصواب است؛ زیرا احترام و تعظیم تنها شایسته خداوند است.
ز) وهابیون به جنگ با دیگر فرقه ها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعی اند باید به آیین وهابیت در آیند، یا جزیه دهند، از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم نموده، اموال و نوامیس بقیه را حلال می دانند. آنان می گویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.]۱۰[
البته موارد فوق الذکر تنها بخشی از اصول به اصطلاح اعتقادی وهابیون را تشکیل می دهند وگرنه امروزه این جریان که به طرق مختلف از طرف آمریکا و صهیونیسم حمایت می شود به ابزار آنان برای نیل به مقاصد خود در اقصی نقاط دنیا تبدیل گشته است. البته این حمایت تا آنجایی است که فعالیت آنها در راستای منافع دولت های مذکور باشدکما اینکه آنان طالبان را که در حقیقت مجسمه وهابیت بودند برای رو در رو قرار دادن با جمهوری اسلامی ایران و نیز برای نیل به مقاصد دیگر به وجود آوردند و زمانی که ادامه حیات آن را به صلاح خود ندیدند به افغانستان لشکر کشی و حکومت آنان را ساقط کردند.
امروزه علاوه بر موارد فوق الاشاره، از خشونت فوق العاده، تحمیل عقیده، تعصب شدید و افراطی، عدم آشنایی با ارزشهای فرهنگی، جمود و مخالفت با هر پدیده نوین و ضعف منطق می توان به عنوان ویژگی های بارز فرقه وهابیت نام برد.]۱۱[
خلاصه اینکه وهابیت نه دین است و نه مذهب بلکه فرقه ای است خود ساخته که منشعب از مذهب سنی حنبلی است، علمای اهل سنت و به ویژه مذهب حنبلی نیز بارها، با محکوم کردن عملکرد این گروهک در دویست سال اخیر که سبب جنگ ها و خونریزی های بسیاری در بین مسلمانان شده است برائت خود از این فرقه را اعلام نموده اند.
● زمینه ها و علل بروز و رشد فرقه وهابیت در جمهوری آذربایجان
همانطور که پیش از این اشاره شد اکثریت قریب به اتفاق مردم جمهوری آذربایجان را مسلمانان تشکیل می دهند. این مسلمانان در دوران هفتاد ساله حکومت کمونیست ها در میان اختناق موجود زندگی می کردند و از هیچ گونه آزادی برای انجام مراسم دینی و عمل به تکالیف خود و نیز اظهار اعتقادات خود برخوردار نبودند. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان ، مردم این کشور دنبال هویت گمشده خود بودند لیکن به دلیل سیاست های فوق الذکر دچار نوعی سردرگمی و بلا تکلیفی شده بودند؛ آنان خود را مسلمان می پنداشتند ولی غالباً از اسلام چیزی جز پوسته (اسم) آن برایشان باقی نمانده بود؛ به عبارتی بعد از استقلال، مردم این کشور دچار نوعی خلأ مذهبی بودند که میراث حکومت کمونیست ها و قبل از آنان تزارها بود. در این شرایط دولت جمهوری آذربایجان به جای تلاش برای پوشش دادن این نقیصه، که می توانست منشأ مشکلات فراوانی برای مردم آذربایجان گردد، سیاستی را برگزید که نه تنها به سردرگمی و بلاتکلیفی ها پایان نداد بلکه مشکلات اعتقادی مردم را دوچندان کرد. وضع کنندگان قانون اساسی جمهوری آذربایجان که در حقیقت مبنای فعالیت های دولتمردان در دوره های مختلف را تشکیل می دهد بدون توجه به دین و فرهنگ اکثریت مردم، نظام سیاسی خود را بر مبنای دو اصل لائیسم (دنیوی بودن) و سکولاریسم (جدایی دین از سیاست) طراحی کردند که در آن هیچ گونه توجهی به دین بیش از ۹۵% مردم نشده بود.
اصل اول قانون اساسی جمهوری آذربایجان یگانه منبع حاکمیت دولت جمهوری آذربایجان را ملت معرفی کرده است و در بند ۱ اصل ۷ چنین تصریح شده است که «دولت آذربایجان، دموکراتیک، حقوق، دنیوی و یونیتار است» و نیز در بند اول اصل ۱۸ به جدایی دین و دولت اشاره گردیده و چنین آورده شده است که «در آذربایجان دین و دولت از هم جداست و تمام عقاید دینی در برابر قانون یکی است.» اصل ۴۸ قانون اساسی جمهوری آذربایجان به موضوع دین (اعتقادات و مراسم دینی) می پردازد و در بند ۲ و ۳ و ۴ اشاره می کند که:
▪ بند ۲- هر کس حق نگرش مستقل به دین، اعتقاد به هر دینی بصورت فردی و یا جمعی، عدم اعتقاد به هیچ دینی و همچنین بیان و انتشار اعتقاد دینی خود را دارد.
▪ بند ۳- «انجام مراسم دینی در صورتی که قواعد و انضباط اجتماعی را بر هم بزند و یا در ضدیت با اخلاق عمومی نباشد آزاد است.»
▪ بند ۴- «عقیده و اعتقاد دینی موجب برائت بر هم زدن حقوق جمعی نمی شود.»
چنانچه ملاحظه می شود قانون اساسی جمهوری آذربایجان نه تتها از اسلام و مذهب تشیع که دین و مذهب اکثریت مطلق مردم این کشور است، اسمی به میان نیاورده بلکه با قید واژه هر دینی این امکان را به افراد و گروه های انحرافی و افراطی داده است تا افکار و اعتقادات خود را تحت عنوان دین مطرح نمایند و همچنین با بیان اینکه عدم اعتقاد به هیچ دینی آزاد است، بی دینی را نیز تجویز و حتی تائید کرده است ▪ بندهای ۳ و ۴ این ماده نیز در حقیقت تبصره هایی هستند که مجوز هرگونه برخورد با مراسم و اعتقادات دینی را علیرغم صراحت بند ۲ این ماده داده اند.
از آنچه گفته شد به خوبی می توان زمینه ها و علل اصلی رشد وهابیت در جمهوری آذربایجان را به دست آورد. در حقیقت آن بخش از مردم آذربایجان که امروزه اسیر وهابیت شده اند مردمی بودند که براساس فطرت پاک خود و نیز در جستجوی هویت تاریخی و به تاراج رفته خود تشنه آب گوارا و حیات بخشی به نام اسلام بودند که به دلیل عدم حمایت از سوی دولتمردان، سرابی به نام وهابیت به آنان عرصه شده است. بدیهی است در جامعه ای که میل به دین وجود داشته باشد ولی متخصصانی نباشد که معارف حقیقی و اصیل دینی را به آنان بیاموزد؛ ادیان، مذاهب و مکاتب اعتقادی مختلفی وارد عرصه شده و به عرضه و تبلیغ کیش و آئین خود می پردازند.
علاوه بر آنچه گفته شد ذکر این نکته ضروری است که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به ویژه بعد از حوادث یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ دولت آمریکا همه تلاش خود را برای تاثیرگذاری در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز به کار گرفته است و در این میان با توجه به موقعیت استراتژیک جمهوری آذربایجان و همسایگی آن با جمهوری اسلامی ایران توجه ویژه ای به این جمهوری پیدا کرده است. دولت آمریکا همزمان سیاست های مختلفی را برای نیل به اهداف خود در جمهوری آذربایجان در پیش گرفته است که یکی از سیاست های فوق سیاست «شبیه سازی» در جمهوری آذربایجان می باشد. این کشور که از دین و مذهب مردم این کشور آگاهی دارد به خوبی می داند پیش شرط بهره برداری های سیاسی، اقتصادی، نظامی و از دولت جمهوری آذربایجان جلوگیری از بازگشت واقعی آنان به دامان مذهب تشیع می باشد. لذا این کشور با حمایت از گروه های انحرافی مانند وهابیت در تلاش است تا احساس نیاز به آموزه های دینی در مردم آذربایجان را در راستای اهداف خود پاسخ دهد چرا که به خوبی از توانایی خود در تاثیرگذاری بر جریان وهابیت و قرار دادن آن در مسیر خواسته های نامشروع خویش و نیز از ذلت ناپذیری و عزت خواهی اسلام واقعی مخصوصا مذهب تشیع آگاهی دارد.
در کنار نقش آمریکا در حمایت از جریان وهابیت در ازمنه و امکنه مختلف، بایستی به نقش رژیم صهیونیستی در حمایت از این جریان نیز اشاره کرد. آنچه در این بحث حائز اهمیت است ارتباطات پیدا و پنهانی است که بین منابع ثروت و قدرت غربی یعنی آمریکا و کشورهای غربی و صهیونیسم، با شیوخ وهابی وجود دارد. اگر صهیونیسم را منشا فکری و سیاسی تاثیرگذار در معادلات بین المللی به عنوان راس یک مثلث فرض کنیم، و از طرفی آمریکا و سرسپردگی دولتمردانش به منافع و سیاست های صهیونیست را در کنار تعلقات خاص سران کشورهای غربی به اسرائیل ضلع دیگر آن در نظر بگیریم، آنچه باعث تکمیل ضلع سوم این مثلث شده است، نقش و حمایت سران و حاکمان وهابی برخی کشورهای عربی، و نیز گروه های وهابی برخی کشورهای مسلمان از سیاست های آنها برای تحقق اهداف شان است.
وهابیت به خصوص طیف سلفی و تکفیری آنها، با عملکردهای جاهلانه و ظالمانه خود باعث تحقق دو هدف عمده سران استکبار به شرح ذیل شده است:
الف) آنها با برداشت های غلط و افراطی از احکام و دستور العمل های اسلام، مثل دادن حکم تکفیر و اعدام غیرمسلمان، که به خصوص بعد از سقوط صدام در عراق با دستگیری یک عده انسان عادی غربی به جرم کافر همراه بود، و سر بریدن و گردن زدن آنها در مقابل دوربین و نشان دادن آن به جهان در حالی که نوای قرآن در حال پخش آیات جهاد است و سایر اقدامات تروریستی، مردم جهان را نسبت به اسلام بدبین کرده و علاوه بر باز کردن باب توهین و افترا به اسلام نظیر آنچه که پاپ در خشونت گرا بودن اسلام و قرآن خواند، مسیر تحقق اهداف ضد اسلامی دشمنان اسلام و بویژه صهیونیسم را نیز هموارتر می کنند.
ب) وهابیت به جهت اینکه نطفه تشکیلش، همچون القاعده، کشورهای استعماری مانند انگلیس بوده و از پایه های اعتقادی منحرف و متزلزل و جدا از ولایت ائمه اطهار(ع) که منشا تفسیر و تبیین آیات الهی اند، برخوردار است؛ لذا همیشه جاهلانه شیعه را دشمن شماره یک خود خوانده و همواره سعی در ضربه زدن به شیعیان دارد، و در این بین آمریکا و صهیونیسم بین الملل هستند که بیشترین نفع را برای دشمنی با کل اسلام می برند. آنها با اطلاع از فرهنگ شیعه که در سه عنصر انتظار و شهادت و ولایت پذیری خلاصه می شود، به اهمیت قدرت شیعیان پی برده و لذا همواره با حمایت و تحریک پنهان وهابیت در جمهوری آذربایجان، سعی می نمایند از احیای تفکر شیعی در کشور شیعه نشین جمهوری آذربایجان جلوگیری نمایند.
آمریکا، صهیونیسم، غرب و نیز سران وهابی برخی کشورهای عربی آگاهند که تنها خطری که ثروت و قدرت نامشروع و اهداف استعماری و ظالمانه شان را در مقابل مستضعفین جهان تهدید می کند، موج اسلام خواهی مردم جهان است که الگوی فکری و سیاسی خود را از عقاید و تجارب منطبق بر ظلم ستیزی و عدالت طلبی یگانه مذهب رهایی بخش اسلام یعنی شیعه کسب می کند. لذا آنها با تشکیل یک مثلث شوم که دارای ابزار مشترک قدرت، مذهب و ثروت هستند، درصددند تا با مقابله با اصل این آرمانخواهی شیعه که ریشه در مهدویت و اعتقاد به ظهور منجی عالم، مهدی موعود - عج - دارد، و با شناخت از علائمی که برای این روز موعود در روایت شیعه بیان شده است، از گسترش این فرهنگ در افکار عمومی مردم جهان مخصوصا در بین مردم جمهوری آذربایجان، که بعد از ایران دومین کشور شیعی جهان است جلوگیری کنند، و در این بین نقش وهابیت که دارای انگیزه های اعتقادی و مادی است، قابل تامل و توجه به نظر می رسد.
علاوه بر زمینه ها و علل یاد شده، دو دلیل دیگر نیز وجود دارد که از آنها می توان به عنوان عوامل تسریع کننده نفوذ وهابیت در جمهوری آذربایجان نام برد. این دو عامل عبارتند از:
الف) مناقشه قره باغ و حضور مبارزان افغانی با گرایشات وهابی در محل مناقشه برای کمک به نیروهای آذری
ب) مناقشه چچن و استفاده افراد و گروه های وهابی حاضر در این مناقشه از سرزمین های جمهوری آذربایجان به عنوان یک مسیر ارتباطی دو عامل فوق خواه به دو صورت برنامه ریزی شده و خواه به صورت ناخواسته توانسته است توجه بخشهایی از مردم جمهوری آذربایجان را به سوی وهابیت جلب نماید.
در کنار همه دلایل گفته شده ذکر این نکته ضروری است که اگر در اوایل استقلال جمهوری آذربایجان که مردم این کشور بیش از هر زمانی آمادگی دریافت معارف حقیقی مذهب تشیع را داشتند این معارف بصورت صحیح و با شناخت مقتضیات زمانی به آنان عرضه می شد، جریانهای انحرافی از قبیل وهابیت نمی توانستند جمهوری آذربایجان را جولانگاه فعالیت های ضد اسلامی خود کنند.
گستره فعالیت وهابیت در جمهوری آذربایجان
امروزه میزان فعالیت وهابیت در جمهوری آذربایجان به گونه ای گسترش یافته است که حتی کارشناسان و تحلیلگران غربی نیز آن را بزرگترین تهدید برای ثبات در آذربایجان می دانند.
اخیرا «جوشوا کاچر» خبرنگار نشریه اینترنتی آمریکایی باکو که اصلی ترین محل فعالیت وهابیت در جمهوری آذربایجان است گزارش از فعالیت وهابیت در مسجد ابوبکر the state تهیه کرده بود. به نوشته وی، «هر روز بر تعداد عبادت کنندگان وهابی در این مسجد که در یکی از محلات شلوغ و پر رفت و آمد باکو قرار دارد، افزوده می شود، «قامت سلیمان اف» امام این مسجد خطبه های افراطی از نوع سعودی که حکومت آذربایجان از آن واهمه دارد، قرائت می کند. عجیب است که حکومت آذربایجان علیرغم تعطیل کردن چنین مساجدی در کشور، اجازه ادامه فعالیت به مسجد ابوبکر را داده است. به عقیده برخی، مسئله ناشی از ترس حکومت از محبوبیت قامت سلیمان اف است.»
این خبرنگار در ادامه گزارش خود چنین می نویسد: «میدان که یکی از حاضرین در مسجد است، در مورد دلیل ارجحیت این مسجد نسبت به مساجد شیعه می گوید؛ شیعیان مشغول کارهایی هستند که با اسلام راستین در تضاد است. آنها به آرامگاه اشخاصی که مقدسشان می پندارند، اعتقاد دارند. آب مقدس می نوشند و خودشان را کتک می زنند.»
کاچر همچنین دیده های خود را چنین توصیف می کند: «وهابی دیگری فیلمی از یک زن چادری را که روز عاشورا خودش را کتک می زند، در صفحه تلفن همراهش نشان می دهد و می گوید؛ افراد سالم و حتی مسیحیان نیز چنین کاری نمی کنند. میدان می گوید که به اعتقاد او اسلام راستین همان است که در عربستان موجود است، اگر به این کشور بروی، نیازی به اقامت در هتل احساس نمی کنی، زیرا آحاد مسلمانان آنجا حاضرند میهمان را سه روز در منزل خود نگه دارند. این است اسلام راستین!» بر اساس این گزارش هر هفته حدود ۰۱ هزار نفر برای اقامه نماز جمعه در این مسجد و خیابان های اطراف دور هم جمع می شوند (۳۱)
لازم به توضیح است مسجد ابوبکر حدود ۱۱ سال قبل با حمایت همه جانبه عربستان سعودی و کویت ساخته شد و امروزه به محل اصلی فعالیت وهابیت در آذربایجان تبدیل شده است. «قامت سلیمان اف» امام جماعت این مسجد نیز آذری تحصیل کرده عربستان سعودی است که تحت تعالیم این کشور از هیچ کوششی برای ترویج وهابیت دریغ نمی کند.
امروزه علاوه بر باکو در شهرهایی از قبیل قوبا، زاکاتالا، قوسارو ... که دارای مردم سنی مذهب هستند، وهابی ها به شدت فعالیت می نمایند با مرور اخبار مربوط به جمهوری آذربایجان می توان به نفوذ وهابی ها در ادارات و حتی مراکز نظامی جمهوری آذربایجان پی برد.
اقدامات تبلیغی در مساجد و مراکز آموزشی، حضور فعال در زمینه چاپ و توزیع کتاب، جذب طلاب علوم دینی و اعطای بورس به متقاضیان و علاقمندان تحصیل در دانشگاه های عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی، برپایی کلاس های قرآن، انجام امور تجاری همراه با تبلیغ وهابیت، ورود در برخی ادارات و مشاغل حساس از قبیل مراکز نظامی و نیز در اختیار گرفتن مشاغلی که در ارتباط مستقیم با مردم باشند از جمله اقدامات جریان وهابیت در جمهوری آذربایجان است.
● نتایج گسترش فعالیت وهابیت در جمهوری آذربایجان
با توجه به اینکه جمهوری آذربایجان از لحاظ مذهبی کشوری یک دست محسوب می گردد، ادامه فعالیت گروه های وهابی در این کشور می تواند به ثبات دینی این کشور آسیب جدی وارد نماید و اقلیت سنی را رو در روی اکثریت شیعه قرار دهد موضوعی که نتیجه آن برای کشوری که حدود ۰۲% از خاک آن در اشغال ارمنستان است خوشایند نخواهد بود.
علاوه بر آن با توجه به روابط پیدا و پنهان فرقه وهابیت با آمریکا و پیوندهای موجود بین وهابیت با صهیونیسم و نیز نظر به خواستگاه استعماری این فرقه، گسترش فعالیت وهابی ها در جمهوری آذربایجان، زمینه های لازم جهت افزایش بهره برداری های سیاسی، اقتصادی، نظامی و... دولت های فرامنطقه ای مخصوصاً آمریکا و نیز رژیم صهیونیستی از جمهوری آذربایجان را فراهم خواهد کرد؛ ضمن اینکه ادامه فعالیت این فرقه در جمهوری آذربایجان، این فرصت را برای دولتمردان آذربایجان فراهم می کند تا به بهانه مبارزه با وهابیت گروه های اصیل اسلامی را مورد تهاجم قرار دهند. همچنین ادامه فعالیت این فرقه می تواند در درازمدت حاکمیت جمهوری آذربایجان را با چالش های جدی مواجه کند.
علاوه بر موارد گفته شده بایستی به این نکته نیز اشاره کرد که به دلیل اشتراکات فراوان مذهبی، تاریخی و فرهنگی دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان و نیز به دلیل مرزهای طولانی مشترک بین دو کشور گسترش وهابیت در جمهوری آذربایجان منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز با چالش جدی مواجه خواهد کرد.
سخن آخر اینکه امروزه مردم مسلمان و شیعه جمهوری آذربایجان در کنار همه مشکلات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با مشکل اساسی دیگری به نام فعالیت فرقه وهابیت رو در روست و بر همه مسلمانان مخصوصاً علما و دانشگاهیان فرض است تا با معرفی اسلام اصیل به مردم جمهوری آذربایجان از گسترش بیش از پیش وهابیت جلوگیری کنند. ضمن اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران نیز می تواند به منظور پیشگیری از به خطر افتادن منافع ملی خود توسط این جریان خطرناک، با لحاظ ارتباط عمیق تاریخی و فرهنگی بین ایران و آذربایجان همکاری های سودمندی را با دولت این کشور به عمل آورد.
حسن گلی
پانویس ها
]۱[ برای اطلاعات بیشتر ر.ک: رضا. عنایت الله. آذربایجان و اران. نشر هزار. تهران. چاپ اول. ص ۷۲۱ تا ۵۲۳
]۲[ ر.ک همفر. خاطرات همفر. ترجمه دکتر محسن مویدی. انتشارات امیرکبیر. تهران. چاپ دهم.
]۳[ مبلغی. احمد. تاریخ ادیان. ج۳. ص ۹۱۴۲
]۴[ همان.
]۵[ برنجکار. رضا. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی. ص۶۱۴
]۶[ سبحانی. جعفر. آیین وهابیت. ص ۸۳
]۷] مبلغی. احمد. تاریخ ادیان. ص ۰۱۴۳
]۸[ سوره مبارکه جن آیه ۸
]۹[ مبلغی. احمد. تاریخ ادیان. ص ۰۱۴۳
]۰۱[ همان ص ۱۱۴۳
]۱۱[ مکارم شیرازی. ناصر. وهابیت بر سر دو راهی. انتشارات مدرسه الامام علی ابن ابیطالب(ع). چ هفتم. قم. ۴۱۳۸ص۵۱ تا ۶۱
]۲۱[ جهت آشنایی بیشتر ر.ک قانون اساسی جمهوری آذربایجان.
]۳۱[ روزنامه ینی مساوات چاپ باکو مورخه ۳۸۷.۳.
منبع : سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح