شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

این علم زاده سرزمین من نیست


این علم زاده سرزمین من نیست
چرا ما دانشگاههای برجسته ای نداریم؟ چرا استادان برجسته ای که بدانند چطور سوالات اساسی طرح کنند نداریم؟(۱) چرا دانشمندان ما سوالات مهمی برای پاسخ دادن ندارند؟ چرا دانشگاههای ما خالی از خلاقیت و نوآوری است؟ چرا اساتید مسن معمولا به جای اینکه معدن دانش باشند به عنوان عقب افتاده های از قافله علم شناخته می شوند؟
بی گمان می توان فهرست بلند بالایی از مشکلات و موانع پژوهش در ایران نام برد. احتمالا قسمتی از مشکل ، و شاید قسمت بزرگی از آن، در بودجه های کم پژوهشی باشد. طبق یک دیدگاه(۲)،زمانی که ما از سطح آستانه بودجه تحقیقاتی عبور کنیم آبشار تحقیقاتی ما به راه می افتد و مرحله به مرحله هم خود را تقویت می کند. با اینکه این نظریه می تواند درست باشد (و احتمالا از نگاه مدیریتی به سیستم هم می تواند بهترین دستورالعملی باشد که باید سرلوحه تلاشهای مدیران پژوهشی ما باشد) ولی این مقاله در پی آنست که مشکلی دیگر را باز شکافی کند. مشکلی که به اعتقاد نگارنده باعث شده مختصر بودجه تحقیقاتی فعلی نیز فقط منجر به جرقه هایی گذرا گردد که هیچگاه نتوانسته ماندگار بماند.
اتفاقی که می افتد معمولا شبیه به هم است. استاد جوانی که یکی از تکنیکهای به روز دنیا را فرا گرفته به کشور بر می گردد. به هزار در می زند تا تکنیکی را که آموخته در ایران راه اندازی کند. بالاخره پس از مدتی موفق می شود. بودجه ای را فراهم می کند و بسته به بضاعت علمی خود و همکارانش چند مقاله متوسط و عالی هم چاپ می کند. حتی این تیتر هم بین همه مشترک است "دانشمندان جوان ایرانی با استفاده از آخرین و پیشرفته ترین روشهای علمی موفق شدند ...." .
ولی وقتی وارد آزمایشگاهها می شویم در و دیوارها فریاد می کشند که اینجا چیزی اشتباه شده. اگر در یک آزمایشگاه علوم تجربی کار می کنید این صحنه ها برایتان بسیار آشناست:
- محققی که منتظر رسیدن دستگاه ... است و در چند ماه گذشته فقط منتظر بوده.
- محققی که دستگاه ... اش خراب شده و کسی نیست که آنرا برایش درست کند.
- استاد موفقی که نشان داده داروی الف بر روی ... اثر دارد و حالا دارد داروی ب را آزمایش می کند.
- استادی که همه می دانند در جمع آوری و تحلیل داده ها بی دقت است و در بین حرفها گاهی می شنوی که فلانی داده هایش ساختگی است.
(به خودت هزار بار می گی یک جای کار غلطه، یه چیزی سر جاش نیست، تجزیه ش درسته ولی ترکیبش ....)
باز هم همان حکایت همیشگی.... آزمایشگاههای ما به سرعت به رکود کشیده میشوند، پژوهشها همیشه در خطر توقف به خاطر مشکلات فنی هستند و محققین سعی میکنند تا حد امکان از روی یک مدل موفق رونویسی کنند. هدف چاپ مقاله است.(۳)
علم(۴)را تعریف کرده ایم. عالم(۵) را هم تعریف کرده ایم. حتی پیشرفت یک عالم را هم کمابیش درست تعریف کرده ایم ولی پیشرفت و پویایی علم را مغفول داشته ایم. یک نکته به اشتباه در ذهنها جا گرفته: پیشرفت عالم الزاما به معنی پیشرفت علم نیست. آنچه در سیاستگذاریها به عنوان معیار پیشرفت علم مورد توجه قرار می گیرد تعداد مقالات دانشمندان است.این معیار پیشرفت علم نیست. یا حداقل معیار مستقیمی نیست. معیار پیشرفت علم تعداد نوآوریهای انجام شده است.(۶) پویایی علم در پویایی پیدا کردن روشهای جدید برای پاسخ به سوالات است. درست است که پیشرفت یک عالم بر این اساس اندازه گیری می شود که چه تعداد سوال را پاسخ داده ولی توسعه علم احتیاج به خلق روشهای علمی جدید دارد. وابستگی این دو معیار پویایی علم و عالم به یکدیگر کاملا قابل انتظار است ولی همانگونه که شاهدیم سیاستگذاریها به غلط توجه به پویایی دانشمندان را در مرکز توجه قرار داده اند. اینست که آزمایشگاه ها به چاپ مقالات شبیه به هم اثر داروی a و b و c... بر ... روی می آورند، زمینه دروغپردازیهای علمی باز می شود، اساتید نه تنها به استقبال نو آوری نمی روند بلکه عامدانه تلاش می کنند سیستم را در حالت سکون فعلی نگاه دارند و .....
آنچه دانشمندان علوم تجربی ما را راکد می کند ضعف تکنیکی است. باید این حقیقت تلخ را درک کنیم که این علوم تجربی، زاده سرزمین ما نیستند. ما دانشمند داریم. حتی دانشمندان خوب هم داریم. کسانیکه منطق علم را درست درک کرده اند، نظریه پردازی می کنند، مطالعات را به درستی طراحی می کنند و به صورتی حرفه ای آنرا انجام می دهند و گزارش می کنند. ولی باز هم می بینیم که چرخ پژوهش خشک می گردد، هر بار دانشمند جوانی تکنیک جدیدی را همراه می اورد یا بودجه از غیب رسیده ای وارد سیستم می شود چرخ قژوقژی می کند ولی دوباره دیری نمی گذرد که به وضع سابق بر می گردد. این علومی که دانشمندان ما به آن می پردازند بومی ما نیستند. صرف استفاده از یک علم و روشهای آن باعث شکوفایی آن علم نمیشود. سیستم فعلی پژوهشی کشور توجه به توسعه علم (نو آوری فنی) را مغفول گذاشته و توسعه عالم (کمیت و کیفیت مقالات فرد) را هدف قرار داده است. سیستم هدایت تحقیقات از دانشمندان تغییر دادن روش و نوآوری نمی خواهد. محقق هم تا وقتی با روش موجود می تواند کار کند کار می کند. بعد یا باید منتظر باشد که روش جدیدی از آنسوی آبها برسد یا اینکه کم کم پژوهش را بگذارد کنار و ... عاقبت را که دیده ایم در گروههای دانشکده ها. در سطح کلان هم می شود فناوری وابسته و تحقیقات درجه چندم و نسخه برداری شده. تنها خلاقیتی که با ارزش باقیمانده اینست: نگاه کنی ببینی با این روش عاریه ای چه کاری در سرزمین مادری آن انجام نشده و شانس آورده ای که در طی این چند سال از نگاه خود آنها دور مانده. تمام. به این می گوییم یک تحقیق با کیفیت. اینست که فقط شاهد جرقه هایی هستیم که به زودی خاموش میشوند یا به ورطه تکرار میافتند.
جمع بندی اینکه توجه بیمارگونه به چاپ مقاله باعث غفلت از نوآوریهای فنی و تلاش در جهت بومی کردن فن آوریهای عاریه ای و ابداع روشهای جدید شده است. این نوع نگاه باعث شده تحقیقات تجربی در کشور ما همیشه نسخه ضعیف کشورهای اروپایی و آمریکا باشد. اینکه چه باید کرد نیازمند نظرات خبرگان پژوهش است ولی بی شک نیازمند برخوردی چند وجهی در زمینه های مدیریتی، آموزشی وپشتیبانی است. بعضی راهکارهای ممکن را میتوان چنین بر شمرد:
▪ مدیریت کلان پژوهشی: تغییر معیارهای ارزشگداری سیستمهای تحقیقاتی از توجه به پیشرفت عالم به سمت توجه به پیشرفت علم. یکی از مهمترین مشخصه های چنین سیستمی اهمیت قایل شدن برای patent ها و نو آوری ها است.
▪ مدیریت پژوهشی جزء: درک اهمیت ارتفا فنی توسط اساتید. اساتید ما باید درک کنند که پویایی آزمایشگاههای آنها در ابداع روشهای جدید است. اگر به خلاقیت تکنیکی توجه نشود به رکود علم در سطح ملی و در میان مدت به رکود فعالیتهای علمی آزمایشگاهها و انجام کارهای تکراری می انجامد.
▪ مدیریت آموزشی: مدیریت افزایش دانش فنی دانشجویان: دانشجوی دکترا باید تمام وسایل مورد نیاز کار خود را به گونه ای بشناسد که بتواند روش کار را ارتقا دهد یا در صورت برخورد با مشکل در هر کدام از اجزا قادر به استفاده از خلاقیت خود برای یافتن راه های دیگر باشد. آموزش مسائل فنی در حدی که بتواند به خلاقیت فنی منجر شود و باعث بومی شدن دانش فنی در بلند مدت شود.
▪ مدیریت پشتیبانی: فراهم سازی حمایتهای فنی توسط دانشگاه ها: تسهیل دستیابی محققین به وسایل و مواد لازم برای خلاقیتهای فنی. با اینکه این مساله به نظر دور از حیطه فعالیتی مدیران تحقیقاتی به نظر می رسد ولی با دقت در سیستمهای تحقیقاتی مولد می توان رد پاهای این تسهیلات را یافت: یک لیسانس الکترونیک ساده که ۲۰ سال است در یک اطاق ۱۲ متری در دانشگاه کار می کند. کارمند دانشگاه هم نیست و درآمدش از ساختن و تعمیر وسایل الکترونیکی برای گروهها و آزمایشگاه ها است. ولی تجربه ای که در این ۲۰ سال کسب کرده هیچ دکترای الکترونیکی نمی تواند در اختیارتان قرار دهد. یا یک فروشگاه کوچک وسایل برقی، الکترونیکی و آزمایشگاهی که حتی اجاره محل کسبش را هم باید به دانشگاه بدهد ولی نه تنها حضورش امور روزمره آزمایشگاهها را تسهیل می کند بلکه تجربه سالها کارش به شما کمک می کند نایاب ترین قطعه مورد نیازتان را پیدا کنید.
بهراد نوعدوست
(۱)لینک
(۲)رضا منصوری، ایران ۱۴۲۷(عزم ملی برای توسعه علمی و فرهنگی)، انتشارات طرح نو، تهران،۱۳۸۳
(۳)و این جمله را هم تکرار می کنیم که:Publish or perish
(۴)Science refers to a system of acquiring knowledge based on the scientific method, as well as to the organized body of knowledge gained through such research
(۵)A scientist is an expert in at least one area of science who uses the scientific method to do research.
(۶)آنچه همه به عنوان Patent می شناسیم.
منبع : نشریه قاف


همچنین مشاهده کنید