یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


جشنواره عدالت و امید در کوچه عاشقی


جشنواره عدالت و امید در کوچه عاشقی
▪ نویسنده و کارگردان: نصرالله قادری
▪ بازیگران: محبوبه بیات- زری اماد - رضا مختاری- عبدالرضا فریدزاده - زهره پرتوی- حسام منظور و...
▪ زمان و مکان اجرا: اسفند ۸۷ - تماشاخانه سنگلج
جشنواره هنری عدالت و امید اگر چه دیر هنگام به وقوع پیوسته اما می‌تواند حرکتی رو به جلو بوده و فرایند مثبتی را برای جامعه پدید آورد. هنرمندان که پیشتازان و پیشگامان جامعه محسوب می‌شوند، به درستی می‌توانند با پژوهش‌ها و نگرش‌های دقیق، نکات مثبت و منفی این دو واژه مهم را دریابند و در آثار هنری، کاستی‌های آنها را فاش نمایند. هنرهای نمایشی یکی از تاثیرگذارترین بخش‌های این جشنواره هنری می‌تواند قلمداد شود و اگر مسئولان فرهنگی و هنری کشور، امکانات لازم و کافی در اختیار هنرمندان کشور از همه اقشار قرار دهند، مطئمنا در دوره‌های آتی، بازتاب‌های مثبت آن را نه تنها در ایران، بلکه در اقصی نقاط جهان، در خواهند یافت. کوچه عاشقی یکی از آثار نصرالله قادری است که در بخش غیر رقابتی جشنواره هنری عدالت و امید شرکت جسته و می‌تواند به عنوان یک الگو و نمونه، به دور از زوایدی که در متن اثر وجود دارد، معرفی شود و با حمایت و پشتیبانی مسئولان فرهنگی هنری کشور و اجرا در مکان‌های مختلف تهران و شهرستان‌ها به نتایج دلخواه دست یابد و دریافتگران عام و خاص را با عدالت و امید، آشنا سازد و موانع و کارشکنی‌هایی را که در راه رسیدن به عدالت وجود دارد و نومیدی را به جای امید، رواج می‌دهد، معرفی کند.
متن اثر نمایشی، اگر چه به مسائل دیروز جامعه می‌پردازد، اما می‌توان به رویدادهای امروزین جامعه نیز نسبتش داد. در زمان معاصر نیز برخی بر این باورند که برای برقراری عدالت، باید ظلم و جور و ستم افزایش یابد، تا در ظهور ناجی عالم، تعجیل صورت پذیرد، همان گونه که در نمایش کوچه عاشقی، افرادی خشکه مقدس به دین و مذهب از زاویه‌ای خاص می‌نگرند.
در حقیقت همه افراد در گذر ایرانشهر که به نوعی می‌توان گفت یادآور ایران زمین است، از دیدگاه‌های مشابهی برخوردارند و از موسیو که صاحب کافه‌ای به سبک و سیاق گذشته است، تا لوطی اصغر و مهرداد جان که هنرمند ظاهر بینی است و تماشاخانه‌ای را نیز اداره می‌کند، همه و همه افکار مشابهی دارند و به پهلوان پنبه‌ای به نام شعبان بی‌مخ که فقط و فقط به عیش و عشرت و مادیات توجه‌ای خاص دارد، متکی هستند و با طرح توطئه‌ای شوم، به همراه همه اهل کوچه عاشقی و همسو با نظرات وکیل اشک اول، و با اجیر کردن دخترکی فالگیر و عبدل چلغوز، برای رسیدن به باغ رحمت که از آثار به جا مانده ولی‌الله خان است، با ترفندهایی ویژه به سمت عشق مجازی رهسپار می‌شوند تا بدین طریق، عدالت را در جامعه برقرار سازند و با تصاحب عادله تنها دختر ولی‌الله خان به وصال مادی خویش برسند و در پی وصال به چنین نیت پلیدی جوانی به نام سیاوش را به دار می‌کشند، اما غافلند که خدای عدالت گستر، نقشه همه آنان را باطل کرده و راه دیگری را بر می‌گزیند و تنها فرزند سیاوش، که مدتی از دیار خود، دور بوده، ظاهر می‌شود و نقشه همه را بر آب کرده و با گشودن صندوق ولی‌الله خان، درس خودشناسی را در قالب المان آینه به آنان هدیه می‌کند.
نتیجه‌ای که نصرالله قادری در پایان نمایش به مخاطبان ارائه می‌دهد خودشناسی است و اینکه تنها برای رسیدن به عدالت باید خود را شناخت و تا به این مقوله معرفت نیابی هر گز به عدالت دست نخواهی یافت و بذر امید در جامعه پراکنده نخواهد شد.
اثر نمایشی کوچه عاشقی اگر چه از دیالوگ‌های سنگینی برخوردار است اما به گونه‌ای است که قابل فهم عامه است و اگر نویسنده اثر می‌توانست بعضی از کلمات را ساده‌تر و روان‌تر و سلیس‌تر به کار ببرد، تاثیرات مثبت‌تر و بهینه‌تری را بر اذهان دریافتگران بر جای می‌گذاشت. در ضمن حضور برخی از آدم‌ها زاید به نظر می‌رسد به عنوان نمونه وجود مسیو و لوطی اصغر اگر در نمایش نمی‌بود، هیچ خللی در کار ایجاد نمی‌شد، چنین رویدادهایی می‌توانست در تماشاخانه مهرداد جان صورت گیرد، هنرمندی که می‌توانست از آبشخور بیگانگان بهره‌مند باشد و طرح توطئه را نیز با هماهنگی بیگانگان صورت دهد. حضور مردم ایرانشهر که با وضعیتی ناخوشایند و نامطلوب چندین بار پی در پی و با وضعیتی ناموزون و نامتجانس با عصاره اثر، تجلی می‌یابند و اثری مخرب بر اجرا می‌گذارد.
فرشاد منظوفی نیا یکی از درخشانترین طراحی‌های صحنه‌ای را در کوچه عاشقی تجلی می‌دهد و با شناخت دقیق رویدادگاه نمایش، از همه امکانات، به نحو مطلوب بهره می‌گیرد و استادانه و ماهرانه، کار را به جلوه جذابی سوق می‌دهد.
بهیه خوشنویسان در طراحی لباس، دقت و ظرافت خاص خویش را به کار می‌گیرد و با ترکیب‌بندی موزون رنگ‌ها، شادی و نشاط مضاعفی را در اجرا پدید می‌آورد و اگر در طراحی لباس استاد صورتگر، دقت و ظرافت بیشتری می‌کرد، به طور حتم و یقین دلچسب‌تر و دلنشین‌تر رخ می‌نمود. مهرداد نصرتی آهنگساز کار، همراه با صدای سروش قادری، فرح و انبساط خاطر دریافتگران را افزایش می‌دهد و با به کارگیری ملودی‌هایی که نوازشگر روح و جان آدمیان است، بر جذابیت و شیرینی اجرا می‌افزاید. و اما کارگردانی کار و هدایت بازیگران به جز وضعیت‌های نابسامان میزانسن‌ها که در فرازهایی از اجرا به صورتی ناموزون پدیدار می‌شود و بهره‌گیری از ابعاد هندسی، نامتجانس تجلی می‌یابد و حالت ایستایی آنان، غیر اصولی و غیر تکنیکی، جلوه‌گر می‌شود، بسیار فراتر از متن است و تلاش و کوشش نقش آفرینان پسندیده و قابل ستایش است.
زری اماد بازیگر پرتوان و پر انرژی عرصه تئاتر کشور، درخشانترین بازی خود را در ایفای نقشی متفاوت، ارائه می‌نماید و با استارت شایسته، حرکت اجرا را به جلو می‌راند و نظر دریافتگران را به سمت و سوی عمق اثر سوق می‌دهد، او با درک کامل ظاهر و بطن نقش لاله سیا، کاملا صحنه را در اختیار می‌گیرد و همسو و همراه با نقش مقابل خود، عبدل چلغوز که حامد منافی ایفاگر نقش آن هست، توجه همگان را بر می‌انگیزند. رضا مختاری از تمام نیروی بالقوه خود استفاده بهینه‌ای می‌کند و ماهرانه در به فعل درآوردن نقش خود، توانمندانه می‌کوشد. محبوبه بیات با حضور پر صلابت خود، به زیبایی، نقش دایه را می‌آفریند و جلوه خاصی بر صحنه می‌بخشد. شعبان خان در قالب جمشید صفری آن گونه که باید، نمی‌گنجد و اغراق و غلو آمیز بودن بازی در فرازهایی، صدمه‌ای فاحش بر پیکره نقش وارد می‌سازد.
حضور عبدالرضا فریدزاده در هیبت استاد صورتگر، شعله درخشانی را در صحنه بر می‌افروزد و بر داغی اجرا می‌افزاید.
کمال امین
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید