چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

همگونی آفرینش زن و مرد، اقتباس از «زن در آئینه جلال و جمال»


همگونی آفرینش زن و مرد، اقتباس از «زن در آئینه جلال و جمال»
آیا خلقت زن و آفرینش مرد از دو گوهر مستقل و دو مبدأ قابلیِ جداگانه است تا هر کدام دارای آثار خاص و لوازم مخصوص باشد، مانند دو گوهر از دو معدن جدا ظهور می‏کنند و جنس هر کدام غیر از جنس دیگری است؟
یا آنکه هر دو از یک گوهرند و هیچ امتیازی بین آنها از نظر گوهر وجودی نیست، مگر به واسطه اوصاف کسبی و اخلاق تحصیلی و ...؟
یا آنکه مرد، بالاصالة از یک گوهر خاص خلق شده، سپس زن از زوائد مبدأ تابع مرد، به صورت یک فرع آفریده شد؟
یا به عکس یعنی زن، بالاصاله از یک گوهر معین آفریده شده، سپس مرد از زوائد مبدأ تابع زن، به طور طفیلی و فرعی، فرآورده شد؟
احتمال اول، جایگاهی در تفسیر و شواهد قرآنی و مانند آن ندارد، چنان که احتمال چهارم نیز فاقد هر گونه شواهد قرآنی و روایی است. عمده مطلب، احتمال دوم و سوم است. آنچه از ظاهر آیات ناظر به اصل آفرینش، برداشت می‏شود و برخی از احادیث نیز آن را تأیید می‏نماید، احتمال دوم است. احتمال نه تنها از ظاهر آیات راجع به خلقت به دست نمی‏آید، بلکه بعضی از احادیث نیز آن را نادرست می‏داند. اینک آیه‏های خلقت مانند:
«یا ایها الناس اتقوا ربّکم الذی خلقکم من نفس واحدةٍ و خَلَقَ منها زوجَها و بَثَّ مِنهما رجالاً کثیرا و نساءً و اتقواللّه‏ الذی تَسائَلُونَ به والارحام انّ اللّه‏ کان علیکم رقیبا(۱)
منظور از نفس در این آیه کریمه، گوهر، ذات، اصل و واقعیت عینی شی‏ء است و مراد از آن، معنای روح، جان، روان و مانند آن نیست. برای مثال، وقتی می‏گویند، فلان شی‏ء «فی نفسه» چنین است، یعنی در ذات و هستی اصلی خود چنین است و وقتی می‏گویند: «جائنی فلان نفسه»(۲)
یعنی فلان کس، خودش آمد که معنای «نفس» مرادف با «عَین» یعنی اصل ذات خواهد بود. پس روا نیست که مباحث علم النفس قدیم یا جدید را به این آیه ربط داد و یا تحقیق در باره این آیه را با آیات ناظر به پیدایش نفس و دمیدن آن در انسان و رجوع آن به سوی پروردگار و دیگر مباحث قرآنی مرتبط به احکام روح، وابسته دانست.
پس مراد از نفس همانا ذات و واقعیت عینی است. بنابراین، مفاد آیه مزبور این است که همه انسانها از هر صنف، خواه زن و خواه مرد (زیرا کلمه ناس، شامل همگان می‏شود) از یک ذات و
گوهر، خلق شده‏اند و مبدا قابلیِ آفرینش تمام افراد، یک چیز است و از طرف دیگر، اولین زن که همسر اولین مرد است نیز از همان ذات و گوهر عینی، آفریده شده، نه از گوهر دیگر و نه فرع بر مرد و زائد بر او و طفیلی و مانند آن، بلکه خداوند، اولین زن را از همان ذات و اصلی آفریده است که همه مردها و زنها را از همان اصل خلق کرد. آن گاه در آیه شریفه به کیفیت تکثیر نسل، اشاره می‏شود که از حوصله این مقاله بیرون است.
همین مطالب را می‏توان از آیات زیر استفاده نمود:
«هو الذی خلقم من نفسِ واحدةٍ و جَعَلَ منها زوجها ...»(۳)
«خلقکم من نَفْسٍ واحدةٍ ثم جعل منها زوجها...»(۴)
پس مفاد آیه‏های ناظر به اصل آفرینش، وحدت مبدأ قابلی خلقت تمام مردان و زنان و نیز اولین مرد و اولین زن که نسل کنونی به آنها منتهی می‏شوند، خواهد بود.
حال، احادیث ناظر به مبدأ قابلی آفرینش، مانند آنچه محمد بن‏بابویه قمی (صدوق قده) در «علل الشرایع» و نیز «من لا یحضره الفقیه» نقل کرده است:
«زرارة بن اعین» از حضرت امام صادق(ع) سؤال کرد:
نزد ما مردمی هستند که می‏گویند:
خداوند، «حوّا» را از بخش نهایی دنده چپ آدم آفرید.
امام صادق(ع) فرمود:
خداوند از چنین نسبتی، هم منزه است و هم برتر از آن ... آیا کسی می‏گوید: خداوند، توان آن را نداشت که همسر آدم را از غیر دنده او خلق کند، تا بهانه به دست شناعت‏کنندگان دهد که بگویند بعضی از اجزای آدم با بعض دیگر، نکاح نمود ...؟ سپس فرمود:
خداوند، بعد از آفرینش آدم، حوا را به طور نوظهور، پدید آورد ... آدم(ع) بعد از آگاهی از خلقت وی از پروردگارش پرسید: این کیست که نزدیکی و نگاه او، مایه انس من شد؟
خداوند فرمود:
این حواست. آیا دوست داری که با تو باشد و مایه انس تو شده، با تو سخن بگوید و تابع تو باشد؟ آدم گفت:
آری، پروردگارا! تا زنده‏ام سپاس تو بر من
لازم است.
آن‏گاه خداوند فرمود:
از من ازدواج با او را بخواه، چون صلاحیت همسری تو را جهت تأمین شهوت دارد. پس از آن خداوند، شهوت جنسی را به او اعطا نمود ...
سپس آدم عرض کرد:
من پیشنهاد ازدواج با او را ارایه می‏دهم، رضای شما در چیست؟ خداوند فرمود: رضای من در آن است که معارف دین مرا به او بیاموزی ...(۵)
این حدیث، گرچه مفصل است و بخشهایی از آن نقل نشد و از لحاظ سند، نیاز به تحقیق بیشتر و از نظر عبارات، نیاز به توضیح بیشتر دارد، ولی مطالب مهم و سودمندی از آن استفاده می‏شود که به بعضی از آنها اشاره می‏گردد.
۱) خلقت حوا از دنده چپ آدم، صحیح نیست.
۲) آفرینش حوا همانند خلقت آدم، بدیع و نوظهور بوده و مستقل است.
۳) نزدیکی و نگاه آدم به حوا مایه انس وی شده است و خداوند نیز همین اصل را پایه برقراری ارتباط آنها قرار داد و این انس انسانی، قبل از ظهور غریزه شهوت جنسی بوده است، زیرا جریان غریزه مطلبی است که بعد مطرح شد.
۴) خداوند، گرایش جنسی و شهوت زناشویی را به آدم(ع) القا نمود و این در حالی بود که جریان انس و دوستی از قبل، وجود داشت.
۵) بهترین مهریه و صداق، تعلیم علوم الهی و آموختن معارف دین است که خداوند آن را به عنوان مهریه حضرت حوا بر آدم واجب کرده است.
۶) بعد از ازدواج آدم به حوا گفت: به طرف من بیا و به من رو کن. حوا گفت: تو به سوی من رو کن. خداوند، امر کرد که آدم برخیزد و به طرف حوا برود، و این همان راز خواستگاری مرد از زن است و گرنه زن به خواستگاری مرد می‏رفت. بدون شک، منظور از این خواستگاری، خطبه قبل از عقد که در این حدیث مبسوط آمده، نیست.
تاکنون روشن شد که آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و همه زنان و مردان، مبدأ قابلی واحد داشته، چه اینک مبدأ فاعلی تمام آنها خدای یگانه و یکتاست و هیچ مزیتی برای مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست و اگر برخی از روایات، عهده‏دار اثبات این مزیتند از نظر سند، نارسا یا از جهت دلالت، ناتمامند و اگر فرض کنیم که از هر دو جهت تمام باشند، چون مسأله مورد بحث، یک امر تعبدی محض نیست، نمی‏توان آن را با یک دلیل ظنّی غیر قطعی، ثابت کرد مگر در حد گمان که آن نیز سودمند به حال مسایل علمی نخواهد بود.
۱ـ نساء، آیه ۱.
۲ـ تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۴۴.
۳ـ اعراف، آیه ۱۸۹.
۴ـ زمر، آیه ۶.
۵ـ علل الشرایع، ج۱، باب ۱۷ و ج۳، ص۳۷۹.
منابع
تفسیر المیزان,jeld=۴,safhe=۱۴۴
علل الشرایع,jeld=۱
علل الشرایع,jeld=۳,safhe=۳۷۹
منبع : طوبی


همچنین مشاهده کنید