جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


گریز از تنهایی


گریز از تنهایی
● جهانی شدن در گفت‌وگو با حسین علیزاده
جهانی شدن در هنر موضوعی است، كه بسیاری از هنرمندان و دست اندركاران هنر در ایران در ‏پی مفهوم و راهكارهای جدی آن هستند. حسین علیزاده یكی از برجسته ترین موسیقی‌دان‌های ایران ‏است كه نگاهی جهانی به مقوله هنر موسیقی دارد.
این گفت‌وگو در سال ۱۳۸۲ با حسین علیزاده ‏صورت گرفته که اکنون خواندن دوباره‌ی آن در آستانه اجرای «نی‌نوا» اثر به‌یاد ماندنی او توسط ‏گروه زهی پارسیان به مثابه مروری بر دیدگاه‌های این هنرمند بنام ایرانی است.‏
● تعریف شما از جهانی شدن چیست؟ ‏
‏تعبیری از این مسئله وجود دارد كه متأسفانه در مراكز آكادمیك ما فرصت بحث ‏پیرامون آن وجود ندارد . تعاریفی كه در ایران از زندگی جهانی ارائه می‌شود مفهومی ‏است از جهانی كه ایران در آن وجود ندارد. این تعریف به خصوص در جوامع ‏روشنفكری ما بیشتر از جاهای دیگر شنیده می شود. مردم ، دنیا را به اندازه محل ‏زندگی خود بزرگ یا كوچك می بینند، یعنی به محیطی كه در آن زندگی می كنند تعلق ‏معنوی دارند و آنرا از زندگی جهانی حذف نمی كنند، به همین خاطر از زندگی جهانی ‏تصور خاصی ندارند. انسان وقتی به زندگی جهانی دست پیدا می‌كند كه همه دنیا را ‏بدون هیچ كم و كاستی محل زندگی خود بداند. ‏
● هنر جهانی چه تعریفی دارد و جایگاه آن در زندگی جهانی كجاست؟
‏جهانی بودن در هنر در واقع ارتباط هنری مردم جهان با هم است، استثنایی بین مردم ‏و ملیت‌ها وجود ندارد؛ به این معنی كه روی كره زمین خطی كشیده شود و آن قسمت ‏كه از لحاظ تكنولوژی، قدرت و ثروت دارای برتری است جهان نامیده شود. دقیقأاین ‏تعریفی است كه در مسایل سیاسی به مردم دنیا تحمیل می شود و به شكل یك قانون ‏درآمده كه اگر فردی در اروپا ویا امریكا متولد شود فرهنگ و هنر وی به عنوان هنر ‏جهان شناخته می شود ، بالطبع سهمی برای دیگر مردم جهان باقی نمی‌ماند .
مفهوم ‏جهانی بودن هنر در ایران خیلی گمراه و منحرف شده ، ‌در حالی كه در دنیا حتی در ‏دنیای شرق این تصور وجود ندارد كه فرهنگ و هنر آنها جزئی از هنر جهانی ‏محسوب نمی شود. این مسأله هنگامی رخ می‌دهد كه جهانی بودن از سرزمینی دیگر ‏دیكته شود. این مسأله در ایران و به طور كلی كشورهای جهان سوم از عدم ارتباط با ‏دنیا نشأت می گیرد و وقتی افرادی از این كشورها در كشورهای غربی تحصیل ‏می‌كنند، سوغاتی را به كشورشان می آورند با نام فرهنگ جهانی.
این ارمغان جهانی ‏شدن خود از یك سو زنگ خطری است كه تفكری با عنوان عقب افتادگی در ذهنیت ‏مردم كشورهای جهان سوم شكل بگیرد كه نمونه آن را در ایران می بینیم. انقلاب ‏صنعتی در غرب كه نقطه مقابل تحولات در كشورهایی مثل ایران است، انگیزه سفر را ‏در مردم این كشورها به وجود می آورد. هنگامی كه مهاجرین زندگی متفاوت در غرب ‏را می‌بینند با حس وطن پرستی قوی كه در آنها وجود دارد سعی در تقلید و اجرای آن ‏شیوه زندگی در سرزمین مادری خود دارند .
این حركت در عین حالی كه فكر و هدف ‏بزرگی را در خود دارد، اشتباهات بزرگی را منجر می شود. موقعیت فرهنگی هر ‏كشور، خاص خود آن سرزمین است و نمی توان آن را بدون زمینه های قبلی با ‏فرهنگی غریبه پیوند داد، اگر این اتفاق بیافتد حاصل این پیوند فرهنگی بلاتكلیف و بی ‏هویت می شود.‏
● یعنی باید برای رسیدن به فرهنگ جهانی به استانداردهای مشخصی برسیم؟
‏به نظر من قبل از تعریف هر استانداردی باید یك حق و حقوقی برای فرهنگ مردم دنیا ‏قائل شد. اتفاقا در چند دهه اخیر تفكر نسبت به فرهنگ‌های مختلف در كشورهای ‏غربی تفاوت بسیاری كرده، در نیم قرن گذشته تفكری بر جامعه غرب حاكم بود كه ‏فرهنگ غرب چیزی كاملاً متفاوت و برتر نسبت به دیگر فرهنگ‌ها است؛ اما هم اكنون ‏این تفكر وجود ندارد و آنها به دنبال كسب آگاهی بیشتر از فرهنگ ملل و اقوام مختلف ‏هستند تا بتوانند فرهنگ خود را غنی‌تر سازند، البته در برنامه ریزی‌های سیاسی این ‏كسب آگاهی از فرهنگ‌های مختلف با تفكر فرهنگ حاكمیت صورت می گیرد.
در ‏جامعه ما، واژه جهانی بودن یا جهانی شدن، مفهوم قطعی ندارد و حتی به شكل ‏مضحكی از آن استفاده می شود. مثلا هم اكنون جریانی در موسیقی با عنوان ‏World ‎music‏ در دنیا وجود دارد كه معادل فارسی آن همان موسیقی جهانی است، ولی تنها ‏چیزی كه در آن وجود ندارد موسیقی غربی است، یعنی اگر موسیقی كلاسیك غرب ‏مصداق موسیقی جهانی معرفی شود، این تعریف سطح دنیا كاملا مضحك و بی معنا ‏به نظر می آید، ولی اكنون در ایران در دانشگاه موسیقی دو بخش موسیقی ایرانی و ‏موسیقی جهانی وجود دارد كه در بخش جهانی، موسیقی كلاسیك غرب آموزش داده ‏می شود.
مفهوم جهانی شدن به این مقوله باز می گردد كه حق و حقوق زمینه فكری، ‏حس هنری و درون هنرمندان دنیا بدون در نظر گرفتن محل زندگی از نظر جغرافیایی ‏رعایت شود. این تفكر در دنیای امروز وجود ندارد و حتی در بعضی مواقع به شكل ‏عجیبی عكس این موضوع وجود دارد یعنی هنرمندان غربی برتری را در هنر و فرهنگ ‏شرق جست و جو می كنند.منظور این كه چیزی كه ذهن جهانی را در هنرمند به وجود ‏می آورد صرف محیط نیست.‏
● برخورد ایرانی با هنر جهانی چگونه برخوردی است؟
‏این مسأله كه هم‌اكنون هنر جهانی به یك علامت سوال بزرگ برای ایرانیان در آمده، ‏یك علت اصلی دارد آن هم این است كه تعبیر درستی از این عبارت وجود ندارد ‏همان‌طور كه گفته شد، وقتی كه واژه جهانی عنوان می شود، ایران از این جهان حذف ‏می شود.
اگر جهانی فكر شود هیچ چیزی در ایران از فرهنگ، سنن وآثار تاریخی ‏ایران متعلق ایران نیست،‌ همان طور كه آثار تاریخی یونان هم متعلق به یونان نیست، ‏این مرزبندی های سیاسی هر چند وقت یكبار تغییر می كند، اما دست آوردهایی كه ‏مربوط به انسان است ، ثروت و میراث فرهنگی همه دنیا است و یك میراث جهانی ‏محسوب می‌شود.‏
● و جایگاه موسیقی ایرانی در هنر جهانی ....‏
موسیقی ایرانی، موسیقی است مثل همه نمونه‌های موسیقی در دنیا با این تفاوت كه از ریشه ‏تاریخی قوی برخوردار است برای اینكه به تفكر جهانی در موسیقی ایرانی برسیم باید آگاهی خود ‏را با این ثروت غنی بالا ببریم، چرا كه هر گوش عادی وقتی موسیقی از یك فرهنگ ناشناخته را ‏بشنود در برخورد اول آنرا فاقد معنی می پندارد، همانند این كه شخصی بدون آگاهی و پیش زمینه ‏یك تابلوی نقاشی را تماشا كند.
در این موقعیت آن تابلو با دیوار هیچ تفاوتی ندارد! دلیل آنكه ‏موسیقی ایران در موسیقی جهانی جایگاه پیدا نكرده، به خود ما ایرانی‌ها باز می گردد. ما موسیقی ‏ایرانی را از دید هنر جهانی پنهان می‌كنیم چرا كه آگاهی ما نسبت به این ثروت غنی جهانی كم و ‏ناچیز است. تجربه‌های سال‌های اخیر در ایران و موقعیت موسیقی در چند دهه اخیر، این شانس را ‏برای موسیقی ایرانی به وجود آورد كه در صحنه‌های دنیا ارائه شود و هنرمند و سرزمین ایران با ‏دنیای خارج از ایران و مخاطب غیر ایرانی آشنایی پیدا كند و با تفكر و برخورد جدیدی از سوی ‏مخاطب متفاوت مواجه شود. شنونده غیر ایرانی، موسیقی ایرانی را به مثابه یك موسیقی ناب می ‏داند. این مسأله باعث ایجاد ارتباط بین هنرمند ایرانی و مخاطب غیر ایرانی با زبانی مشترك به نام ‏موسیقی می‌گردد.
حضور موسیقی ایران در جهان در چند دهه اخیر، بحث‌هایی كه به طرق مختلف ‏پیرامون عدم توانایی عرضه جهانی موسیقی ایران صورت می گرفت دگرگون كرد و ثابت شد كه ‏راه جهانی شدن فقط عرضه موسیقی ایرانی در شكل یك اركستر غربی مثل اركستر سمفونیك ‏نیست.‏
گفت و گو : بهرنگ تنكابنی
منبع : فرهنگ و آهنگ


همچنین مشاهده کنید