چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


حجاب؛ محدودیت؛ مصونیت یا مسؤولیت‏


حجاب؛ محدودیت؛ مصونیت یا مسؤولیت‏
●مقدمه‏
هر انسانی، با هر نظام فكری، افعال اختیاری‏اش را به منظور رسیدن به اهدافی كه آن‏ها را پسندیده و خوب تشخیص داده، انجام می‏دهد؛ به عبارت دیگر، تمام افعال ارادی آدمی، تابع حسن و قبحی است كه تشخیص می‏دهد. «حجاب و بی‏حجابی» نیز از این چارچوب برون نیست. عده‏ای حجاب را نیك می‏دانند و بدان پایبندند و در مقابل، بی‏حجابی را زشت می‏شمارند و از آن بیزاری می‏جویند؛ چنان كه گروهی بی‏حجابی را پسندیده، به آن اهتمام می‏ورزند و حجاب را عملی زشت دانسته، دامن خود را از آن پاك می‏سازند. این نوشتار، فارغ از دلیل‏های عقلی و نقلی و مقتضیات فطری در پی بررسی آثار این دو پدیده است و خوبی و بدی و زشتی و زیبایی هر یك را می‏نمایاند تا هر كس با تدبیر در آثار آن دو، راه صواب پیش گیرد.
●دامنه تأثیر رفتارها
بی‏تردید زندگی اجتماعی - خواه بر استدلال عقلی و خواه برخواسته فطری و خواه بر بنیان قراردادهای اجتماعی و... بنا شده باشد - از تأثیر و تأثّر متقابل افراد و عملكرد آن‏ها تهی نیست. خوبی‏ها و زیبایی‏ها برای فرد و خانواده و جامعه مفیدند و زشتی‏ها و بدی‏ها نیز به همه زیان می‏رسانند. و تأثیر خود را بر تمام اعضا و اركان جامعه به جا خواهند گذاشت.
●همنوایی آهنگ تكوین و تشریع‏
مدبّر آفرینش كه خواهان تداوم نسل بشر است، خود، به قلم تدبیر و تكوین، جاذبه‏های عقلی، اجتماعی، فطری و زیستی - جنسی را در آدمیان و حتّی حیوانات و گیاهان به ودیعت نهاده تا در پرتو جذب و انجذاب درونی همیشگی شعله وجودشان را بر افروخته نگهدارند. خالق هستی برای بقای دیگر موجودات تنها همین جذب و انجذاب را كافی دانسته، ولی برای بقای نسل بشر مسؤولیت سپاری را نیز از نظر دور نداشته است؛ زیرا بشر چون جانوران و گیاهان نیست كه نسل وی تنها با جاذبه‏های زیستی - جنسی و عشق ورزی آزاد پایدار ماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذیه، نگهداری و پرورش درست نیازمند است و بدون مراقبت‏های بهداشتی، زیستی و... فرصت حیات نمی‏یابد. بر این اساس، معمار هستی كه نهاد آدمی را آن گونه سرشت، برگنبد تشریع این گونه نوشت كه ازدواج محبوب‏ترین بنیادها برای بنا نهادن كانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است‏۱، تاهم جذب و انجذاب به محیط خانواده محدود گردد و هم نسلی سالم و متعادل پرورش یابد. چون جذب و انجذاب لجام گسیخته هرگز به بقای نسل تن نمی‏دهد و آن را مزاحم عشق ورزی خود می‏بیند؛ همان‏گونه كه نسل ناسالم، پدر و مادری نمی‏شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد۲. به این منظور، انتظار می‏رود معمار نظام تكوین و تشریع در راه نیل به خواست خود، به تدبیر و تشریع لازم دست یازد و اسباب رسیدن به آن هدف را تشریع فرماید. «حجاب» در شمار این اسباب جای دارد. اینك در این نوشتار، با پرداختن به برخی آثار تربیتی و روان شناختی این دو پدیده، سودمندی و ضرر آفرینی هر یك را هویدا می‏سازیم تا هر كس خود آگاهانه تصمیم گیرد.
●حجاب و رشد شخصیت‏
شخصیت؛ مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقیات یك انسان است كه به تمایز وی از دیگران می‏انجامد۳؛ به عبارت دیگر، مجموعه صفات و ویژگی‏های جسمی، روانی و رفتاری كه هر انسان را از انسان‏های دیگر متمایز می‏سازد، شخصیت نام دارد۴. بر این اساس، هر كس شخصیتی دارد كه خود را با آن معرفی می‏كند. و دیگران نیز او را به همان ویژگی‏ها می‏شناسند. در، «روان‏شناسی كمال» انسان رشد یافته كه انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person - The Self) معرفی می‏گردد، این گونه توصیف شده است: انسانی كه نیازهای سطوح پایین (نیازهای جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانایی‏ها و قابلیت‏های خود است و به دنبال به فعلیّت رساندن خویشتن و تحقق خویش است‏۵. اریك فروم انسان رشد یافته را انسان بارور (Productive person) معرفی می‏كند و در تعریف او می‏گوید: وی انسانی است كه نیازهای روانی‏اش را از راه‏های بارور و زایا و خلاق ارضا می‏كند۶. به عقیده اریك فروم مؤثرترین عامل در رشد شخصیت انسان برآوردن معقول نیازهای روانی است كه حیوانات پست این نوع نیازها را ندارند. انسان سالم نیازهای روانی - نه نیازهای جسمانی مانند گرسنگی، تشنگی، جنسی و...- خود را از راه‏های خلاّق ارضا می‏كند و اشخاص ناسالم از راه‏های نامعقول‏۷. اكنون باید دید فرصت رشد شخصیت با رعایت حجاب بیش‏تر فراهم می‏گردد یا با عدم رعایت آن؟ انسانی كه پیوسته نگران زیبایی خود است و بیش‏تر در جهت معرفی پیكر خود می‏كوشد، بهتر می‏تواند قابلیت‏های خود را بشناسد و به فعلیت برساند یا آن كه سر در باغ اندیشه دارد؟ آیا توجّه به نیازهای جسمانی و سطحی به انسان امكان رشد می‏دهد یا توجّه به نیازهای عالی و مخصوص انسان‏ها؟ آیا غرق شدن در خود نمایی و جلب توجّه دیگران مسیر منتهی به یافتن خویشتن است؟ انسانی كه زندگی‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نیست، در حس هویّت یابی خود (of Identity A Sense) دچار شكست شده است‏۸ تا چه رسد به آن كه هویّتش را به كمال رساند. زیرا سلیقه و خواست دیگران در زندگی‏اش تأثیر می‏گذارد و چنان زندگی می‏كند كه دیگران می‏پسندند، نه آنگونه كه خود می‏پسندد.
بی‏حجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر كه عقده حقارت (inferority complex) انسان را می‏نمایاند، زمینه رشد و تعالی وی را نابود می‏سازد؛ در حالی كه زن مانند مرد یك انسان است و باید از نظر انسانی رشد و تكامل یابد. كسی كه با نمایش زیبایی خود و گزینش پوششی ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به سر می‏برد، در حقیقت می‏خواهد با تكیه بر جذابیت‏های ظاهری خویش و نه اصالت‏ها و ارزش‏های متعالی خود، جایی در جامعه بیابد. در واقع او از این طریق اعلام می‏دارد، آنچه برایش اصل است و اهمیّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و كارآیی‏اش. چنین فردی قبل از همه اسیر خویش است و به مغازه‏داری شبیه است كه پیوسته در اندیشه تزیین ظاهر و تغییر دكور خود به سر می‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهای بزرگ‏تر را نمی‏یابد۹.
●حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندی)
از نظر روان‏شناسی، قطعی‏ترین عامل رشد انسان «میزان ارزشی» است كه هر فرد برای خود قائل است‏۱۰؛ به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتیِ انسان، سطح حرمت خود (esteem - Self) او است. درجه ارزیابی فرد از خود، حرمت خود خوانده می‏شود و در واقع باز خوردی از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار می‏آید. این قضاوت در قالب رفتارهای كلامی و غیر كلامی بروز می‏كند و گستره‏ای است كه فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و یا ناموفق و بی‏ارزش می‏داند۱۱.
چنان كه گذشت، «سطح حرمت خود» در سازش یافتگی هیجانی، اجتماعی و عاطفی تأثیر بسیار دارد و از عوامل تعیین كننده اساسی در شكل‏دهی الگوهای رفتاری و عاطفی است؛ به گونه‏ای كه تردید افراد در ارزشمندی‏شان به ناتوانی در رسیدن به زندگی عاطفی موزون می‏انجامد. این افراد همواره از آشكار شدن ناتوانی‏هاشان هراسناكند و صحنه را ترك می‏كنند. از طرفی خلاقیت با «سطح حرمت خود» رابطه كاملاً مستقیم دارد۱۲.به راستی آیا برهنه شدن و كشاندن رفتارهای جنسی به كوچه و خیابان به آدمی ارزش می‏دهد و انسان را از احساس ارزشمندی بهره‏مند می‏سازد؟ البتّه شاید احساس رضایت آنی و زود گذر پدید آورد، ولی كم‏تر كسی است كه بر خورداری از این حالت و رفتار را ارزش تلقی كند و شخص برخوردار از این روحیه را ارزشمند بداند. افزون بر این، تأمین هر خواسته‏ای همیشه با احساس رضایت همراه نیست. در جامعه‏ای كه برهنگی تمام شریان‏های آن را پر كرده و زن و مرد همواره در حال مقایسه داشته‏ها و نداشته‏های خویشند، انسان‏ها در تشویش مستمر و دلهره همیشگی فرو می‏روند؛ زیرا رقابت و مقایسه در میدانی رخ می‏نماید كه ظرفیت رقابت ندارد و بدین سبب، آدمی به تنوع طلبی حریصانه كشیده می‏شود. بی‏تردید تا وقتی این اندیشه فضای ذهن آدمی را آكنده است، فرصتی برای بروز خلاقیت و ابتكار باقی نمی‏ماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل دیگران و جلب نظر مردان و پسندیده شدن، هرگز اندیشه علمی را بر نمی‏تابد و نمی‏تواند یافته‏ای تازه عرضه كند. او در پی آن است كه در وضعیت موجود پسندیده شود نه آن كه وضعیت را تغییر دهد و با ابتكار و خلاقیت، طرحی نو در اندازد. از سوی دیگر، از آن‏جا كه احساس بی‏ارزش بودن تمام وجود این افراد را پر كرده است، در پی جبران این كمبود بر می‏آیند و چون آسان‏ترین راه رسیدن به این احساس، مقبول دیگران واقع شدن است، از طریق سكس و عرضه پیكر خود در این مسیر گام بر می‏دارند تا به شكلی، احساس ارزشمندیِ از كف رفته خود رإ؛ ّّ جبران كنند. در حالی كه شخص بر خوردار از حجاب هرگز چنین نیازی را احساس نمی‏كند. در نگاه او بهترین راه جبرانِ احساسِ ارزشمندی آن است كه خود را از دسترس بیگانگان دور نگهدارد و مقام و موقعیت خود را پایین نیاورد۱۳. گویا از همین رو است كه ویل دورانت می‏گوید: زنان دریافتند كه دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است.
بنابراین، چنین افرادی هم ارزشمندی را از كف داده‏اند و هم در جبران آن به بیراهه رفته‏اند. راه رسیدن به احساس ارزشمندی پایدار، رفتن در پی كسب صفات ارزشمند و پایدار است.
انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزشمندی خود را ارتقا می‏بخشد تا آن‏جا كه مرد، نیازمندانه به آستان وی روی می‏آورد. بی‏تردید اگر زنان این مفهوم را به طور كامل درك كنند، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن پیكر خویش بیش‏تر گرایش نشان می‏دهند۱۴ و پی خواهند برد كه راه احساس ارزشمندی در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نیست. راسل می‏گوید: از لحاظ هنری، مایه تأسف است كه بتوان به آسانی به زنان دست یافت. ویل دورانت نیز می‏گوید: آنچه می‏جوییم و نیابیم عزیز و گرانبها می‏گردد۱۵.
ویلیام جیمز به صراحت توصیه می‏كند: زنان عزّت و احترامشان به این است كه به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نكنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.
پس حجاب احساس ارزشمندی است؛ كه موقعیتی بلند مرتبه برای زنان پدید می‏آورد و مردان را در محدودیت فرو می‏برد. اگر چه در بیان به زنان گفته می‏شود كه پوشیده بیرون آیید؛ ولی واقعیت آن است كه به مرد گفته می‏شود، بهره برداری جنسی در همه جا ممنوع. چون راه چشم را كه نافذترین كانال حسیِ مردان است، نمی‏توان سد كرد.
●حجاب و استحكام خانواده‏
خانواده با اهمیّت‏ترین نهاد اجتماعی است. خانواده كانون عشق و امید و تحقق آرزوهای آدمی و مركز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونه‏ای كه هیچ جامعه‏ای نمی‏تواند بدون خانواده پایدار بماند. در معارف الاهی خانواده مهم‏ترین جایگاه پرورش انسان است. قرآن كریم همسران را «لباس» یكدیگر می‏داند و بدین ترتیب نقش هر یك را معیّن می‏كند. زن و شوهر نزدیك‏ترین افراد به یكدیگرند و چون لباس، یكدیگر را از آفات و آسیب‏های عفت سوز و ایمان برانداز حفظ می‏كنند۱۶. افزون بر این، آن‏ها مانند لباس، مایه وقار و آراستگی یكدیگرند. بی‏تردید این نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شكل می‏گیرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگی رها باشند، نمی‏توانند برای یكدیگر چون لباس به شمار آیند و عفت و وقار و شخصیت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان یافتن چنین بنیادی است و بی‏حجابی با آن تعارض آشكار دارد؛ زیرا بی‏بند و باری در پوشش، بی‏بند و باری در تحریك و احساس نیاز را در پی دارد و تأمین نیازهای شعله‏ور بنیاد خانواده را نشانه می‏رود۱۷.
غریزه جنسی یكی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا برای پایداری‏اش كافی نیست. بعد از ازدواج به تدریج با گذر زمان اهداف جدید شكل می‏گیرد؛ خواسته‏های زیستی و جنسی اندك اندك جای خود را به نیازهای روانی و امنیتی و عاطفی و شناختی می‏دهد و دیگر سرمایه عشق ورزی به تنهایی برای تأمین اهداف خانواده و خواسته‏ها كافی نیست. نخستین شرط دستیابی بدین اهداف و تأمین خواست‏های جدید، آن است كه زن و شوهر از هویّت و خواست‏های فردی دست شویند و به سوی پی ریزی هویتی جمعی گام بردارند. چنانچه هر كس فقط خواهش خویش را پی گیرد؛ زن در جهت تجمل و خودنمایی و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبولیت خویش فرو رود و نقش مادری را به فراموشی سپارد؛ و از آن سوی مرد در اندیشه رسیدن به تمكین‏های نوتر و پر رونق‏تر به سر برد و نقش پدری را فراموش كند، بنیان خانواده بر باد می‏رود. بی‏تردید كانون خانواده با اموری چون توجّه به لباس و بدن و روی و موی و انگشت نما شدن و مشخص‏تر معرفی كردن خود، پیوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدین امور و فراموش كردن اهداف خانواده و نیازهای برتر، پایه‏های خانواده را متزلزل می‏سازد.
●حجاب و مسؤولیت پذیری‏
هر كس در برابر خود و دیگران مسؤول است. انجام موفقیت‏آمیز مسؤولیت به استعداد و برخورداری از توانمندی‏های متناسب و ظرفیت‏های روان شناختی و جسمی نیاز دارد. توفیق در پاره‏ای از مسؤولیت‏ها و حتّی سپردن برخی از مسؤولیت‏ها به حجاب تكیه دارد و افرادی كه بی‏حجابی پیشه می‏كنند، توان انجام آن را ندارند. این گروه ناگزیر باید به خویش پردازند و - چنان كه امروزه مشاهده می‏كنیم - چاره‏ای ندارند جز آن كه انجام آن مسؤولیت‏ها را به دیگران و حتّی مردان بسپارند۱۸. زنانی كه در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیكر خود به چیزی نمی‏اندیشند، هرگز نمی‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت كنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن كه خود به دلیل ناتوانی یا شانه خالی كردن از انجام دادن مسؤولیت‏های فردی باز می‏مانند، با روحیه و وضعیت بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد می‏سازند. بر این اساس، بازدهی فعالیت‏های خانوادگی و اجتماعی را كاهش می‏دهند و حتّی دقّت عمل را دچار اختلال می‏كنند؛ به عبارت دیگر، این افراد خود ناتوان می‏مانند و دیگران را نیز از انجام دادن تعهدات و مسئولیت‏هاشان باز می‏دارند. تحقیقات گسترده و به ویژه پژوهش‏های میدانی، حاكی از افت تولید و كاهش سطح كیفیت در مراكز آلوده به افراد بی‏حجاب، بر درستی این سخن گواهی می‏دهد.
اسلام كه عاطل و باطل ماندن نیروهای عظیم انسانی و غیر انسانی را نمی‏پسندد، برای رسیدن به موفقیت در انجام تعهدات و مسؤولیت‏های فردی و اجتماعی، استعداد و شرایطی را لازم می‏داند كه رعایت پوشش خاص یكی از آن‏ها به شمار می‏آید. فرد بی‏حجاب با رعایت نكردن این شرط در واقع از قبول مسؤولیت خودداری ورزیده، در پی خواسته‏های خود می‏رود و حتّی دیگران را از انجام تعهدهای پذیرفته شده باز می‏دارد. بنابراین، حجاب هرگز به معنای محدود كردن حوزه مسؤولیت زن نیست. حجاب شرط موفقیت در انجام دادن مسؤولیت‏ها و سپردن برخی مسؤولیت‏ها است. انسان، با انتخاب بی‏حجابی از قبول مسؤولیت‏های حساس و سنگین شانه خالی می‏كند؛ آزاد از هر تعهدی سر بار دیگران می‏شود و مسؤولیت‏ها را به دیگران وا می‏گذارد.
علی زینتی‏
پی‏نوشت:
۱. المیزان، محمدحسین طباطبائی، ج ۳.
۲. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل.
۳. مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادی.
۴. روان‏شناسی شخصیت، یوسف كریمی،
۵. روان‏شناسی كمال، دوان شولتس، گیتی خوشدل.
۶. مكتب‏ها و نظریه‏های روان‏شناسی، سعید شاملو.
۷. روان‏شناسی كمال.
۸. فلسفه حجاب، علی محمدی.
۹. روان‏شناسی حرمت خود، ناتانیل براندل، هاشمی جمال.
freeman sunfran cisco.۱۹۶ .Esteem - The Antecedents of self .۱۰
۱۱. بررسی حرمت خود در نوجوانان...، سید حسن سلیمی، مجله روان‏شناسی، شماره ۲.
۱۲. مسأله حجاب، مرتضی مطهری، صدرا.
۱۳. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا.
۱۴. مسأله حجاب، مرتضی مطهری، صدرا.
۱۵. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا.
۱۶. المیزان، محمدحسین طباطبائی، ج ۳.
۱۷. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل.
۱۸. مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادی.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی