چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


به من خوشبخت کمک کنید!


به من خوشبخت کمک کنید!
طرح جمع آوری متكدیان از سطح شهر تهران و دیگر شهرهای كشور از اردیبهشت ماه امسال به مرحله اجرا گذاشته شد. اگرچه با اجرای این طرح تعداد متكدیان نسبت به قبل كاهش محسوسی داشت، ولی معضل تكدی گری با ریشه عمیقی كه در سطح جامعه دارد، با طرح های ضربتی قابل ریشه كن شدن نیست و موفقیت آن بستگی به استمرار طرح های كارآمد دارد.
به عبارتی دیگر اگر ما به تكدی گری به عنوان یك جرم نگاه می كنیم و متكدی را مجرم می نامیم، ضربتی برخورد كردن با آن هیچ گونه وجهه قانونی و حقوقی ندارد. در حقیقت این بدان معنی است كه تكدی گری در مقطعی از زمان جرم است و در مقطعی دیگر جرم نیست از طرفی دیگر اجرای مقطعی چنین طرح هایی بعد از مدتی دوباره وضع را به حالت قبل برمی گرداند. مضافاً این كه چنین طرح های ضربتی و مقطعی در همان مراحل اولیه اجرا، به لحاظ تعداد زیاد متكدیان با مشكلات فراوانی در اجرا به وجود می آید كه در صورت استمرار و كاهش تدریجی متكدیان امكان ساماندهی و كنترل این پدیده بوجود خواهد آمد. در غیر این صورت طرح های بدون پشتوانه و استمرار، شكست خورده و امیدی به موفقیت آنها نیست.
اجرای فاز اول طرح جمع آوری متكدیان نتایج جالب توجهی داشت. بر طبق آماری كه رئیس كمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران اعلام كرد از مجموع ۹۲۴ متكدی جمع آوری شده از سطح شهر تهران تنها یك درصد یعنی ۱۰ نفر از آنها نیازمند واقعی بودند. ۵۵۸ نفر به طور مستقیم، ۱۳۰ نفر به طور غیرمستقیم یعنی تظاهر به اموری مانند آدامس فروشی و فال فروشی و ۷۱ نفر نیز از اتباع خارجی بودند كه ایران را برای گدایی انتخاب كرده بودند. همچنین از مجموع متكدیان تهرانی ۹۰ نفر تحصیلات دیپلم و بالای دیپلم(! !) و ۶۰ نفر نیز تحصیلات متوسطه داشتند. ۵/۷۲ درصد مرد و مابقی نیز زن و كودك بودند و ۹/۱۷ درصد نیز سابقه كیفری داشتند. ۲/۵۹ درصد متكدیان شهرستانی، ۱۵ درصد اتباع خارجی، ۸/۲۵ درصد تهرانی و ۳۰ درصد آنها نیز معتاد بودند كه این آمار نشان می دهد بین تكدی گری و اعتیاد رابطه مستقیمی وجود دارد.
یكی از دلایلی كه «تكدی گری» در ایران نسبت به كشورهای اروپایی و حتی كشورهای همسایه گسترش بیشتری دارد و موجب شده است كه حتی گداهای كشورهای همسایه، ایران را برای فعالیت انتخاب كنند، حس همدردی و قلب مهربان مردم ایران است كه متأسفانه بعضی از افراد شیاد و فریبكار از حس ترحم و خیرخواهانه مردم سوءاستفاده كرده و به طرق مختلف سعی در گمراه كردن مردم و اخاذی از آنها را دارند.
در گذشته متكدیان نوع خاصی از افراد جامعه را تشكیل می دادند كه برای مردم شناخته شده بودند و افراد شهر و محله ای كه در آنجا زندگی می كردند آنها را می شناختند و از وضعیت معیشتی آنها آگاه بودند. متكدیان آن زمان از فرط استیصال و ناچاری به این كار روی می آوردند و اگر این كار را نمی كردند شاید از فرط گرسنگی خود و یا فرزندان خود را از دست می دادند. به مرور زمان و با گسترش فرهنگ شهرنشینی و گسترش شهرها و به وجود آمدن ابرشهرهایی مانند تهران كه حتی مردم یك محله آن نیز همدیگر را به درستی نمی شناسند، وضعیت مساعدی برای كلاشانی به وجود آمد كه كار آنها سوءاستفاده از حس ترحم و نوعدوستی مردم بود، به طوری كه با وجود داشتن زندگی مرفه و امكاناتی كه حتی بسیاری از شهروندان دیگر از آن بی بهره اند كار تكدی گری را جهت كسب درآمد سهل الوصول و بدون دردسر آن رها نمی كنند. ولی تمامی متكدیان دارای وجه تشابه مشخصی هستند و آن استفاده از كلمات ترحم آمیز و برانگیختن حس ترحم و رأفت مردم است. بدون تردید شما تاكنون در محله و خیابان گدایی را ندیده اید كه مثلاً بگوید: «به من خوشبخت كمك كنید»، در صورتی كه اگر در عمق زندگی بعضی از این «گدانماها» وارد شویم، می بینیم كه كلماتی كه به كار می برند و حكایت از درماندگی و بدبختی و استیصال آنها دارد، اصلا وصف حال آنها نیست و اگر آنها بخواهند در استعانت و كمك از مردم كلمات بامسمایی را به كار ببرند باید بگویند: «به من خوشبخت كمك كنید» و یا «در خوشبختی من سهیم شوید». در حال حاضر و در شهرهای بزرگی مانند تهران متكدیان را می توان به انواع زیر تقسیم كرد.
۱- متكدیان كه واقعاً نیازمند هستند و به جهت معلولیت و ناتوانی جسمی و یا صغرسن قادر به كار كردن و ایجاد درآمد برای خود نیستند كه در این صورت پس از جمع آوری توسط نهادهای مسئول و با تشخیص نیازمندی آنها این گونه افراد باید تحت پوشش نهادهای ذی ربط از جمله بهزیستی و كمیته امداد امام خمینی(ره) قرار گیرند و نیازهای معیشتی آنها تأمین شود. اجرای فاز اول طرح جمع آوری متكدیان در سطح كشور نشان داد این گونه افراد نیازمند درصد بسیار كمی از متكدیان را شامل می شود به طوری كه این تعداد در حدود یك درصد است.
۲- متكدیانی كه دارای توانایی جسمی و یا مالی كافی هستند و بدون نیاز به تكدی گری توانایی اداره زندگی خود و خانواده خود را دارند. در این مورد قانون تكلیف این گونه افراد را مشخص كرده است و علاوه بر مجازات یك تا سه ماه حبس باید كلیه اموالی را كه از طریق تكدی گری به دست آورده اند نیز مصادره شود. در مواردی كه این گونه اشخاص، شخص دیگری از جمله كودكان را مجبور به گدایی در معابر عمومی به نفع خود كرده باشند با تشدید مجازات نیز مواجه می شوند. متأسفانه به جهت اجرایی نشدن ماده ۷۱۲ و ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی پدیده تكدی گری گسترش بی رویه ای در سطح جامعه یافته است.
۳- شبه گداها؛ كه به صورت پنهان و در لوای مشاغل غیرواقعی اقدام به گدایی می كنند. این گونه افراد با در دست داشتن اجناسی مانند آدامس، فال و غیره با مراجعه به مردم آنها را مجبور به خریدن كالایی می كنند كه هیچ گونه نیازی به آن نیست و حتی در بعضی موارد شخصی كه گرفتار این گونه افراد سمج می شود برای نجات خود، با پرداخت پول مورد درخواست آنها خود را خلاص می كند.
۴- گروه دیگری از متكدیان نیز خود را گدا نمی نامند و در جملات خود هنگام اخذ وجه از مردم از این كلمه بیزاری می جویند و مثلاً می گویند: «مردم من گدا نیستم» بلكه برای ترخیص فرزندم از بیمارستان مجبور شده ام به شما رو بیاورم و این كار را در مكان های مختلف به صورتی كه برای مردم شناخته نشود برای مدت های مدیدی ادامه می دهد. وجود چنین متكدیانی كه تعداد آنها در سال های اخیر رو به ازدیاد گذاشته است از مشكلات فراروی طرح مبارزه با تكدی گری است، زیرا به علت این كه این گونه افراد به صورت علنی و در معابر اقدام به گدایی نمی كنند شناسایی و جمع آوری آنها از جمع آوری دیگر متكدیان مشكل تر است و حتی در بعضی موارد ممكن است مأموران مبارزه با تكدی گری را با مشكل مواجه سازد، زیرا این گونه افراد كه خود را «گدا» نمی نامند، در مقام شاكی و اهانت به خود در مقابل مأمورانی كه به جرم گدایی قصد جمع آوری آنها را داشته باشند، موضع می گیرند كه چرا آنها را گدا نامیده اند. وجود چنین اشخاصی در سطح جامعه علاوه بر مشكلاتی كه به آن اشاره شد، باعث سلب اعتماد عمومی شده و در مواردی كه افرادی نیازمند واقعی نیز هستند مردم در كمك كردن به آنها تردید دارند.
به هر حال تكدی گری جرمی است كه مردم به مجرمانی كه این جرم را مرتكب می شوند نه به عنوان یك مجرم كه با حس ترحم به آنها نگاه می كنند و آنها را مورد ترحم قرار داده و به آنها كمك می كنند. كمك كردن به مجرم خود جرم است و اگر بخواهیم با این استدلال پیش برویم، آن گاه باید تمام مردم دلسوز و خیری را كه از سر لطف و حس همدردی و ترحم نیازمندی را كمك می كنند مجرم بنامیم كه البته نه عرف جامعه این را می پذیرد و نه قانون چنین مردمی را مجرم می داند و مشكل واقعی نه ترحم مردم و نه حس همدردی آنهاست كه این حس قابل ستایش و از خصایص نیكو و فرهنگ غنی ایرانی سرچشمه می گیرد. آنچه مشكل واقعی است اجرا نشدن قانون است كه تاكنون اراده ای قوی برای اجرای آن وجود نداشته است. حال كه چنین اراده ای بوجود آمده باید همگی كمك كرده و آن را ادامه دهیم. توپ را به زمین دیگران انداختن و از خود سلب مسئولیت كردن هیچ مشكلی را حل نمی كند .
مبارزه با معضل تكدی گری نباید فقط منحصر به برخورد فیزیكی باشد. در صورتی كه برنامه های فرهنگی نیز در كنار آن وجود داشته باشد، موفقیت این طرح را بالا برده و هزینه های آن را در درازمدت پایین می آورد.
زاهدالدین سلگی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید