جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
شیوههای دستکاری رسانهها در تحلیل و خبر
نویسنده معتقد است که در کنار پذیرش وجود اشتباهاتی ناخواسته در انعکاس اخبار و گزارشها و تحلیلهای رسانهای، باید پذیرفت که رسانههای تحت مالکیت ابر شرکتهای تجاری، همواره با انعکاس یک سویه و جهتدار مطالب خود به نفع ابر شرکتها، ابر قدرتها، احزاب حاکم و ثروتمندان، عامدانه به تحریف و سانسور میپردازند.
در این مقاله که از کتاب «۲۰ سال اخبار سانسور شده» اقتباس شده، نویسنده معتقد است که در کنار پذیرش وجود اشتباهاتی ناخواسته در انعکاس اخبار و گزارشها و تحلیلهای رسانهای، باید پذیرفت که رسانههای تحت مالکیت ابر شرکتهای تجاری، همواره با انعکاس یک سویه و جهتدار مطالب خود به نفع ابر شرکتها، ابر قدرتها، احزاب حاکم و ثروتمندان، عامدانه به تحریف و سانسور میپردازند. همچنین نادیده گرفتن بسیاری از وقایع ناگوار تاریخی و یا بزرگ جلوه دادن حوادثی کوچک، دروغگویی، ارائه اظهارات مسئولان دولتی بدون بررسیهای لازم و در نهایت، نادیده گرفتن جریانهای فکری اقلیت، روشهای مرسومی است که رسانهها برای دستیابی به اهداف پشت پرده خویش انجام میدهند.
ما در صنایع رسانهای خود به مردم میگوییم که اشتباه در ارائه اخبار، غیرقابل اجتناب است، لذا گفته میشود که همه تحریفات و اشتباهات موجود در اخبار، به دلیل کمبود وقت، قضاوت نادرست نیروهای انسانی، محدودیت زمانی و مکانی ارائه اخبار، محدودیتهای بودجهای و مشکلات ناشی از مختصر نمودن یک اتفاق پیچیده در قالب یک گزارش فشرده، روی میدهند. به علاوه، هیچ یک از سیستمهای ارتباطی نمیتواند هرچیزی را گزارش دهد. گزینش از نیازمندیهای حرفه ماست و افرادی از جامعه نیز مسلماً از این وضعیت رضایت نخواهند داشت.
من موافقم که این مشکلات در حوزه رسانهها وجود دارد، اما معتقدم که ارائه نادرست بسیاری از اخبار را نمیتوان نتیجه اشتباهات ناخواسته و مشکلات ناشی از تولید همه روزه خبر در رسانهها دانست. البته درست است که رسانهها باید انتخابگر باشند، اما این گزینش باید براساس چه اصولی صورت گیرد؟ اشتباهات رسانهها به صورت تصادفی روی نمیدهند، بلکه معمولاً در یک جریان مشخص، بارها و بارها تکرار میگردند. توجه به خواستههای مدیران در برابر کارگران، ابر شرکتها در برابر منتقدان این شرکتها، سفیدپوستان مرفه در برابر فقرای سیاه، مسئولان دولتی در برابر اعتراضکنندگان، انحصارگران دو قطب سیاسی در برابر اقلیت جناح سوم، خصوصیسازی و اصلاحات بازار آزاد در برابر توسعه بخش عمومی، سلطه ایالات متحده در جهان سوم در برابر تغییرات اجتماعی مردم و یا انقلابها، سیاستهای امنیت ملی در برابر منتقدان این سیاست و بالاخره چهرههای شناخته شده و روزنامهنگاران محافظهکار در برابر افراد ترقیخواه اصلاحطلب، همواره در رسانهها تکرار میشود.
وجود این انحرافات و جانبداریها در رسانههای مهم دنیا، نشانگر یک تفکر حاکم است که در آن به ندرت کاری انجام میشود که احتمالاً موجب ایجاد نارضایتی در میان صاحبان قدرتهای سیاسی و اقتصادی، به ویژه صاحبان رسانهها و یا شرکتها و مؤسساتی که تبلیغ خود را به آن شبکه ارائه میدهند، گردد. در ادامه بحث، ما به شرحی مختصر از روشهایی که در آنها این انحرافات یکپارچه شده و ارائه میگردد، میپردازیم:
● حذف و پنهانکاری
شناخته شدهترین فرم ارائه ناصحیح اخبار، حذف آن است. گاهی اوقات، این اقدام نه تنها با حذف جزییات یک خبر که با نادیده گرفتن کل آن صورت میگیرد؛ حتی اگر آن اتفاق، بسیار مهم نیز باشد. همانطور که اشاره شد، وقایعی که ممکن است تا حدی اندک نیز منافع قدرتها را تحت تأثیر خویش قرار دهد، هرگز انتشار نخواهند یافت. لذا خبر مربوط به مسمومیت چند نفر به وسیله داروهای «تیلنول» دستکاری شده توسط یک فرد دیوانه، به عنوان یک خبر مهم تلقی میگردد، اما وقایعی بسیار مهمتر نظیر مسمومیت ریوی صدها کارگر کارخانه در واحدهای تولید مواد شیمیایی، برای چند دهه مسکوت گذاشته میشود؛ زیرا انتشار این خبر ممکن است منافع صاحبان کارخانهها و صنایع بزرگ را دچار چالش نماید.
ما از رسانههای خود اخبار و گزارشهای فراوانی در مورد سرکوبهای سیاسی انجام شده توسط دولتهایی نظیر کوبا میشنویم (هرچند در گزارش رسمی دولت ایالات متحده عنوان گردیده بود که تنها ۶ زندانی سیاسی در کوبا نگهداری میشوند) اما تقریباً هیچگاه خبری در مورد فجایع صورت گرفته توسط دولتهای راستگرای تحت حمایت ایالات متحده در ترکیه، اندونزی، عربستان سعودی، مراکش، السالوادور، گواتمالا و بسیاری نقاط دیگر، در رسانههای ما انعکاس نمییابد.
در اغلب موارد، رسانهها وقایع و اتفاقات مهم را (برخلاف رویدادهای جنجال برانگیز) نادیده گرفته و یا کماهمیت جلوه میدهند. لذا در سال ۱۹۶۵ میلادی، ارتش اندونزی که از سوی نیروهای نظامی ایالات متحده و سازمان سیا، آموزش، تجهیز، راهنمایی و تأمین مالی شده بود، با سرنگونی دولت رئیسجمهور احمد سوکارنو و نابودی حزب کمونیست اندونزی و حامیانش، حدود نیم میلیون نفر از شهروندان اندونزی را قتلعام نمود (برخی از تخمینها، رقم واقعی را بیش از یک میلیون نفر نشان میدهد) که میتوان آن را از بزرگترین قتلعامهای سیاسی دانست. همچنین ژنرالهای ارتش، صدها بیمارستان، کتابخانه، مدرسه و مرکز اجتماعی را که از سوی کمونیستها دایر شده بود، ویران نمودند. در اینجا تنها به یک واقعه مهم از میان چند اتفاق مشابه اشاره شد، اما جالب است بدانید که مجله تایم سه ماه و روزنامه نیویورک تایمز دو ماه پس از این ماجرا، نسبت به ارائه اخبار و گزارشهایی از این قتلعام، اقدام نمودند؛ هرچند در مطالب ارائه شده خود، دقت نظامیان اندونزیایی ستوده شده بود.
● دروغها، رکگویی و تکرار
از آنجا که حذف یک خبر، نشانگر یک گونه پنهانکاری است، رسانهها متوسل به ارائه دروغهای آشکار میگردند. مثلاً در یک دوره زمانی چهل ساله، سازمان سیا با قاچاقچیان موادمخدر در ایتالیا، فرانسه، هند و چین، افغانستان و مناطق جنوبی و مرکزی قاره آمریکا، همکاری مینمود. بیشتر این فعالیتها مورد تأیید مأموران تحقیق کنگره آمریکا قرار گرفته و مردم آمریکا نیز از این فعالیتها آگاهند، اما به نظر میرسد که رسانهها هیچچیزی در این مورد نشنیدهاند.
در آگوست ۱۹۹۶ میلادی، هنگامی که نشریه «مرکوری نوز» مطالب کاملی در مورد همکاری سازمان سیا با شورشیان «کنترا» جهت قاچاق «کراک» منتشر نمود. رسانههای مهم تلاش نمودند که در ابتدا این اخبار را نادیده بگیرند، اما پس از فاش شدن این اطلاعات در سراسر دنیا و همچنین شبکه اینترنت، نادیده انگاری این مطالب غیرممکن بود، لذا رسانههای مهم آمریکا تلاش نمودند که به مطالب این نشریه حمله ببرند؛ لذا با انتشار مقالاتی در واشنگتن پست و نیویورک تایمز و همچنین گزارشهایی در شبکههای تلویزیونی، اعلام نمودند که هیچ مدرکی در مورد این همکاری وجود ندارد و از نشریه مرکوری نیوز نیز به دلیل انتشار این مطالب دروغ انتقاد کردند. اما در واقع، مطالب نشریه مرکوری نیوز به دنبال یک سال بررسی و تحقیق همهجانبه در این رابطه تهیه شده بود و در آن عوامل سیا و همچنین توزیعکنندگان معرفی شده بودند. با انتشار این مطالب در شبکه اینترنت، اسناد بیشتر و کامل کنندهتری نیز به اطلاعات قبلی اضافه گردید، اما رسانههای مهم و پرمخاطب، همچنان با عدم توجه به این اسناد، اعلام مینمودند که هیچ دلیلی برای اثبات این ادعاها وجود ندارد.
● برچسبزنی
نظیر همه تبلیغاتچیها، افراد شاغل در رسانهها تلاش مینمایند که درک ما را از یک موضوع با برچسبی مثبت یا منفی، تغییر دهند. بعضی از این برچسبهای مثبت عبارتند از: «ثبات»، «رهبری قاطع ریاست جمهور»، «یک دفاع قدرتمند» و «یک اقتصاد سالم». اما در واقع چه کسی خواهان بیثباتی، رئیسجمهوری ضعیف، دفاع نظامی کمتوان و یک اقتصاد ناسالم است؟
این برچسبها، موضوعات را توصیف میکنند؛ لذا بدون ارتباط همهجانبه و صحیح با موضوعات، این برچسبها ما را به نتیجه متفاوتی رهنمون میکنند.
از سوی دیگر، تعدادی از برچسبهای منفی عبارتند از: «چریکهای چپگرا»، «تروریستهای مسلمان»، «تئوریهای توطئه»، «باندهای درون شهری» و آشوبگران شهری». این برچسبها نیز به ندرت در یک گستره بزرگتر از رابطه و موضوعات به کار میروند. همچنین اکثر رسانهها به صورتی نادرست و سادهانگارانه با برچسب «رسانههای لیبرال» از سوی صدها سرمقاله نویس و نویسنده محافظهکار شاغل در رسانهها روبهرو میشوند.
● پذیرش بیچون و چرای اظهارات دیگران
یکی از روشهای دیگر دروغگویی نیز، پذیرش گفتههای دروغ مسئولان رسمی و دولتی است که رسانهها بدون تحقیق و بررسی لازم، این اخبار و گفتهها را انتشار میدهند. مثلاً در اوایل دهه ۵۰ میلادی، رسانهها این شیوه دروغگویی را در مورد سناتور ژوزف مک کارتی انجام دادند. در آن دوره چهارساله، وی اظهارات خود را از طریق رسانهها به جامعه انتقال میداد؛ تا اینکه به جرم خیانت به ایالات متحده و توطئهچینی با استفاده از ترویج اندیشههای کمونیستی، محاکمه و محکوم گردید. در آن دوره، رسانههای آمریکایی اظهارات این سناتور را بدون هیچگونه بررسی و تحقیقی انتشار میدادند.
البته این شیوه تقریباً در همه بخشهای داخلی و خارجی وجود دارد تا آنجا که روزنامهنگاران را «تندنویسان قدرت» نامیدهاند. البته فعالان امور رسانهها میگویند که ما نمیتوانیم تفکرات و اندیشههای خود را در گزارشهای خود دخالت دهیم، اما در واقع، هیچکس از آنان چنین نمیخواهد. انتقاد من از کارهایی است که آنان هم اینک انجام میدهند. زیرا رسانهها تفکراتی همسو با منافع مسئولان خود و همچنین مقالات رسمی حاکم پیدا نمودهاند. هرچند آنان نام این طرز فعالیت خود را «هدفمندی» بگذارند.
● فقدان تعادل در ارائه نظرات
براساس آثار ارائه شده در مورد روزنامهنگاری مناسب، مطبوعات باید با ایجاد ارتباط با منابع مختلف، به بهترین جمعبندی و تحلیل ممکن دست یابند. اما در واقع، به ندرت هر دو جنبه یک خبر، اهمیتی برابر دارند.
به عنوان مثال، رسانههای ما در مورد مسئولان راستگرا همواره از مصاحبههای اختصاصی و یک طرفه بهره میجویند ولی در مقابل اندیشههای چپگرا و رادیکال، یا این جریانات را نادیده گرفته و یا به آنها توجهی نمیکنند.
مثلاً در سالهای دهه ۸۰ میلادی، در گفت و گوها و میزگردهای تلویزیونی، بارها جلساتی در میان «کارشناسان» با موضوع حفظ مقدار بودجه کنونی نظامی ایالات متحده و یا افزایش آن برگزار گردید، اما هیچگاه ما شاهد بیان نظرات افرادی که خواهان کاهش این بودجه باشند، نبودیم.
● شکل دادن به اخبار رسانه
مؤثرترین شیوه تبلیغات، شیوهای است که براساس آن، با استفاده از شکلدهی اخبار و نه دروغگویی، به بیان مطالب در رسانهها پرداخته میگردد. در این شیوه، با تغییر و انحراف واقعیت و بدون گسستن اجزای آن، به همراه تأکید نمودن و استفاده از شاخ و برگدهی اضافی، رسانهها میتوانند بدون دور شدن از واقعیت ظاهری آنچه روی داده و عدم ارائه تصویری نادرست، اخبار و گزارشهای دلخواه خویش را برای مخاطبان انتشار دهند. برای استفاده از این روش میتوان با تغییر در چگونگی ارائه خبرها و تحلیلهای یک واقعه، جایگاه ارائه آن در صفحه (بالا، وسط، پایین و یا در سایر صفحات و بخشها)، لحن خواندن یک خبر (به صورتی موافق با مفاد آن و یا به گونهای تحقیرآمیز)، تیتر و تصاویر انتخاب شده و در نهایت، در مورد رسانههای تصویری، با استفاده از جلوههای ویژه صوتی و تصویری، به اهداف موردنظر دست یافت.
گویندگان اخبار با شاخ و برگ دادن اضافی به اخبار و تحلیلهای ارائه شده خود، به دنبال اهداف خویش هستند. همچنین با در نظر گرفتن تمهیداتی، خبرهای آنان میتواند در نظر مخاطبان دگرگون جلوه کند. از سوی دیگر، کارشناسان تحلیلگر شبکههای تلویزیونی و نویسندگان روزنامهها نیز با تحت تأثیر قرار دادن اخبار و گزارشها و تحلیلهای منتشر شده از سوی رسانههای خود و عبارتهایی جهتدار به سؤالاتی نظیر «این شرایط چه پایانی خواهد یافت؟»، «تنها زمان به این سؤال پاسخ خواهد داد»، و «هیچکس نمیتواند با اطمینان پاسخی دهد»، استراتژیهای رسانهای خویش را پی میگیرند.
در پایان باید تأکید نمود که ما انسانیت و دموکراسی خویش را از دست نخواهیم داد، مگر اینکه با بهرهگیری از روشهای مختلف دستکاری در رسانهها، پرسشهایی اساسی را در این حیطه به وجود آوریم. به هر ترتیب، رسانههای ایالات متحده در مسیری حرکت میکنند که تنها تضمینکننده حیات ابر شرکتهای بزرگ این کشورند. این رسانهها حتی چگونه فکر کردن و به چه فکر کردن را به ما تحمیل میکنند تا ما فرصتی برای اندیشیدن به خود و برای خود نداشته باشیم. هنگامی که ما دریابیم، انتخاب اخبار از سوی رسانهها، تأمین کننده منافع، جایگاه و ثروت قدرتمندان است، باید بپذیریم که جامعه ما از جامعهای لیبرال به سوی جامعهای محافظهکار حرکت نموده و آنان همه تواناییها و مهارتهای خود را در این بخش مصروف مینمایند.
نویسنده: میشل پارنتی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست