دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دکترین مدودف


دکترین مدودف
دیمتری مدودوف دقیقا چه می‌خواهد؟ پیام‌های رئیس جمهور روسیه پس از شش ماه تصدی‌گری کاخ کرملین بی‌نهایت در هم پیچیده شده و موجبات سردرگمی سیاستگزاران و دیپلماتهای غربی را فراهم آورده است. او با ایراد سخنرانیهای پی درپی در برابر مردم در داخل یا خارج از کشور روسیه با قاطعیت از پایان بخشیدن به فساد فرهنگی روسیه صحبت کرده و اقتصاد روسیه را متنوع‌تر از آن دانسته است که فقط بر درآمد حاصل از صنعت نفت و گاز تکیه داشته باشد. او اظهار داشته است که روسیه را با اقتصاد دنیا تلفیق، حاکمیت قانون را برقرار و آزادی بیان را تضمین خواهد کرد. او بیان داشته است که روسیه باید کشوری باشد که در آن، مردم عادی " نقش فعالتری را در اداره امور سیاسی کشور بر عهده بگیرند". اما در عین حال واشنگتن را بدلیل ایجاد بی ثباتی در امور مالی جهان شدیدا مورد انتقاد قرار داده و ایالات متحده را بخاطر تحریک و دامن زدن به جنگ ماه اوت با گرجستان نکوهش کرده است . او خواستار برسمیت شناختن "حقوق ممتاز" روسیه در بین کشورهای همسایه شده و پیشنهاد یک تغییر عمده در "ساختار جهانی را ارائه داده است تا بموجب آن روسیه از اختیارات رسمی بیشتری برای اعمال نظر در امور دنیا برخوردار باشد.
اصول سیاسی مدودوف برابر با یک برنامه بلندپروازانه در جهت تثبیت وضعیت اوضاع نابسامان جامعه داخلی و دست یافتن روسیه به جایگاه اولیه خود در جهان است. در نگاه جامعتر میتوان گفت که اصول برنامه مدودوف بر این اصل استوار است که شالوده مالی و امنیتی جهان را از نو و مطابق با شرایط روسیه بنا بگذارد. به اعتقاد مدودوف یکی از راههای انجام اینکار این است که از ذخایر عظیم گازی روسیه و نیروی نظامی این کشور بعنوان یک اهرم فشار برای کاهش میزان کمی از نفوذ آمریکا در اروپا استفاده کرده و درعوض نیروی نفوذ روسیه را جایگزین آن سازند. برای مقدمه، مدودوف مایل است آمریکا و اروپا را از دخالت در امور کشورهای نزدیک و همسایه روسیه باز دارد. او درنظر دارد با ایجاد سازمان همکاری شانگهای بار دیگر توازن را در دیپلماسی جهانی برقرار سازد. سازمان شانگهای، جمع متشکل از کشورهائی آسیائی و از جمله روسیه و چین است که درصدد ایفای نقشی شبیه به ناتو است. از برنامه‌های دیگر مدودوف، تبدیل مسکو به کانون مالی جهانی و ایجاد کارتل جدیدی از تولید کنندگان گاز است که ماهیتی شبیه به اوپک داشته باشد و روسیه بعنوان بزرگترین تولید کننده گاز دنیا در راس این سازمان قرار گیرد. میخائیل مارگلف، رئیس کمیسیون امور خارجه روسیه در مجلس سنا اظهار میدارد، "جهان تک قطبی پیشین در حال از بین رفتن است. اشکال جدیدی از قدرت در کنار ایالات متحده درحال شکل گیری است. ما شاهد قدرت روزافزون کشورهای برزیل، چین، اروپا و آشکارتر از همه شاهد قدرت فزاینده روسیه هستیم".
روشن است که اهداف نفس گیر مدودوف شکل تحول یافته ای از طرح دیرین پوتین برای احیاء مجدد عظمت روسیه چه در داخل و چه در خارج از کشور است. این مسئله تعجب زیادی ندارد، چراکه پوتین در پست نخست وزیری روسیه حکم مسافری را دارد که در صندلی عقب خودرو نشسته است و مرتب در کار راننده دخالت می کند. انتظار می‌رود که پوتین پس از یک وقفه مناسب، دوباره تصدی پست ریاست جمهوری روسیه را بر عهده بگیرد. اما تفاوتهای آشکاری بین این دو نفر وجود دارد. پوتین متناسب با شرایط از زبان دموکراسی و لیبرالیسم استفاده کرده و بعنوان مثال، یک توازن اخلاقی مابین اقدامات ایالات متحده در کوزوو و سیاستهای عراق و روسیه در گرجستان برقرار می‌کرد. مدودوف، بعنوان یک وکیل در عصری پرورش یافته است که صراحت و احتراز از پرده پوشی از اصول اولیه زندگی در سن پترزبورگ بوده و درنتیجه سبک و شیوه جدیدتر و بازتری را اختیار کرده است. او که بر موجی از بزرگترین سایت اینترنتی و اجتماعی روسیه با نام LiveJournal سوار شده است، هفته گذشته اظهار داشت که بطور روزانه وب سایتهای مخالفان خود را می خواند و خواندن این وب سایتها او را ترغیب میکند تا از خواب بیدار شده و شروع بکار کند. کار و فقط کار. او برنامه‌های خود را بگونه‌ای طرح ریزی می کند تا گاهی اوقات بطور اتفاقی به کافه‌ها یا رستورانها سرزده و با مشتریها راجع به مسائلی نظیر افزایش قیمتها و فساد اخلاقی ناچیزی که درجامعه وجود دارد گپ بزند.
مدودوف در سخنرانیهای خود بروکراتها را بدلیل آنکه "مانند زمان حاکمیت نظام جماهیر شوروی نسبت به سرمایه گذاری آزاد سوءظن دارند"، سرزنش می‌کند. او آنها را بخاطر کنترل رسانه‌های گروهی و دخالت در انتخابات نکوهش می‌کند. این سرزنش از سوی کسی که خود سود بسیار زیادی از کنترل مطبوعات و صندوق آرای عمومی کسب کرده است، عجیب بنظر می‌رسد، اما با این وجود یک ارزشیابی تند وتیز نسبت به اشتباهات انجام گرفته در روسیه است. او هفته گذشته طی یک سخنرانی برای وزرای عالیرتبه تاکید کرد که تشویق نوآوری و کاهش نفوذ دولت و دیگر موانع موجود بر سر راه ایجاد و توسعه مشاغل کوچک و متوسط، یک "اولویت ملی" است.
از نقطه نظر روابط خارجی، مدودوف جانب احتیاط را رعایت کرده و سعی کرده است تا ضعیف‌تر از پوتین بنظر نیاید. پوتین از ایجاد یک جهان چندقطبی صحبت کرده است. اما تحت نظارت خود مدودوف بود که روسیه با حمله تانکهای خود به اوستیای جنوبی و آبخازیا قوانین بین المللی را در اختیار خود گرفت. سپس کرملین بار دیگر بطور تلویحی حق امپراطوری روسیه برای ایجاد یا بلعیدن دیگران را با برسمیت شناختن تجزیه جمهوریهای گرجستان، مورد تاکید قرار داد. از پیامدهای ناگوار این جنگ این بود که مدودوف پا را یک قدم فراتر گذاشت و پیشنهاد داد که قوانین ارضی سیاست بین المللی باید تغییر یافته و منافع بحق روسیه را در کشورهائی که بطور قطع از دخالت ناتو استقبال نمی کنند، به رسمیت بشناسد. بنظر او روابط فرهنگی و تاریخی روسیه با کشورهای مختلفی که در امتداد مرزهای روسیه و یا آنسوی مرزهای این کشور قرار دارند، باید برسمیت شناخته شوند. این همان اعلان صریح اصل کهن جماهیر شوروی مبنی بر برسمیت شناختن قلمرو نفوذ مسکو است. سرگئی مارکف نماینده پیشین دوما یا مجلس شورای ملی روسیه درمقام توضیح برآمده و اظهار میدارد: ما درپی آن نیستیم تا بار دیگر جماهیر شوروی را ایجاد کنیم. اما روسیه بعنوان یک امپراطوری بزرگ باید درمیان کشورهائی قرار بگیرد که دوست آن باشند.
البته برخی مواقع شواهدی در دست است که نشان میدهد غرب دارد متوجه می شود که بعضی شعارهای مدودوف توخالی هستند. مدودوف با ایراد سخنرانی درمورد تهدید موشکی و آنهم درست چند ساعت پس از پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، باعث شد که این تهدید بطور عجیبی تهاجم آمیز و بی ارتباط با شرایط موجود بنظر بیاید. بویژه آنکه دیدگاههای اوباما درمورد سپر دفاع موشکی مشخص نشده است. درواقع، سخنان خشن مدودوف میتوانست فرصت مناسبی را در اختیار اوباما قرار دهد تا پشتیبانی مردم از خودش را به اثبات برساند و به ایران و کره شمالی نشان بدهد که یک دموکرات خوش بیان براحتی مغلوب میدان نمی‌شود.
با وجود همه اینها نمی توان روسیه را نادیده گرفت یا تحقیر کرد و یا مانند یک ببر کاغذی با آن برخورد کرد. در دوره ای که بهای نفت سقوط می‌کند و شرایط اقتصادی رنج آور شده است، روسیه بناگهان دربرابر این دیوار قد علم کرده است و طولی نخواهد کشید که مدودوف به هوس خواهد افتاد تا اقتصاد روسیه را دوباره تحت فشار قرار داده و کنترل کند، یا قیمتها را تثبیت نماید و با تهدید بازرگانان هدایت جریان سرمایه را برعهده بگیرد. درعین حال ممکن است باز هم به هوس بیفتد تا ماجراجوئی نظامی خود در گرجستان را تکرار کرده تا افکار عمومی را از توجه به وضعیت داخلی که بدتر از قبل شده است، منحرف سازد. و احتمالا این ماجراجوئی را با گلاویز شدن با اوکراین بر سر شبه جزیره کریمه که در جنوب آن کشور واقع شده است به انجام برساند. درهرحال، به هر کدام از این دوکار که اقدام کند، نتیجه مصیبت بار خواهد بود.
مدودوف فرصت کمی در کرملین برای اصلاح دنیا در اختیار دارد و بعضی از اصول او بیشتر در خدمت کسادی اقتصاد روسیه بکار گرفته شده اند. اما حداقل اینطور بنظر می آید که او اعتقاد بی غل و غشی به "برتری آزادی نسبت به عدم وجود آزادی" دارد و بیش از هر رئیس جمهور دیگری در تاریخ روسیه تلاش می‌کند تا ملت را با اقتصاد جهان همساز کرده و به وجود چیزی که کشور او را آلوده ساخته است و خود اسم "نیست گرائی منفی و قانونی " را بر آن می گذارد، خاتمه ببخشد. درصورتیکه او در انجام این اصلاحات اصولی و اولیه موفق شود و بعنوان مثال مهار بوروکراسی فاسد و سیری ناپذیر را بدست بگیرد و نقش قانون را در این میان مشخص نماید، امکان دارد که بتواند کشور خود را غنی ترکرده و کارائی و عملکرد آنرا بالا ببرد.
اون ماتیو و آنا نیمسوفا، نیوزویک
منبع : سایت الف