جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا

خشم - The Fury


خشم - The Fury
سال تولید : ۱۹۷۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ران پریسمن
کارگردان : برایان دِ پالما
فیلمنامه‌نویس : جان فاریس، برمبنای رمانی نوشته خودش.
فیلمبردار : ریچارد کلاین.
آهنگساز(موسیقی متن) : جان ویلیامز
هنرپیشگان : کرک داگلاس، جان کاساوتیس، کاری اسنودگرس، چارلز دورنینگ، اندرو استیونز، ایمی اروینگ و فیونا لوئیس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.


وقتی «پیتر سندزا» (داگلاس) و همکارش، «چایلدرِس» (کاساوتیس) - که برای یک مؤسسه سرّی دولتی در زمینه تحقیق در مورد موضوع‌های روانی کار می‌کنند - همراه پسر «پیتر»، «رابین» (استیونز) به تعطیلات می‌روند، مورد حمله تروریست‌های عرب قرار می‌گیرند. «رابین» فکر می‌کند که پدرش کشته شده است، اما «سندزا» پیدایش می‌شود و «چایلدرِس» را - که به نظر می‌رسد در برنامه‌ریزی حمله دست داشته - مجروح می‌کند و بعدتر وقتی «چایلدرس»، «رابین» را دراختیار می‌گیرد، ناپدید می‌شود. در این بین، «گیلیان بلاوِر» (اروینگ)، دختری دانش‌آموز که قدرت تله‌پاتیکش دیگران را آزار می‌دهد، به مؤسسه پاراگون آورده می‌شود که دکتر «جیم مکیور» (دورنینگ) اداره‌اش می‌کند. او به زودی رابطه‌ای تله‌پاتیک با «رابین» برقرار می‌کند که قرار است از قدرتش به‌عنوان یک سلاح استفاده کنند. «چایلدرِس» که از وجود «گیلیان» باخبر شده، «مگیور» را برای این که دختر را در اختیار او بگذارد تحت فشار می‌گذارد. «سندزا» از طریق محبوبه‌اش، «هستر» (اسنودگرس) که برای پاراگون کار می‌کند، موفق می‌شود قاچاقی «گیلیان» را از مؤسسه خارج کند (هرچند در این بین «هستر» کشته می‌شود). «گیلیان»، «سندزا» را به اقامتگاه «چایلدرس» می‌رساند که در آنجا «رابین» با افزایش قدرت‌هایش، به شدت روان‌پریش شده و او که فکر می‌کند روانکاو / محبوبه‌اش، «سوزان چارلز» (لوئیس) به او خیانت کرده، به‌طرز وحشیانه‌ای او را می‌کشد. سپس نزد پدرش می‌آید اما در اثر سقوط می‌میرد و «سندزا» نیز به‌دنبال این ماجرا خودش را می‌کشد. در اینجا «چایلدرِس» سعی می‌کند بر «گیلیان» مسلط شود اما «گیلیان» با استفاده از قدرتش ابتدا او را کور و سپس منفجر می‌کند.
* شاید بدترین کار دپالما. فیلم، سراسر هیجان و تعلیق (البته نه از نوع آلفرد هیچکاک، بلکه کن راسل) است، به قدری که تماشاگر تازه بلافاصله پس از پایان آن متوجه مهمل بودنش می‌شود. اینجا بعضی از نوآوری‌ها در پرداخت خشونت و انباشتن صحنه‌ها از خون صرفاً به زرق و برق‌دارتر شدن اثر انجامیده و در مواردی آزار دهنده نیز هست. تکه پاره شدن کاساوتیس در پایان فیلم، انفجار قرارگاه راد تیلر در زابریسکی پوینت (میکل آنجلو آنتونیونی، 1970) را به یاد می‌آورد. این نخستین فیلم داریل هانا، در نقشی کوتاه، است.