پنجشنبه, ۳۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 20 March, 2025
مجله ویستا
جغرافیای غنی و فقیر

فرض ضمنی بسیاری از کارشناسان اقتصاد در گذشته این بوده که شرایط همه مناطق برای دستیابی به رفاه اقتصادی کم و بیش یکسان است و تفاوتی که در دراز مدت پیش میآید، ناشی از تفاوت در نهادهای سیاسی و قضایی و اداری این مناطق است. اما مطالعات تازهیی که براساس شواهد جدید به انجام رسیده است، حاکی از آن است که عوامل جغرافیایی نیز نقش موثری در شکلدادن به دستاوردهای اقتصادی و در نتیجه توزیع ثروت در نقاط گوناگون جهان دارد.
یافتههای آماری تازه از کشورها و مناطق گوناگون نشان میدهد که بخشهای ساحلی و نواحی مجاور آبراههای بزرگ درست همان گونه که آدام اسمیت پیشبینی کرده بود هم پرجمعیتتر و هم ثروتمندتر از مناطق محصور درون خشکیها هستند. از این گذشته آب و هوای یک منطقه نیز میتواند تاثیر قابل ملاحظهیی در پیشرفت اقتصادی آن جامعه یا منطقه داشته باشد. ملتهایی که در مناطق با آب و هوای حاد زندگی میکنند بیش از دیگر ملتها در معرض ابتلا به امراض عفونی هستند و بازده کشاورزی آنان پایینتر است.
همین عوامل بازدارنده در مورد مناطق صحرایی و خشک نیز به چشم میخورد. مردم ساکن مناطقی که نشان از دوسو دارند یعنی هم در نواحی با آب و هوای حاره واقعاند و هم دارای زمینهای خشک و لمیزرع صحرایی هستند، درزمره فقیرترین ساکنان کره ارض به شمار میآیند. نکته حایز اهمیت درباره تازهترین تحقیقاتی که پیرامون ارتباط عوامل جغرافیایی با فقر و ثروت ملل به انجام رسیده آن است که در آنها به مراتب بیش از آنچه در گذشته انجام شده تاثیر عواملی نظیر موقعیت جغرافیایی یا سیاستهای اقتصادی یا دیگر عوامل تعیین کننده بازده اقتصادی به صورت کمی مورد بررسی قرار گرفته و روشهای مربوط به مردم نگاری با نظریههای اقتصاد کلان ترکیب شده است. نتایج حاصل از این تحقیقات میتواند به روش سیاستهایی که دولتها و نیز نهادهای بینالمللی در تدوین برنامههای کمکهای اقتصادی خویش به بخشهای فقیر در درون کشورها در نظر میگیرند، تاثیرات قابل ملاحظهیی داشته باشد. یکی از شاخصهای مناسب برای تعیین میزان رفاه اقتصادی هر منطقه تولید ناخالص ملی و عبارت است از کل ارزش تولیدات اقتصادی هر منطقه یا هر کشور تقسیم بر کل آحاد جمعیتی آن.
نگاهی به آمار رسمی در خصوص این آمار در مورد کشورهای گوناگون جهان، شکاف عظیمی را میان کشورهای ثروتمند و کشورهای فقیر آشکار میسازد. تولید ناخالص ملی کشورهای بزرگ صنعتی براساس آمار سال ۱۹۹۵ میلادی بین ۱۶ هزار دلار تا ۴۴ هزار دلار است، در حالی که این آمار برای کشورهای فقیر به ۴۶۴ دلار تا حداکثر ۱۹۹۹ بالغ میشود. برای کشوری مانند ایران که در حد متوسط قرار دارد، آمار تولید ناخالص ملی بین ۵ هزار تا ۹ هزار و ۹۹۹ دلار است.
نکته دیگری که از بررسی آمار مربوط به تولید ناخالص ملی کشورها روشن میشود، این است که اکثر کشورهای فقیر و کم درآمد در مناطق حاره یعنی مناطق واقع بین مدارهای راسالسرطان و مدار راسالجدی قرار دارند. در مقابل ثروتمندترین کشورها در مدارهای متوسط واقعند.
با بهرهگیری از تقسیم جغرافیایی مناطق گوناگون بر حسب آب و هوا به عوض تقسیم آنها بر اساس مدارهای جغرافیایی میتوان به تصویر دقیقتری در خصوص نحوه توزیع فقیر و غنی در سطح کره زمین دست یافت. دو متخصا آلمانی در تحقیقات خود آب و هوای زمین را به پنج ناحیه گرمسیر، صحرایی، معتدل، کوهستانی و قطبی تقسیم کردهاند. این تقسیمبندی بر مبنای دما و میزان رطوبت این مناطق به انجام رسیده است. در میان ۲۸ ناحیه اقتصادی که به وسیله بانک جهانی و بر مبنای وجود حداقل یک میلیون نفر جمعیت تنظیم شده است، هنگ کنگ، سنگاپور و بخشی از تایوان در مناطق حاره واقع شدهاند و نماینده دو درصد از جمعیت کشورهای پردرآمد هستند. تقریبا همه نواحی واقع در مناطق با آب و هوای معتدل دارای اقتصادهایی با درآمد بالا و زیاد نظیر امریکای شمالی، ژاپن، اروپای غربی و کره جنوبی یا درآمد متوسط نظیر اروپای شرقی، روسیه و چین هستند. اقتصادهایی با درآمد متوسط در مناطق موردنظر غالبا از مدلهای اقتصاد سوسیالیستی بهرهمند بودهاند.
در کشورهایی که در بخشهای مختلف خود دارای الگوهای آب و هوایی متفاوت هستند، نیز تفاوتهای مشهودی میان بخشهای گوناگون از جنبه درآمد اقتصادی به چشم میخورد. به عنوان مثال بخش اعظم کشور برزیل در ناحیه آب و هوایی حاره واقع است اما ثروتمندترین منطقه اقتصادی این کشور در ناحیهیی با آب و هوای معتدل قرار دارد. نکته دیگری که از آمارهای موجود درباره نحوه عمل اقتصادهای کشورهای جهان روشن میشود، آن است که دسترسی کشورها به تجارت از طریق دریا نیز تاثیر فراوانی به روی تولید ناخالص ملی آنها دارد. کشورهایی که در درون خشکیها محاصره شدهاند، خواه در امریکای جنوبی، خواه در آفریقا یا در آسیا به مراتب فقیرتر از همتاهای خود هستند که به آبهای آزاد دسترسی دارند. تفاوت میان دسترسی و عدم دسترسی به دریا با توجه به چگالی تولید ناخالص ملی در هر کیلومتر مربع به مراتب واضحتر میشود. آمار سال ۱۹۹۴ میلادی مناطق گوناگون روی زمین را با قوسهای ۵ درجه معادل ۱۰۰ کیلومتر مربع از یکدیگر جدا میسازد.مناطق نزدیک به دریا یعنی در فاصله حداکثر ۱۰۰ کیلومتر از دریا یا رودخانهها یا کانالها از مناطق دورتر متمایز شدهاند. تحلیل آمارها با استفاده از تقسیمبندیهایی که ذکر شد، نکات قابل توجهی را آشکار میسازد. از جمله آنکه تولیدات اقتصادی در سطح جهانی به نحو چشمگیری در نواحی با آب و هوای معتدل واقع در نزدیک آبها متمرکز شده است. جمعیت نواحی معتدل و نزدیک دریا ۸/۲۲ درصد کل جمعیت جهان است و کل مساحتی که آنان اشغال میکنند تنها ۴/۸ درصد از سرزمینهای مسکونی است اما سهم آنان از تولیدات ناخالا جهانی ۹/۵۲ درصد است. درآمد سرانه ساکنان این مناطق ۳/۲ درصد درآمد از سرانه متوسط جهان بیشتر و انبوهی جمعیتشان نیز ۷/۲ درصد بالاتر از حد متوسط است.
در مقابل ساکنان مناطق گرمسیر و دور از دریا فقیرترین ساکنان کره ارض را تشکیل میدهند و تولید ناخالا ملی آنان به زحمت به حدود یک سوم تولید متوسط جهانی بالغ میشود. در بررسی تاثیر عوامل جغرافیایی بر فقر و غنای کشورها که در ماهنامه علمی «ساینتیفیک امریکن» به رشته تحریر در آمده است، سه جنبه مورد توجه محققان قرار گرفته است.
اول آنکه، اقتصادها از حیث سهولت انتقال کالا، اندیشه و افراد با یکدیگر تفاوت دارند. مناطق نزدیک به دریا با هزینهیی به مراتب کمتر از هزینه انتقال زمینی یا هوایی محصولات گوناگون خود را به دیگر نقاط انتقال میدهند. مثلا هزینه حمل یک کامیون شش متری از بندر روتردام هلند به دارالسلام در تانزانیا که در فاصله ۳۷۰۰ کیلومتری آن واقع شده ۱۴۰۰ دلار است. در حالی که هزینه حمل همین محموله از دارالسلام به کیگالی واقع در یک هزار و ۲۸۰ کیلومتری این شهر معادل دو هزار و ۵۰۰ دلار است.
دوم اینکه، جغرافیا در حضور یا عدم حضور بیماریها تاثیر چشمگیری دارد. بسیاری از انواع بیماریهای عفونی، در مناطق گرمسیری در زمره امراض بومی به شمار میآیند. این قبیل بیماریها حتی اگر گهگاه در سطح جهانی شیوع یابند به دلیل پایین بودن دمای مناطق معتدل یا سردسیر نمیتوانند در این مناطق بومی شوند. یک نمونه از این بیماریها مالاریا است که براساس آمار سازمان بهداشت جهانی سالانه ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون نفر را مبتلا میسازد و تقریبا همه این موارد تازه در مناطق گرمسیر قرار دارند. وجود بیماریهای مزمن در بین تعداد زیادی از ساکنان یک منطقه خاص موجب بروز تاثیرات درازمدت اقتصادی میشود. از جمله این تاثیرات پایین آمدن کارایی یا مرگ و میر زیاد نیروی انسانی ماهر و روی آوردن خانوادهها به زاد و ولد بیشتر به منظور تضمین بقای نسل است. اما وجود فرزندان بیشتر به معنای آن است که خانوادهها نمیتوانند سطح آموزش و تغذیه مناسبی را برای فرزندان خودشان فراهم آورند و از شمار نیروهای انسانی ماهر و سالم در منطقه کاسته میشود. به نوشته ماهنامه علمی «ساینتیفیک امریکن» از این گذشته زاد و ولد بیشتر سبب میشود که نیرو و انرژی زنان عمدتا مصروف بزرگ کردن نوزادان شود و جامعه از مشارکت فعال زنان محروم بماند.
سومین تاثیر عامل جغرافیا بر کشاورزی و تولید موادغذایی است. از سه نحله اصلی که قوت لایموت اکثریت ساکنان کره ارض را تشکیل میدهد، یعنی گندم، ذرت و برنج اولی منحصرا در آب و هوای معتدل تولید میشود، دومی در چنین شرایط آب و هوایی بیش از شرایط گرمسیری محصول به بار میآورد. بطور متوسط از هر هکتار زمین در مناطق گرمسیری، ۳/۲ تن ذرت به دست میآید، در حالی که این رقم برای مناطق معتدل به ۴/۶ تن بالغ میشود.
کشاورزی در مناطق حاره در عین حال به واسطه آسیبپذیر بودن بیش از حد خاک با دشواریهای عملی همراه است. دمای بالا و بارانهای موسمی شدید موجب میشود تا خاک از قوت و استحکام کافی برخوردار نباشد و مواد معدنی مفید آن با سرعت تحلیل بروند. از این گذشته تبخیر شدید آب در این مناطق موجب کاهش سریع رطوبت خاک میشود و گیاهان از آب کمی برخوردار میشوند. از همه اینها گذشته، در مناطق گرمسیر شمار زیاد آفتهای کشاورزی و دامی سبب از بین رفتن محصولات و احشام میشود. تلاشهایی که در گذشته از سوی قدرتهای استعماری و در زمان کنونی از جانب دولتها و حکومتها در مناطق گرمسیری به منظور بالابردن بازده تولیدات کشاورزی صورت میگیرد، قرین موفقیت نبوده است. یک عامل اصلی در این زمینه آن است که در اغلب موارد تلاش شده است تا احشام یا دانههایی که در مناطق معتدل پربازده هستند، عینا به مناطق گرمسیری صادر شوند، اما آفتهای بومی بسرعت این دامها یا دانهها را از پای در میآورند.
بررسیهای آماری نشان میدهد که تفاوتهای نه چندان بزرگ جغرافیایی میتواند به تفاوتهای چشمگیر اقتصادی منجر شود. به عنوان مثال شرایط آب و هوایی مناسب موجب رشد درآمد سرانه و بالطبع رفاه بیشتر جمعیت و رشد نسل سالمتر میشود.
رشد اقتصادی و جمعیت مرفه به نوبه خود موجب تشویق افراد به تولید، ابداعات تازه و طرحهای موثرتر میشود که خود آنها در سرعت بخشیدن به فعالیتهای اقتصادی و بالا بردن شتاب چرخه تولید مدد میرسانند و این مدار پس خورد فیدبک مثبت تداوم مییابد.
در مقابل تولید غذای کمتر در مناطق گرمسیر موجب کاسته شدن از جمعیت شهرها میشود. این امر برشمار اندیشههای بدیعی که به وسیله ساکنان یک منطقه تولید میشود، تاثیر میگذارد و به این ترتیب در دراز مدت اقتصاد این مناطق از حیث فناوری و تکنولوژیکی رشد چندانی نمییابد. البته نباید فراموش کرد که در بررسی مسائل اجتماعی هیچگاه یک عامل تنها نظیر عامل جغرافیا، تعیین کننده نیست و مجموعهیی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نهادی است که میتواند تصویر دقیقتری را از اوضاع ارایه دهد.
اما نتیجهیی که از تحقیقات اخیر در مورد عامل جغرافیا به دست آمده آن است که سیاستگذاران باید توجه بیشتری به عوامل مرتبط با عامل جغرافیا نشان دهند. از جمله این عوامل میتوان به مساله بهداشت عمومی، بازده محصولات کشاورزی و شبکه حمل و نقل کالا اشاره کرد. اقتصاد مناطق گرمسیر باید تا جایی که امکان دارد به سمت تنوع تولید روی آورند و به عوض تمرکز اقتصاد در یک بخش خاص، از تنوع در بخشهای تولید و خدمات بهره گیرند. نمونه موفق مالزی الگوی مناسبی به سایر کشورهای واقع در مناطق گرمسیر ارایه میدهد.
مالزی طی ۳۰ سال گذشته با توجه جدی به مساله بهداشت عمومی و دورکردن اقتصاد از تولید کالاهای متکی به آب و هوا نظیر لاستیک طبیعی، روغن نارگیل و... و سوق دادن اقتصاد به سوی صنایعی نظیر الکترونیک و نیمه هادیها توانسته است به یک معجزه اقتصادی دست یابد.
عامل دیگری که در بهبود شرایط اقتصادی تاثیر دارد، اصلاح نهادهای موثر در هر منطقه است. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در توصیههای تازه خود برای کمک به بهبود ساختار اقتصادی کشورها، برعامل اصلاح نهادهای موثر در این زمینه از جمله اصلاح نظام مالیاتی، اصلاح نظام خدمات مدنی و نظایر آن تاکید میورزند.
یکی از مشکلات کنونی کشورهای فقیر آن است که شرکتهای بزرگ داروسازی علاقه چندانی به سرمایهگذاری در زمینه مقابله با بیماریهای بومی این کشورها ندارند.
شرکتهایی که در زمینه فناوری زیستی بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک فعالیت دارند، نیز کمتر به بررسی در مورد گیاهان و محصولات مناطق گرمسیر اقدام کردهاند. در هر دو این زمینهها، باید دولتهای ثروتمند و نهادهای بینالمللی نظیر سازمان ملل اقدامات پیشگامی را به مورد اجرا در آورند. از آنجا که فقیرترین کشورهای جهان از توانایی مالی لازم برای بهبود شرایط خود برخوردار نیستند، عرضه کمکهای مناسبتر از جانب کشورهای ثروتمند باید در کنار ارایه توصیهها و پیشنهاد مدلهای موثرتر مورد توجه قرار گیرد.
داود نامی
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست