چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


به بهانه پخش حاجی واشنگتن


آثار هنری _ باز هم تأكید می شود از هر نوع _ گاهی به رویدادی و دوره ای یا شخصیتی از تاریخ می پردازد كه اطلاعاتش دور از دسترس هنرمند است. اما گاهی، دوره ای یا شخصیتی مد نظر است كه به راحتی می توان به اطلاعات مورد نظر دست یافت. در شكل اول، هنرمند ناچار است از عنصر خیال و بازسازی واقعیات، بیشتر بهره ببرد، اما در شكل دوم از آثار تاریخی كه برای بازسازی به دست هنرمند می افتند، به دلیل قرابت مكانی و زمانی، نمی توان به سادگی از واقعیات عبور كرد تا با تحریفات تاریخی، موجب ارضای ذهن خیال پرداز هنرمند فراهم شود.
هنرمند،می تواند از وقایع تاریخ، به نفع اندیشه هایش بهره ببرد؛ اما تاریخ را آن گونه كه هست، نه آن طور كه می خواهد و آرزو دارد، باشد. اما شكل دیگری از تاریخ هم به صورت وقایع بینامتنی در آثار هنری بروز می یابند كه گاهی با هنرمند _ حتی- هم داستان می شوند تا روایت جدید هنری را بسازند. اما در هیچ كدام از این موارد ، از ظرفیت های واقعی و حقیقی تاریخ نمی توان عدول كرد. می توان شاخ و برگ داد، اما نمی توان....
چند شب پیش شبكه چهار سیما در برنامه ای تحت عنوان سینما ۴ به پخش یكی از فیلم های علی حاتمی به نام «حاجی واشنگتن» پرداخت. این برنامه كه قبل از هر چیز به تحلیل از علی حاتمی اختصاص داشت با حضور عزت ا....انتظامی از بازیگران قدیمی سینما و تئاتر و فریدون جیرانی به طرح مسائلی درباره فیلم و چگونگی ساخت و كارگردانی آن پرداخت. از آنجا كه حاضران در نشست طولانی خود آشنایی درست از شخصیت «حسینعلی خان معتمدالوزاره» نداشته و به جای نقد فیلم تنها به تعریف و تمجید از یكدیگر و ایضا علی حاتمی پرداختند .نگارنده بر آن شد نكاتی را در خصوص این رجل عهد ناصری كه فیلم پیرامون شخصت او شكل گرفته متذكر گردد. با این اعتقاد كه ارائه نكات ضعف یك فیلم بویژه كه مربوط به هویت تاریخی و ایرانی است می تواند به دیگر كارگردانان سینما در محتوابخشی به آثار خود كمك شایان بنماید.
در گفتگوی حاضران در استودیو موارد زیر حائز اهمیت بود:
۱- هیچ یك از طرفین نه آقای انتظامی نه آقای جیرانی اطلاع دقیقی از شخصیت اصلی فیلم نداشتند به گونه ای كه هر دو بزرگوار خود به این امر اقرار داشته و بارها در طول مباحث به آن تأكید كردند.
۲- نبود تحقیق و نویسندگی در برنامه كاملاً مشهود بود یا محققین و نویسندگانی كه اسامی آنها در تیتراژ پایانی عنوان شده بود تحقیقات خود را در اختیار مجری برنامه آقای جیرانی قرار نداده بودند و ایشان كمترین اطلاع راجع به شخصیت اصلی داستان نداشت.
۳- بدون توجه به ژانر فیلم كه تاریخی است دیالوگ های بسیاری توسط آقای حاتمی به دلخواه در متن اضافه شده و همین امر توسط آقای انتظامی نیز تكرار گردیده است.
۴- تحریف و بی توجهی نسبت به زمان وقوع تاریخی قضایا، افراد مؤثر در آن و بخصوص بی توجهی نسبت به شخصیت اصلی داستان.
در این فیلم شخصیت سیاسی- اجتماعی سفیر ایران در ایالات متحده به شدت حقیر و خوار نشان داده شده است. فردی كه اصولاً زبان انگلیسی را نمی داند و برای كوچكترین واژه ای باید از مترجم كمك بگیرد (مترجمی كه حتی خود نیز تسلط چندانی به زبان انگلیسی ندارد)، یاوه گو و زیاده گو است، از آداب كنسولی هیچ نمی داند، غشی است، فرصت طلب است و حتی دوری از خانواده وی را به مرز جنون كشانده است. به قول آقای انتظامی «لیسانس هم نداشته است» . حال ممكن است خواننده گرامی بگوید آقای حاتمی اصولاً در فیلمهای خود با دستاویز قرار دادن یك سوژه تاریخی هرگونه كه می خواست آن را بازسازی می كرد. البته این گفته پاسخ درستی به ایرادات نیست، با این وجود واضح است كه تعداد بینندگان یك فیلم در سینما با تعداد مخاطبان تلویزیونی آن غیرقابل مقایسه است. چرا كه فیلمساز مجاز نیست واقعیات تاریخی را تحریف كند، اگر چه باید بازسازی كند. وقتی فیلم از سینما به تلویزیون می آید و در یك شبكه فرهنگی پخش می گردد و سپس در مورد آن اظهار نظر می گردد؛ حداقل انتظار این است كه در این نقد به ضعفهای ساختاری و محتوایی و در مورد آثار تاریخی، به صحت و سقم و تحریفات احتمالی فیلم نیز پرداخته شود. اگر قرار شد ما در یك برنامه تلویزیونی با محتوای نقد به ثناگویی صرف بپردازیم چه بهتر است كه اسم برنامه را تغییر دهیم.
معهذا هنوز جای این سؤال باقی است كه چرا برخی اصرار دارند وجهه شخصیت های كشور را كه اگر نه مثبت لااقل تصویری منفی از خود در تاریخ ما به جای نگذارده اند تخریب یا ویران نمایند. آیا اگر قضیه معكوس می شد، فیلمسازان آمریكایی حاضر بودند از نخستین سفیر خود در ایران، آدم بی سواد، بی توجه به آداب، مریض و مجنون اثری بسازند و تحویل جامعه آمریكا یا جهانی دهند؟ اگر این طور نیست چرا برخی از دست اندركاران سینمای ما این كار را انجام می دهند و ما هم چون مثلاً «حاج واشنگتن» ساخته علی حاتمی است باید مهر تأیید به آن بزنیم و از شبكه ۴ سیما پخش كنیم و حتی به نقاط ضعف آن نپردازیم؟ آیا این طور نیست كه حرمت امامزاده با متولی آن است و اگر متولیان فرهنگی كشور نتوانند یا نخواهند چنین كاری انجام دهند چگونه انتظار دارند جامعه جهانی با ما چنین كند؟ در پایان برای آشنایی بیشتر خوانندگان گرامی، نكات ذیل پیرامون شخصیت واقعی حسینقلی خان ذكر می گردد:
۱- حسینقلی خان معتمد الوزاره هفتمین فرزند میرزا آقاخان نوری در سال ۱۸۸۸ میلادی (اوایل سال ۱۳۰۶ قمری) وارد آمریكا شد. درباریان ناصرالدین شاه به وی چون تازه از سفر حج بازگشته بود لقب حاجی و میان عزیمتش به واشنگتن لقب واشنگتن داده و عنوان «حاجی واشنگتن» تركیبی از این دو واژه از سوی درباریان عهد ناصری است.
۲- حسینقلی خان قبل از سفر به آمریكا، به زبان انگلیسی مسلط بوده و از سال ۱۳۰۲ قمری هم به عنوان معاون وزارت خارجه انجام وظیفه كرده است. وی در ۲۱ شوال ۱۳۰۵ قمری عازم آمریكا شد و در روز یكشنبه ۲۳ محرم ۱۳۰۶ وارد نیویورك گردید (۴۳ روز پس از عید قربان سال ۱۳۰۵) و چون سفر حسینقلی خان ۸ ماهه بوده است لذا قبل از عید قربان ۱۳۰۶ به ایران بازگشته است (و در نتیجه اصل داستان ذبح گوسفند توسط حاجی در عید قربان مورد اشاره در فیلم نادرست است.)
۳- در هیأت میرزا حسینقلی خان سه نفر به نامهای میرزا محمود خان شیرازی، عبدالعلی خان آجودانباشی و دكتر تورنس حضور داشتند. وی در قسمتی از سخنان خود در برابر رئیس جمهور وقت آمریكا می گوید:«میل داریم روابط مان را با شما به منظور امنیت و راحتی كشورمان از تجاوز كشورهای نیرومند همسایه تقویت نماییم.»
۴- زمان اقامت سفیر ایران در واشنگتن كوتاه و تنها هشت ماه بوده است. «در نگرش به سفارت حاجی باید گفت وی گرچه مدت كوتاهی (۸ ماه ) در آمریكا بود لیكن توانست تصویری واقعی را از جامعه آمریكا ارائه كند. نمایی كه بیانگر درك سیاسی او بود... او اهل سیاست آنجا را از میان خود مردم دید كه برای مدتی مشخص عهده دار هدایت جامعه می شوند و این با اندیشه ظل اللهی شاه قاجار تعارض داشت.» (یعنی عكس آنچه فیلم در پی نشان دادن آن است.)
ناصر مستوری كاشانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید