چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

یادمان جلال فلسفه و عرفان‌


یادمان جلال فلسفه و عرفان‌
● «نهضت مقاومت» و جمعیت «متاع»
‌در بخش سوم این یادمان، اشاره کردم که استاد جلال‌الدین آشتیانی در نامه‌ای به این جانب، می‌نویسد که: دو سال با نهضت همکاری کرده و به خاطر مقاله‌ای که برای نشریه مخفی آن نوشته و اصل دستخط وی «لو» رفته و برای او گرفتاریهایی ایجاد شده که با وساطت آیت‌الله بروجردی رفع شده است.در اینجا ضروری است اشاره‌ای کوتاه به چگونگی پیدایش «نهضت مقاومت ملی» که اکثر موسسان آن از روحانیان و جناح مذهبی جبهه ملی بودند، داشته باشیم.
...چند روز پس از کودتای ضدمردمی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دست مزدوران امپریالیسم، چند نفر از هواداران نهضت ملی شدن صنعت نفت، در منزل مرحوم کریم آبادی مدیر روزنامه اصناف و سپس در منزل مرحوم آیت‌الله حاج سیدرضا زنجانی، از علمای مبارز معروف، جمع می‌شوند و به چاره‌‌جویی در قبال وضع حاکم، می‌پردازند. درا ین جلسه برای شفاف‌تر شدن عنوان فعالیتهای سیاسی، پیشنهاد می‌شود که نام «نهضت مقاومت ملی» برای این جمع و فعالیتهای آن، اطلاق شود و با پذیرفته شدن پیشنهاد، اعلامیه‌های صادره، با امضای نهضت مقاومت ملی منتشر می‌گردد.
هسته نخستین نهضت مقاومت، آیت‌الله حاج‌سیدرضا زنجانی، ناصر صدر الحفاظی (فرزند آیت‌الله میرسیدعلی رضوی)، محمد نخشب، رحیم عطائی و عباس رادنیا و حسین شاه‌حسینی و چند نفر دیگر بودند و چیزی نگذشت که عناصر و شخصیت‌های برجسته‌ای چون: مهندس بازرگان، دکتر عباس شیبانی، آیت‌الله سیدمحمدعلی انگجی، آیت‌الله سیدصادق رضوی قمی، آیت‌الله سیدمرتضی شبستری، آیت الله طالقانی، مهندس بیانی، مهندس عزت‌الله سحابی، دکتر مصطفی چمران، دکتر ابراهیم یزدی و ... به نهضت پیوستند و سپس بعضی از اعضای احزاب ملی: مردم ایران، نیروی سوم، ایران، ملت ایران و... به نهضت ملحق شدند و عناصری چون استاد سیدجلال آشتیانی، بدون اینکه عضو رسمی باشد به فعالیت پرداختند که عملاً از فعالان نهضت مقاومت به‌شمار می‌رفتند. اهداف اصلی نهضت که مورد توافق همه اعضا و فعالان نهضت قرار گرفت، عبارت بود از:
۱) اعلام غیرملی و غیرقانونی بودن رژیم کودتا
۲) ضرورت مبارزه علیه رژیم و بانیان اصلی کودتا (یعنی آمریکا و انگلیس)
۳) ایجاد وحدت و تشکل بین ملی‌گرایان و جناح اسلامی‌
۴) تدوین و تنظیم برنامه‌های مشخص و ایدئولوژیک‌
در جلد ۵ اسناد نهضت مقاومت،‌ اهداف این جنبش، در اعلامیه‌ای که به قلم مرحوم محمد نخشب بوده، سه نکته اساسی، به عنوان هدف اصلی بیان شده است:
۱) استمرار نهضت ملی و اعاده استقلال و حکومت ملی‌
۲) مبارزه علیه هرگونه استعمار خارجی اعم از سرخ و سیاه‌
۳) مبارزه علیه حکومت دست نشانده بیگانه و عمال فساد...
و به هرحال نهضت مقاومت، در بحرانی‌ترین شرایط سیاسی کشور و سلطه‌ جابرانه حکومت کودتا، شاید تنها سازمانی بود که به مبارزه ادامه می‌‌داد. و در همین راستا نهضت مقاومت به سازماندهی پرداخت و کمیته‌ها و نهادهایی برای اداره امور نهضت به وجود آورد که عمده‌ترین آنها عبارت بود از:
کمیته‌ مرکزی، هیأت اجرایی، کمیسیون‌های چهارگانه: تشکیلات تهران ----- تشکیلات شهرستان‌ها، کمیته‌ مالی، واحد تبلیغات و کمیته‌های هفتگانه برای امور تهران.
فعالیت‌ نهضت مقاومت حدود هفت سال تمام ادامه یافت و در «مجموعه اسناد نهضت» چاپ شده پس از انقلاب اسلامی‌ ----- که در پنج جلد تدوین شده است ----- کلیّه اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها و اسناد درون گروهی، و نوع فعالیتهای سیاسی آن، از جمله تصمیم برای شرکت در انتخابات با حضور شخصیت‌های روحانی و ملی معروف نقل شده است.
رژیم که از استمرار فعالیت نهضت مقاومت نگران بود، در فروردین ۱۳۳۴، توسط «فرمانداری نظامی» به عناصر اصلی نهضت یورش برد و عده‌ای از جمله آیت‌الله حاج سیدرضا زنجانی، مهندس بازرگان و مهندس سحابی و... را دستگیر و به زندان فرستاد که مدتها بدون محاکمه در زندان باقی ماندند، ولی با وساطت مرجعیت وقت و علما و بزرگان در تهران، همگی آزاد شدند.
مرحوم مهندس بازرگان حدود پنج ماه ----- تا شهریور ۱۳۳۴ ----- بدون محاکمه در زندان باقی ماند و در این مدت طبق نوشته خود، به این نتیجه رسید که آماده‌سازی جامعه برای کارهای اجتماعی ----- سیاسی و آموزش تمرین کار جمعی ----- معنوی، یک نیاز یا «احتیاج روز» است و بدون حل این مشکل، فعالیتهای دیگر ثمربخش نخواهد بود.
وی در این باره می‌نویسد: «...تفکر و توجه به این حقیقت که درد ایران نه با تشکیل یک حزب سیاسی حل می‌شود و نه حتی با روی کار آمدن یک دولت ملی از طریق اکثریت در مجلس یا تحمیل و تصادفات سیاسی و آسمانی. آنچه لازمتر و واجب‌تر از همه چیز است. بعد از عشق و پرستش، تربیت دموکراسی و امکان مجتمع شدن و همکاری است که ما براثر ۲۵۰۰ سال زندگی غیردموکراتیک و غیراجتماعی، یعنی انفرادی، تحت رژیم استبدادی فاقد آن هستیم. نه می‌توانیم دور هم جمع بشویم و نه وقتی دور هم جمع شدیم، حاضر به گذشت و سازش و همکاری هستیم. پس باید عجالتاً عملاً خود را برای فعالیت‌های اجتماعی، تربیت کنیم. این افکار و استدلالها را بعداً در یک سخنرانی جشن عیدفطر انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده کشاورزی کرج مطرح کردم و چاپ شده است: احتیاج روز.» (مدافعات ص ۱۶۴).
بدین‌ترتیب سازمان یا نهادی به نام «مکتب تربیت اجتماعی، اجتماعی عملی» ----- متاع ----- تأسیس گردید که «اصول دهگانه» و «احتیاج روز» نشان دهنده هدف و برنامه این نهاد است...
استاد جلال‌الدین آشتیانی در مورد این «مکتب» نامه‌ای از مهندس محمدباقر رضوی ----- فرزند آقاسیدمهدی رضوی قمی ----- همراه کپی رساله «احتیاج روز» و «اصول دهگانه» را به قم آورد و به این‌جانب تحویل داد تا ضمن اعلام نظر تکمیلی و ارائه پیشنهادهای احتمالی خود - طبق درخواست کتبی‌ آقای رضوی - همکاری فکری ----- عملی خود را نیز با «مکتب» - علاوه بر نهضت مقاومت - ادامه دهیم. قبل از اینکه به چگونگی اصول دهگانه و هدف اصلی سازمان «متاع» و اسامی هیأت مؤسسان آن بپردازم، بی‌مناسبت نخواهد بود که نخست متن‌نامه مهندس رضوی و سپس متن اصلی اصول دهگانه را نقل و بعد به نقل نامه‌های استاد جلال‌الدین به این جانب که شامل مسائل سیاسی بسیاری است، بپردازم.
مهندس محمدباقر رضوی در یک نامه‌ مفصل به این‌جانب چنین می‌نویسد:«برادر همفکر پس از عرض سلام و ارادت، تصدیع می‌دهد: امیدوارم از کلیه مواهب الهی بهره‌مند بوده و از جمیع بلیات محفوظ باشید. مرقومه شریف واصل گردید. البته باید به قوانین لایزال اسلام مفتخر بود که مرتباً جوانان فداکاری را در دامن طرز فکری جاویدان و عقیده‌ای پابرجا و دینی غیرقابل شکست پرورش داده و هر روز بر گسترش آن افزوده شده و به کوری چشم متظاهرین که دین را آلت اجرای مقاصد شوم خود می‌نمایند، متدینین واقعی بتوانند توفیق تجمع و همگانی کامل و همکاری شدیدی را به دست آورند و در زیر سایه پشتکار بدون تظاهر موفق گردند.
برادر محترم، نمی‌دانم به جریانات کنونی جهان واقفید یا خیر؛ ولی از نظر کلی خاطرتان را مستحضر می‌دارد که به نظر من فقط مشکلی که باعث شکست مسلمین گردیده، عدم ارتباط بین همفکران و فقدان تشکیلات و مهمتر از همه، نبودن مرکزیتی است که بتواند به ارشاد عوام بپردازد.
اصولاً در کارهای اجتماعی آنچه قابل توجه است، آن است که کیفیت را باید در نظر داشت نه کمیت را. افراد صالح مبارز و تودهن‌دار و متقی‌ارزش داشته و واقعاً بایستی کار حساب شده نمود تا بتوان به نتیجه اطمینان داشت.
حکومت‌ها خودشان بهتر می‌دانند که بر محکومین، جز با سرنیزه و ایجاد محیط اخافه و ارعاب نمی‌توانند حکومت کنند و باز می‌دانند که اجرای احکام اسلام جز با محدودیت آنان توأم نیست و همچنین مسلم است که در صورت ایجاد سازمان مقتدر دینی، شیرازه چپاول و غارت آنان و ارضاء امیال سیاست بیگانه، به خاطر بقای خودشان، ازهم‌گسیخته خواهد شد. پس برای حل این مشکل، چاره‌ای باید.
آنچه در مدت ده سال مبارزات به دست آمده، این است که اولاً تا حد توانائی افراد همفکر که از نظر سیاسی ----- اجتماعی ----- اقتصادی ----- روانی و بالاخره اصول افکار، مسیر واحدی را طی می‌نمایند جمع کرده و به آنها گوشزد نمائیم که درهفته حداقل دوساعت وقت خود را صرف پیشرفت یا مطالعه یا انجام امری که بر عهده گرفته‌اند، بنمایند.
ثانیاً اطلاعات دقیقی از سازمان‌ها و افراد موافق که واقعاً لایق همکاری باشند، به دست آوریم. از وضع زندگی، اخلاق، روحیات آنان اطلاع حاصل کرده و اگر می‌توانیم، با آنها صمیمانه کار کنیم اگر خودشان هم احساس چنین مسئولیتی را کرده باشند، به کار اساسی پردازیم و آماری از قسمت‌های مختلف، حتی خیلی کوچک و جزئی، مثل روزنامه‌ها و مجلات و مدارس و بالاخره اجتماعات مخالف، به دست آوریم و به خصوص ارتباط و همکاری خود را با قسمت‌های مشابه توسعه داده و افراد صالح آن جریانات را بشناسیم.
ثالثاً پس از آنکه حداقل ۱۰ نفر دوست صمیمی و یار وفادار و صادق‌الوعد متقی یافتیم، با توجه به اصول افکاری که آقای آشتیانی برادر بزرگوار، خدمتتان ارائه خواهند داد، شروع به تشکیلات سازمان‌های مشابه با مرکز بشود. باز هم تأیید می‌شود که اصل به دست آوردن ۱۰ نفر افراد هیأت مؤسس آن شهرستان بوده که واجد شرایط ذکر شده بوده و خلاصه با وجود تمام محسنات، کج‌سلیقه و منجمد نباشند و سپس تقبل اداره هر قسمت به وسیله یکی از اعضای اصلی و معاونت فرد اصلی دیگر می‌باشد.
آن وقت تشکیل هر قسمت خود مستلزم تجمع ۵ فرد مسلمان لایق دیگر است که بالاخره اگر دقیق شویم، یک سازمان شهرستان دارای حداقل ۵۰ عضو خواهد بودکه همین ۵۰ عضو متدین، پابرجا که بدون تظاهر کار کرده و عمل را جانشین گفتار نمایند، بسیار جلب توجه خواهند نمود و آن وقت است که در عین آنکه افراد همفکر خود تشنه همکاری خواهند شد، دستگاه‌های مخرب به کار خواهند افتاد که به هر ترتیب شده آن را فلج کنند و در این موقع است که اطلاعات بایستی بسیار آمرانه و محققانه کار خود را شروع کرده و هرکس واجد شرایط نیست، بدون هیچ‌گونه رعایت خصوصیات، از این مرحله ابتدائی تماس را قطع نماید.
اطلاعات رکن اساسی است که باید به هر وسیله شده افراد را قبل از تحقیق کامل وارد جریان ننموده و آنان را از وجود تشکیلات مطلع ننمایند و اگر بتوانیم چنین کنیم، مسلماً پس از چند سال و حتی چندین سال، می‌توانیم امیدوار باشیم که خواهیم توانست نظریات عقیده جهانی خود را اعمال کرده و قدرتی نشان دهیم و مرکز ثقلی به وجود آوریم. در غیر این صورت با توجه به احساساتی که در آن واحد غلیان کرده و با چند چشم زخم خاموش شود، امید اصلاح و فلاح نیست.به هر صورت با وجود آنکه زیاد مصدع شدم، ولی امیدوارم که روی مطلب بیشتر مطالعه فرموده و نظریات اصلاحی خود را لطف ف-رمایید. انشاءالله خداوند همگی کسانی را که در راه خدا مجاهده می‌نمایند، از شرّ خائنین محفوظ بدارد.خدا نگهدار شما، محمدباقر رضوی.
تهران: تجریش، خیابان مقصودبک.
این متن اصلی نامه یا «رهنمود»های برادر ارجمند جناب مهندس محمدباقر رضوی است و اکنون به نقل «اصول دهگانه» مکتب، ارسالی نامبرده، می‌پردازیم:
● اصول دهگانه‌
۱) هدف زندگی: فعالیت با استفاده کامل از مادیات به منظور تربیت و ارتقاء برای کسب سعادت ابدی (انا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا و انا لجاعلون ما علیها صعیداً جرزا. سوره کهف آیه ۷ و ۸) - (الدنیا مزرعه‌الاخره - حدیث نبوی) - (قل من حرّم زینه‌الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق. قل هی للذین آمنوا فی‌الحیوه الدنیا خالصه یوم القیمه - سوره اعراف آیه ۳۰).
۲) مقام فرد: بنا به سوابق و مراحلی که عالم وجود در تکوین هر فرد طی کرده است، فرد بشر ارزنده‌تر از آن است که خود یا اجتماع نسبت به سرمایه وجودی یا استعداد ذاتی و صفات خمیره او بی‌اعتنا باشد و مراحل آینده‌اش را در نظر نگیرد (اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر - علی علیه‌السلام) - (افحسبتم انّما خلقناکم عبثاً و انّکم الینا لاترجعون - قرآن).
۳) اختیار و آزادی: وجه امتیاز انسان از حیوان و وسیله طبیعی تکامل او، وجود اختیارات و شرط استفاده از اختیار، اعطای آزادی توا‡م با راهنمایی می‌باشد و فضائلی که با اختیار کسب شود، دارای ارزش واقعی و اثر تربیتی خواهد بود. مظهر اختیار استقلال است. استقلال ارتقاء موقعی تأمین می‌شود که فرد در سرنوشت خود و اجتماع سهیم و مؤثر باشد.
۴) اجتماع:
الف) اجتماع به عنوان این‌که در مرحله اول، مجموعه افراد بشر است، وضع آن نتیجه و محصول آنها می‌باشد. شرط لازم برای تشکیل اجتماع مطلوب وجود افراد سالم و صالح است.
ب ) اجتماع در مرحله دوم به عنوان محصول و ترکیب جدید، شخصیت مخصوصی یافته و روی افراد اثر می‌نماید و اصلاح و تکامل فرد در سایه اجتماع فراهم می‌گردد.
ج) در مرحله سوم اجتماع حفظ کننده و ادامه دهنده آثار و اعمال افراد بوده و اجتماعات مختلف در زمان و مکان، مرتبط و مؤثر در یکدیگر می‌باشند. بنابراین هر فرد به لحاظ میراثی که از گذشته و استفاده‌ای که از معاصرین می‌برد و علاقه‌ای که به نشر و توسعه آثار خود در آینده دارد، تعلق به اجتماع وسیعتری یعنی تمام جهان وجود، اعم از گذشته و آینده پیدا می‌کند، اعمال و آثار او باید در محیط جهانی و ابدی مورد توجه قرار گیرد.
۵ ) نظام و اداره اجتماع: اجتماع باید طوری باشد که اولاً شرایط زندگی و عوامل تربیت و تکامل افراد را به بهترین وجه تأمین نماید و ثانیاً ضمن رعایت ارزش و استقلال آنها شرایط همجواری و همکاری و معاونت اجتماعی را در ارتقای عمومی تسهیل و تقویت نماید.
سرنوشت اجتماع به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در دست افراد گذاشته شده که هرگونه خود را تغییر دهند وضع عمومی آنها به همان قرار بدتر و یا بهتر خواهد شد - (ان‌الله لایغیّر مابقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم کما تکونون یّولی علیکم) و چون سعادت بشر در تأمین اختیار و ترقی از راه آزادی بوده و آزادی و ارتقا در سایه استقلال فردی حاصل می‌گردد، وظیفه افراد است که برای حفظ استقلال خود در اداره اجتماع و حفظ استقلال آن شرکت نموده و به‌طور مستقیم و صحیح در سرنوشت خویش مؤثر باشند. بنابراین حکومت قانونی مفید حکومتی خواهد بود که منبعث و مجاز از طرف اکثریت مردم بوده و انجام دهنده وظایفی باشد که در راه اجرای حق و عدالت به عهده اجتماع گذاشته شده است.
اساساً خداوند هیچ فردی را بالفطره و بالمیراث حاکم بر دیگران و افضل بر آنها نیافریده است و کسی حق تحمیل اراده خود بر دیگران و استثمار و استفاده از حق خدا را ندارد - حکام و مأمورین نگهبانان کاروان پیشرفت بشریت و امانت‌داران موقت اموال عمومی می‌باشند. حکومت به هیچ‌وجه حق انحصاری کسی نبوده و تمام افراد در مقابل یکدیگر دارای این حق و وظیفه می‌باشند (کلّکم راع و کلکم مسئول عن رعیّته.)
۶) وظیفه فرد در مقابل اجتماع: هر فرد گذشته از آنکه به لحاظ عنصر تشکیل‌دهنده متعلق و مؤثر در اجتماع، ملزم به رعایت تقوا و اصلاح نقس و مراعات حقوق دیگران است. در مقابل وظیفه‌ای که اجتماع در راه تأمین منافع او و تدارک وسائل ارتقای عمومی برعهده دارد، موظف است که توجه خویش را از خود معطوف داشته با انجام وظیفه که در اداره اجتماع و سیر تکامل به عهده دارد، به زندگی خود ارزش و معنی بخشد. (من اصبح ولم یهتّم بامور المسلمین فلیس بمسلم). یگانه راه نیل به کمال برای هرکس مایه گذاشتن از خود به نفع دیگران است (لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مماتحبّون) وارد شدن در راه اجتماع، فنا شدن و بی‌اثر بودن نیست، بلکه به لحاظ خود شخص نیز ارتقا و انتفاع محسوب می‌شود. (ولا تحسبّن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاء عند ربّهم یرزقون).
۷) مراتب و روابط افراد در اجتماع: افراد بشر به لحاظ مزایا و مواهبی که عالم وجود برای آنها فراهم نموده حق اعمال برتری و امتیاز نسبت به یکدیگر را ندارند و به‌طور یکسان محترم هستند. عزت و مقام حقیقی از آن خالق است، آن‌کس که پرهیزکارتر است نزد خدا گرامی‌تر است. (انّ اکرمکم عندالله اتقیکم). پیوند افراد براساس محبت و خدمت به نوع بوده همگی مشترکاً و متقابلاً موظف به راهنمایی و اصلاح و نگاهداری یکدیگر می‌باشند. ضعفا و محرومین نباید سهمی کمتر از عدالت اجتماعی دریافت دارند. وظیفه سایرین است که با اعانت محرومین آنان را همسطح با خود و برخوردار از نعمات عمومی نمایند تا همکاری در ارتقای اجتماعی بهتر تأمین شود.
۸ ) کسب و کار: مواهب الهی به موجودات از طریق اکتساب تحصیل و تفویض می‌شود (خلق‌الله السموات والارض بالحق و لتجزی کل نفس بما کسبت) و درجات و مراتب از طریق کار و عمل تأمین و تکمیل می‌گردد. (و لکّل درجات مما عملوا). بنابراین کسب و کار منشأ اصلاح و رشد ارتقای انسان بوده، مزایایی که از این طریق و به فراخور سعی و کوشش تحصیل گردد، مشروع و حلال شناخته می‌شود: (لیس للانسان الاّ ما سعی و انّ سعیه سوف یری). این مالکیت‌ها نیز تا آنجایی مفید و مطلوب می‌باشند که وسیله مجدد برای توسعه کسب و تولید کار بوده، چنانچه موجب تعطیل کار و یا توقف اکتساب گردد، باید آنها را تخفیف و یا تغییر داد.
۹) تعلیم و تربیت: وصول به هدف که رشد و تکامل افراد بشر است، بدون آگاهی بر امور طبیعت میسر نبوده و این آگاهی وقتی مفید واقع می‌شود که در جهت تأمین مصالح عمومی و تحصیل به کار برده شود.
از یک طرف علم صحیح بدون تزکیه نفس حاصل نمی‌گردد و از طرف دیگر تزکیه و تربیت در تاریکی... (کما ارسلنا فیکم رسولا یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمّکم الکتاب والحکمه و یعلمّکم مالم تکونوا تعلمون). (هوالذی بعث فی‌الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین). با توسعه علوم و دامنه نظر در تشخیص مصالح و حقایق افزوده شده، قدرت عمل و دائره اثر انسان وسعت پیدا می‌کند و فضای فکر و رشد اجتماعی پرورش می‌یابد. (یؤتی الحکمه من یشاء و من یؤت الحکمه فقد ا‡وتی خیراً کثیراً). با اجرای اصول تربیت در خانواده و مدرسه و اجتماع نقائص و معایب نفوس اصلاح و ملکات عالیه اخلاقی و صفات اجتماعی در نهاد مردم تلقین می‌گردد (انی بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق) - (قد افلح من زکّیها و قد خاب من دسیها - قد افلح من تزکی).
۱۰) شرایط توفیق: نظر به اینکه ضمانت اجرایی هر قانون و مقررات وجدان انسان است و در یک اجتماع بدون ملکات اخلاقی و سلامتی افراد جلوگیری قطعی از امور خلاف امکان‌پذیر نمی‌باشد، جامعه‌ای که عاری از ایمان و تقوا باشد، در برابر تضاد منافع و اغراض داخلی و تصادم مخاطرات و مشکلات خارجی تاب مقاومت نخواهد داشت و آزادی بدون آراستگی قابل دوام نیست. ضمناً اعتقاد و صفای ضمیر با وجود جلوگیری از خطا بوده و بدون اقدام مثبت و فعالیت، پیشروی به سوی هدف و تأمین منظور میسر نمی‌شود. بنابراین شرایط لازم و کافی برای حفظ اجتماع از هلاکت، سوق آن به سعادت یعنی شرایط توفیق سه اصل: «ایمان، تقوا، عمل» خواهد بود. برای مقاصد حق نیز تشبث به وسایل نامشروع یک نوع فریب نفس بوده و آثار سوء آن با توجه به زمان و مکان ظاهر خواهد شد (یا ایهاالذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون).
□□□
...این اصول دهگانه که به گفته آقای مهندس سحابی، پس از مشورت و کار جمعی در زندان و پس از آزادی، تنظیم و تدوین شده است درواقع گویای هدف نهایی و اصلی «متاع» ---- با استناد به آیات قرآنی و احادیث‌ ---- است که ضامن پیروزی حرکت خواهد بود.
برای این نهاد---- متاع ----- اساسنامه‌ای در ۲۵ ماده تنظیم شده بود که در جلسه مورخ ۱۴/۱۱/۱۳۳۴ به تصویب هیأت مؤسس رسیده که در مقدمه آن، چنین آمده است:«به منظور اشاعه اجرای اصول دهگانه جمعیتی به نام «مکتب تربیتی اجتماعی عملی» تشکیل می‌شود و برنامه مکتب این است که از طریق اقدامات عملی فردی و مخصوصاً دسته‌جمعی افراد وابسته به مردم را برای زندگی اجتماعی و همکاری عمومی مبنی بر اصول دهگانه عملاً تربیت و آماده می‌نماید.
«متاع» ----- مرکب از چهار حرف اول نام اصلی ---- دارای هیأت مؤسس، پنج بخش و سه واحد بود. هیأت مؤسس از ۱۲ عضو تشکیل می‌شد. بخش‌ها عبارت بودند از:۱- تشکیلات مرکز، ۲- شهرستانها، ۳- تبلیغات و تعلیمات، ۴- ارتباطات و همکاریها و اطلاعات و آمار ۵- امور مالی.
واحدها هم عبارت بودند از:۱- کمیسیون خارجی، ۲- بهداشت و ورزش ۳- مطالعات. این سازمان از نظر حوزه کار و اقدام و عمل محدودیتی نداشت و در هر زمینه‌ای (فرهنگی، تبلیغی، بهداشتی، اقتصادی و...) و در هر مکانی (دانشگاه، بازار، ادارات، کارخانه‌ها، شهر، روستا و...) می‌توانست فعالیت کند. هدف، اقدامات عملی برای گسترش فکر اجتماعی و آموزش دینی و نهادینه شدن دموکراسی و پیشرفت و توسعه مدنی بود. این نوع اقدام و فعالیت، در سطحی که در اساسنامه آمده است، برای نخستین بار بود که در ایران مطرح می‌شد.
اسامی مؤسسان متاع با این‌که به‌طور رسمی اعلام نشد،ولی شخصیت‌های زیر از آن میان شناخته شده‌اند:آیت‌الله مرتضی مطهری، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس عزت‌الله سحابی، دکتر کاظم یزدی، دکتر ابراهیم یزدی، سیدغلامرضا سعیدی، احمد آرام، دکتر مهدی حائری یزدی، کاظم حاج طرخانی، مهندس مصطفی کتیرایی و مهندس محمدباقر رضوی.
در اساسنامه علت اعلام نشدن نام مؤسسان و اعضا چنین بیان شده است:«از آنجا که متاع مصمم است خدمات خود را بدون شائبه و دور از نظرها و اغراض و موانع خارجی انجام دهد، ترتیب تشکیلات داخلی و نام اعضا و اعمال خود را مستور نگاه خواهد داشت؛ ولی خدمات و فعالیتهای علنی و آشکار، بدون ذکر ارتباط تشکیلات با مکتب خواهد بود.»
□□□
... استاد جلال‌الدین آشتیانی و این جانب و دوستانی چند در قم ----- منهای حوزه علمیه ----- در راستای اهداف «نهضت مقاومت» و «متاع» به نوبه‌ خود در حدّ توان، فعال بودیم و علل دوری و کنار رفتن استاد جلال‌الدین در نامه‌های ایشان، به طور وضوح و شفاف مطرح شده است که در بخش پایان این «یادمان» متن آنها را نقل خواهیم نمود.
نعمت الله موسوی
http://khosroshahi.net/article/detail_art.php?artid=۱۳۸&flag=۱&merg=۱


همچنین مشاهده کنید