نامه یک عضو حزب اعتماد ملی به مهدی کروبی

بسمه تعالی
حضرت شیخ اصلا‌حات جناب آقای کروبی سلا‌م علیکم
احتراما ضمن تشکر فراوان و اظهار خوشحالی از گفت‌وگوی روشنگرانه جنابعالی با روزنامه اعتماد ملی در روزهای ۲۳، ۲۴ و ۲۵ دی‌ماه ۸۶ در خصوص بعضی از اتفاقات مربوط به دوره اول مجلس شورای اسلا‌می تا دوره هفتم، جسارتا عرض می‌کنم...
یقینا حضرتعالی هم معتقدید چنانچه ماجراهای هر زمانی توسط کسانی که در متن آن جریانات بوده‌اند نوشته نشود، ممکن است دیگران عمدا و یا سهوا وقایع را آنگونه که دوست دارند بنویسند و در روزهای مبادا هر کسی مدعی هر چیزی و منکر هر چیز دیگری بشود؛ همان‌طوری که در دو سه سال گذشته مرتب شاهد چنین ادعاها و انکارهایی بوده‌ایم، به همین دلیل رویدادها هرچه روشن‌تر و صریح‌تر گفته و نوشته شوند کمتر مورد سوءاستفاده قرار خواهند گرفت. ابعاد موضوع‌های مهمی که در به انزوا کشیده شدن همه اصلا‌ح‌طلبان نقش بسزایی داشتند چنانچه به خاطر ملا‌حظه حال افراد و یا هر علت دیگری به درستی روشن نشوند احتمال دارد اشکالا‌تی را به‌دنبال داشته باشد، مثلا‌ اگر معلوم نگردد چه کسانی دنبال رفراندوم و یا خروج از حاکمیت و تحصن و... بودند مسلما ناخودآگاه و یا از سر غرض‌ورزی از سوی عده‌ای، کسانی که هیچگونه دخالت و حتی رغبتی در اینگونه موارد نداشتند زیر سوال خواهند رفت به‌خصوص در ارتباط با انتخابات که هر کسی برای از میدان بردن رقیبش به هر رطب و یابسی متوسل و متشبث می‌شوند. موارد دردناکی که تاکنون خود شما بهتر از هر کسی شاهد آن بوده‌اید بهترین گواه این ادعا است. گرچه کلی‌گویی و مبهم سخن گفتن ممکن است در موارد خاصی خوب باشد اما در خیلی جاها مشکل‌آفرین است، همان‌طوری که حضرتعالی به‌حق به دبیر محترم شورای نگهبان در مقام خطیب نماز جمعه تهران بعد از انتخابات دوره هفتم، منتقدانه گفتید چرا با کلی‌گویی برای توجیه رد صلا‌حیت‌ها به گونه‌ای سخن می‌گویید که تمام رد صلا‌حیت‌شده‌ها با انواع تهمت‌های مالی و اخلا‌قی متهم شوند و...
از این رو بنده به عنوان یکی از ارادتمندان شما که در دوره سوم و ششم مجلس در خدمت شما بودم و در دوره پنجم هم که حضرتعالی در مجلس تشریف نداشتید ولی به خوبی رفتار مجلسیان را در آن دوره، تحت نظر داشتید، استدعا دارم هنگامی که بعضی از اسرار درون سینه مبارکتان را بازگو می‌فرمایید تا جایی که ممکن است هم جامع باشد و هم مانع. غرض اصلی از این نوشته رفع اتهام از آقای رسول مهرپرور نماینده محترم دوره ششم از شهرستان درگز است، بنده هم تا چندی قبل فکر می‌کردم ایشان در آن نطقی که به آن اشاره فرموده‌اید می‌خواست نامه جمعی از نمایندگان را به مقامات عالی قرائت کند، البته کاملا‌ نسبت به ذهنیتی که داشتید به شما حق می‌دهم چون همان‌طوری که بعضی از قضایای مربوط به نامه را یادآوری کرده‌اید، همه قرائن و شواهد حاکی از آن بود که گویا قرار است مهرپرور آن نامه را قرائت کند اما اتفاقا چندی پیش به وی گفتم فلا‌نی، با توجه به شناختی که از شما دارم، چطور می‌خواستی آن نامه را قرائت کنی؟ با کمال تعجب گفت کدام نامه؟ برایش توضیح دادم. گفت ابدا چنین نبود، من کی حاضر بودم ابزار دست کسانی بشوم که روزگار همه را سیاه کرده‌اند. با توضیحات بیشتری که داد برایم معلوم شد که ایشان در بخشی از نطق آن روز می‌خواست در ارتباط با قانون مطبوعات مطلبی را که خودش تهیه کرده بود قرائت کند که با تذکر حضرتعالی با کمال متانت از قرائت آن صرف نظر کرد و چون فکر می‌کرد جنابعالی مخالف هرگونه اظهارنظر در ارتباط با موضوع مطبوعات هستید، لذا بعد از آن احساس نیاز نکرده بود که با شما پیرامون نطقش صحبت کند، البته تذکر بموقع و بجای حضرتعالی به آقای مهرپرور باعث شد که دیگران حساب کار خودشان را بکنند و دیگر کسی به خود اجازه ندهد کاری را که نگرانش بودید انجام دهد. علی‌ایحال بر خودم فرض دانستم با یادآوری این موضوع درخواست کنم هرگونه که صلا‌ح می‌دانید دستور فرمایید در روزنامه اعتماد ملی مطلب مذکور اصلا‌ح گردد. والسلا‌م.

محمدباقر ذاکری

منبع : روزنامه اعتماد ملی