یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
ناگفتههای صبح بخیر ایران
● خودش را اینگونه معرفی میكند:
هجدهم مردادماه هزار و سیصد و پنجاه و خوردهای در خیابان سرسبیل تهران به دنیا آمدم. با معدل ۱۹/۸۶ در رشته
ریاضی فیزیك دیپلم گرفتم و همزمان در دو دانشگاه، در دو رشته عمران و كارگردانی فارغالتحصیل شدم، تنها یك خواهر كوچكتر دارم كه مهندس معمار است. مادرم خانهدار و پدرم نیز سال گذشته فوت كرد؛ مدت سه سال است كه با (نغمه مهرپاك) مجری فعلی برنامه تصویر زندگی كه از شبكه دوم سیما پخش میشود و فوقلیسانس روانشناسی دارد، تشكیل زندگی مشترك دادم...
رضا رشیدپور هر اندازه كه در مقابل دوربین با نشاط و پرانرژی است در پشت دوربین به همان اندازه متفكر و آرام... او هنر زیادی دارد از جمله نقد فوتبال، البته به زبان طنز، خوانندگی آن هم زنده مقابل چشم صد هزار نفر! كارگردانی، اجرای برنامههای زنده تلویزیونی و ساختن برجهای بلند.
رضا رشیدپور مجری توانایی در تلویزیون است كه با كارهای او آشنا هستیم، به خصوص تمام ایرانیان كه به مدت سه سال هر روز با صبح بخیر گفتن رشیدپور كار روزانه خود را آغاز میكردند، اما شش ماهی است كه از او دیگر خبری نیست.نه تنها او بلكه دیگر اعضای گروه صبح بخیر ایران هم نیستند. شاید آنها كه برنامه حال حاضر صبح بخیر ایران را میبینند، محتوای جدید را دوست داشته باشند و بگویند از قبل بهتر است، اما آنچه كه جای پرسش دارد این است كه اگر مدیر یك برنامه عوض میشود، باید تمامی افراد آن گروه عوض شوند؟
رشیدپور سه سال هر روز صبح به عشق این برنامه از خواب خود میزد و با مردم ایران ارتباط صمیمی برقرار میكرد و حالا باید پاسخگوی كسانی باشد كه دیگر هر روز صبح او را در صفحه جادویی نمیبینند. زمانی كه از او میپرسیم آیا با آمدن یك نفر، كلیت یك كار موفق باید دستخوش تغییرات شود، چیزی نمیگوید و سرش را پایین میاندازد و میگوید: (انتظار دارید چه پاسخی بدهم، آنهایی كه به دنبال پاسخ این پرسش هستند،خودشان خواه ناخواه متوجه میشوند.)
به واقع در سالهای اخیر در زمینه مدیریتی، اینگونه عمل كردیم. به محمد دادكان ریاست سابق فدراسیون فوتبال، نشان لیاقت مدیریت میدهیم و چند ماه بعد به بدترین نحو ممكن او را زیر سوال برده برایش پرونده مالی تشكیل میدهیم.
زمانی برای یك مدیر بهبه، چهچه می كنیم و مدتی بعد، بدترین انتقادها را روانه او میكنیم و این به امروز و دیروز ارتباطی ندارد. اگر اجازه میدادیم امیركبیر به كار خود ادامه میداد، شاید اتفاقاتی دیگر در این كشور پیش میآمد، اما نگذاشتند امیركبیر به كار خود ادامه دهد،چون نخواستند و این خلق و خو، همیشه با ایرانیان باقی است.
از هر كدام از مجریان برنامه صبح بخیر ایران به دنبال پاسخ هستیم، چیزی نمیگویند، چرا كه نیستند، اما رشیدپور را پیدا كردیم، چون هست، اما باز هم به یك پاسخ صحیح نرسیدیم چرا زمانی كه یك مدیر عوض میشود، باید عوامل یك كار موفق و خوب هم دستخوش تغییر شوند؟ عجیبترین پاسخ برای این پرسش شاید این باشد كه صبح بخیر ایران، سه سال قبل كاری موفق نبود، اما مردم نظری غیر از این دارند.
● دوست دارم خودتان گفتگو را آغاز كنید...
▪ رشیدپور: معمولاً تمام مصاحبهها با بیوگرافی آغاز میشود، اما به دلیل تكرار، خیلی شروع جالبی نخواهد بود... اصلاً چطور است از هوا بگوییم؛ امروز چرا اینقدر هوا گرم است؟
▪ مهرپاك: خوب جواب این سئوال كاملاً مشخص است، اما من فكر میكنم از این تابستان گرمتر تا به حال نداشتیم.
▪ رشیدپور: اجازه بدهید قبل از اینكه شما در خصوص قطع همكاری من با گروه (صبح بخیر ایران) سئوال كنید، در این خصوص صحبت كنم، چون این روزها بعد از سلام و احوالپرسی، حضوری برای همه توضیح میدهم... تنها دلیل عدم همكاری، اختلاف سلیقه با گروه بود و اینكه تصمیم گرفتم مدتی استراحت كنم. هیچ دلیل دیگری ندارد. از این طریق تمام حرفهایی كه به كذب منتشر شده را تكذیب میكنم.
● شما برای این برنامه باید صبح زود بیدار میشدید، این وضعیت تكراری و خسته كننده نشده بود؟
▪ رشیدپور: بر عكس برایم بسیار انرژیبخش هم بود و امروز كه مدت پنج ماه از این برنامه فاصله گرفتم بسیار دلتنگ هستم و هر روز عدهای را میبینم، از پسر هفت ساله تا پیرمرد هفتاد ساله كه به من اظهار لطف كرده و میگویند ما هر روز با صدای تو از خواب بیدار میشدیم؛ این موضوع حس دلتنگی مرا تشدید میكند، اما دنیای حرفهای دارای تنگناهایی است كه برای تداوم بیشتر باید از آنها گذشت و سختیها را تحمل كرد.
● اصولاً سحرخیز هستید؟
▪ رشیدپور: ...( بلند میخندد) البته اگر نخوابم، بیدار میمانم تا زمانیكه به كارم برسم، اما اگر بخوابم دیگه بلند شدنم با خداست.
● چرا صبح بخیر ایران این روزها جذابیت گذشته را ندارد؟(البته نه صرفاً زمان حضور شما)
▪ مجموعه صبح بخیر ایران، شاید به دلیل سوءتفاهم، مهرههای بزرگی را از دست داد. پشت دوربین مغزهای متفكری حضور داشتند كه هر هفته از هشت صبح تا هشت شب برای هر چه بهتر شدن برنامه جلسات مختلفی را برگزار میكردند، آنها حتی برای سی ثانیه هم برنامه میریختند، بحث میكردند و...
نزدیك به سه سال با هدایت دكتر ابراهیم داروغهزاده، صبح بخیر ایران به یك برنامه پویا تبدیل شده بود، ولی بعد از تغییر مدیریت، آن سیزده نفر كنار گذاشته شدند و علاوه بر آن یكسری از افراد جلوی دوربین نیز تغییر كردند، البته با یك دید بدبینانه. گروه جدیدی تشكیل شد كه این گروه متكی به یك نفر است، یعنی بار فكری آن سیزده نفر را تنها یك نفر به دوش میكشد. بگذریم، نمیخواهم حاشیه درست كنم، بحث را عوض كنیم .
● این روزها كاری را برروی آنتن ندارید؟
▪ رشیدپور: برنامهای به نام (زنده رود) كه برای اولینبار در تلویزیون سراسری روی آنتن میرود، هر هفته با اجرای من در تلویزیون اصفهان پخش میشود كه بدون اغراق هشتاد درصد بیننده دارد، غیر از این مشغول ساختن یك مجموعه طنز، به سفارش سیمای اصفهان هستم با عنوان (گریه دیگه فایده نداشت) با نویسندگی خودم و لاله صبوری. در خصوص این سریال ادعای فیل هواكردن ندارم، اما فكر میكنم در جای خود حرفهایی برای گفتن داشته باشد. همینطور مدتی است به نویسندگی و كسب تجربهای غیر از اجرا میپردازم.
● چرا این روزها گرایش برنامههای سنتی خیلی بیشتر شده است؟
▪ رشیدپور: برنامهسازی در تلویزیون با ركود شدیدی روبهروست، به این دلیل كه رابطه تهیه كننده با سازمان درست تعریف نشده، خیلی از این روابط به رابطه پیمانكار و كارفرما تبدیل شده، به دور از تفكر و جدا از اندیشه درست برنامهسازی. تعریف ما از برنامه ساختن، چند پلاتوی مجری و در نهایت یك گزارش جلوی پارك ملت، این آفت بزرگی برای تلویزیون ماست. اما در مورد آن بخش سنتی و پاپ حق با شماست؛ این روزها شبكههای مختلف تلویزیونی مردم را بمباران برنامههای پاپ میكنند، شاید راه درستی باشد تلویزیون داخلی كه اصالت فرهنگی بیشتری دارد و با تفكر عمیقتری هم اداره میشود، به ریشهها و سنتهای مردم بپردازد تا بین بخشهای سنتی و پاپ موازنه ایجاد شود.
● برنامههای ما یا اصولا بیمحتواست یا پرمحتوا، البته بیربط به هم...
▪ رشیدپور: ما فكر میكنیم محتوا را باید با آمپول به مردم تزریق كنیم. یعنی یك مجری از سقراط، افلاطون و ارسطو حرف بزند تا برنامه پرمحتوایی ساخته شود در صورتی كه اصلا اینگونه نیست، به طور مثال مهران مدیری برنامهای پرمحتوا به نام داربید را میسازد، كه نقد داوری و بازیكن میكند و در عین حال كسی با بیل روی مغزت نمیرود، مردم ما دارای شعور بالایی هستند كه نخواهیم مستقیم حرفی را بزنیم. در كل من فكر میكنم نوع ارائه محتوا را در برنامهها گم كردهایم.
● عدهای معتقدند كه رضا رشیدپور یك شومن واقعی است؟
▪ رشیدپور: اشتباه میكنند... شومن واقعی یعنی كسی كه در لحظه بهترین كار را انجام میدهد، مثل فرزاد حسنی كه تا حدودی به شومن نزدیك شده اما موقعیت برنامهسازی و موقعیتكاری به ما این اجازه را نمیدهد كه شومن باشیم، بلكه در نهایت میتوانیم یك مجری اجتماعی خوب را به نمایش بگذاریم.در تمام دنیا برنامهها را با شومنش میشناسند. فرصتی كه تا امروز در اختیار داشتم این امكان را به من نداده است، به همین خاطر فكر میكنم بین من و شومن واقعی خیلی فاصله است.
● در فكر ساختن برنامهای نیستید كه حداقل این فرصت را به خودتان بدهد؟
▪ رشیدپور: یك طرح خیلی جذاب دارم كه با مشاور ارشد شبكه دوم سیما صحبت كردیم و برای اولینبار در ایران عملی خواهد شد.
● مدتی است دیگر شاهد مطالب شما در روزنامه گل نیستیم؟
▪ رشیدپور: روزنامهنگاری همیشه جزء آرمانهای من بوده، چون رسانه مكتوب را خیلی تاثیرگذار میدانم و این كار را به تناوب در مجلهها و روزنامههای مختلف انجام دادم، اما تداوم نوشتن در این روزنامه بیشتر بوده است. خودم نوشتههایم را خیلی دوست دارم، مخصوصا در اوج دعواهای فوتبالی، یك نفس راحت میكشیدم كه حرف دلم را زدم، حالا مردم چقدر راضی بودند را نمیدانم؛ اما متاسفانه مدتی است وقت نوشتنم
را صرف فیلمنامه سریال (گریه دیگه فایده نداشت) میكنم.
● بیشتر چه ورزشی را دنبال میكنید؟
▪ رشیدپور: با این كه خیلی زیاد طرفدار فوتبال هستم، اما حتی یكبار هم فوتبال بازی نكردم، بیشتر شنا و بیلیارد را دنبال میكنم.
● در فوتبال طرفدار چه تیمی هستید؟
▪ رشیدپور: با صراحت میگویم: پرسپولیس.
● تاریخ ازدواج و تاریخ تولد خانمتان را به یاد دارید؟
▪ رشیدپور: همسرم متولد پانزدهم خردادماه است و در تیرماه هم ازدواج كردیم.
▪ مهرپاك: البته مردادماه بود...
● تاكنون پیشنهاد بازی نداشتید؟
▪ رشیدپور: چند بار پیشنهاد بازیگری به من شد، اما نغمه مخالفت كرد و من به خاطر احترام به ایشان نرفتم.
▪ مهرپاك: مادر رضا مدام تماس میگرفت و پیغام میفرستاد كه نگذارم بازی كند. من هم چون احترام زیادی برای مادرشوهرم قائلم، جلوی این كار را گرفتم.
● از سوابقتان برایمان بگویید؟
▪ مهرپاك: ابتدا كارم را با برنامههای رادیویی و اجرای برنامههای زنده شبكه جوان آغاز كردم و از سال ۷۶-۷۷ وارد سازمان شدم و از زمانی كه مجریان تلویزیون و رادیو تفكیك شدند، دیگر نتوانستم این همكاری را در رادیو دنبال كنم و امروز حسرت آن روزهای خوب در رادیو را میخورم.
● چطور با رضا آشنا شدید؟
▪ مهرپاك: در رادیو برنامهای را اجرا میكردم به نام جوان ایرانی، دو نفر از همكاران آقا، دیگر نتوانستند با ما همكاری كنند، تهیهكننده و مدیر گروه به دنبال یك مجری بودند و من استرس داشتم كه حالا قرار است با چه كسی برنامه اجرا كنم و آیا از نظر فكری و تیپ كاری با هم تفاهم داریم و...
تا این كه خبر آوردند آقایی كه دو سال پیش برنامه شب ایرانی را اجرا میكرده انتخاب شد و چون بیننده آن برنامه بودم، به خوبی حضور ذهن داشتم.
اولین روز برخوردمان را خوب به یاد دارم؛ رضا سر تا پا خاكی بود، چون آن زمان در بخش عمرانی فرودگاه امام خمینی(ره) مشغول به كار بود، سه سال بعد از آن روز ایشان به خواستگاری من آمد.
● دوران كودكی را چطور سپری كردید با شیطنت یا آرامش؟
▪ رشیدپور: هر وقت صحبت از كودكی میشود به یاد شش سالگی و پس از آن میافتم چون پیش از آن را به یاد ندارم، خیلی آرام و ساكت بودم تا جاییكه اطرافیان برخی اوقات فكر میكردند زنده نیستم... (با خنده)
▪ مهرپاك: من معتقدم هر یك از ما به دوران كودكی خود برمیگردیم... رضا شاید جلوی دوربین آدم پرشور و نشاط و پرتحركی باشد، اما در واقع آدم بسیار آرام و درونگرایی است. همه به من میگویند با این همسر شوخطبع و پر سر و صدا هیچوقت حوصلهات سر نمیرود، در صورتیكه باور كنید همیشه به رضا گله میكنم كه چرا اینقدر كم حرف و ساكت است.
● بزرگترین شیطنتی كه كردید؟
▪ رشیدپور: بر خلاف دوران كودكی از زمانیكه وارد دبیرستان شدم، شیطنتهای زیادی انجام میدادم، به طور مثال در كلاس را از جا در آوردن، با پیچگوشتی میزها را باز كردن یا این كه تخته را جابهجا كردن، ولی چون خیلی درسخوان بودم هیچكس حرفی نمیزد، اما جالبترین شیطنت در همان دوران اتفاق افتاد؛ در مسیر مدرسه یك كتابفروشی بود كه در زیرزمین قرار داشت و همیشه شلوغ بود و من هر روز میرفتم كنتور برق را میزدم و در میرفتم و تمام لامپهای آنجا خاموش میشد، جالب اینكه یك بار فروشنده به من گفت:
نمیدانم چرا هر روز سر یك ساعت برقهای اینجا میرود! بنده خدا نفهمیده بود این شاهكار را هر روز خود من انجام میدهم.
● بدترین نمرهای كه گرفتید؟
▪ رشیدپور: سال سوم ابتدایی از دیكته با دوازده غلط، هشت شدم.
▪ مهرپاك: من سال چهارم ابتدایی تجدید آوردم، چون متولد خرداد ماه هستم، روز تولدم همیشه هم زمان بود با امتحانات و آن زمان از امتحان بعد از جشن تولدم نتوانستم نمره قبولی بگیرم.
منبع : مجله خانواده سبز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست