پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
وصیت نامه امام علی(ع)
آنچـه میخوانید وصیت امام علی (ع)بـه فرزندش امام حسن(ع)است كـه پـس از بـازگشـت از صفـیـن در قـریـه "حـاضـریـن" نـوشـت. وصیتی و سفارشی كـه بـه همـه فرزندان اسلام وعموم مومنـان است. " فرزندم این نامـهاز پدریست كـه گرمی آفتـاب زندگیش بـه سردی و غروب مینشیند.معترف به مصائب توانسوز روزگار است و سال و ماه و ساعات از او روی برتافتهاند،و هر دم بمرگ نزدیك میشود. پدری كه بـه پیشامدهـای این این جهـان نـاپـایدار و بی مقدار ،سر فرود آورده و در خـانـه مردگـان سكنی خـواهد گزیدو فردا بعزم سفـری جاودانه از این گیتی كوچ خواهد كرد. چنین پدری بـه فـرزند جـوانش ـ كـه آرزومند چیزی است كه آنـرا نمیـابد ـ سخن میگـوید فـرزندی كـه ـ بهـر حـال مـانند تمـام موجودات ـ هلاك خواهد شد وآماج تیرهای بلا و هدف درد ها ورنجهـا و گروگان مصائب سخت روزگـار غدار است.موجودی كـه خدنگهـای زهرآگین و تلخ را نشانـه است و بـه اضطرار اسیر چنین ناگواریهـای نـاپـایدار است.
سـوداگر سرای فریب و فسـاد و وامدار مـرگهـا و نابودی ها،هم پیمان و آمیخته با غمها و قرین و جلیس با محنتها نـشــانــه و هـدف افـتهــا و شهـیـد هــوی و هــوس دیگـران و سرانجام...جانشین مردگان است. اینك پس از ثنا و ستایش پـاك آفریدگـار و درود فراوان بر رسول خدا، پسرم تو بدان: من آن هنگام در چیزی كه برایم اشكار گردیده مینگرم .چـون میبینم جهـان از من روی میگیرد و روزگـار بـا من به سركشی میگراید و آخرت از من استقبال میكند،احساس میكنم كه هر چیز دیگر از یادم میرود و جز بكار خویش بچیزی رغبت ندارم. امّا لحظـه ای كـه فـارغ از دیگران غم خویش میخورم و هوس مرا آسوده میگذارد حقیقت در برابرم رخ مینمـاید و جلـوه گـر میشـود. چنین كیفیتی است كه مرا بكوشش و تلاش وامیدارد،كـه بی تردید بازیچـه نیست و از آمیختگی بدروغ و ریا، فرسنگها بدور است. نیك كه مینگرم تو را جزیی از خود مـیابمـ نـه خطاگفتم ـ بلكـه تو همـه وجود منی و چنان آمیختـه با منی كـه اگر چیزی بتو روی آورد،درست مانند انست كـه بمن روی آورده است.از اینرو اگر مرگ تو را فراگیرد، چنان است كـه مرا گرفتـه . بدین سبب كار تو مرا در اندوه افكنده،بدانگونـه كـه كـار خودم مرا بـه غم و افسـوس میكشاند.بنابراین وصیت خویش را بر تو نوشتم در حـالی كـه خواه برای تو بمـانم یـا بمیرم از اجرای آن بدست تو دل قـوی دارم و مطمئن هستم. پسـرم تـو را بپـرهیـزگـاری و تـرس از عقـوبت خدا و متـابعت و فرمـانبرداری از آفریدگـار وصیت وسفـارش میكنم . ویرانـه دل را بنور تابناكش آباد گردان، در رشته مهر با او ببندگی و دلسپاری چنگ بـزن.زیـرا هیچ رشتـه و پیـوندی استـوار تـر ازپیـوستگی و همبستگی با ذات لایزال كردگار متعال نیست. دل بـه حكمت و مـوعظت شـاد وپـاك بگردان وبـا یـاد مرگ در زهد وپارسایی بكوشو نرم رفتار ونیك گفتار باش .پیوسته بیقین ایمان خویش را قوی كن و تقدیر مرگ را بخود بقبولان و نفس خـود را بـه اعتراف در ناپایداری دنیا وادار سـاز.
آلام و آزار و مصـائب سخت روزگار را بـه او بنمـایـان ،و زشتی دهر و نـا ملایمـات روزهـا را نكـتــه بــه نكـتــه بـرایـش بـرخـوان و اورا بـتـرسـان . با دفتر زندگی گذشتگان اورا آشنـا سـاز و حوادث و رویدادهـایی را كـه بر آنهـا گذشتـه است برای او بـاز گو. نفس خـویش را در بارگاه های ویران سفر ده و بگذار آثـار آنهمـه قدرت و عظمت را نیك بنگرد ودریابد كـه از كجا تـا بكجـا رسیدهاند و چگونـه از دوستان جدا شده اند ودر سراهای تنگ و تـاریك مـاندهاند.در این موقع بخویش فكر كن كـه دیر یا زود تو نیز همچون یكی از تن های تنهای آنها خواهی بود. " پسر, خانـه ایمان و آرامگاه خویش سامان ده و جهان جـاودان را بسرای نـا پـایدار مفروش. سخنی كـه نیك نمیدانی مگو و پیرامون آنچـه مـربـوط بتـو نـیست گفتگـو مكـن. در هـر راهـی كـه گـام مـینهی ، مبـادا به گمـراهی بـرسی.
زیـرا در گمـراهی و سـرگـردانی خویشتن داری بسی بهتر از انجام كاری است كه سرانجامش هراس است و نگونباری. مروج نیكوكاری باش تـا خود از نیكو كـاران گردی . پیوستـه با دست و زبان نیكان رابـه كـارهـای پسندیده تشویق كن و از كردار نكوهیده باز دار، وهر چند كـه میتوانی، با بدكـاران و پلید فكران میامیز واز آنها دوری گزین. در راه خدا جهاد كن چنان جنگ وجهادی كه شایسته قدر اوست.هر جا ودر هر موقعیتی هر چند كه سختی كشی و به رنج افتی، برای حق و عدالت قیـام كن.در كـار دین پیوستـه دانشجو بـاش و خـویشتن را بناملایمات عادت ده. صبور بودن در راه حق،نیكخویی است. در همـه كارهـا بكردگـار خویش توكل كن زیرا تو بـه پنـاهگـاهی استوار و نیرومند روی آوردهای. آنگاه كـه دست نیـاز بسوی خدای آوری، با همـه دل و جان نیازمند باش.
زیرا وجود و كرم تنها از خداست. در كارها بسیـار از او طلب خیر و نیكی كن، و در وصیت و سفارش من اندیشه بكار بند وچیزی را از یاد مبر. زیرا نیكوترین گفتار سخنیاست كـه شنونده را سودی سرشار و بهرهای بیشمار بخشد, سخن پاك و نیك آن نیست كـه بهرهای نرسـاند و آموختن دانشی كـه پسندیده نیست بی تـردید علم و عملش هم سـودمند نخـواهـد بـود. فرزندم! به خود مینگرم كه خرد سالی و جوانی بـه پیری و سالخوردگی رسـانیدهام و سستی و نـاتوانی در وجودم خـانـه كرده، از اینرو در وصیت بتو شتافتم. دیدم در آن حكمت و عبرتی است. بیم داشتم كه مبادا مرگم فرا رسد، و آنچه در خاطرم میگذرد بتو نرسانده باشم و یا همانگونه كه تنم را ضعف و سستی فرا میگیرد، اندیشـهام نیز سستی پذیرد و سخنان بسیاری ناگفتـه ماند.
ترسیدم كـه مبادا پیش از آنكـه وصـایـایم را بشنوی هـوس بر تـو چیره گردد و فتنـه و آشوبهـای دنیـا همچـون اشتری مست و سركش، تـو را بعصیـان كشد. دل جوان همچون زمین بكر و خاك پاك است. هر دانـه ای كـه در آن افتد نشو و نما یابد. از اینرو پیش از آنكـه خاك دلت ناپـاك و سخت شـود، و عقل و خردت اسیـر هـوس گـردد در تـربیتت كـوشیدم. من با دانش خویش بسوی تو شتافتم تا اینكه تو نیز در درك حقایق بشتابی و درست بدانسان كـه آزمودگان و تجربـه دیدگـان ، كیفیت كار خود را میشناسند، تو نیز بكـار خویش آگـاه گردی. اگر چنین كنی ، بی نیاز از رنج و معاف از آزمون و تجربه خواهی شد.
آنچه ما از دانش و معرفت و ایمـان كسب نمودهایم تو نیز همـانهـا را بدست آر چـه بسیار چیزهایی كـه بر مـا پوشیده بود بر تو عیـان گردد. " فـرزنـدم! اگـر چـه عـمـر من هـمچـون كسـانی كـه پـیش از مـن بـودند درازنبود، اما با همـان مهلت كوتـاه، بدیده كـاوشگری در كارشان نگریستم و در چندو چون كار و اخبار و سرگذشت زندگیشـان اندیشه كردم و در احوال و اوضاع بازماندگانشان، مطالعـه نمودم و چنان در این بحر مستغرق بودم كه دریافتم خودم هم یكی از آنها هستم بلكـه ـ فراتر از این ـ در سیر تاریخ و چگونگی زندگیشـان چنان با آنها امیختم ، كـه احسـاس كردم بـا اولین و آخرینشـان زندگی كردهام! آنگاه پـاكی دنیـا را از نـاپـاكیش و سودش را از خسرانش باز شناختم. اینك از هر كاری، نیك و پسندیده و گزیـدهاش را برای تـو انتخـاب نمـوده و مجهـول ونـاپسندش را از تـو دور سـاختم. آنچـه پدری مشفق و مهـربـان در حق فـرزندش روا و سـزا میداند ، در حق تو كردم و گفتم. و در این سخن اراده نمـودم كـه تو را حكمت و ادب آموزم، تا در این عنفوان جوانی و روزگار شاد كامی،تربیت یافته و پند آموخته شوی و ارادهات بهـر كاری، پاك و كردارت راست باشد. بـرای ادب آمـوزی و حكمت اندوزی ، از كتـاب خداوند مهـربـان ، ابتدای سخن میكنم.
كتـابی و شریعتی كـه فـرامین و احكـام حلال و حرام را بما اموخته و تجاوز و تخطی از آنها را نكوهش فرموده و ناپسند دانسته است. بیم از آن داشتم كـه مبادا همانگونـه كـه مردم در عقاید و احكام ، از هوسها و اندیشـه های اشتباه خویش متابعت نمودند، تو نیز مانند آنان بلغزش و خطا افتی. از اینرو آگاه كردنت بر آن امور نزد من سزاوارتر از آن بود كه تو را در كار خویش رها كنم و دل از هلاك تو آسوده سـازم. بر این امید كـه آفریدگار منان تو را در انجـام این وظـایف پـاك و مقدس، توفیق دهد و بسوی مقصد نیك هدایت فرماید. اكنون سفارش و توصیه من با تو چنین است: فرزندم نیكو ترین چیزی كـه دوست دارم تو از وصیتم بجـای آوری، پرهیز و ترس از خداست.
به آنچه آفریدگاربرتو لازم و واجب شمرده اكتفا كن و قدم براهی گذار كه نیكان و گذشتگان و پدر و مادر و خـانوادهات در آن طریق گـام نهـادهاند. زیرا آنـان خویشتندار و پرهیزكار و دانـا بوده، و در اینراه چیزی را فروگذار ننمودهاند. همـانگونـه كـه تـو می اندیشی و مینگری آنهـا نیز فكر كردند و دیدنـد،تـا اینكـه سـرانجـام این دو كـار این بـود كـه بغـایت خویشتنداری و نهایت انجام تكلیف و وظیفه خود رسیدند. پس اگر نفس تو از طریق آنان سربـاز زد و نخواست همـانسـان كـه آنـان اندیشیدند و دیدند، بنگـرد و بینـدیشـد و در این دو یقین كند، تو او را بـه متـابعت مجبور كن وخواهـان همین روش پسندیده باش. البتـه با تحصیل و تعلیم و دانایی ،آنرا بطلب و در سخنان در هم و شبهـه آمیز خود را رهـا مسـاز،تـا نـاگزیر بمشـاجره و منازعه شوی و پیش از انكـه پا بر این راه گذاری ، از پروردگار یاری بخواه و برای كسب موفقیت و اجتناب از هر بدی ویاسخنی كـه بـه باطل آمیختـه باشدو یا بضلالت گمراهیت كشاند،تنهـا بخداوند مهربان پناه ببر و رو بسوی او آور.
آنگـاه پس از اینكـه مطمئن شدی كـه دلت صـاف و پـاك گشتـه،و فروتن و فـرمـانبـردار شده، و تمركز فكر واندیشـه یـافتـه ای و مقصدت تنهـا در این راهست در آنچه من بتو سفارش و توصیه میكنم، بدقت اندیشـه كن. اما اگر آنچـه را كـه خـواهـانی، از تمركز فكـر و پـاكی دل از پلیدی هـابدست نیـاوردی، بـدان كـه در این حـال بكـور اشتـری میمـانی كـه در ورطـه های وهمناك و دره های تنگ و تـاریك فروافتـاده است. چنین كسی كه براه اشتباه رود و خطا كند،هرگزخواهان دین و آیین نیستو شبهات را با یقین میامیزد. برای چنین كسی دست برداشتن و درنگ كردن در راه خود بصلاح نزدیك تر است.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست