چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


کجا آقای عطاران؟


کجا آقای عطاران؟
▪ خلاصه داستان:
«احمد پرور» پدر خانواده فوت کرده و چند روز پس از فوت او فرزندانش بر سر ارث و میراث اختلاف نظر پیدا می کنند.
احمدپرور چند روز پیش از مرگ، خانه اش را فروخته و هیچ ردی از پول فروش خانه هم پیدا نیست...
رضا عطاران طی دو دهه اخیر نامش را بدون هیچ تردیدی در میان محبوبترین و پرطرفدارترین کارگردانهای طنز تلویزیونی و همچنین یکی از بهترین بازیگران کمدی ایران تثبیت کرده است. حالا تنها نام او به عنوان بازیگر، کارگردان و یا حتی مشاور کارگردان کافی است که هزاران تماشاگر را جذب تماشای فیلم یا سریالی کند.
سبک خاص کارهای عطاران که بیشتر در فضای ساده و صمیمی خانواده پایین شهری یا طبقه متوسط جامعه اتفاقهایش را مورد پرداخت قرار می دهد، تقریباً با اکثریت افراد جامعه به خوبی ارتباط برقرار می کند و به لحاظ ارتباط نزدیک و صمیمی با وقایع زندگی مخاطبانش به شدت مورد توجه قرار می گیرد. نمونه های مهم چنین آثاری در پرونده کارهای عطاران «کوچه اقاقیا» و «متهم گریخت» هستند که به واسطه طرح بی پرده مضامین خانوادگی و در کنار آن مشکلات اجتماعی و تا اندازه ای اقتصادی در زمان خود بینندگان زیادی داشتند و در ضمن کارگردانان زیادی را هم مجبور به پیروی از فضای داستانی شان کردند.
عطاران بعد از حضور در کنار مجید صالحی در «سه در چهار» این بار در یکی از پرمخاطب ترین سریالهای ویژه ماه مبارک رمضان نیز سبک و فضای مورد علاقه اش را تکرار کرده است. «بزنگاه» بستر رویدادها و اتفاقهایش را در یک خانواده انتخاب کرده است.
داماد موذی و حیله گر، برادر بزرگتر زیاده خواه، برادر کوچکتر معتاد، خواهر سرخوش و مهربان، پیردختر زشت و... شخصیتها و تیپ الگوهای داستان این سریال هستند که تصور حضور آنها در کنار یکدیگر با توجه به بازیگری که به ایفای نقش آنها می پردازد و کارگردانی به نام عطاران، می تواند لحظاتی سرگرم کننده و شاد را در اولین برنامه تلویزیونی بعد از افطار برای هر بیننده ای متصور سازد. هر کدام از این بازیگران با هدایت کارگردان سریال و بداهه سازی های اندک قادر به به وجود آوردن لحظات شاد زیادی برای مخاطبان تلویزیونی خواهند بود. این اتفاق با وجود آنکه در «بزنگاه» داستان، پرداخت و قدرت درگیرسازی زیادی ندارد، مهمترین دلیل جذابیت تازه ترین سریال رضا عطاران است.
سریالهای عطاران از کوچه اقاقیا گرفته تا ترش و شیرین، هر کدام داستان کامل و ساده ای داشتند که قواعد و اصول فیلمنامه تلویزیونی را دارا بودند و در ضمن ظرفیتهای کشمکش و تعلیق داستانی را هم در خود داشتند. اما بزنگاه با وجود آنکه یک موقعیت داستانی را محور و محمل درگیریهایش قرار داده، کمتر توانسته از درگیری و تعلیق دراماتیک برای درگیر سازی داستانی استفاده کند. در داستان این مجموعه، فرزندان بعد از مرگ پدرشان به دنبال نشانی ارث و میراث و تقسیم آن هستند و اختلاف آنها و جستجویشان در مورد اموال پدر تنها محورهای درگیری داستانی است که چندان قدرت دراماتیک ندارد و تازه به همان اندازه موجود هم خوب پرداخت نشده است.
به همین دلیل کارگردان و نویسنده برای پر کردن ظرفیت و زمان مجموعه دست به کار پرداخت خرده داستانها و موقعیتهای ضمنی شده اند و نتیجه آنکه این موقعیتها آنقدر داستان اصلی را به حاشیه می برند و تا آن اندازه کلیت کار را از محور اصلی دور می کنند که بیننده اثر کمتر شاهد یک داستان هدفمند با انگیزه ها و راهکارهای داستانی مشخص و واحد است.
«بزنگاه» مثل دیگر کارهای رضا عطاران، بیننده را سرگرم می کند و بارها و بارها به خنده وا می دارد اما نمی تواند با استفاده از استمرار و تداوم ترفندهای داستانی و تلویزیونی تماشاگرش را مجذوب و منتظر قسمتهای بعدی داستان نگه دارد.
مهمترین آسیب چنین پرداختی در مورد این سریال تلویزیونی که در بهترین ساعت پخش تلویزیون هم قرار گرفته آن است که اهمیت آن به حاشیه کشیده می شود و تأکید بر موقعیتها و بداهه سازی های کمیک آن را به سطح می آورد و کیفیت و ارزشش را نزول می بخشد.
زمین خوردنها، برخورد بازیگران با در و دیوار و سقوط آنها، در کنار تکیه کلامهای گفتاری و... در «بزنگاه» موفق به خنداندن تماشاگر می شوند و از این منظر می توانند لحظاتی از ساعتهای بینندگان تلویزیونی را پر کنند، اما مسأله مهمتر این است که این شیوه و پرداخت دارای هدفی مشخص و مستمر نیستند و به صورت مستقل و در محدوده ها و مقاطع کوتاهی می توانند موفق عمل کنند.
«رضا عطاران» تحت هر شرایطی آنقدر توانایی دارد که در جذب مخاطب موفق بوده و طرفداران برنامه هایش را راضی نگه دارد اما مسلماً با ادامه روندی که با این سریال آن را آغاز کرده نخواهد توانست موفقیتهایش را در حوزه کارگردانی تلویزیون ادامه بدهد.
«بزنگاه» سریال بدی نیست اما آنچه در مورد این مجموعه تلویزیونی مهمتر نشان می دهد آن است که نمی توان آن را در ادامه موفقیتهای کارگردان در سبک خاص خودش به حساب آورد.
اما بحث آموزه هایی که هر برنامه یا سریال تلویزیونی برای مخاطبانش دارد و البته در مورد آخرین کار عطاران، تبدیل به حاشیه های پررنگی هم شده، مسأله ای است که در مقالی دیگر باید به آن پرداخت.
به هر حال به انبوه افرادی که به پاره ای از مسایل مطرح شده در این سریال و رفتارها، گفتارها و حرکتهای شخصیتهای داستان، انتقاد دارند نیز باید حق داد و لازم است این سریال و پاره ای برنامه های دیگر تلویزیون از این زاویه مورد بررسی جدی قرار گیرند.
مهدی نصیری
منبع : روزنامه قدس