چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


در چنبره‌ی تکرار


در چنبره‌ی تکرار
سینمای خانوادگی که شامل انواع ملودرام‌های خانوادگی و ملودرام‌های زنان است، از محبوب‌ترین انواع فیلم در ایران و چه‌بسا در جهان شمرده می‌شود. این ملودرام‌ها که هم‌زمان با پررنگ‌ شدن نقش زنان در جامعه‌ی غرب و به تبع آن رشد ایده‌آل‌های فمینیستی در درون هنرهای تصویری آغاز شد، بر گونه‌یی از روابط و کنش اجتماعی تکیه دارد که به مانند گونه‌ی گانگستری یا وسترن و یا حتی کمدی، مردمحور نیست، بلکه همانند تعریف خود خانواده از مرد، زن، فرزندان و روابط آن‌ها تشکیل یافته است.
● یک گونه‌ی محبوب سینمایی
این گونه‌ی سینمایی در بعد از انقلاب به دلایل متفاوت به گونه‌ی محبوب تبدیل شد؛ گرچه با مطالعه و غور در سینمای قبل از انقلاب نیز می‌توان دریافت که سینمای خانوادگی حجم بالایی از محصولات سینمای ایران را تشکیل می‌داده است که برخی از آنان با اسلوب فیلمفارسی تولید می‌شد، برای مثال می‌توان از فیلم‌های «نصر‌ت‌الله وحدت» و برخی دیگر با اسلوب موج نو مانند فیلم «بیتا» ساخته‌ی «هژیر داریوش» نام برد.
گذشته از آسیب‌شناسی سینمای ملودرام و خانوادگی قبل از انقلاب، باید به این نکته توجه داشت که این میل به تماشا و تولید آثار خانوادگی مستقیماً با اصلاحاتی به بعد از انقلاب منتقل شد. سینماگران بدنه که بعد از انقلاب همگام با تحول جامعه با گونه‌یی از سردرگمی ایدئولوژیک روبه‌رو بودند، برای فرار از سردرگمی گونه‌ی سینمای خانوادگی را که هم کم‌دردسرتر و هم پرتماشاگرتر بود، برگزیدند و بسیاری از آثار سینمای دهه‌ی ۶۰ به این گونه تعلق داشت؛ آثاری چون «حریم مهرورزی»، «پدربزرگ» و ... موضوعات این فیلم‌ها بیش‌تر اختلافات خانوادگی - نازایی زن، اذیت و آزار مادرشوهر، عدم احترام به بزرگسالان، مشکلات معیشتی، بچه‌های طلاق و ... - بود و اکثر این آثار دارای پایان خوشی‌ بودند اما در سالیان دهه‌ی ۷۰ با تثبیت ایده‌آل‌های ایدئولوژیک برخی از فیلمسازان، روند گرایش به تولید فیلم‌های ملودرام کندتر و از طرف دیگر تولیدات موسوم به سینمای معناگرا - عرفانی - و گونه‌های جدیدتر مثل سینمای حادثه‌یی، پلیسی و وحشت بیش‌تر شد.
● گرایش‌های جدید
هم‌زمان با کم شدن حجم تولیدات، گرایش‌های داستان‌پردازی نیز در سینمای خانوادگی دستخوش تغییر قرار گرفت و الگوهای جدیدتر مثل مردهای دو زنه، عشق‌های ممنوع و خیانت باعث تولید فیلم‌هایی مانند «دنیا»، «چتری برای دو نفر»، «مرد عوضی»، «نقاب»، «آتش‌بس» و ... شد.
در حقیقت باید عنوان کرد که هم‌زمان با تغییرات الگوی خانواده و اختلافات خانوادگی در سال‌های اخیر و آزادی بیش‌تر فیلمسازان در نشان دادن شبکه‌ی روابط بی‌پرده‌تر و موضوعاتی مثل خیانت، سینمای خانوادگی در مسیر دیگری افتاد. این سینما در مسیر خود با سینمای فمینیستی و کمدی ائتلاف کرد چرا که از اواسط دهه‌ی ۷۰ فیلمسازان زن نیز به تولید آثاری با گرایشات فمینیستی روی آوردند. برای اثبات این ادعا می‌توان از «تهمینه میلانی» با آثاری چون «دو زن»، «نیمه‌ی پنهان»، «زن زیادی» و «آتش‌بس» نام برد. فیلم آتش‌بس مثال خوبی برای این مدعاست. فیلمی که باعث ایجاد تأثیر شگرفی بر فیلم‌های بعد از خود شد که این تأثیر و روند تولید فیلم‌های به اصطلاح آتش‌بسی هنوز هم ادامه دارد؛ اما این تحول نیز علی‌رغم داشتن مخالفان و موافقان خیلی زود تأثیر خود را از دست خواهد داد. به‌راستی تا چه زمان تماشاگر می‌تواند از تیپ‌ مرد دو زنه به سردمداری بازی‌های «محمدرضا شریفی‌نیا» و مرد خائن با بازی‌های‌ «امین حیایی» لذت ببرد؟ این روند تا کی ادامه خواهد داشت؟
پاسخ روشن است که این نوع از سینمای خانوادگی نیز به زودی اقبال و فروش بالای خود را از دست خواهد داد و سینماگران این گونه باید به دنبال موضوعات جدیدتر و یا فیلمنامه‌های متفاوت‌تر و غیرکلیشه‌یی‌تر از موضوعات قبلی باشند زیرا برای تماشاگران سینمای ایران که فیلم نقاب را دیده‌اند، دیگر فیلم «زن‌ها فرشته‌اند» جذابیت چندانی ندارد یا برای بینندگان فیلم آتش‌بس، فیلم «کلاغ‌پر» فیلمی به لحاظ موضوع تکراری‌ست.
● و سرانجام ...
به نظر نمی‌رسد که گونه‌ی سینمای ملودرام و یا خانوادگی هیچ‌وقت در ایران تحت‌الشعاع دیگر گونه‌ها قرار بگیرد. این گونه‌ی سینمایی دارای جایگاه بالایی در نزد مخاطبینش و به‌طبع توان بالقوه برای جذب سرمایه به سینما از طریق فروش بالاست. این توان بالقوه زمانی به فعلیت تبدیل می‌شود که فیلمسازان این گونه توانایی تزریق موضوعات جدید و وضعیت‌های نمایشی بدیع‌تر را داشته باشند، در غیر این صورت گریبان سینمای خانوادگی را رکود، درجا زدن و تکرار خواهد گرفت
هادی معیری‌نژاد
منبع : سورۀ مهر