یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نقد بر سریال «راه بی پایان »


نقد بر سریال «راه بی پایان »
اصولا كارهای نمایشی تعریفی دارد كه می توان آن را این طور خلاصه كرد؛ ملودرامی با سوژه های تین ایجری و مثلث عشقی با رویكرد به معضلات اجتماعی و فرانگاهی به فاصله طبقاتی موجود در جامعه. نتیجه این معجون می شود كار همایون اسعدیان كه هر چهارشنبه شب از شبكه سوم سیما در حال پخش است.
در این اثر به واقع محور و موضوع محوری آن مشخص نیست و به هر سمت و سو با مضامین گوناگون كه در بالا به آن اشاره شد گریزی زده است. آن چه كه در این نوشتار مورد بحث ارزشیابی اثری است كه نمی توان آن را مفید مطلق و یا سیاه مطلق در نظر گرفت، بلكه موضوع اساسی این است كه كارگردان چقدر توانسته هنر خود را به نمایش بگذارد و معانی متفاوت و گاه متضاد را كنار هم جمع كند و اثری قابل طرح و تاثیرگذار به مخاطب تیزبین ارائه كند.
به راستی خط سیر داستان زیگزاگ وار است و از یك خط مستقیم و ممتد پیروی نمی كند. به عنوان نمونه چگونه عشق یك مرد طی یك دهه تبدیل به نفرت می شود و دلیل درستی برای این تنفر وجود ندارد، زیرا در به وصال نرسیدن این عشق و علاقه شخصیت زن داستان بی تقصیر بوده و اتفاقا پدر این دختر كه شریك تجاری پسر است، مقصر است.
البته این رویكرد خلاف جهت قصه تكراری انتقام گیری پسر از پدر دختر می باشد و از ظهور یك غول بی شاخ و دم خبری نیست.
نكته دیگری كه می توان آن را از نكات بارز این اثر دانست این نكته است كه این سریال از قسمت ابتدایی تا به حال مدام در حال شكست كلیشه و شنا كردن بر خلاف جهت آب است و این موضوع را می توان در تك تك قسمت های پخش شده مشاهده كرد.
این موضوع نكته كوچكی نیست كه بتوان به سادگی از آن عبور كرد، زیرا این اثر توانسته مثل معدود آثاری با این رویكرد، كلیشه همیشگی سریال های صداوسیما را با تكیه بر پایان خوش به شكلی كه در ۱۵ دقیقه انتهایی سریال به یكباره همه چیز درست می شود و عروس و داماد سال های سال با هم زندگی می كنند، در هم بشكند.
این رویكرد ذائقه مخاطب را آن قدر تنزل داده كه با كوچكترین تغییر در این كلیشه سریال بی معنی، بی مزه، بی سروته قلمداد می شود و هیچ فیلم سازی به خود زحمت نداده فیلم و سریالی را با پایانی باز به پایان برساند و نتیجه گیری را به مخاطب واگذار كند تا سطح فكری و دانش رسانه ای مخاطب را ارتقا دهد و از بیننده یك كارشناس خبره بسازد. این روش فیلم سازی چند حسن دارد كه اولین آن این است كه مخاطب دیگر پایان فیلم را حدس نمی زند و این موجب می شود كه مخاطب تا پایان اثر با فیلم ساز همراه باشد. دوم این كه تقویت حس داستان پردازی مخاطب است و سوم احترام به شعور بیننده است كه این نكته پایانی با تمام نكات قابل ذكر برابری می كند.
وقتی یك هنرمند اثر خود را به صورت پایان باز و نیمه تمام نه به لحاظ فیلم سازی، بلكه در حوزه معناشناسی و پیام رسانی واگذارد تمام مخاطبان با اثر همراه و همدل می شوند، به نوعی با آن به شدت همذات پنداری می كنند و سعی می كنند حتما آثار بعدی هنرمند چه در حوزه داستان چه در حوزه فیلم و حوزه های دیگری هنری را دنبال كنند و برای هنرمند هیچ چیز بالاتر از آن نیست كه مخاطب او را از خود بداند و به آثار، پیام، هدف و معنا مورد نظر او ارج بنهد.
كاری از همایون اسعدیان
احمد عراقی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید