چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
تام کروز و استیون اسپیلبرگ: رهایی تنها آرزوی ممکن است!
پس از سالها زیستن در سایه «استنلی كوبریك»، اسطوره بزرگ و پیغمبرگونه سینما در فیلمهایی چون «هوش مصنوعی» و «گزارش اقلیت»، «استیون اسپیلبرگ» این كارگردان بزرگ فیلمهای بزرگ پرفروش در آخرین فیلمش كه یك اثر بزرگ آخرالزمانی بر پایه قصهیی از «اچ.جی.ولز» افسانهیی است، می كوشد خود را به قواره یك سینماگر بزرگ به معنای هنرمندانهاش نزدیك كند و این، در فیلم «جنگ دنیاها» پس از فیلم «فهرست شیندلر» كه قصهاش در كورههای آدمسوزی میگذشت، برای دومینبار است كه توانستهموفقیتی را برای این كارگردان شهیر رقم زند با اینكه حتی این بار هم، فیلم، اگرچه از ساختههای قبلی اسپیلبرگ گامهاجلو میافتد، اما بازهم نشانی از فیلمهای پاپكورنی (اصطلاحی برای سینمای صرفا تجاری و وقتگذرانی)در آن قابل مشاهده است. قصه فیلم،شاید اوج قصههایی باشد كه تاكنون در مورد حمله بیگانگان به زمین نوشته و ساخته شده است، اما هنر بزرگ اسپیلبرگ در این است كه آن را با مایههایی موازی با حوادث حملات یازده سپتامبر ) كه الان از قصههای هزار ویك شب هم معروفتر و طولانیتر شده( در هم می آمیزد. باید گفت بیشتر از اینكه اسپیلبرگ عامدانه این آمیزش و توازی را مد نظر داشته باشد، این جادوی تصویر است كه این موازنه را باعث میشود. جمعیت گیج و فراری به یك سو، آدمهایی كه از برج پایین میپرند، گریههای گیج و بیجهت جمعیت، همه و همه تصاویر یازده سپتامبر هستند كه هر تماشاگر تلویزیون در این سال ها بارها و بارها آن را دیده و حال اجرای سینمایی آنها را در فیلم «استیون اسپیلبرگ» شاهد است. احتمالا به این دلیل است كه میگویند بهترین لحظات فیلم ها، جاهایی است كه مردم یا منفجر میشوند یا به سویی میگریزند....
در این فیلم،«تام كروز» كه خود خواسته هر روز میكوشد محبوبیتش را از هم فروپاشد و از این حیث قربانی رسانهها نام گرفته نقش «ریفریر» یك پدر طلاق گرفته تنها را دارد كه در یك تعطیلات وحشتآور،سعی میكند فرزندانش را نجات دهد. اسپیلبرگ هم برای ساختن دنیای فیلمش، از همان ابتدای فیلم فرصت را از دست نمیدهدأبلاها یكییكی نازل میشوند تا دنیای آخرالزمانی فیلم بیشتر و بیشتر جلوه كند...
اما مساله جای دیگری است . گویی كه قرن بیستویك روی این كارگردان بیش از دیگران اثر گذاشته«ئیتی» دوست داشتنی او كه مظهر موجودات فضایی برای یك نسل از كودكان آن زمان (و حتی این نسل كه این فیلم را دیده) بود، اكنون بدل به هیولایی از جنس فضاییهای ویرانگر «روز استقلال» شده و از آنجا كه فیلم فقط و فقط به شیوه یی میكروسكوپی روی یك مرد و خانوادهاش تمركز دارد، ویرانگری و ترسانندگی این مهاجمان بیشتر و بیشتر به چشم می آید...
اما این فیلم، در طراحی و كاربرد جلوههای ویژه یك شاهكار به نظر میرسد. «جنگ دنیاها» از این حیث حتی پیش بهترین و قدرتمندترین فیلمها نمونه است. همچنین باید گفت نوشته «ولز» هم قابل تحسین است.نكته ظریف و هوشمندانه دیگر فیلم، شیوه روایت است. اینجا دیگر به روال مرسوم كل فیلمهای این نوع با یك روایت كلی سروكار نداریم. فیلم از چشمان و از نگاه «تام كروز» در نقش یك مرد معمولی كه تمام تمركزش روی حفظ سلامت و امنیت فرزندانش (جاستین چاتوین و داكوتا فانینگ) است روایت میشود. همچنان كه دنیا را شعلههای ویرانی در بر میگیرد، رهایی و نجات برای او تنها امید و آرزوی ممكن است. گفت وگویی كه خواهید خواند،با كارگردان وهنرپیشه این فیلم،یعنی اسپیلبرگ و تام كروز انجام شده. در این گفتوگو كه در «اشپیگل» انجام شده،اسپیلبرگ در آغاز میگوید كه «همواره آرزو داشته یك فیلم كامل در مورد تهاجم موجودات فضایی بسازد» و تام كروز هم روی این نكته تاكید دارد كه «من فقط میخواهم به مردم كمك كنم.»آقای اسپیلبرگ،تاكنون كارگردانی به اندازه شما فیلمهایی ذهنیت پرور و تصویرساز در مورد بیگانگان نساخته. در «برخورد نزدیك از نوع سوم» و «ئیتی» شما آنها را موجوداتی دوستداشتنی تصویر كردهاید. در فیلم جدیدتان، «جنگ دنیاها» اما آنها را موجوداتی نشان دادهاید كه به دنیا حمله میكنند. دلیل این همه تغییر در نگاه و احساستان چیست؟
اسپیلبرگ:شاید من عوض شدهام.
تامكروز: آدم با دلوجرات تری شدهاید. نه؟
اسپیلبرگ:بله. تقریبا چیزی شبیه این. من پیش از این سفیر صلح و دوستی میان جامعه بیگانگان و تمدن خودمان بودم و سعی میكردم همه را برای یك همزیستی صلحآمیز آماده كنم. این نگاه خستهام كرد. من با فیلمهایی علمی تخیلی بزرگ شدهام كه در دهه پنجاه و شصت میلادی ساخته میشدند و در آنها بیگانگان با بشقابهای پرنده به مردم حمله میكردند و مردم هرچقدر امكان داشتند از آنها دوری می جستند. تا اینكه خسته شدم و فكر كردم پیش از اینكه بازنشسته شوم باید یك فیلم كامل در مورد تهاجم موجودات فضایی بسازم!
فیلم شما یعنی «جنگدنیاها» بر اساس رمانی از «هربرت جرج ولز» كه یك رمان آیندهنگرانه به همین نام و در سال ۱۸۹۸ نوشته شده، ساخته شده است. در پایان رمان «ولز» گفته میشود كه «زمین در آینده جای امنی برای زندگی نخواهد بود». آیا این جمله دقیقا ترجمان حال امریكاییها پس از حملات یازده سپتامبر نیست؟
تام كروز:این جمله درباره احساس و میل زندگی در تمام دنیا است.ما در جامعهیی زندگی میكنیم كه به شیوههای مختلف امكان و توانایی ارتباط را با دیگران در تمام نقاط دنیا داریم، اما دقیقا در همین زمان است كه امكان برقراری ارتباط انسانی سختتر از همیشه شده است. ما در حقیقت،بیش از همیشه نیاز به ارتباط فوری را حس میكنیم چرا كه دشمنان ما، یكی هستند،حال می خواهیم در هر جای دنیا باشیم، مواد مخدر،جنایت و بیسوادی و جهل دشمنان همه دنیا هستند. ما با كمك همدیگر باید با این دشمنان مقابله كنیم. فیلم «جنگ دنیاها» در حقیقت تمثیلی از این منازعه است.
اسپیلبرگ:ما میخواستیم فیلمی بسازیم كه در آن مردم فراتر از هر مرز و رنگ و ملیتی به هم پیوسته و در مقابل دشمنی كه از طبیعت انسانی نیست، مبارزه كنند.
اما قصه فیلم در امریكا میگذرد. آیا واقعا قصه شما در مورد یك فاجعه جهانی است؟
اسپیلبرگ:فیلم،قصه یك فاجعه جهانی از نقطهنظر سوبژكتیو است.تماشاگر فیلم جنگ را از منظر نگاه «تام كروز» تجربه می كند.از نقطهنظر یك كارگر امریكایی.اما همچنان ما در فیلم شكی باقی نگذاشتیم كه كل دنیا دارد تهدید می شود.
تام كروز: البته كه تماشاگران فیلم در هر نقطه دنیا فیلم را با نگاههای مختلفی خواهند دید،برای اینكه آنها با خودشان دیدگاههای سیاسی و نگرشهای متفاوتی را نسبت به امریكاییان دارند. اما من فكر میكنم حس وحشت و تهدید در هر جای دنیا با دیدن این فیلم ظاهر خواهد شد.از این نمیترسید كه تماشاگران فیلم در برخی نقاط دنیا وقتی ببینند امریكاییان روی خاك میافتند خوشحال خواهند شد؟
اسپلبرگ: من اصلا نمیخواهم در مورد این نگرش فكر كنم. اما اگر تماشاگران دیگر جاهای دنیا به دلیل تفاوت ایدئولوژی و نگاهشان به كشور ما فیلم را جور دیگری درك كردند، آن وقت مسوولیت ما بیشتر خواهد بود.تام كروز: اگر فیلمسازان، چون ما در مقابل چنین دیدگاههای كوتهفكرانهیی مبارزه كنند، چنین مشكلات و ترسها و نفرتهای پارانوئیدی وجود نخواهد داشت. ما به طرز تفكر و طرز عمل فردی افراد و ملیتها نگاه كرده و تمركز روی آن داشتهایم. من معتقدم كسی نباید روی دولتها و خوبی یا بدیهاشان نظر بدهد، بلكه باید تمركز اصلی روی آدمهای تشكیل دهنده آن دولتها باشد. نباید همه چیز را عمومی سازی كرد و سریع یك انسان را به یك دولت تعمیم داد. اما این را هم بگویم اگر واقعا كسی از ته دل از امریكا و امریكاییان متنفر باشد، پس «جنگ دنیاها» را دوست خواهد داشت چون این فیلم آن چیزی را كه او دوست دارد نشان میدهد!
آقای اسپیلبرگ، شما از اولین سالهای دهه نود در پی ساخت «جنگ دنیاها» بودید. اگر حملات تروریستی یازده سپتامبر پیش نمیآمد، آیا شما با این عجله آن را جلوی دوربین میبردید؟
اسپیلبرگ: شاید نه. رمان «ولز» تاكنون بارها تبدیل به فیلم شده و به صراحت میتوانم اشاره كنم این بازسازیها بیشتر در زمانهای بحرانها و فجایع بینالمللی بوده است.در زمان جنگ دوم جهانی «اورسون ولز» در یك نمایش رادیویی این رمان را به خانه میلیونها آدم برد و آنها را از آینده ترساند و موضوع آن ریشه در تهاجم هیتلر به لهستان و مجارستان داشت. وقتی اولین ورسیون سینمایی این رمان در سال ۱۹۵۳ روی پرده آمد، امریكاییان در هراس از حملات اتمی شوروی بودند و نسخه سینمایی ما هم زمانی اكران شده كه امریكاییها بسیار جامعه حساسی شدهاند.
آیا موضوع «جنگ دنیاها» باعث تشدید این حساسیتها نخواهد شد؟
اسپیلبرگ: شاید این اتفاق رخ دهد. از سوی دیگر برایمان سخت است كه تصور كنیم جامعهیی ممكن است بیش از حالت فعلی جامعه امریكا به موضوعی حساس شود.
آیا این برای یك فیلمساز مجاز است كه نه تنها تماشاگر را با یك فیلم دچار ترس كند، بلكه حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و حساسیت جامعهیی را افزایش دهد؟
اسپیلبرگ: اول از همه هر كسی ترسهای خودش را دارد. وقتی در سال ۱۹۷۵ فیلم «آروارهها» را ساختم، در حقیقت ترس خودم را با كوسهها و آب مواجه شده و آن را نشان دادم و سپس كه فیلم آماده شد، همین مساله باعث موفقیت فیلم هم شده بود، چرا كه آن چیزی كه مرا میترساند، معمولاص برای تماشاگر فیلم هم شوكآور است.
تام كروز: این كاملاص درست است. پس از دیدن فیلم، ما برای زندگیمان ترسیدیم. حتی در وان حمام!
آقای اسپیلبرگ، با «آروارهها» شما لذت و تفنن شنا كردن را از میلیونها نفر گرفتید. آیا برای این مساله احساس گناه نمیكنید؟
اسپیلبرگ: اصلاص و ابداص. در آن دوران، من به طرز شیطنتآمیزی خوشحال بودم. عكسالعملها در مورد فیلم به من ثابت كرد «آروارهها» فیلم موفقی بوده و توانسته ترسوهراس تماشاگر را برانگیزد. بزرگترین چیز كه یك كارگردان سینما میتواند به دست آورد، این است كه فیلم در یك سطح بنیادین بتواند موفق شود و تاثیر بگذارد. از سوی دیگر، من هم چنین لذت آب تنی را برای بسیاری هم افزایش دادم. پس از دیدن فیلم، در سواحل امریكا، رقابتهایی دایر شد مبنی بر اینكه چه كسی جرات دارد تا مسیر بیشتر و دورتری شنا كند!
تامكروز: بچههای من هم وقتی به كلاس آموزش شیرجه میروند، موسیقی این فیلم را سوت زده و زمزمه میكنند. آنها حتی فیلم «آروارهها» را ندیدهاند.
وقتی قدرتمندترین كارگردان و بزرگترین ستاره هالیوود كنار هم قرار میگیرند تا در ساخت فیلمی مشاركت كنند، همه انتظار یك فیلم بسیار بسیار پرفروش را دارند، آیا به نظر شما این كافی است؟
تام كروز : اصلاص.
اسپیلبرگ: فیلم بد نفروخته، اما این همكاری فقط میتواند سر و صدا ایجاد كند. من البته از «آروارهها» به این سو عادت كردهام زیر فشار انتظارات مردم زندگی كنم. اما اگر قادر نبودم این فشار را تحمل كنم، قاعدتاص نمیتوانستم فیلمهایی چون «فهرست شیندلر» را كارگردانی كنم، چون نمیخواستم و از این میترسیدم تا تماشاگران و طرفداران خودم را ناامید سازم. من حتی در دورهیی از ساخت فیلمهای با تولید بزرگ كنارهگرفته و كارهای كوچك با تولید كم هزینه را هم تجربه كردم و حالا هم دوباره به فیلمی با تولید عظیم بازگشتهام. من هنوز هم عاشق شناكردن در دنیای سینما و ول بودن میان دنیاهای مختلف سینما هستم و دوست دارم همیشه در چالش باشم و تماشاگرانم از دیدن فیلمهای من خسته نشوند و این را در یاد داشته باشند كه هر فیلمی یك دنیای جدید خواهد بود.
آیا اگر «جنگ دنیاها» از فیلم «تایتانیك» كه پرفروشترین فیلم تاریخ است، كمتر بفروشد، ناامید خواهید شد؟
اسپیلبرگ: اگر فقط از آن كمتر بفروشد، یعنی فیلم من دومین فیلم موفق تاریخ است و این افتخار دارد نه ناامیدی!
تام كروز: ما این فیلم را به این دلیل ساختیم كه آن را دوست داشتیم. البته دوست داریم فیلم پولسازی باشد تا از منافع آن در تولیدات دیگر بهره ببریم. اما ما تمام توجهمان به این نیست كه «جنگ دنیاها» چقدر موفق خواهد بود. البته در دنیای سینما آدمهایی هستند كه فكر میكنند ما به عنوان دو نام شناخته شده با این فیلم پول پارو خواهیم كرد. اما توجه ما به چنین آدمهایی نیست و آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد كیفیت فیلم است كه امیدواریم راضیكننده باشد.
اسپیلبرگ: من در وهله اول فیلمهایم را برای خودم میسازم و سپس برای كسانی كه اصلاص ریاضیشان خوب نیست!
آقای كروز، برای چه شما تمام مسائل شخصیتان را با رسانههای عمومی در میان میگذارید؟
تام كروز: من به آزادی بیان اعتقاد و باور دارم.
در بازدید از لوكیشنتان، چیزی دیدیم كه شگفتزده شدیم. در كنار چادرهای گروه، چادر یك گروه علمی هم بودكه گویا با پول «تام كروز» تحقیق میكردند...
تام كروز: من افتخار میكنم كه میتوانم چنین كارهایی انجام دهم. من هر كاری كه بتوانم برای كمك به مردم انجام خواهم داد. باید بگویم بیش از هر چیزی به روابط انسانی احترام میگذارم.
منبع: اشپیگل
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست