چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
اندیشههای سیاسی، فلسفی و دینی سیدجمال
سیدجمال در پیایجاد سازگاری میان اسلام سنتی و چالشهای علمی و فلسفی غرب بود و در این زمینه موضع میانهای را در پیش گرفت. سیدجمال علوم و فنآوری جدید غرب را از آداب و اخلاق غربی انفكاكناپذیر میداند و معتقد است جهان اسلام بدون پذیرش پیامدهای كلامی و فلسفی آن میتوانند به آن دست یابند. نویسنده در این مقاله ضمن انتقاد از مادهگرایان و معرفی آنان به عنوان ویرانگر تمدن و جامعه انسانی، توجه روشنفكران مسلمان را به خطر جدی آنان جلب كرده است. نویسنده دیدگاههای سیدجمال در باب دین، فلسفه و علم را گویای موضع روشنفكران مسلمان قرن نوزدهم میداند كه از قدرت، ثروت و برتری علمی و فنی غرب از یك سو و از ضعف جهان اسلام و سیطره و تجاوز غرب بر آن از سوی دیگر، ناراحت بودند و كشورهای مسلمان را به فراگیری علوم و فن آوری جدید غرب دعوت میكردند. واژههای كلیدی: فلسفه، دین، علم، فن آوری، تمدن، جهان اسلام، مادهگرایی، نوگرایی دینی.
مقدمه
سیدجمال الدین افغانی (۱۲۵۴ - ۱۳۱۵ ق / ۱۸۳۸ - ۱۸۹۷ م) بنیان گذار نوگرایی (Modernism) اسلامی به شمار میرود. محل تولد او - كه منشأ بحث و جدالهای طولانی گردیده - معلوم نیست. وی آموزش ابتدایی را در مدارس دینی مختلفی نزدیك كابل در افغانستان و قزوین و تهران در ایران فراگرفته است. او در سن هفده یا هجده سالگی (۵۶ - ۱۸۵۵ م) برای ادامه تحصیل به هند رفت. سیدجمال در طول اقامتش در هند تا سال ۱۸۸۲، از نزدیك با اندیشههای تحصلی (پوزیتیویستی)(Positivistic) سیداحمد خان آشنا شد و رساله معروف «حقیقت مذهب نیچری و بیان حال نیچریان» را در رد سیداحمد خان و پیروان او نوشت، كه نخست در سال ۱۸۸۱ در حیدرآباد منتشر شد. این كتاب را بعداً محمد عبده به زبان عربی ترجمه و در سال ۱۸۸۶ با عنوان الرد علی الدهریین منتشر كرد. سیدجمال در سال ۱۸۷۰ به مصر و استانبول سفر كرد و در آن جا روشنفكران و مقامات عثمانی كه در ایجاد اصلاحاتِ(Reforms) تنظیماتی مفید و مؤثر بودند از وی استقبال گرمی كردند. سیدجمال بار دوم (در سال ۱۸۷۱ م) به مصر رفت و در آن جا هشت سال اقامت كرد و شروع به انتشار اندیشههای فلسفی و سیاسی خود در كلاسها و سخنرانیهای عمومی نمود. سیدجمال در آغاز سال ۱۸۸۳ مدت كوتاهی را در لندن گذراند و سپس به پاریس رفت. او در پاریس با همكاری نزدیكِ دوست و شاگرد خود محمد عبده - كه او را از لبنان به پاریس دعوت كرده بود - به انتشار روزنامه معروفِ العروة الوثقی - عنوانی كه از قرآن گرفته شده بود - پرداخت. انتشار العروة به دلیل مشكلاتی پس از هجده شماره در سپتامبر ۱۸۸۴ متوقف شد. سیدجمال از طریق مقالات و به ویژه مباحثه با ارنست رنان، فیلسوف، مورخ و پیرو مكتب تحصلی فرانسوی، در محافل روشنفكری پاریس شهرت چشمگیری به دست آورد. سید در سال ۱۸۸۶ به دعوت ناصرالدین شاه به ایران آمد و سِمت مشاوره خاص را به شاه پیشنهاد كرد و این پیشنهاد پذیرفته شد. در عین حال، او از سیاستهای شاه در مسأله مشاركت سیاسی(Political participation) انتقاد میكرد. این اختلاف عقیده باعث شد كه سیدجمال ایران را به مقصد روسیه ترك كند (۱۸۸۶ - ۱۸۸۹ م). او در سال ۱۸۸۹ در مسیر راه خود به پاریس در مونیخ با ناصرالدین شاه ملاقات كرد و سمت صدر اعظم به او پیشنهاد شد؛ اما انتقادهای كاهش نیافته سیدجمال از حكومت و رفتار شاه منجر به تبعید دوباره او از ایران در زمستان ۱۸۹۱ گردید. او در سال ۱۸۹۶ به دست داشتن در قتل ناصرالدین شاه متهم گردید.
سیدجمال بقیه عمر خود را در استانبول تحت حمایت و بعداً تحت نظر سلطان عبدالحمید دوم به سربرد. عبدالحمید كه به احتمال زیاد در اجرای برنامه سیاسی پان اسلامیزم یا اتحاد اسلام با سیدجمال همكاری داشت، تقاضای مقامات ایرانی برای تحویل سیدجمال به اتهام دست داشتن در قتل ناصرالدین شاه را رد كرد. در حالی كه برای تثبیت بنیانهای تجدید روابط متقابل میان شیعه و سنی تلاش میكرد، تعدادی نامه به رهبران و كشورهای مختلف اسلامی فرستاد تا آنها را علیه حكومت بریتانیا بسیج و متحد كند. از نظر برخی مورخان، عبدالحمید به ملاقاتهای سیدجمال با برخی از رهبران عرب و مقامات بریتانیا در استانبول ظنین شد و به او اجازه نداد كشور را ترك كند. سیدجمال به بیماری سرطان در نهم مارس ۱۸۹۷ [مطابق با هجدهم اسفند ماه ۱۲۷۶] در گذشت و در استانبول به خاك سپرده شد.
كار سیدجمال به عنوان متفكر و فعال سیاسی،(Activis) تأثیر ژرفی بر جهان اسلام گذاشته است و همچنان امروز سرچشمه الهام (Inspiration) و بحث برای بسیاری از افراد است. طرح نوگرایی اسلامی كه او در خطابهها، مباحثات، مقالات كوتاه و ستونهای روزنامه خود گسترش داد، بر این ایده استوار بود كه میان فرهنگ اسلامی سنتی و چالشهای علمی و فلسفی غرب جدید سازش موقت (Modus vivendi) ایجاد كند. گزاف نیست اگر بگوییم سیدجمال میان غربی سازی كور و نفی یكسره آن توسط علمای سنتی، موضع میانهای را اتخاذ كرد. همه نسل فعالان سیاسی و متفكران مسلمان قرن نوزدهم در این فرض اساسی او مشاركت داشتند كه: علوم و فن آوری جدید غرب در اساس از اخلاق و آداب ملتهای اروپایی انفكاك پذیرند و جهان اسلام بدون این كه لزوماً پیامدهای فلسفی و كلامی ناشی از كاربرد آنها را در زمینه غربی بپذیرد، میتواند و باید به آن دست یابد. همان گونه كه در ذیل خواهیم دید، دیدگاههای سیدجمال درباره علم را باید پرتو همین برنامه كلی اصلاح یا تجدید(Renewal) اسلامی فهمید.
سیدجمال، برخلاف بسیاری از اندیشمندان احیاگر (Revivalist) نسل خود، در فلسفه اسلامی (حكمت) ورزیده و ماهر بود و فلسفه را برای احیای تمدن اسلامی امر اساسی دانست. این مطلب به روشنی در خطابههای گوناگون وی و به ویژه در رساله «نیچریه» آمده است. در واقع، استدلالهای فلسفی سیدجمال علیه مادهگرایان (Materialists) و طبیعت گرایان (Naturalists) قوت خود را از آموزش فلسفی او میگیرند. همان گونه كه در خطابه «فواید فلسفه» میبینیم، بینش سیدجمال در مورد «فلسفه اسلامی جدید» با اعتماد او به پیشرفتهای اخیری كه در زمینههای علم و فن آوری به وجود آمده، پیوند نزدیكی دارد.، فلسفه، برخلاف كلام، باید آشكارا به بیان جهانشناسیای (Cosmolgy) بپردازد كه بر یافتههای علوم جدید استوار است. منتقدان و دشمنان سیدجمال با استفاده از این اندیشهها و اندیشههای مشابه او، به او بر چسب بدعت گذار میزنند؛ اما نقش او در احیای مطالعه و بررسی فلسفه اسلامی در جهان عرب و هند غیر قابل تردید است. برنامه سیدجمال در خصوص اتحاد اسلام، بسیج ملتهای مسلمان برای مبارزه با امپریالیسم غرب و دست یابی به قدرت نظامی از طریق فن آوری جدید است. دعوت سیدجمال به استقلال ملتهای مسلمان متفرق عامل كلیدی در پیشرفت به اصطلاح «ملی گرایی اسلامی»( nationalismIslamic) بوده است و شخصیتهای مسلمانی چون محمد اقبال، محمد علی جناح و ابوالكلام آزاد را در شبه قاره هند، و نامق كمال، سعید نورسی و محمد (مِحْمَت) عاكف ارسوی در تركیه عثمانی را تحت تأثیر قرار داد. در قرن بیستم، سیدجمال منبع اصلی الهام برای جنبشهای احیا گرایانهای(Revivalist movements) چون اخوان المسلمین مصر و جماعت اسلامی پاكستان گردید. گروههای فعال اسلامی گوناگون به سیدجمال، به عنوان نمونه مهمی از عالم و فعال سیاسی در جهان اسلام، احترام میگذاشتند. او همچنین تأثیر عمیقی بر بسیاری از اندیشمندان مصری از جمله محمد عبده، رشید رضا، علی عبدالرازق، قاسم امین، لطفی السید و عثمان امین گذاشت.
پیش از كندوكاو در اندیشههای سیدجمال در باب علم، لازم است درباره نزاع طولانی در خصوص خاستگاه قومی و هویت مذهبی او سخن گوییم. یك طرف این نزاع مربوط به ایرانی یا افغانی بودن سیدجمال میشود و طرف دیگر، مربوط به شیعه بودن و سنی بودن او. برخی حتی مدعی شدهاند كه سیدجمال در خانواده آذری ترك زبان در همدان به دنیا آمده است. با كمال تعجب، ریشه این بحث به خود سیدجمال بر میگردد، زیرا او از این امر آگاه بود كه اصالت قومی و جایگاه مذهبی اش، هم بر جهان سنی و هم جهان شیعه تأثیر میگذارد. به نظر میرسد سیدجمال برای مصلحت، اگر نه به دلیل دیگری، با طیب خاطر و آگاهانه هر دو موضوع را مبهم و گنگ گذاشته تا پذیرش اندیشههای خود را در جهان اسلامی تضمین كند. اگر هم این تلقی درست باشد، راه هایی كه سیدجمال برای عصر خود ما ترسیم كرده به نفوذ و تأثیر او در جهان اسلام به طور كلی آسیب نزده است.
سیدجمال به عنوان روشنفكر (Intellectual) مردمی و فعال سیاسی، اندیشههای خود را بیشتر از طریق خطابه هایش بیان كرد و كمتر به نگارش پرداخت. او در طول زندگی خود تنها دو كتاب تاریخ افغانستان و «ردیه بر طبیعت گرایی و مادهگرایی» را منتشر كرد. وی طبیعت گرایی و مادهگرایی را فوریترین تهدید برای انسانیت به طور عام و برای جهان اسلام به طور خاص تلقی كرد. شایان ذكر است كه تنها كتاب منتشر شده سیدجمال در مضمون رشنفكری با مسأله علم و دین ارتباط مستقیم دارد. نامه سیدجمال - هر چند بسیار كوتاه - به ارنست رنان در پاسخ به سخنرانی معروف او در سوربن در سال ۱۸۸۳ م، كه در آن آشكارا به اسلام به مثابه مانع فلسفه و علم حمله كرد، سند مهم دیگری برای فهم دیدگاه سیدجمال درباره اسلام و علوم جدید است. سیدجمال در رساله «نیچریه» از منظر علمی، فلسفی، اخلاقی و اجتماعی انتقاد تندی به دیدگاه طبیعت گرایانه (مادهگرایانه) به عمل میآورد و مادهگرایان را مظهر نیت شیطانی در نابودی تمدن انسانی معرفی میكند. او منشأ مادهگرایی جدید را به مادهگرایان یونان میرساند و از آن میان به دموكریتس، اپیكوروس و دیوجانس كلبی اشاره میكند. پس از این بررسی كوتاه تاریخی، نقد علمی(Scientific) و فلسفی سیدجمال از داروین و نظریه تكامل (Evolutionary thery) وی انجام میگیرد. او ایده اتفاق (Chance) را در طبیعت مردود میداند و مادهگرایان را متهم میكند كه «ادراك و شعور» را به خود اتمها (یعنی ماده) فی حد ذاته نسبت میدهند. وی به كلی این ایده را در مورد جهان به عنوان ساختار خود - تنظیم (Self- regulating) و بدون شعور برتر كه بر آن عمل كند، نمیپذیرد. این مطلب بی تردید فلسفیترین قسمت رساله است. سپس سیدجمال به نقد اخلاقی و اجتماعی مادهگرایان میپردازد. ازنظر سیدجمال، مادهگرایان قصد دارند حتی بنیانهای جامعه انسانی را ویران كنند. آنان میكوشند تا «قصر سعادت» را كه بر شش پایه دین استوار است، نابود كنند. این شش پایه به سه اعتقاد(Beliefs) و سه خصلت(Qualities) تقسیم میشوند: اعتقاد نخست این كه انسان فرشته زمینی است، یعنی او جانشین خداوند بر روی زمین است ؛ اعتقاد دوم این كه امت او هم به دلیل تعلق به جهان انسانی در برابر عوالم حیوانی و گیاهی و هم به سبب تعلق داشتن به بهترین جامعه انسانی و دینی، شریفترین امت هاست. از نظر سیدجمال، این انحصار گرایی ذاتی مهمترین انگیزه برای مسابقه جهانی [ در میدان ]نیكی و [فضیلت ]است، كه در قلب همه تمدنهای جهان جای دار ؛ اعتقاد یا آموزه سوم، این است كه برای انسان مقدر شده تا به عالم برتر و والاتر برسد، یعنی انسان قابلیت ذاتی دارد تا از ماده صرف فراتر رود و معنویت را در وجود خویش تحقق بخشد. افزون بر این، دین سه خصلت اخلاقی را به پیروان خود القا میكند: خصلت نخست، صفتی است كه سیدجمال آن را «حیا» مینامد، یعنی حیای نفس از ارتكاب گناه در برابر خداوند و همنوعان خود. شرافت نفس به تناسب درجه حیای آن افزایش مییابد. سیدجمال این خصلت را اساسیترین عنصر برای تنظیم و كنترل اخلاقی و اجتماعی جامعه میداند، خصلت دوم درستكاری و امانت است، كه خود زیر بنای جامعه را تشكیل میدهد. نجات تمدن انسانی به اعتماد و احترام متقابل وابسته است، كه بدون آن هیچ جامعهای نمیتواند ثبات سیاسی و ترقی روز افزون اقتصادی داشته باشد ؛ خصلت سومی كه دین ترویج میكند راستگویی و صداقت است. این خصلت از نظر سیدجمال، اساس زندگی و همبستگی اجتماعی به شمار میرود. سیدجمال از طریق این شش ركن، دین را به عنوان اساس تمدن پی ریزی میكند و مادهگرایی را به عنوان دشمن دین و جامعه انسانی تقبیح میكند. سیدجمال به منظور تأكید بر این نكته اساسی، باطنیها و بابیها را پیروان طبیعت گرایی (مادهگرایی) در جهان اسلام و نیز روسو و ولتر را مادهگرایان جدید معرفی میكند و در محكوم كردن «شهوت پرستی» و مكتب ضد اخلاقی ایشان از زبان بسیار نیرومندی استفاده میكند. حتی او تا آن جا پیش میرود كه سوسیالیستها، كمونیستها و هیچانگاران (Nihilists) را چیزی بیش از گونههای صرف مادهگرایی به معنای اخلاقی این كلمه، طبقه بندی نمیكند.او معتقد است مادهگرایان مسؤول نابودی ملتهای بزرگی چون امپراتوریهای ایران، روم و عثمانی هستند. از آن جا كه شخص مادهگرا به هیچ واقعیتی جز ماده سخت و «شهوت رانی» (Sensuality) اذعان نمیكند، زمینه را برای سلطه خواهشها و امیال فراهم میسازد. به همین دلیل، شخص مادهگرا در بدترین نوع اشتباه ما بعدالطبیعی و اخلاقی مستغرق است و نمیتواند حتی بر مرتبه انسانی محض اعتماد كند. در آخرین قسمت رساله، سید جملا به [بحث]دین و، از میان ادیان، به اسلام به عنوان تنها راه نجات بشر باز میگردد. او اسلام را با ادیان دیگر جهان میسنجد و با اشاره به این كه اسلام تنها دینی است كه از عهده چالشهای دنیای جدید بر میآید برتری آن را [بر ادیان دیگر ]اثبات میكند. شایان ذكر است كه سیدجمال رساله خود را با گفتار كوتاهی به پایان میبرد كه نشان نوگرایی اسلامی شده است: اگر كسی بگوید چون جهان اسلام چنین است پس چرا مسلمانان بدین حالت تأسف آور و غمانگیز میباشند؟ جواب گویم هنگامی كه آنان مسلمان [حقیقی ]بودند، بودند چنان كه بودند و عالم هم به فضل آنان شهادت میدهد و اما اكنون پس به این سخن شریف اكتفا خواهم كرد: «ان الله لا یغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم»[ خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. رعد (۱۳) آیه ۱۱ ].۳
همان طور كه قبلاً اشاره شد، هدف اصلی سیدجمال در رساله «نیچریه»، سید احمد خان و پیروان او در هند بود. به راحتی از لحن سیدجمال در مییابیم كه او خطر قریب الوقوع طبیعت گرایی (مادهگرایی) را برای آینده جهان اسلامی چقدر جدی میدانست ؛ از این رو سخن بسیار جنجالی و بحث برانگیز سیدجمال علیه مادهگرایان از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا میكوشد تا توجه روشنفكران مسلمان را به چالشهای فلسفی و اخلاقی برخاسته از رویارویی جهان اسلام با جهانبینی (Weltanschauung) جدید جلب كند. اما وقتی به پاسخ مشهور سیدجمال به رنان باز میگردیم، با دیدگاه، لحن و زبان كاملاً متفاوتی مواجه میشویم. همان گونه كه پیشتر اشاره شد، ارنست رنان در سخنرانی خود،«اسلام و علم» كه در سوربن ارائه و در ژورنال د دبا ( DebatsJournal des) در ۲۹ مارس ۱۸۸۳ منتشر شد، از اسلام و عربها به خاطر درماندگی ذاتی شان در تولید فلسفه و علم انتقاد میكند. حمله و انتقاد شبه نژاد گرایانه رنان حاصل گونهشناسی (Typology) عام او از دین بود و واكنشها و دفاعهای روشنفكران مسلمان از جمله نامق كمال، نویسنده و شاعر و فعال سیاسی معروف عثمانی را برانگیخت. زبان سیدجمال در سراسر نامهاش به ژورنال د دبا توجیه گرانه باقی میماند. سیدجمال در خصوص این مسأله كه دین مانع پیشرفت علم و فلسفه است اساساً با رنان همداستان است كه همه ادیان در هر حال نابردبار و بی تسامح اند و جلو «پژوهش آزادانه» را در مورد حقیقت علم و فلسفی میگیرند.
اگر چه سیدجمال تأكید میكند كه ادیان در آوردن بشر از سطح «بربریت» (جاهلیت) و افسانهها به سطح تمدنهای پیشرفته نقش حیاتی را بازی كردهاند، در عین حال هم اسلام و هم مسیحیت با به كارگیری آزاد عقل مخالف بودهاند، و بنابراین در مواردی در تاریخ خود از بروز پیشرفت علمی جلوگیری كردهاند. به نظر میرسد سیدجمال در این جا از تمایز اساسی خود میان وحی و شرح و توضیح آن در تاریخ، یعنی تمایز میان اسلام و مسلمانان، چشم پوشی میكند. ملتهای اروپایی با ظهور روشنفكری، خود را از قیمومت مسیحیت یعنی دین آزاد كردهاند و پیشرفتهای درخشان و حیرتانگیزی در تمام زمینههای دانش به عمل آوردهاند. سیدجمال معتقد است هیچ دلیلی برای ما وجود ندارد كه به رویداد مشابهی در جهان اسلام امیدوار نباشیم:
اگر فرض كنیم كه روزگاری اسلام مانع نهضت [= پیشرفت ] و ترقی بوده است، آیا كسی میتواند مدعی گردد كه این مانع همیشه بوده و هرگز هم از بین نخواهد رفت؟ و اگر این طور فرض شود، پس دین اسلام، از این نقطه نظر چه فرقی با ادیان دیگر خواهد داشت؟ البته ادیان به طور عموم بی اغماض و بی تسامح بوده و هر كدام از آنها در این زمینه روش ویژهای داشتهاند و دین مسیحی نیز چنین بوده است - مرادم از دین مسیحی، در واقع كسانی است كه تابع احكام و اوامر آن بوده و مسیحیت را به شكلی كه دلشان میخواسته در آورده بودند - ولی مسیحیت از آن حالت نخستین كه به آن اشاره كردن (توحش)، سرانجام خارج گردید... یعنی هنگامی مردم وابسته به مسیحیت استقلال یافت كه از عبودیت این دین ساختگی خود را آزاد ساخت و به سرعت در راه نهضت [= پیشرفت ] و علوم گام برداشت... و در هر صورت، بایستی فراموش نكنیم كه نصرانیت و آیین مسیحی، از نظر سابقه پیدایش، چندین قرن از اسلام جلوتر است و بنابراین، مرا مانعی نیست كه امیدوار باشم كه مردم مسلمان و ملت محمدی هم روزی از روزها، قیودها و زنجیرهایی را كه از دین نیست، از هم بگسلند و در راه تمدن، همانند مردم مغرب زمین، مردمی كه دین و آیین آنان با همه قیدها و موانعی كه ایجاد كرده بود مشكله شكست ناپذیری در پیش پای آنان نشد، گام بردارند. من معتقد نیستم كه در امید و انتظار همچو روز امید بخشی برای اسلام و مردمان مسلمان نباید بود. ۴
اما سیدجمال در رد این اتهام رنان كه عربهای مسلمان بالذات عاجز از تفكر فلسفی اند، نمونه هایی را ارائه میكند و ادعای پیشین خود را تكرار میكند كه عربها در تاریخ فلسفه و علم تنها پس از آن كه اسلام آوردند، پیشگام شدند ؛ اما شگفت این كه سیدجمال نامه خود را با ایجاد تباین بسیار شدیدی میان فلسفه و دین به پایان میبرد و این امر را به عنوان قاعده كلی تاریخ - ادعایی كه خود رنان چندین بار آن را اظهار میكند - پایه ریزی میكند. سیدجمال استدلال میكند كه دعاوی دین و فلسفه با هم ناسازگارند و این سخن در سراسر مرزهای دینی صادق است، خواه درباره اسلام صحبت كنیم، خواه مسیحیت و خواه هندوئیسم. ایمان دینی بر پایه عقیده جزمی استوار است، در حالی كه فلسفه برای یافتن حقیقت خواهان پژوهش آزادانه است، نه مقید به وحی یا به كمك آن. به گفته سیدجمال، برخورد میان این دو، بخش اجتنابناپذیر تاریخ بشر است. ادیان، به هر نامی كه خوانده شوند، همه شبیه یكدیگرند. میان ادیان و فلسفه هیچ گونه سازش و آشتی ممكن نیست. دین به انسان میآموزد كه صاحب ایمان و باور باشد، در حالی كه فلسفه به كلی یا تا اندازهای او را از بند ایمان میرهاند،...هرگاه دین برتری داشته باشد، فلسفه را كنار خواهد گذاشت، و بر عكس، هر گاه فلسفه به عنوان فرمانروای مطلق حكومت كند، تا زمانی كه بشر هست پیكار میان عقاید جزمی و پژوهش آزادانه میان دین و فلسفه پایان نمیپذیر ؛ نزاع بیهودهای كه در آن، بیم دارم پیروزی از آن اندیشه آزاد نباشد، زیرا توده مردم از عقل بیزارند و تعالیم آن را تنها برخی از خواص و نخبگان در مییابند، و نیز به دلیل این كه علم، هر چقدر كه لذت بخش باشد، كاملاً بشر را سیراب نمیكند، بشری كه عطش كمال مطلوب (Ideal) را دارد و دوست دارد در فضاهای تاریك و دور دستی زندگی كند كه فلاسفه و اندیشمندان، نه میتوانند آنها را درك كنند و نه میتوانند به كاوند. ۵
این پایان نسبتاً غیر منتظره و شگفتانگیز، تا آن جا كه دیدگاه سیدجمالبه رابطه میان دین، فلسفه و - طبق استنباط - علم مربوط میشود، بی اغراق شماری از مطالب را در بوته ابهام قرار میدهد، اما این موضع گویای حال روشنفكران مسلمان قرن نوزدهم درباره علم و فلسفه است. سیدجمال، همانند بسیاری از همقطاران و معاصرانش، ناراحت از قدرت مطلق و برتری قدرتهای غربی بود كه تجاوزشان را بر جهان اسلام افزایش میدادند. كشورهای اروپایی به علت برتری علمی و فنی،(Technologocal) ثروتمند و قدرمند بودند و این مهمترین نتیجه برای روشنفكران فعال قرن نوزدهم بود. به نظر سیدجمال و دیگران، چون قدرت غربی بر اساس علوم و فن آوری جدید شكوفا میشود، كشورهای مسلمان باید سنجیده و بی درنگ دارای علم و فن آوری جدید شوند. این دیدگاه، همان گونه كه در مورد امپراتوری عثمانی میبینیم، صرفاً راه جلوگیری از انحطاط و فروپاشی بیشتر دارالاسلام تلقی شد. این دیدگاه را، كه امروزه هنوز افرادی زیادی بدان معتقدند، میتوان در سرتاسر زندگی سیاسی و عقلانی سیدجمالتا آن جا كه به علوم جدید غرب مربوط میشود، تشخیص داد. افزون بر این، عینیت فرضی (Presumed objectivity) علوم طبیعی جدید مكمل این اعتقاد است ؛ دیدگاهی كه بعداً نسلی از روشنفكران مسلمان از جمله محمد عبده، رشید رضا، محمد عبدالرازق و سعید نورسی، كه عمیقاً تحت تأثیر سیدجمال بودند، كاملاً آن را بسط دادند.
آثار مهم سیدجمال
۱. التعلیقات علی شرح الدوانی للعقاید العدودیة (قاهره: ۱۹۶۸ م). این كتاب تعلیقات سیدجمالبر شرح دوانی بر كتاب كلامی معروف عضدی الدین ایجی موسوم به العقاید العدودیة است.
۲. رسالة الواردات فی سر التجلیات (قاهره: ۱۹۶۸ م): اثری كه سیدجمالبه شاگردش محمدعبده هنگامی كه در مصر بوده دیكته كرد.
۳. تتمة البیان (قاهره: ۱۸۷۹ م): این كتابی درباره تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افغانستان است.
۴. حقیقت مذهب نیچریه و بیان حال نیچریان، این كتاب، كه نخست در سال ۱۲۹۸ ق / ۱۸۸۱ م در حیدر آباد دكن منتشر شد، مهمترین اثر عقلی سیدجمالاست كه در طول زندگی خود منتشر كرده است. این اثر انتقاد تند و نفی مطلق طبیعت گرایی است كه سیدجمالآن را «مادهگرایی» نیز مینامد. این كتاب را محمد عبده تحت عنوان الرد علی الدهریین به عربی ترجمه كرده است.
۵. خاطرات جمال الدین الافغانی الحسینی (بیروت: ۱۹۳۱ م). كتابی كه روزنامه نگار لبنانی محمد پاشا المحزومی آن را تدوین كرد. محزومی در غالب بحثها و صحبتهای سیدجمالدر آخرین بخش حیات او حضور داشت و گفت و گوهای او را در كتاب حاضر بسط داد. این كتاب حاوی اطلاعات مهمی در خصوص زندگی و اندیشههای سیدجمالاست.
پی نوشتها
۱. عنوان مقاله برگزیده مترجم است و منبع آن در اینترنت از قرار ذیل است:
WWW.cis-ca.org/voices/a/afghani.him
۲. دانشجوی كارشناسی ارشد فلسفه غرب دانشگاه اصفهان.
۳. اسد آبادی، سیدجمالالدین ؛ نیچریه یا مادیگری (بی جا، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا) ص آخر با اندكی تصرف.
۴. برخی در انتساب این مصالب و برخی مطالب دیگری كه در پی میآید به سیدجمال اظهار تردید كردهاند. به نظر میرسد كه مترجم یا مدیر ژورنال د دبا سخنان سیدجمال را تحریف كرده و مطالبی را به آن افزوده است، زیرا این مطالب تند روی هم رفته با روح مجاهدت و نیز با سایر نوشتهها و سخنان وی سازگاری ندارد و همین خود یكی از دلایل تحریف آن به شمار میرود. دلایل دیگری كه ذكر شده عبارتند از: ۱. وقفه و فاصله تقریباً دو ماهه میان انتشار سخنرانی رنان و پاسخ سیدجمال. سبب این تأخیر نمیتواند مرد تلاشگر، اندیشمند و مجاهد خستگی ناپذیری چون سیدجمالباشد ؛ ۲. با توجه به آشنایی سیدجمال به زبان فرانسه و نیز دسترسی وی به دوستان مترجم، وی جواب نامه رنان را باید در ظرف یك هفته داده باشد؛ ۳. سیدجمالبه دلیل تأخیر انتشارنامه، از محتوای آن مطلع نشد و گرنه به آن اعتراض میكرد. از آن زمان تا به امروز كسی نتوانتسه به متن عربی پاسخ سیدجمال دسترسی پیدا كند و این امر در حد خود میتواند دلیل دیگری بر تحریف آن باشد. جهت اطلاع بیشتر ر.ك: سیدجمال الدین اسد آبادی، اسلام و علم، ترجمه و توضیحات سید هادی خسرو شاهی (قم: مركز مطبوعاتی دارالتبلیغ اسلامی، چاپ سوم، بی تا) ص ۲۶ - ۳۲ - مترجم.
۵. سیدجمال الدین اسدآبادی، پیشین، ص ۴۸.
۶. keddie, Nikki; An Islamic Response to Imperialism: Political and Religious Writing of sayyid Jamal al - Din " al- Afghani", Berkeley : University of California Press, ۲۷۹۱, P.۸۱
نویسنده: ابراهیم كالِن
مقدمه
سیدجمال الدین افغانی (۱۲۵۴ - ۱۳۱۵ ق / ۱۸۳۸ - ۱۸۹۷ م) بنیان گذار نوگرایی (Modernism) اسلامی به شمار میرود. محل تولد او - كه منشأ بحث و جدالهای طولانی گردیده - معلوم نیست. وی آموزش ابتدایی را در مدارس دینی مختلفی نزدیك كابل در افغانستان و قزوین و تهران در ایران فراگرفته است. او در سن هفده یا هجده سالگی (۵۶ - ۱۸۵۵ م) برای ادامه تحصیل به هند رفت. سیدجمال در طول اقامتش در هند تا سال ۱۸۸۲، از نزدیك با اندیشههای تحصلی (پوزیتیویستی)(Positivistic) سیداحمد خان آشنا شد و رساله معروف «حقیقت مذهب نیچری و بیان حال نیچریان» را در رد سیداحمد خان و پیروان او نوشت، كه نخست در سال ۱۸۸۱ در حیدرآباد منتشر شد. این كتاب را بعداً محمد عبده به زبان عربی ترجمه و در سال ۱۸۸۶ با عنوان الرد علی الدهریین منتشر كرد. سیدجمال در سال ۱۸۷۰ به مصر و استانبول سفر كرد و در آن جا روشنفكران و مقامات عثمانی كه در ایجاد اصلاحاتِ(Reforms) تنظیماتی مفید و مؤثر بودند از وی استقبال گرمی كردند. سیدجمال بار دوم (در سال ۱۸۷۱ م) به مصر رفت و در آن جا هشت سال اقامت كرد و شروع به انتشار اندیشههای فلسفی و سیاسی خود در كلاسها و سخنرانیهای عمومی نمود. سیدجمال در آغاز سال ۱۸۸۳ مدت كوتاهی را در لندن گذراند و سپس به پاریس رفت. او در پاریس با همكاری نزدیكِ دوست و شاگرد خود محمد عبده - كه او را از لبنان به پاریس دعوت كرده بود - به انتشار روزنامه معروفِ العروة الوثقی - عنوانی كه از قرآن گرفته شده بود - پرداخت. انتشار العروة به دلیل مشكلاتی پس از هجده شماره در سپتامبر ۱۸۸۴ متوقف شد. سیدجمال از طریق مقالات و به ویژه مباحثه با ارنست رنان، فیلسوف، مورخ و پیرو مكتب تحصلی فرانسوی، در محافل روشنفكری پاریس شهرت چشمگیری به دست آورد. سید در سال ۱۸۸۶ به دعوت ناصرالدین شاه به ایران آمد و سِمت مشاوره خاص را به شاه پیشنهاد كرد و این پیشنهاد پذیرفته شد. در عین حال، او از سیاستهای شاه در مسأله مشاركت سیاسی(Political participation) انتقاد میكرد. این اختلاف عقیده باعث شد كه سیدجمال ایران را به مقصد روسیه ترك كند (۱۸۸۶ - ۱۸۸۹ م). او در سال ۱۸۸۹ در مسیر راه خود به پاریس در مونیخ با ناصرالدین شاه ملاقات كرد و سمت صدر اعظم به او پیشنهاد شد؛ اما انتقادهای كاهش نیافته سیدجمال از حكومت و رفتار شاه منجر به تبعید دوباره او از ایران در زمستان ۱۸۹۱ گردید. او در سال ۱۸۹۶ به دست داشتن در قتل ناصرالدین شاه متهم گردید.
سیدجمال بقیه عمر خود را در استانبول تحت حمایت و بعداً تحت نظر سلطان عبدالحمید دوم به سربرد. عبدالحمید كه به احتمال زیاد در اجرای برنامه سیاسی پان اسلامیزم یا اتحاد اسلام با سیدجمال همكاری داشت، تقاضای مقامات ایرانی برای تحویل سیدجمال به اتهام دست داشتن در قتل ناصرالدین شاه را رد كرد. در حالی كه برای تثبیت بنیانهای تجدید روابط متقابل میان شیعه و سنی تلاش میكرد، تعدادی نامه به رهبران و كشورهای مختلف اسلامی فرستاد تا آنها را علیه حكومت بریتانیا بسیج و متحد كند. از نظر برخی مورخان، عبدالحمید به ملاقاتهای سیدجمال با برخی از رهبران عرب و مقامات بریتانیا در استانبول ظنین شد و به او اجازه نداد كشور را ترك كند. سیدجمال به بیماری سرطان در نهم مارس ۱۸۹۷ [مطابق با هجدهم اسفند ماه ۱۲۷۶] در گذشت و در استانبول به خاك سپرده شد.
كار سیدجمال به عنوان متفكر و فعال سیاسی،(Activis) تأثیر ژرفی بر جهان اسلام گذاشته است و همچنان امروز سرچشمه الهام (Inspiration) و بحث برای بسیاری از افراد است. طرح نوگرایی اسلامی كه او در خطابهها، مباحثات، مقالات كوتاه و ستونهای روزنامه خود گسترش داد، بر این ایده استوار بود كه میان فرهنگ اسلامی سنتی و چالشهای علمی و فلسفی غرب جدید سازش موقت (Modus vivendi) ایجاد كند. گزاف نیست اگر بگوییم سیدجمال میان غربی سازی كور و نفی یكسره آن توسط علمای سنتی، موضع میانهای را اتخاذ كرد. همه نسل فعالان سیاسی و متفكران مسلمان قرن نوزدهم در این فرض اساسی او مشاركت داشتند كه: علوم و فن آوری جدید غرب در اساس از اخلاق و آداب ملتهای اروپایی انفكاك پذیرند و جهان اسلام بدون این كه لزوماً پیامدهای فلسفی و كلامی ناشی از كاربرد آنها را در زمینه غربی بپذیرد، میتواند و باید به آن دست یابد. همان گونه كه در ذیل خواهیم دید، دیدگاههای سیدجمال درباره علم را باید پرتو همین برنامه كلی اصلاح یا تجدید(Renewal) اسلامی فهمید.
سیدجمال، برخلاف بسیاری از اندیشمندان احیاگر (Revivalist) نسل خود، در فلسفه اسلامی (حكمت) ورزیده و ماهر بود و فلسفه را برای احیای تمدن اسلامی امر اساسی دانست. این مطلب به روشنی در خطابههای گوناگون وی و به ویژه در رساله «نیچریه» آمده است. در واقع، استدلالهای فلسفی سیدجمال علیه مادهگرایان (Materialists) و طبیعت گرایان (Naturalists) قوت خود را از آموزش فلسفی او میگیرند. همان گونه كه در خطابه «فواید فلسفه» میبینیم، بینش سیدجمال در مورد «فلسفه اسلامی جدید» با اعتماد او به پیشرفتهای اخیری كه در زمینههای علم و فن آوری به وجود آمده، پیوند نزدیكی دارد.، فلسفه، برخلاف كلام، باید آشكارا به بیان جهانشناسیای (Cosmolgy) بپردازد كه بر یافتههای علوم جدید استوار است. منتقدان و دشمنان سیدجمال با استفاده از این اندیشهها و اندیشههای مشابه او، به او بر چسب بدعت گذار میزنند؛ اما نقش او در احیای مطالعه و بررسی فلسفه اسلامی در جهان عرب و هند غیر قابل تردید است. برنامه سیدجمال در خصوص اتحاد اسلام، بسیج ملتهای مسلمان برای مبارزه با امپریالیسم غرب و دست یابی به قدرت نظامی از طریق فن آوری جدید است. دعوت سیدجمال به استقلال ملتهای مسلمان متفرق عامل كلیدی در پیشرفت به اصطلاح «ملی گرایی اسلامی»( nationalismIslamic) بوده است و شخصیتهای مسلمانی چون محمد اقبال، محمد علی جناح و ابوالكلام آزاد را در شبه قاره هند، و نامق كمال، سعید نورسی و محمد (مِحْمَت) عاكف ارسوی در تركیه عثمانی را تحت تأثیر قرار داد. در قرن بیستم، سیدجمال منبع اصلی الهام برای جنبشهای احیا گرایانهای(Revivalist movements) چون اخوان المسلمین مصر و جماعت اسلامی پاكستان گردید. گروههای فعال اسلامی گوناگون به سیدجمال، به عنوان نمونه مهمی از عالم و فعال سیاسی در جهان اسلام، احترام میگذاشتند. او همچنین تأثیر عمیقی بر بسیاری از اندیشمندان مصری از جمله محمد عبده، رشید رضا، علی عبدالرازق، قاسم امین، لطفی السید و عثمان امین گذاشت.
پیش از كندوكاو در اندیشههای سیدجمال در باب علم، لازم است درباره نزاع طولانی در خصوص خاستگاه قومی و هویت مذهبی او سخن گوییم. یك طرف این نزاع مربوط به ایرانی یا افغانی بودن سیدجمال میشود و طرف دیگر، مربوط به شیعه بودن و سنی بودن او. برخی حتی مدعی شدهاند كه سیدجمال در خانواده آذری ترك زبان در همدان به دنیا آمده است. با كمال تعجب، ریشه این بحث به خود سیدجمال بر میگردد، زیرا او از این امر آگاه بود كه اصالت قومی و جایگاه مذهبی اش، هم بر جهان سنی و هم جهان شیعه تأثیر میگذارد. به نظر میرسد سیدجمال برای مصلحت، اگر نه به دلیل دیگری، با طیب خاطر و آگاهانه هر دو موضوع را مبهم و گنگ گذاشته تا پذیرش اندیشههای خود را در جهان اسلامی تضمین كند. اگر هم این تلقی درست باشد، راه هایی كه سیدجمال برای عصر خود ما ترسیم كرده به نفوذ و تأثیر او در جهان اسلام به طور كلی آسیب نزده است.
سیدجمال به عنوان روشنفكر (Intellectual) مردمی و فعال سیاسی، اندیشههای خود را بیشتر از طریق خطابه هایش بیان كرد و كمتر به نگارش پرداخت. او در طول زندگی خود تنها دو كتاب تاریخ افغانستان و «ردیه بر طبیعت گرایی و مادهگرایی» را منتشر كرد. وی طبیعت گرایی و مادهگرایی را فوریترین تهدید برای انسانیت به طور عام و برای جهان اسلام به طور خاص تلقی كرد. شایان ذكر است كه تنها كتاب منتشر شده سیدجمال در مضمون رشنفكری با مسأله علم و دین ارتباط مستقیم دارد. نامه سیدجمال - هر چند بسیار كوتاه - به ارنست رنان در پاسخ به سخنرانی معروف او در سوربن در سال ۱۸۸۳ م، كه در آن آشكارا به اسلام به مثابه مانع فلسفه و علم حمله كرد، سند مهم دیگری برای فهم دیدگاه سیدجمال درباره اسلام و علوم جدید است. سیدجمال در رساله «نیچریه» از منظر علمی، فلسفی، اخلاقی و اجتماعی انتقاد تندی به دیدگاه طبیعت گرایانه (مادهگرایانه) به عمل میآورد و مادهگرایان را مظهر نیت شیطانی در نابودی تمدن انسانی معرفی میكند. او منشأ مادهگرایی جدید را به مادهگرایان یونان میرساند و از آن میان به دموكریتس، اپیكوروس و دیوجانس كلبی اشاره میكند. پس از این بررسی كوتاه تاریخی، نقد علمی(Scientific) و فلسفی سیدجمال از داروین و نظریه تكامل (Evolutionary thery) وی انجام میگیرد. او ایده اتفاق (Chance) را در طبیعت مردود میداند و مادهگرایان را متهم میكند كه «ادراك و شعور» را به خود اتمها (یعنی ماده) فی حد ذاته نسبت میدهند. وی به كلی این ایده را در مورد جهان به عنوان ساختار خود - تنظیم (Self- regulating) و بدون شعور برتر كه بر آن عمل كند، نمیپذیرد. این مطلب بی تردید فلسفیترین قسمت رساله است. سپس سیدجمال به نقد اخلاقی و اجتماعی مادهگرایان میپردازد. ازنظر سیدجمال، مادهگرایان قصد دارند حتی بنیانهای جامعه انسانی را ویران كنند. آنان میكوشند تا «قصر سعادت» را كه بر شش پایه دین استوار است، نابود كنند. این شش پایه به سه اعتقاد(Beliefs) و سه خصلت(Qualities) تقسیم میشوند: اعتقاد نخست این كه انسان فرشته زمینی است، یعنی او جانشین خداوند بر روی زمین است ؛ اعتقاد دوم این كه امت او هم به دلیل تعلق به جهان انسانی در برابر عوالم حیوانی و گیاهی و هم به سبب تعلق داشتن به بهترین جامعه انسانی و دینی، شریفترین امت هاست. از نظر سیدجمال، این انحصار گرایی ذاتی مهمترین انگیزه برای مسابقه جهانی [ در میدان ]نیكی و [فضیلت ]است، كه در قلب همه تمدنهای جهان جای دار ؛ اعتقاد یا آموزه سوم، این است كه برای انسان مقدر شده تا به عالم برتر و والاتر برسد، یعنی انسان قابلیت ذاتی دارد تا از ماده صرف فراتر رود و معنویت را در وجود خویش تحقق بخشد. افزون بر این، دین سه خصلت اخلاقی را به پیروان خود القا میكند: خصلت نخست، صفتی است كه سیدجمال آن را «حیا» مینامد، یعنی حیای نفس از ارتكاب گناه در برابر خداوند و همنوعان خود. شرافت نفس به تناسب درجه حیای آن افزایش مییابد. سیدجمال این خصلت را اساسیترین عنصر برای تنظیم و كنترل اخلاقی و اجتماعی جامعه میداند، خصلت دوم درستكاری و امانت است، كه خود زیر بنای جامعه را تشكیل میدهد. نجات تمدن انسانی به اعتماد و احترام متقابل وابسته است، كه بدون آن هیچ جامعهای نمیتواند ثبات سیاسی و ترقی روز افزون اقتصادی داشته باشد ؛ خصلت سومی كه دین ترویج میكند راستگویی و صداقت است. این خصلت از نظر سیدجمال، اساس زندگی و همبستگی اجتماعی به شمار میرود. سیدجمال از طریق این شش ركن، دین را به عنوان اساس تمدن پی ریزی میكند و مادهگرایی را به عنوان دشمن دین و جامعه انسانی تقبیح میكند. سیدجمال به منظور تأكید بر این نكته اساسی، باطنیها و بابیها را پیروان طبیعت گرایی (مادهگرایی) در جهان اسلام و نیز روسو و ولتر را مادهگرایان جدید معرفی میكند و در محكوم كردن «شهوت پرستی» و مكتب ضد اخلاقی ایشان از زبان بسیار نیرومندی استفاده میكند. حتی او تا آن جا پیش میرود كه سوسیالیستها، كمونیستها و هیچانگاران (Nihilists) را چیزی بیش از گونههای صرف مادهگرایی به معنای اخلاقی این كلمه، طبقه بندی نمیكند.او معتقد است مادهگرایان مسؤول نابودی ملتهای بزرگی چون امپراتوریهای ایران، روم و عثمانی هستند. از آن جا كه شخص مادهگرا به هیچ واقعیتی جز ماده سخت و «شهوت رانی» (Sensuality) اذعان نمیكند، زمینه را برای سلطه خواهشها و امیال فراهم میسازد. به همین دلیل، شخص مادهگرا در بدترین نوع اشتباه ما بعدالطبیعی و اخلاقی مستغرق است و نمیتواند حتی بر مرتبه انسانی محض اعتماد كند. در آخرین قسمت رساله، سید جملا به [بحث]دین و، از میان ادیان، به اسلام به عنوان تنها راه نجات بشر باز میگردد. او اسلام را با ادیان دیگر جهان میسنجد و با اشاره به این كه اسلام تنها دینی است كه از عهده چالشهای دنیای جدید بر میآید برتری آن را [بر ادیان دیگر ]اثبات میكند. شایان ذكر است كه سیدجمال رساله خود را با گفتار كوتاهی به پایان میبرد كه نشان نوگرایی اسلامی شده است: اگر كسی بگوید چون جهان اسلام چنین است پس چرا مسلمانان بدین حالت تأسف آور و غمانگیز میباشند؟ جواب گویم هنگامی كه آنان مسلمان [حقیقی ]بودند، بودند چنان كه بودند و عالم هم به فضل آنان شهادت میدهد و اما اكنون پس به این سخن شریف اكتفا خواهم كرد: «ان الله لا یغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم»[ خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. رعد (۱۳) آیه ۱۱ ].۳
همان طور كه قبلاً اشاره شد، هدف اصلی سیدجمال در رساله «نیچریه»، سید احمد خان و پیروان او در هند بود. به راحتی از لحن سیدجمال در مییابیم كه او خطر قریب الوقوع طبیعت گرایی (مادهگرایی) را برای آینده جهان اسلامی چقدر جدی میدانست ؛ از این رو سخن بسیار جنجالی و بحث برانگیز سیدجمال علیه مادهگرایان از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا میكوشد تا توجه روشنفكران مسلمان را به چالشهای فلسفی و اخلاقی برخاسته از رویارویی جهان اسلام با جهانبینی (Weltanschauung) جدید جلب كند. اما وقتی به پاسخ مشهور سیدجمال به رنان باز میگردیم، با دیدگاه، لحن و زبان كاملاً متفاوتی مواجه میشویم. همان گونه كه پیشتر اشاره شد، ارنست رنان در سخنرانی خود،«اسلام و علم» كه در سوربن ارائه و در ژورنال د دبا ( DebatsJournal des) در ۲۹ مارس ۱۸۸۳ منتشر شد، از اسلام و عربها به خاطر درماندگی ذاتی شان در تولید فلسفه و علم انتقاد میكند. حمله و انتقاد شبه نژاد گرایانه رنان حاصل گونهشناسی (Typology) عام او از دین بود و واكنشها و دفاعهای روشنفكران مسلمان از جمله نامق كمال، نویسنده و شاعر و فعال سیاسی معروف عثمانی را برانگیخت. زبان سیدجمال در سراسر نامهاش به ژورنال د دبا توجیه گرانه باقی میماند. سیدجمال در خصوص این مسأله كه دین مانع پیشرفت علم و فلسفه است اساساً با رنان همداستان است كه همه ادیان در هر حال نابردبار و بی تسامح اند و جلو «پژوهش آزادانه» را در مورد حقیقت علم و فلسفی میگیرند.
اگر چه سیدجمال تأكید میكند كه ادیان در آوردن بشر از سطح «بربریت» (جاهلیت) و افسانهها به سطح تمدنهای پیشرفته نقش حیاتی را بازی كردهاند، در عین حال هم اسلام و هم مسیحیت با به كارگیری آزاد عقل مخالف بودهاند، و بنابراین در مواردی در تاریخ خود از بروز پیشرفت علمی جلوگیری كردهاند. به نظر میرسد سیدجمال در این جا از تمایز اساسی خود میان وحی و شرح و توضیح آن در تاریخ، یعنی تمایز میان اسلام و مسلمانان، چشم پوشی میكند. ملتهای اروپایی با ظهور روشنفكری، خود را از قیمومت مسیحیت یعنی دین آزاد كردهاند و پیشرفتهای درخشان و حیرتانگیزی در تمام زمینههای دانش به عمل آوردهاند. سیدجمال معتقد است هیچ دلیلی برای ما وجود ندارد كه به رویداد مشابهی در جهان اسلام امیدوار نباشیم:
اگر فرض كنیم كه روزگاری اسلام مانع نهضت [= پیشرفت ] و ترقی بوده است، آیا كسی میتواند مدعی گردد كه این مانع همیشه بوده و هرگز هم از بین نخواهد رفت؟ و اگر این طور فرض شود، پس دین اسلام، از این نقطه نظر چه فرقی با ادیان دیگر خواهد داشت؟ البته ادیان به طور عموم بی اغماض و بی تسامح بوده و هر كدام از آنها در این زمینه روش ویژهای داشتهاند و دین مسیحی نیز چنین بوده است - مرادم از دین مسیحی، در واقع كسانی است كه تابع احكام و اوامر آن بوده و مسیحیت را به شكلی كه دلشان میخواسته در آورده بودند - ولی مسیحیت از آن حالت نخستین كه به آن اشاره كردن (توحش)، سرانجام خارج گردید... یعنی هنگامی مردم وابسته به مسیحیت استقلال یافت كه از عبودیت این دین ساختگی خود را آزاد ساخت و به سرعت در راه نهضت [= پیشرفت ] و علوم گام برداشت... و در هر صورت، بایستی فراموش نكنیم كه نصرانیت و آیین مسیحی، از نظر سابقه پیدایش، چندین قرن از اسلام جلوتر است و بنابراین، مرا مانعی نیست كه امیدوار باشم كه مردم مسلمان و ملت محمدی هم روزی از روزها، قیودها و زنجیرهایی را كه از دین نیست، از هم بگسلند و در راه تمدن، همانند مردم مغرب زمین، مردمی كه دین و آیین آنان با همه قیدها و موانعی كه ایجاد كرده بود مشكله شكست ناپذیری در پیش پای آنان نشد، گام بردارند. من معتقد نیستم كه در امید و انتظار همچو روز امید بخشی برای اسلام و مردمان مسلمان نباید بود. ۴
اما سیدجمال در رد این اتهام رنان كه عربهای مسلمان بالذات عاجز از تفكر فلسفی اند، نمونه هایی را ارائه میكند و ادعای پیشین خود را تكرار میكند كه عربها در تاریخ فلسفه و علم تنها پس از آن كه اسلام آوردند، پیشگام شدند ؛ اما شگفت این كه سیدجمال نامه خود را با ایجاد تباین بسیار شدیدی میان فلسفه و دین به پایان میبرد و این امر را به عنوان قاعده كلی تاریخ - ادعایی كه خود رنان چندین بار آن را اظهار میكند - پایه ریزی میكند. سیدجمال استدلال میكند كه دعاوی دین و فلسفه با هم ناسازگارند و این سخن در سراسر مرزهای دینی صادق است، خواه درباره اسلام صحبت كنیم، خواه مسیحیت و خواه هندوئیسم. ایمان دینی بر پایه عقیده جزمی استوار است، در حالی كه فلسفه برای یافتن حقیقت خواهان پژوهش آزادانه است، نه مقید به وحی یا به كمك آن. به گفته سیدجمال، برخورد میان این دو، بخش اجتنابناپذیر تاریخ بشر است. ادیان، به هر نامی كه خوانده شوند، همه شبیه یكدیگرند. میان ادیان و فلسفه هیچ گونه سازش و آشتی ممكن نیست. دین به انسان میآموزد كه صاحب ایمان و باور باشد، در حالی كه فلسفه به كلی یا تا اندازهای او را از بند ایمان میرهاند،...هرگاه دین برتری داشته باشد، فلسفه را كنار خواهد گذاشت، و بر عكس، هر گاه فلسفه به عنوان فرمانروای مطلق حكومت كند، تا زمانی كه بشر هست پیكار میان عقاید جزمی و پژوهش آزادانه میان دین و فلسفه پایان نمیپذیر ؛ نزاع بیهودهای كه در آن، بیم دارم پیروزی از آن اندیشه آزاد نباشد، زیرا توده مردم از عقل بیزارند و تعالیم آن را تنها برخی از خواص و نخبگان در مییابند، و نیز به دلیل این كه علم، هر چقدر كه لذت بخش باشد، كاملاً بشر را سیراب نمیكند، بشری كه عطش كمال مطلوب (Ideal) را دارد و دوست دارد در فضاهای تاریك و دور دستی زندگی كند كه فلاسفه و اندیشمندان، نه میتوانند آنها را درك كنند و نه میتوانند به كاوند. ۵
این پایان نسبتاً غیر منتظره و شگفتانگیز، تا آن جا كه دیدگاه سیدجمالبه رابطه میان دین، فلسفه و - طبق استنباط - علم مربوط میشود، بی اغراق شماری از مطالب را در بوته ابهام قرار میدهد، اما این موضع گویای حال روشنفكران مسلمان قرن نوزدهم درباره علم و فلسفه است. سیدجمال، همانند بسیاری از همقطاران و معاصرانش، ناراحت از قدرت مطلق و برتری قدرتهای غربی بود كه تجاوزشان را بر جهان اسلام افزایش میدادند. كشورهای اروپایی به علت برتری علمی و فنی،(Technologocal) ثروتمند و قدرمند بودند و این مهمترین نتیجه برای روشنفكران فعال قرن نوزدهم بود. به نظر سیدجمال و دیگران، چون قدرت غربی بر اساس علوم و فن آوری جدید شكوفا میشود، كشورهای مسلمان باید سنجیده و بی درنگ دارای علم و فن آوری جدید شوند. این دیدگاه، همان گونه كه در مورد امپراتوری عثمانی میبینیم، صرفاً راه جلوگیری از انحطاط و فروپاشی بیشتر دارالاسلام تلقی شد. این دیدگاه را، كه امروزه هنوز افرادی زیادی بدان معتقدند، میتوان در سرتاسر زندگی سیاسی و عقلانی سیدجمالتا آن جا كه به علوم جدید غرب مربوط میشود، تشخیص داد. افزون بر این، عینیت فرضی (Presumed objectivity) علوم طبیعی جدید مكمل این اعتقاد است ؛ دیدگاهی كه بعداً نسلی از روشنفكران مسلمان از جمله محمد عبده، رشید رضا، محمد عبدالرازق و سعید نورسی، كه عمیقاً تحت تأثیر سیدجمال بودند، كاملاً آن را بسط دادند.
آثار مهم سیدجمال
۱. التعلیقات علی شرح الدوانی للعقاید العدودیة (قاهره: ۱۹۶۸ م). این كتاب تعلیقات سیدجمالبر شرح دوانی بر كتاب كلامی معروف عضدی الدین ایجی موسوم به العقاید العدودیة است.
۲. رسالة الواردات فی سر التجلیات (قاهره: ۱۹۶۸ م): اثری كه سیدجمالبه شاگردش محمدعبده هنگامی كه در مصر بوده دیكته كرد.
۳. تتمة البیان (قاهره: ۱۸۷۹ م): این كتابی درباره تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افغانستان است.
۴. حقیقت مذهب نیچریه و بیان حال نیچریان، این كتاب، كه نخست در سال ۱۲۹۸ ق / ۱۸۸۱ م در حیدر آباد دكن منتشر شد، مهمترین اثر عقلی سیدجمالاست كه در طول زندگی خود منتشر كرده است. این اثر انتقاد تند و نفی مطلق طبیعت گرایی است كه سیدجمالآن را «مادهگرایی» نیز مینامد. این كتاب را محمد عبده تحت عنوان الرد علی الدهریین به عربی ترجمه كرده است.
۵. خاطرات جمال الدین الافغانی الحسینی (بیروت: ۱۹۳۱ م). كتابی كه روزنامه نگار لبنانی محمد پاشا المحزومی آن را تدوین كرد. محزومی در غالب بحثها و صحبتهای سیدجمالدر آخرین بخش حیات او حضور داشت و گفت و گوهای او را در كتاب حاضر بسط داد. این كتاب حاوی اطلاعات مهمی در خصوص زندگی و اندیشههای سیدجمالاست.
پی نوشتها
۱. عنوان مقاله برگزیده مترجم است و منبع آن در اینترنت از قرار ذیل است:
WWW.cis-ca.org/voices/a/afghani.him
۲. دانشجوی كارشناسی ارشد فلسفه غرب دانشگاه اصفهان.
۳. اسد آبادی، سیدجمالالدین ؛ نیچریه یا مادیگری (بی جا، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا) ص آخر با اندكی تصرف.
۴. برخی در انتساب این مصالب و برخی مطالب دیگری كه در پی میآید به سیدجمال اظهار تردید كردهاند. به نظر میرسد كه مترجم یا مدیر ژورنال د دبا سخنان سیدجمال را تحریف كرده و مطالبی را به آن افزوده است، زیرا این مطالب تند روی هم رفته با روح مجاهدت و نیز با سایر نوشتهها و سخنان وی سازگاری ندارد و همین خود یكی از دلایل تحریف آن به شمار میرود. دلایل دیگری كه ذكر شده عبارتند از: ۱. وقفه و فاصله تقریباً دو ماهه میان انتشار سخنرانی رنان و پاسخ سیدجمال. سبب این تأخیر نمیتواند مرد تلاشگر، اندیشمند و مجاهد خستگی ناپذیری چون سیدجمالباشد ؛ ۲. با توجه به آشنایی سیدجمال به زبان فرانسه و نیز دسترسی وی به دوستان مترجم، وی جواب نامه رنان را باید در ظرف یك هفته داده باشد؛ ۳. سیدجمالبه دلیل تأخیر انتشارنامه، از محتوای آن مطلع نشد و گرنه به آن اعتراض میكرد. از آن زمان تا به امروز كسی نتوانتسه به متن عربی پاسخ سیدجمال دسترسی پیدا كند و این امر در حد خود میتواند دلیل دیگری بر تحریف آن باشد. جهت اطلاع بیشتر ر.ك: سیدجمال الدین اسد آبادی، اسلام و علم، ترجمه و توضیحات سید هادی خسرو شاهی (قم: مركز مطبوعاتی دارالتبلیغ اسلامی، چاپ سوم، بی تا) ص ۲۶ - ۳۲ - مترجم.
۵. سیدجمال الدین اسدآبادی، پیشین، ص ۴۸.
۶. keddie, Nikki; An Islamic Response to Imperialism: Political and Religious Writing of sayyid Jamal al - Din " al- Afghani", Berkeley : University of California Press, ۲۷۹۱, P.۸۱
نویسنده: ابراهیم كالِن
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست